سالگرد آغاز به کار رئیس جمهور با تحلیل کارکر دولت در یک سال گذشته در روزنامههای هوادار دولت همراه است. محاکمه مهدی هاشمی در بیشتر روزنامهها بازتاب داشته است. ابهام در سرنوشت جنگ در غزه، نوشتههای روزنامهها در این باره را کاهش داده است. هر دو جناح سیاسی هم به انتخابات مجلس آینده نیم نگاهی دارند.
جمهوری اسلامی: مهدی هاشمی در حال محاکمه است، ابراز پشیمانی کنید
روزنامه ایران در گزارش خود از «محاکمه مهدی هاشمی پشت درهای بسته» نوشته: دومین جلسه رسیدگی به اتهامات مالی و امنیتی مهدی هاشمی روز گذشته در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. خبرنگاران و عکاسان زیادی برای تهیه گزارش از این جلسه دادگاه در محل دادگاه انقلاب حاضر شده بودند اما بنا به تشخیص قاضی جلسه رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی به صورت غیرعلنی و پشت درهای بسته برگزار شد. به گزارش خبرنگار ایران، ساعت ۸ و ۲۰ دقیقه صبح شنبه ۱۱مرداد مهدی هاشمی همراه محمود علیزاده طباطبایی و هوشنگ پوربابایی دو وکیل خود وارد ساختمان دادگاه انقلاب تهران شد. دقایقی بعد نیز فائزه و یاسر هاشمی برادر و خواهر متهم برای حضور در جلسه رسیدگی به دادگاه رفتند. البته آنها موفق نشدند وارد سالن دادگاه شوند و همانند سایر مراجعه کنندگان به دادگاه انقلاب در سالن انتظار نشستند و ساعت ۱۰ و ۴۳ دقیقه ساختمان دادگاه انقلاب را ترک کردند.
بر خلاف جلسه اول دادگاه که عفت مرعشی مادر متهم و همسر آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در جلسه حضور داشت، در جلسه روز گذشته وی و فاطمه هاشمی خواهر دیگر مهدی هاشمی در محل دادگاه حضور نداشتند. در جلسه یاد شده، نماینده دادستان تهران کیفرخواست ۱۲۵صفحهای علیه متهم قرائت کرد. همزمان وکلای متهم از موارد اتهامی یادشده مطالبی را یادداشت میکردند.
گفته میشود در این پرونده اتهامات مختلفی از جمله مسائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ و موضوع کمیته صیانت از آرا، برخی مسائل مربوط به انتخابات مجلس خبرگان رهبری، طرح مسائلی در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت، شرکت نفتی استات اویل، فعالیت تبلیغی و اقدام علیه امنیت ملی کشور و... مطرح است. بعد از گذشت حدود دو ساعت از آغاز جلسه، به دلیل نزدیک شدن به وقت نماز ظهر دادگاه وقت تنفس اعلام کرد و ادامه رسیدگی به ساعت دو بعدازظهر موکول شد. در جلسه بعدازظهر نیز نماینده دادستان خواندن کیفرخواست متهم را ادامه داد.
اما جلسه عصر دیروز فقط به قرائت کیفرخواست اختصاص یافت و ادامه قرائت این متن ۱۲۵صفحهای به امروز (یکشنبه) موکول شد.
وطن امروز شروع محاکمه مهدی هاشمی را با تیتر «کلید در قفل استات اویل» مورد توجه قرار داده و نوشته است: هنوز برخورد قاطع دستگاه قضایی با مهآفرید امیر خسروی، مجرم نخست پرونده فساد ۳ هزار میلیاردی در اذهان عمومی مردم ایران مانده است که این بار یک متهم بسیار باسابقهتر از مهآفرید به دادگاه رفت تا پرونده قطور دانهدرشتها با ورود جدی قوهقضائیه مورد رسیدگی قرار گیرد. مهدی هاشمیرفسنجانی دیروز به محکمه رفت تا نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات او به ریاست قاضی مقیسه برگزار شود.
