روایت دردناک بلایی که بر سر دختر روستایی آورده‌اند؛ +اسناد

«توبیخ شفاهی»؛ تنها جریمه پزشکی که دختری را فلج کرده!

شکایت از پزشک‌ به هیأت بدوی نظام پزشکی ارجاع شد تا در خرداد ماه سال 90، قصور پزشک مسجل شناخته شده و محکوم شود؛ اما نه محکومیتی که توقع آن می‌رفت، بلکه محکوم شدن به «تذکر یا توبیخ شفاهی» که کاملا بی ارزش است و چه بسا اگر انجام نمی‌شد، بهتر بود! عجیب اینکه پزشک همین محکومیت را هم نپذیرفت و...
کد خبر: ۴۱۲۶۵۵
|
۱۰ تير ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۰ 01 July 2014
|
41297 بازدید
|
خودتان را جای پدر و مادری بگذارید که پاره تنشان بر اثر کوتاهی پزشک، آن چنان آسیب دیده که رنج آن ناتمام به نظر می‌رسد؛ اما در عین حال می‌بینید که عامل پدیدار شدن این رنج همیشگی هیچ گزندی ندیده و به آسودگی هرچه تمام تر به کار خود ادامه می‌دهد؛ حالا انصاف دهید آیا می‌توان با این همه رنج کنار آمد و داد و فغان به آسمان نبرد؟!

«توبیخ شفاهی»؛ تنها جریمه پزشکی که دختری را فلج کرده!به گزارش «تابناک»، خانواده رحیمی که سال‌های سال، ساکن روستای «واسکس» از توابع شهرستان قائم شهر هستند، چند سالی است ‌حال و روز خوشی ندارند؛ از روزی که آن اتفاق شوم بر سر فاطمه تازه محصل آمد و سرماخوردگی وی با بی‌مسئولیتی پزشک به مصیبتی تمام نشدنی گره خورد، تا به امروز که چهار سال از آن ماجرا می‌گذرد و هنوز راه زیادی پیموده نشده، باقی مانده است.

دی ماه سال ۸۹ بود که فاطمه را بابت سرماخوردگی نزد پزشکی عمومی بردند. آن زمان فاطمه تازه وارد هشت سالگی بود و در کلاس اول درس می‌خواند. دکتر معاینه‌اش که تمام شد، نسخه‌ای نوشت که کاش هرگز نمی‌نوشت؛ نسخه‌ای که قرار بود آمپول‌های آن به بهبودی ‌فاطمه کمک کند، ولی در سایه بی‌دقتی دکتر و تزریقات‌چی مطبش، کاری کرد که فاطمه هرگز نتواند سلامتی خود را به دست آورد.

خدا می‌داند از اینجای ماجرا به بعد چه بر سر این خانواده و فرزند کوچکشان آمد و چه سختی‌ها ‌متحمل شد‌ه‌اند؛ آمپول به عصب فاطمه تزریق شد تا دنیای دور سر خانواده رحیمی بچرخد؛ چرخشی که هنوز بند نیامده و جای همه بازی‌های کودکانه فاطمه را گرفته است.

پدر کارگر، وسع زیادی نداشت، ولی با این حال رنج انتقال دخترش به تهران را به جان خرید تا چند نوبت در یک بیمارستان عمل شده و در سایه این مداخلات درمانی، دختر کم سن و سال بتواند به مشقت از پای خود بهره گرفته و به نوعی راه برود. البته این جدای شکایت پدر علیه پزشک بود که سالهای سال رسیدگی به آن به طول انجامید.

شکایت از پزشک‌ به هیأت بدوی نظام پزشکی ارجاع شد تا در خرداد ماه سال 90، قصور پزشک مسجل شناخته شده و محکوم شود؛ اما نه محکومیتی که توقع آن می‌رفت، بلکه محکوم شدن به «تذکر یا توبیخ شفاهی» که کاملا بی ارزش است و چه بسا اگر انجام نمی‌شد، بهتر بود!
 
