کیهان در سرمقاله خود با عنوان "نبرد محاسبات در هفت میدان" نوشت:
تبیین نحوه تلاش دشمن برای تاثیرگذاری بر دستگاه محاسباتی جمهوری اسلامی، بخش عمدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با کارگزاران نظام را تشکیل میداد. برنامهها و تحرکات دشمن در این زمینه به مسئولین نظام جمهوری اسلامی خلاصه نشده و آنان در میدانی گستردهتر، مردم را نیز نشانه رفتهاند؛ چرا که اساساً جمهوری اسلامی مقولهای جدای از ملت نیست و مسئولین آن نیز از دل همین مردم برخاستهاند. در ادامه به هفت مورد از محورهای تلاش دشمن برای ایجاد خطا در دستگاه محاسباتی ملت و مسئولان نظام اشاره میشود؛
1- ایجاد تردید، ناامیدی و حتی به نوعی انزجار از آرمانها، شعارها، اصول و ارزشهای بنیادین انقلاب اسلامی را میتوان راهبردیترین میدان تلاش دشمن عنوان کرد. تلاشی پیگیر و مستمر که میکوشد یک ملت را نسبت به حرکت و راه تاریخی خود دچار خطای تشخیص کند. در این مسیر مفاهیم ارزشمندی مانند عدالت، استقلال، ایثار و... مورد هجمه و تخریب قرار میگیرند و در تضاد با پیشرفت، آزادی و عقلگرایی تعریف میشوند. دشمن در این راه از هر ابزاری استفاده میکند. دولتهای نهم و دهم با شعارهای ارزشی بر مسند نشستند. فارغ از فرجام دولت پیشین و میزان پایبندی به آرمانها و شعارهای خود، امروز چنان از آن سخن میگویند که گویی کشور در این هشت سال به قهقرایی ژرف رفته و این سقوط نیز هیچ دلیلی نداشته جز همان آرمانها و شعارهای ارزشی!
2- آدرس غلط دادن درباره راهحل مشکلات اقتصادی کشور، از دیگر محورهای تلاش دشمن برای ایجاد خطا در محاسبات مردم و مسئولین است. آنان میکوشند با گره زدن مشکلات معیشتی جامعه با موضوعاتی مانند مذاکرات هستهای و سیاست خارجی کشور، چنین وانمود کنند که تنها راه رسیدن دست مردم به دهانشان، بالا بردن دست پشت میز مذاکره و تن دادن به زورگوییهای چند کشوری است که با شامورتیبازی خود را جامعه بینالملل جا زدهاند. کسی منکر آزاردهنده بودن تحریمها نیست. وقتی دلار به ابزاری جنگی تبدیل شده ولی همچنان صرف وارد کردن خودروهای لوکس و خلال دندان میشود، باید دانست که عیب کار جای دیگری است و نسخههای وین چاره این دردها نیست.
3- نحوه نگاه به علم و ارتباط آن با سایر مسائل از دیگر محورهایی است که دشمن میکوشد تصویری مخدوش و البته دلخواه خود از آن ارائه کند. دشمن به خوبی میداند که مسیر اقتدار و پیشرفت هر کشوری، لاجرم با مرکب دانش طی میشود؛ پس باید این مسیر را به هر روشی تخریب کرد. از تحریم علمی گرفته تا شناسایی و جذب نخبگان دانشگاهی تا ترور دانشمندان ایرانی برای ایجاد رعب و وحشت در دل سایرین. در این صحنهپردازی، دانشگاه به باشگاه سیاسی - آن هم از نوع اپوزیسیونی- تبدیل میشود، استاد انقلابی و متدین بیسواد معرفی میشود و به دانشجو هم القا میشود ایران جای کار علمی و پژوهشی نیست و اگر میخواهد به جایی برسد، باید برود آن طرف آب!
4- دشمنان جمهوری اسلامی به درستی به اهمیت و نقش «زن» از منظرهای مختلف در خانواده، جامعه و حتی نظام سیاسی کشور پی برده و نقش و جایگاه تعیین کننده و بیبدیل زنان در انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و... را به وضوح دیده است و از همین جهت، پرداختن به مسائل زنان را به طور ویژهای در دستور کار خود قرار دادهاند. تلاش دشمن برای ایجاد خطای محاسباتی در جامعه زنان کشور را میتوان در این گزارههای القایی مشاهده کرد؛
- خانهداری و شوهرداری باعث سرافکندگی است و اشتغالزن، نشانه پیشرفت.
- حجاب و عفاف اساساً مانع تحقق اهداف زنان است.
- و بالاخره معرفی ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها، به عنوان اولویت اصلی امروز جامعه زنان ایرانی!