به گزارش «وطن امروز»، در حالی که به دلیل اهمیت پرونده و حساسیت افکار عمومی برای محاکمه این متهم دانه درشت اقتصادی انتظار میرفت دادگاه او به صورت علنی برگزار تا افکار عمومی از مفاد کیفرخواست این دانهدرشت باخبر شود اما دادگاه مهدی هاشمی به صورت غیرعلنی و در ۲ نوبت صبح و عصر برگزار شد که ادامه جلسه رسیدگی به کیفرخواست این متهم از ساعت ۸ صبح امروز شروع میشود. متهم را خواهرش فائزه هاشمی که چندی پیش از زندان آزاد شد و برادرش یاسر همراهی میکردند که به دلیل غیرعلنی برگزار شدن دادگاه، آنها را به جلسه محاکمه راه ندادند. مهدی هاشمیرفسنجانی نام آشنایی در ایران است. اگر نفوذ او به دلیل نام خانوادگیاش باشد اما شهرت او ارتباط چندانی با نام خانوادگیاش ندارد. چه اینکه دیگر برادرانش شهرتی همانند او ندارند. شهرت مهدی هاشمی به اتهاماتی است که طی سالها درباره او مطرح بوده است.
اتهاماتی که تاکنون درباره مهدی هاشمی مطرح شده هم اقتصادی است و هم سیاسی و امنیتی اما مهمترین اتهاماتی که افکار عمومی را نیز درگیر خود کرده، اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی است. نخستین جلسه دادگاه مهدی هاشمی به صورت غیر علنی برگزار شد و متن کیفرخواست منتشر نمیشود اما بیتردید بخشی از اتهامات وسیعی که علیه او مطرح است را افکار عمومی میدانند. شنیده شده حجم پرونده اتهامات مهدی هاشمی بسیار قطور است اما میتوان گفت یکی از مهمترین اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی مربوط به نقش او در قراردادهای نفتی است. یکی از اتهامات این آقازاده دانهدرشت مربوط به ماجرای پرونده فساد نفتی استات اویل است. ماجرای پرونده استاتاویل یک پرونده بینالمللی است. ماجرای فساد «کرسنت» و رشوههای هنگفتی که در جریان این پرونده نفتی رد و بدل شد نیز دیگر موضوع مهمی است که مهدی هاشمی درباره آن متهم است.
در حالی که هنوز برای حدس و گمان در مورد نتیجه دادگاه زود است، جمهوری اسلامی روزنامه نزدیک به هاشمی رفسنجانی نیز در ستون جهت اطلاع خود در باره شروع محاکمه مهدی هاشمی رفسنجانی نوشته: با اینکه دادگاه مهدی هاشمی، فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی، دیروز شروع شد و امروز نیز ادامه مییابد، هیچیک از افرادی که مدتها بود خواستار محاکمه وی بودند و با ادبیات مخصوص خودشان میگفتند پدر وی نمیگذارد این محاکمه انجام شود، اکنون در این زمینه سکوت اختیار کردهاند. انتظار از این افراد اینست که اولاً از آنچه گفتهاند اظهار پشیمانی کنند، ثانیاً اعتراف کنند که آیتالله هاشمی رفسنجانی، که از استوانههای نظام است، مشکلی برای محاکمه فرزند خود به وجود نیاورده و ثالثاً به افکار عمومی پاسخ دهند که چرا احمدینژاد حاضر نشد به دادگاه برود؟ راستی از حکم معاون اول احمدینژاد (محمدرضا رحیمی) چه خبر؟
نمره دولت به خاطر کارهای نکرده
ابتکار در سرمقاله خود به قلم محمدعلی وکیلی و در ارزیابی از عملکرد دولت یازدهم نوشته: امروز سالگرد یکمین سال تنفیذ حکم دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور دوره یازدهم ایران میباشد. به همین مناسبت فرصت را غنیمت شمرده تا نگاهی متفاوت به کارنامه یکساله دولت تدبیر و امید داشته باشیم. در این مدت بسیاری با مقیاسهای مختلف سعی در ارزیابی و اظهار نظر در خصوص عملکرد دولت داشتهاند و هرکدام هم نمرهای راپای کارنامه دولت ثبت کردهاند. نگارنده بنا ندارد در امتداد این قافله به ارزیابی عملکرد بپردازد. کارنامه کارهای انجام شده در منظر مردم میباشد و تمرکز اطلاع رسانی دولتها هم برکارهای انجام پذیرفته میباشد.