هیأت بدوی نظام پزشکی شهرستان تشخیص دادند که پزشک مرتکب قصور شده که اجازه داده آن تزریق را فرد دیگری انجام دهد و بر کار آن فرد هم نظارت نکرده؛ اما این قصورِ پر رنگ که توانسته مسیر زندگی فاطمه را تغییر دهد، مستحق مجازاتی سنگین‌تر از توبیخ، آن هم از نوع شفاهی است‌ تا این گونه به ذهن آید که گویی کائنات دختر را به آن حال و روز انداخته‌اند و کسی مقصر نبوده است!

از همه این اتفاقات عجیب‌تر اینکه این رأی مختصر و محقر مورد اعتراض پزشک قرار گرفت تا تجدیدنظرخواهی آقای دکتر، صدور رأی نهایی را به ماه‌ها آن سو‌تر موکول کند؛ به بهمن ماه سال ۹۲، یعنی سه سال پس از آنکه روز فاطمه تار شد و زندگی خانواد‌هشان به تلخی گرایید.

بر پایه رأی هیأت تجدید‌نظر، ضمن رد اعتراض پزشک، همچنان بر قصور وی تأکید شد و مجازات در نظر گرفته‌ برای این قصور (تذکر یا توبیخ شفاهی!) نیز‌ تأیید شد تا از یکسو پزشک بی‌آنکه خدشه‌ای متوجه کار یا آینده خود بیند، به مطبش بازگشته و در آن سو، فاطمه بماند و دردهایی که با بزرگ شدن وی در حال رشد و نمو و وسعت یافتن هستند.

بدین ترتیب ثابت می‌شود که از قصورهای دردناک پزشکان، تلخ‌تر هم می‌توان یافت؛ قصور کسانی که اوضاع فاطمه را می‌بینند، ولی توبیخ شفاهی تجویز می‌کنند و اصلا نگران آینده کودکی که با کوتاهی همکارشان فلج شده نیستند!

از اینجای ماجرا به بعد چیز خاصی برای گفتن ندارد، مگر اینکه چون شعبه‌ای از دادگاه کیفری در نظام پزشکی مستقر است، شکایت کیفری از دست‌اندرکاران فلج شدن دختر بچه، به این شعبه ارجاع خواهد شد و بعید است در اینجا رأیی جز تأیید رأی هیات‌های نظام پزشکی صادر شود!

بدین ترتیب تنها می‌ماند شکایت حقوقی از پزشک که قصورش اثبات شده و مکتوب است و از این بابت باید هزینه‌های درمان و دیه فاطمه را بپردازد؛ شکایتی که روند آن آغاز شده و خانواده دختر امیدوارند با کمک وکیلی که ‌گرفته‌اند، در آن موفق شوند؛ هرچند هرچقدر هم در این زمینه موفق شده‌، هنوز نتوانسته‌اند پاسخ این ‌را بگیرند که چه کسی دخترشان را به این حال و روز انداخته و مستحق چه مجازاتی است؟
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۷
در انتظار بررسی: ۷۶۹
انتشار یافته: ۵۷
ندا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
از این همه بی بندوباری و بی مسئولیتی دارم دیوونه میشم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
زبان و انديشه ناتوان از بيان ناعدالتي
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
اللهم عجل لولیک الفرج
آرتسين
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
واقعا شايد نتونيد يك روز از رنج هايي كه اين دختر و خانوادش كشيدن رو تصور كنيد.واقعا متاسفم براي خودم كه اين چيزا رو ميبينم و كاري از دستم بر نمياد.
ناشناس
|
United Kingdom
|
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
یعنی اون پزشک نمایی که چنین جنایتی را مرتکب شده با وجدان خودش هیچ مشکلی نداره؟
شهروند
|
United States
|
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
میدونم نظر من رو حذف میکنید. اما ای کاش شما هم مسئولیت رسانه ای خودتون را به موقع انجام میدادید و این مساله را که سال 89 اتفاق افتاده زودتر پیگیری می کردید.
usf
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
همین آرای ظالمانه موجب تصفیه حساب های شخصی و نا امنی می شود.
شقایق
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
به مردم یاد نده خودشون نزده غر میدن
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
پزشکان پولکی شدند
محمد
|
United States
|
۲۰:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
روستایی ها همیشه مظلوم هستند این اولین بار نیس تو حقشون تبعیض میشه
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