5- فتنه 88 برای دشمن به مثابه چهارپای لنگی بود که نتوانست آن را به سرمنزل مقصود برساند و مدتی است که دشمن پرده سوم این نمایش را روی صحنه برده است. پس از آنکه بازیگران تئاتر تقلب و آشوب، صحنه را ترک کردند، پرده فراموشی آغاز شد و اینک نوبت پرده سوم است. دشمن پالان طلبکاری بر چهارپای خود گذاشته، سروصدا به راه انداخته و میخواهد جای متهم و شاکی را عوض کند. این قیلوقالها برای آن است که به خیال خودشان هر دو طرف کوتاه بیایند و وطنفروشی فتنهگران این وسط ماله کشیده شود و البته آب و هوای اعتدالی این روزها هم در این طمع بیتاثیر نیست. ایجاد خطای محاسباتی درباره لایههای اصلی وقایع سال 88 و زدن برچسب افراطی به مطالبه بحق و انقلابی مردم در این باره، خواست دشمن در این زمینه است.
6- میدان دیگر دشمن در راستای ایجاد خطای محاسباتی، دوقطبیسازی در حوزههای مختلف است. دو قطبی ملت - حاکمیت یکی از اصلیترین این موارد است. دشمن با استفاده از شکافهای عمیق تاریخی که ناشی از قرنها حکومت استبدادی و نظام سلطنتی ایران است، میکوشد همان شکاف و اختلاف را درباره مردم و جمهوری اسلامی نیز القا کند. گسلهای بعدی را میتوان همگی در ذیل این دوقطبی ساختگی مشاهده و تعریف کرد. دوقطبیهایی ساختگی مانند حوزه - دانشگاه، علما - روشنفکران، انتخابی- انتصابی، حاکمیت دوگانه و... آرمانها، اهداف کلان و منافع ملی در گرد و خاک این دوقطبیهای کاذب مغفول میمانند. مردمی که خود را جدا از حاکمیت فرض کنند، چگونه میتوانند موتور محرکه پیشرفت آن کشور باشند و در مواقع بحرانی با حضور در عرصههای سرنوشتساز تاریخ را رقم بزنند. آخرین مورد تاریخی از این درک مردمی و شکست دشمن در این زمینه حماسه 9 دی سال 88 بود.
7- تجربه ثابت کرده است پیشرفت جوامع بیش از آنکه متکی به استعداد و مهارتهای فردی باشد، ناشی از کار جمعی است. این تجربه امروزه ردای علم نیز بر تن کرده و از آن به عنوان «سینرژی» یا «همافزایی» نام برده میشود. فرض کنید 5 عامل، هر کدام در زمانی مشخص و به طور جداگانه یک واحد کار انجام میدهند حال اگر این 5 عامل در کنار هم قرار بگیرند و با کمک هم در همان زمان، 8 واحد کار در مجموع انجام دهند، «همافزایی» اتفاق افتاده است. در تاریخ معاصر آنقدر گفته بودند و شنیده بودیم که ایرانیها روحیه کار جمعی ندارند که خودمان هم باورمان شده بود و برایش دلیل میآوردیم! موفقیت کشورمان در ورزشهایی مانند کشتی و ناکامی در رشتههای گروهی، ناشی از این خصلت عنوان میشد. پیشرفتهای چشمگیر کشور در حوزههای مختلف مانند دانش بومی هستهای، فضایی، پزشکی، تکنولوژیهای برتر مانند نانو و دیگر مصادیق، به روشنی گویای این واقعیت است که برای ایرانیها، خواستن، توانستن است. در عرصه ورزشی نیز درخششهای چشمگیر و البته مستمر تیم ملی والیبال ایران را میتوان مهر بطلانی بر توهم و خطای فوق دانست.
دشمنان ما از آخرین ابزار و تکنولوژیهای روز برخوردارند و از تلاش برای ایجاد خطاهای محاسباتی نیز دست برنمیدارند. در این سوی میدان نیز اگرچه تنها 35 سال از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی میگذرد اما حوادثی که بر این ملت طی این 35 سال رفته را بدون اغراق باید کمنظیر و یا حتی بینظیر خواند. حوادث و مخاطراتی که هر کدام از آنان برای از پای انداختن نظامی باتجربه کفایت میکرد. دشمن در شناخت جمهوری اسلامی و عناصر اقتدار و ایستادگی آن دچار خطاهای محاسباتی است. به فرموده رهبر معظم انقلاب؛ «محاسبات ما را نمیتوانند عوض کنند؛ محاسبات جمهوری اسلامی از روز اوّل بر اساس منطق عقلانی بوده است؛ بر اساس یک قوّه عاقلهای بوده است. عناصری که این محاسبات را شکل میداده اینها است: اوّل، اعتماد به خدا و سنن آفرینش؛ دوّم، بیاعتمادی به دشمن و شناخت او.»