اما عملکرد یک دولت منحصر به کارهای انجام پذیرفته نیست بلکه سهم کارهای ترک شده حداقل در سال اول بیشتر از کارهای انجام گرفته میباشد. دولتها با ترک کارهای خاص، رویکرد و تمایز خود با دولتهای پیشین را به نمایش میگذارند. دکتر حسن روحانی در زمان انتخابات دوگونه وعده ارایه دادند. بخشی از وعدهها در قالب آمار و عملکرد باید خود را نشان دهند. آنجا که اشتغال، فعال کردن فضای کسب و کار و توجه به حقوق شهروندی و... را وعده دادند، میبایست با عدد و ارقام نشان داده شوند که در یکسال گذشته به چند درصد آن وعدهها عمل شده و موفقیت حاصل گردیده است و طبیعتاً هم این عملکردها در گزارشهای دورهای رئیس جمهور و وزراء مربوطه به سمع مردم خواهد رسید. اما گونهای دیگر از وعدههای رئیس جمهور در قالب اعتراض به روشها، منشها و رویکردهای دولت پیشین بود که تبلور این دسته وعدهها نه در قالب عملکردکه درشکل «ترک فعل» خود را نشان میدهد. به نظر میرسد نمره دولت تدبیر در بخش دوم بهتر از بخش اول میباشد.
بخش مهم فضای مثبت عمومی از جمله آرامش ایجاد شده، طمأنینه در رفتارها محصول قبولی دولت در این بخش میباشد. کلام روحانی حاشیه آفرین نبود و دولت خود بر حاشیهها نیفزود. به دلیل توجه به مسئولیت کلمات مواضع دولت آرامش آفرین بود. در این یکسال شاهد تصمیمات عجولانه، احساسی نبودیم و بدنه کارشناسی احساس بیهودگی و بطالت نداشت با فرآیند تصمیم سازی از پایین، ضریب صحت، اتقان تصمیمات ارتقاء یافت. دولت کمترین بهره را از هوش هیجانی در تصمیمات برد. بُعد تبلیغاتی تصمیمات و مواضع و اقدامات دولت کاهش یافت. اخبار پستوی حاکمیت روی صحنهها دستمایه تسویه حسابها نشد. حرمت آدمها، مدیران و مقامات به حراج گذاشته نشد. پرخاشگری، بیاخلاقی و تند خویی از زبان مقامات دیده نشد. چالش آماری درنتیجه آمار سازیهای کاذب تیتر روزنامهها نبود. مقامات در قضاوت عموم به بیاخلاقی و دروغ گویی متهم نیستند. حسابگری در مواضع موجب شد تا سیاست ایران هراسی به سیاست ایران دوستی تغییریابد. اختلافات درون نظام به اختلافات ایدئولوژیک و بنیادی تبدیل نشد و نقاط اختلافی در همه جا جار زده نشد.
دولت خود را در جایگاه اپوزیسیون قرار نداد و رفتار مسئولانه را پیش گرفت و وعدههای غیر ممکن کمتر داده شد. به انتظارات مردم دامن زده نشد. حرفهای تخیلی و غیر واقعی سر داده نشد. گذشته به یکباره و بکلی به انکار گرفته نشد. برای جهان نسخه پیچیهای مضحک نوشته نشد. قوا به مسخره گرفته نشدند و قانون ستیزی و قانون گریزی در رفتار مقامات ترویج نگردید. انتصابات اگر چه مورد اشکال و تامل میباشد اما شاهد انتصاب شگفت انگیز و بهت آور نبودیم و تلاش برای دو قطبی سازی جامعه و حکومت انجام نپذیرفت. بیشک این فهرست قابلیت ادامه تا... را خواهد داشت. اما به همین مقدار بسنده میشود. بیتردید هر کس نگاه منصفانه و البته مقایسهای داشته باشد تصدیق خواهد کرد که نمره دولت آقای روحانی در این فهرست قابل قبول و بهتر از نمره کارهای انجام پذیرفته میباشد. انشاءالله، این سنت به عنوان یک باور ادامه یابد و گفتمان فرهنگی مثبتی را در تعامل دولت و ملت ترسیم کند.
