کیهان در سرمقاله امروز خود نوشت:
سید عباس عراقچی – معاون وزیر امور خارجه- در پایان مذاکرات دو روزه ایران و آمریکا در ژنو که هفته گذشته برگزار شد، اعلام کرد؛ اختلافات به قوت خود باقی است.
اگرچه اعلام شده است محتوای مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 محرمانه است اما تاکنون بارها محتوا و برخی از جنبههای این مذاکرات در رسانههای طرف غربی انعکاس یافته و از قضا در موارد قابل توجهی غلط هم نبوده است! این رسانهها موارد گوناگونی را به عنوان اختلافات ایران و 1+5 عنوان کردهاند. از تعداد سانتریفیوژها گرفته تا نوع آنها و بحث تحقیق و پژوهش و مدت توافق جامع هستهای و رآکتور آب سنگین اراک و ...
اما یکی از موارد مورد چالش در این میان که از قضا هستهای هم نیست، موضوع «برنامه موشکی» ایران است. آمریکاییها که از ابتدای مذاکرات جدید هستهای به طور جسته و گریخته و اغلب به شکلی غیرمستقیم مدعی بودند باید «برنامه موشکی» ایران نیز در توافق جامع لحاظ شود، در ماههای اخیر این باجخواهی و ادعای غیرمنطقی و البته ابلهانه خود را به صورت آشکار تکرار کردهاند.
این موضوع در مذاکرات وین4 که اواخر ماه گذشته برگزار شد، چنان اهمیتی یافت که بر اساس گزارش رسانههای غربی، اصرار آمریکاییها برای گشودن پرونده آن روی میز مذاکرات هستهای و ایستادگی طرف ایرانی باعث بنبست شد و در حالی که انتظار میرفت نگارش پیشنویس توافق جامع در این دور آغاز شود، سه روز مذاکرات فشرده حاصلی جز چانهزنی و جدلهای شفاهی نداشت و چیزی روی کاغذ نیامد.
هر کدام از موارد اختلافی ایران و گروه 1+5 در مذاکرات هستهای به تنهایی میتواند و جا دارد که مورد بحث و بررسی قرار گیرد اما پرداختن به موضوع «برنامه موشکی» از جهاتی جالبتر و البته درسآموزتر است.
بهانه و محملِ فضاسازی و جنجال غرب علیه برنامه موشکی ایران، قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد است. در بند 9 این قطعنامه که در خرداد ماه سال 1389 صادر شد، آمده است؛ «شورای امنیت تصمیم میگیرد که ایران نباید هیچیک از فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیکی را انجام دهد. موشکهایی که قادر به حمل و پرتاب سلاحهای هستهای باشند و از جمله پرتابهایی که با استفاده از فناوری موشک بالستیک انجام میگیرد و این که کشورهای جهان میباید همه تدابیر لازم برای ممانعت از انتقال فناوری یا کمکهای فنی به ایران در رابطه با این فعالیتها را اتخاذ کنند.»
رسانههای غربی در این بازی نقش عمدهای ایفا میکنند. این رسانهها با تکرار ادعای آمریکاییها و استناد به قطعنامه مذکور، سعی دارند مقاومت ایران را، فرار از مسئولیت و طفره رفتن از پاسخگویی معرفی کرده و زیادهخواهی غرب را قانونی و منطقی جلوه دهند!
پاسخ این قضیه بسیار روشن و بدیهی است. درخواست اعمال محدودیت درخصوص برنامه موشکی ایران با این توجیه انجام شده بود که ایران در پی ساخت سلاح هستهای است و موشکها ابزار استفاده از سلاح اتمی هستند و لذا باید محدود شوند. وقتی قرار است نگرانیهای ادعایی غرب درباره عدم حرکت ایران به سوی سلاح هستهای در توافق نهایی رفع شود، دیگر محدودیت ابزار پرتاب سلاحی که وجود خارجی ندارد و نگرانی از بابت احتمال ساخت آن، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟!
