امير هوشنگ مهريار، روانشناس در آرمان نوشت:
برگزاري كارناوالهاي شادي و تشويق مردم به نشاط در تمام دنيا متداول است. برگزاري جشنها و كارناوالهاي شادي در هر جامعهاي نشاندهنده احساس اميدواري و زمينهاي براي بروز عواطف و احساسات است. بسياري از كشورهاي دنيا، شهروندان خود را ترغيب ميكنند تا براي بيان احساسات و بروز هيجانات مثبت خود به خيابانها بيايند و شادي خود را با ديگران قسمت كنند.
تقسيم شادي با ساير شهروندان و ايجاد احساسات مثبت ميان مردم موجب ميشود تا همبستگي و همدلي ميان مردم افزايش يابد. بهطور حتم، ايجاد احساس همدلي و همراهي مردم در جامعه يعني شكلگيري يا تقويت اعتماد اجتماعي كه عنصر اصلي سرمايه اجتماعي و از شاخصهاي توسعه اجتماعي در هر كشور است.
در ايران اما موارد چنين جشنهاي گروهي و خياباني در مقايسه با ساير جوامع اندك است. شادي مردم پس از انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري كه اكنون در سالگرد آن قرار داريم یا شادی موفقيت ايران براي ورود به جام جهاني 2014 از موارد شادي جمعي ما ايرانيهاست.
در ايران، نگاه چندان مثبتي به اين كنشهاي اجتماعي كه اغلب محصول فعاليتهاي جوانان است به دليل احتمال زير پا گذاشتن يك سري هنجارها و آسيب به اموال عمومي، وجود ندارد. این عوامل موجب شده است تا بسياري از مردم به ويژه جوانان ترجيح دهند شاديهايشان را به چهارديواري خانهها يا حوزههاي خصوصي ببرند و از بروز آن در سطح جامعه خودداري كنند.
اين در حالي است كه زماني كه شادي به حوزه خصوصي ميرود ميتواند موجب بروز آسيبهايي شود كه زمينه شكلگيري آنها در سطح جامعه وجود ندارد. کمتوجهي برخی مسئولان به ضرورت شاد بودن جامعه و غفلت از ايجاد محيطهايي با نشاط و فراهم ساختن بسترهايي براي بروز شادي و هيجان در جامعه در حالي است كه در روانشناسي امروز شاخهاي با عنوان روانشناسي مثبت كه بيشتر تمركز خود را بر مطالعه عوامل منجر به شادي و احساس خوش بيني و تاثير آن بر سلامت رواني جامعه قرار داده است، در سالهاي اخير به شدت مورد توجه كارشناسان رواني و اجتماعي كشورها قرار گرفته است.
به عنوان يك روانشناس، ايجاد موقعيتهايي براي بروز شادي و بيان عواطف و احساسات و هيجانات مثبت در جامعه را نه تنها مفيد بلكه، ضروري ميدانم از اين رو كه ايجاد روحيه شاد و با نشاط در جامعه بر تمامي روابط و فعاليتهاي اجتماعي افراد تاثيرگذار است و ميتواند منجر به تعالي جامعه و كاهش بروز برخي از آسيبهاي اجتماعي از جمله خشونت يا نااميدي و احساس ناكامي و افسردگي شود.
البته، اين نكته را هم نبايد فراموش كنيم كه در تمامي جوامع، مردم براي نشان دادن شادي جمعي و به راه انداختن كارناوالهاي جشن و سرور بايد قواعد و مقررات اجتماعي جامعه را مد نظر داشته باشند ضمن اينكه، مسئولان جامعه نيز بايد فضاي اجتماعي را با توجه به انعطاف پذير بودن فضاي اجتماعي تا آنجا كه ممكن است براي اين نوع از فعاليتها باز و راه را هموار كنند. در ايران نيز ايجاد زمينه و بسترهاي لازم براي ايجاد اين رويداد جمعي چندان دشوار نيست.
آموزش به جوانان درباره نحوه بروز احساسات مثبت در جامعه بدون ايجاد آسيب براي ساير اعضاي جامعه يا توهين به شخص يا گروه خاصي به همراه بازتر شدن فضاي اجتماعي و ايجاد انعطاف در محيط اجتماعي از سوي مسئولان و بازنگري در نگاه مسئولان نسبت به ظرفيتهاي جوانان ميتواند راهي باشد براي گسترش اينگونه از اقدامات مثبت در كشور. به اعتقاد من، جامعهاي كه شادي را نپذيرد و به شهروندانش اجازه شاد بودن ندهد و مهمتر از همه بسترهاي لازم براي شاد بودن شهروندانش را فراهم نكند، جامعه پژمردهاي است كه هر لحظه ممكن است در معرض آسيبهاي اجتماعي و رواني جديد قرار گيرد. لزوم توجه به شادي به عنوان يكي از شاخصها و معيارهاي اصلي سلامت رواني موجب شده است تا بسياري از كشورها برنامهريزي جدي در اين زمينه داشته باشند.
من بر اين باورم كه ما هم ميتوانيم در راستاي اقدامات ساير كشورها، با توجه به فرهنگ و ظرفيتهاي جامعه در صدد ايجاد جامعهاي با نشاط باشيم تا از ميزان بروز آسيبهاي اجتماعي چون خشونت به ويژه خشونتهاي كلامي و فيزيكي بكاهيم. ايجاد محيط با نشاط و اجازه بروز اين نشاط در جامعه، اين نويد را ميدهد تا در آينده با نسلي از جوانان رو به رو باشيم كه از سطح بالاي سلامت رواني و اجتماعي برخوردار است.