اعتماد در بخشی از مطالب مفصل خود درباره دولت در یک سال گذشته و در مطلبی با تیتر «کارآمدی اقتصادی اصلیترین دغدغه روحانی» نوشته است: البته معنای سخن فوق این نیست که رییس جمهور به اهمیت برخورداری از یک پایگاه اجتماعی واقف نباشد اما چنان که از عملکرد او مشخص است و همچنین مروری بر اظهارات وی در سالهای قبل از ریاست جمهوریاش نشان میدهد که از نظر وی «کارآمدی» مهمترین عامل ایجاد، حفظ و توسعه بدنه اجتماعی است. اگر میبینیم روحانی امروز تمام هم و غم خود را روی حل شدن بحران هستهای متمرکز کرده و همه تلاش خود را معطوف پایین آمدن نرخ تورم و افزایش نرخ رشد اقتصادی کرده به این دلیل است که او سعادت سیاسی خود را در گروی کارآمدی دولتش در حل و فصل گرفتاریهای اقتصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم میداند.
در واقع روحانی به طور کلی تداوم مشروعیت دولتها را وابسته به کارآمدی آنها میداند. چنانچه در کتاب «مبانی نظری اندیشههای سیاسی اسلام» خود که سالها قبل از ریاست جمهوریاش منتشر شده مینویسد: «آیا مشروعیت، وضعیت ثابتی دارد که اگر مبنای مشروعیت برای مردم تبیین شد و حکومت در چارچوب قانون فعالیت خود را آغاز کرد، این مشروعیت هموازه تثبیت شده است؟ یا آنکه مشروعیت از دیدگاه رفتاری و جامعهشناختی در نوسان است و منوط به درجه رضایت مردم است؟» (حسن روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، چاپ دوم، سال ۸۹، انتشارات کمیل، ص ۱۹۹). وی سپس در چند سطر پایینتر به پرسشی که خود طرح کرده پاسخ میدهد و مینویسد: «ممکن است یک نظام از لحاظ دینی و قانونی نظام مشروعی باشد اما این مشروعیت را میتوان مشروعیت اولیه نامید». (همان) وی سپس میافزاید «این مشروعیت در ادامه باید همواره توسط مشروعیت ثانویه مورد تایید قرار گیرد. مشروعیت ثانویه با کارآمدی و کارایی نظام تثبیت میشود». (همان ص ۲۰۰).
فرصت طلایی یکسرهسازی استراتژیک
جوان در سرمقاله خود به قلم هادی محمدی درباره جنگ در غزه نوشته: وقتی ارتش صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ به حزبالله در لبنان حمله کرد، با اینکه یک تجربه تقریباً ۲۵ ساله در توشه عملیاتی خود داشت، با نگاه به جنگ افزارهای موجود و توان نظامی ارتش صهیونیستی و حمایتهای نامحدود غربی و همکاریهای خائنانه عربی، چنین برآوردی داشت که طی ۱۰ ساعت، کار حزبالله و مقاومت تمام میشود و نیروهای نظامی در یک سیزده بدر چند ساعته، سرنوشت منطقه را تعیین خواهند کرد.
تعجب و حیرت نظامیان صهیونیست فقط به این دلیل که با یک توانمندی ویژه از سوی حزبالله روبه رو میشدند، نبود بلکه به دلیل نشستهای توجیهی مقامات عالیرتبه نظامی بود که برآورد استراتژیک غلط از حزبالله و منطقه به آنها داده بودند. به همین دلیل هم بلافاصله، پس از جنگ ۲۰۰۶ یک کمیته تحقیق به نام وینوگراد مأمور آسیبشناسی شد.