نکته مهم دیگر آن که اگر قرار بود قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنای تصمیم و عمل قرار گیرند که جمهوری اسلامی تاکنون باید تمام فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود را متوقف و سانتریفیوژهای خود را اسقاط میکرد و اساساً دیگر نیازی به این همه مذاکره و بحث و جدل در وین یک و دو و سه و چهار و... نبود!
محدود کردن برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران بر اساس هیچکدام از موازین و قواعد بینالمللی پذیرفته نیست. نه در معاهده انپیتی به این موضوع اشارهای شده و نه حتی از توافق موقت هستهای ژنو موسوم به «طرح اقدام مشترک»، علی رغم همه نامتوازن بودنش، میتوان چنین برداشتی کرد. افکار عمومی جهانی نیز به هیچ عنوان نمیپذیرند که کشوری را با اتهام واهی و اثبات نشده تلاش برای تولید سلاح هستهای، میتوان از تجهیزات دفاعی متعارف محروم کرد. آن هم کشوری که دشمنانش هر چند وقت یکبار و به شکل نوبهای اعلام میکنند؛ گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی روی میز است.
آمریکاییها مدعیاند، از آنجایی که موشکها ابزار حمل کلاهکهای هستهای هستند پس مرتبط به موضوع بوده و باید برچیده شوند. اگر قرار باشد با چنین استدلال مضحکی کار را به پیش ببرند، چند وقت دیگر باید درس فیزیک را هم از دبیرستان و دانشگاه برچینیم، چرا که تدریس فیزیک هم طی فرایندی ممکن است به سلاح هستهای تبدیل شود! البته احتمالاً خودروهای سنگین را هم باید از چرخه حمل و نقل کشور حذف کنیم، چرا که کلاهک اتمی را موشک حمل میکند و موشک را هم خودروهای سنگین!
قرائن آشکاری نشان میدهد در صورت عقبنشینی جمهوری اسلامی درباره توان موشکی خود و باز کردن پای آن به میز مذاکره، طرف آمریکایی به این موضوع بسنده نکرده و میز مذاکره با جمهوری اسلامی را به میز محاکمه تبدیل خواهد کرد!
در همین راستا یک هفته پس از پایان مذاکرات ایران و 1+5 در وین، 38 نماینده کنگره آمریکا طی نامهای به اوباما از وی خواستند فرصت کمسابقه مذاکره با ایران را به تریبونی برای طرح مطالبات واشنگتن تبدیل کند.
تحریم بیدردسر نیست اما نه ما اهل تسلیم و باج دادن هستیم و نه آمریکاییها ناظم دنیا. کل پرونده هستهای ایران برای آمریکاییها بهانهای بیش نیست و آنها بهتر از هر کس دیگری میدانند که داستان ما و آنها چیست. مرور این چند سطر از بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم امسال حرم مطهر امام راحل، موجزترین و گویاترین روایت از این صحنه است؛
«جمهورى اسلامى یک پدیدهاى بود که ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام این مدت ۳۵ سال، با واکنش خشن و خصمانه قدرتهاى مسلط دنیا مواجه بود: هم واکنش نظامى نشان دادند، هم واکنش تبلیغاتى نشان دادند، هم واکنش خصمانه اقتصادى نشان دادند - که از اول انقلاب تحریمها آغاز شد و روزبهروز تا امروز تشدید شده است - [هم] واکنش سیاسى نشان دادند؛ این جبهه پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است که هر کارى از دستش برآمده، کرده است؛ تلاش نظامى کرده است، به مهاجمِ نظامىِ به کشور کمک کرده است، دشمنان را در هر نقطهاى علیه جمهورى اسلامى حمایت کرده است، تبلیغات پرحجم علیه آن بهکار برده است، تلاش تحریمى و محاصره اقتصادى را در اعلى درجه ممکن و بدون سابقه بهکار برده است، اما در مقابل جمهورى اسلامى، در برابر اینهمه هجمه و اینهمه مخالفت خشن و بىملاحظه، هم از بین نرفت، هم دچار محافظهکارى نشد، هم به غرب باج نداد، روزبهروز هم کشور پیشرفت کرد.»