امروز هم ارتش صهیونیستی که باور کرده بود، برای ایران فراتر از رجزخوانی، قادر به انجام اقدامات مؤثر میباشد و لذا حمله به غزه را «پیکنیک عصرانه» تلقی کرده بود، با واقعیت دردناکی که ناشی از اقتدار مقاومت فلسطینی است روبه رو و غافلگیر شده است و پاسخ شکست در مقابل جنگجویان مقاومت را در قتل عام مردم عادی و کودکان بیدفاع میدهد. این وحشیگری از این جهت است که از حمایت بیدریغ رهبران مزدور عربی و حمایت نامحدود غربی، احساس پشتگرمی میکند. واقعیت این است که نتانیاهو به دلیل اوضاع خراب صهیونیستها است که بهدنبال آتشبس باشد، بلکه حکومت امریکا و اوباما هم ناتوان از یک رفتار نظامی هستند که باتلاق خاورمیانه و مسئله فلسطین برای کاخ سفید تصویر میکند. ادامه وضعیت فعلی همانگونه که پنتاگون ارزیابی کرده، آنچنان خطرناک است که آتشبس فوری امری حیاتی برای اسرائیل است. نتانیاهو و حکومتهای اسرائیلی که مانند یک بچه دردانه و لوس عمل کردهاند، دلشان میخواهد که امریکا و غرب همواره به دنبال آنها در آدمکشیها حضور مستقیم داشته باشند ولی شرایط امریکا و غرب چنان بحرانی است که دیگر نمیتوانند دندان نشان دهند و این مسئله را اسرائیل نمیخواهد درک کند.
مقاومت فلسطینی هم با حرکت در مسیر مقاومت منطقهای و گذاشتن پای تاکتیکی و ابزاری و رزمی به جای پای مقاومت منطقهای، به راحتی حکومت صهیونیستی را به چالش کشیده است.
سردرگمی حکومت و ارتش صهیونیستی تا حدی است که حتی از توصیفی که سید حسن نصرالله در سال ۲۰۰۶ نسبت به این رژیم ارائه داد که از خانه عنکبوت هم سستتر است، باید گفت از این هم سستتر است. رژیم صهیونیستی که در یک قرن گذشته به کابوس اصلی جهان اسلام و بشریت تبدیل شده و بزرگترین تراژدی قرن گذشته تاکنون را در قتل، کشتار، غارت، اشغالگری در فلسطین رقم زده است، «ضعیفتر از آن است که خود را نشان میدهد». اگر مردم غزه با گوشت و خون و کمترین امکانات قادرند این رژیم سراپا مسلح را به چالش بکشند، برخی تدابیر محدود، برای «یکسره سازی شیشه عمر» این رژیم سفاک و کودککش کفایت خواهد کرد. اگر قبل از این فکر میشد که خلاصی از شر این رژیم اشغالگر نیازمند هزینههای کلان و مشارکت گسترده بازیگران زیادی است، امروز به خوبی پیداست که بزرگنمایی در قدرت و توان این رژیم عمر آن را طولانی کرده است.
اگر امروز وهابیهای سعودی و ابزارهای منطقهای و جهانی آنها به نامهای داعش، النصره و القاعده به امید قدرت صهیونیستها در پشت سر آنها پنهان شده و هزینه جنگهای آنها را در کمتر از یک دهه اخیر میپردازند، به این دلیل است که فکر میکردند صهیونیستها تاب تحمل و پایداری در مقابل ایران و مقاومت منطقهای را دارند. این سراب وهابیهای سعودی، با استیصال و ناتوانی ارتش صهیونیستی در قبال مقاومت فلسطینی که با کمترین نقشآفرینی دیگر بازیگران، به عمر پلید رژیم صهیونیستی، مهر پایان خواهد زد، آغاز آخرین مرحله از یک پدیده جدید و پرقدرت است که وظیفه شمارش معکوس برای صهیونیستها را در خاورمیانه به عهده دارد.
فرصت دادن به این رژیم و تأخیر در «یکسره سازی الزامی» آن، فرصت دادن به یک موجود وحشی است که جز تهدید دیگران و بر هم زدن آرامش منطقهای و جهان، خاصیت دیگری ندارد.
انتخابات مجلس دهم از زبان رقیب
کیهان در یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «افراطیون مدعی اصلاحات ترور شخصیت را از سر گرفتند» نوشته: در حالی که ۲۰ ماه تا انتخابات مجلس زمان باقی است، افراطیون مدعی اصلاحات پروژه ارعاب اصلاحطلبان مستقل را کلید زدند. این طیف درصددند با برچسب زدن و ترور شخصیت، اصلاحطلبان مستقل از افراطیون را زیر بیرق سران فتنه ببرند.
در همین زمینه محمود میرلوحی، معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات و از اعضای حزب منحله مشارکت در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا از واژه «اصلاحطلبان بدلی» استفاده کرد؛ تعبیری که اولین بار در زمستان ۹۱ و به هنگام اعلام نامزدی محمدرضا عارف- مستقل از حزب مشارکت- به عنوان برچسبی برای وادار کردن وی به انصراف مطرح شد. آن زمان افراطیون مدعی اصلاحات، عارف را اصلاحطلب بدلی، قلابی و تحریک شده نهادهای امنیتی خواندند.
اکنون میرلوحی بدون نام بردن از شخصی خاص میگوید کسانی دنبال به صحنه کشاندن اصلاحطلبان بدلی هستند تا آنها را صدای اصلاحطلبان نشان دهند و به همین دلیل خاتمی از حضور احزاب تابلودار و شناسنامهدار در انتخابات و فعالیتهای سیاسی سخن میگوید.
وی با حمایت از شورای مشورتی خاتمی و لزوم رفتن اصلاحطلبان زیر این چتر گفت: شورای مشورتی هم از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و هم از دیگر جریانهای اصلاحطلب و افرادی از طیف ناطق نوری و آیتالله هاشمی تشکیل میشود و در آن نگرشهای مختلفی وجود دارد.
احمد شیرزاد از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم نیز به ایلنا گفته است: افراد و گروهها در جریان اصلاحات و شورای مشورتی برای خود جای خوبی باز نکنند قطعاً در انتخابات و نهادهای تصمیمگیر اصلاحطلبان کنار خواهند رفت.
یادآور میشود افراطیون با وجود تحقیر محمدرضا عارف و واداشتن وی به انصراف در انتخابات ریاست جمهوری (به خاطر رأی ۸ درصدی در نظرسنجیها)، پس از انتخابات مدعی شدند کنار رفتن عارف، ایثار بزرگ اصلاحطلبان بوده و دکتر روحانی با رأی اصلاحطلبان پیروز انتخابات شده است.
در مقابل اعتماد درباره «پایان عصر شیخوخیت» نزد اصولگرایان نوشته است: جناحهای موجود در اردوگاه اصولگرایان تنها یک نشانی دارد: چند دستگی و انشقاقی یکی ناشدنی. این انشقاق در حال حاضر بیش از گذشته رخ نمایی میکند و «محورهای اختلافی» بیش از «نقاط اتحادی» نماد و نمود دارد و این اختلافات روز به روز برادران اصولگرا را از هم دورتر و بزرگان و ریش سفیدان را دلخورتر و گلایه مندتر از یکدیگر میکند. در همین روزهایی که حال اصلاح طلبان از روی کار آمدن حسن روحانی کاندیدای مورد تاییدشان در انتخابات خوش است، اصولگرایان در تب و تاب انشقاقی هستند که زنگ خطر را برای آنها به صدا درآورده است.
شاید فقدان وجودی حبیب الله عسگراولادی و آیت الله مهدوی کنی کار را برای چهرههایی نظیر محمدرضا باهنر (جبهه پیروان خط امام و رهبری) و سیدرضا تقوی (جامعه روحانیت مبارز) سختتر از گذشته کرده است. محمدرضا باهنر نه تنها رابطه مرحوم عسگراولادی با جامعتین را ندارد که میزان حرف شنوی دیگر سران گروههای راست سنتی از او هم به اندازه عسگراولادی نیست و از نفوذ پدر معنوی رحلت کرده موتلفهایها بیبهره است و در میانه بازار سیاست اصولگرایانه تنها مانده است.
از سوی دیگر سیدرضا تقوی هم در نبود آیت الله مهدوی کنی تلاش دارد تا چهرههای سرشناس و صاحب نفوذ راستهای سیاسی را دور میز وحدت جمع کند اما او نیز همچون باهنر که نتوانسته گره از کار مهمترین گروه اصولگرایان (جبهه پیروان خط امام و رهبری) بگشاید همچنان به موفقیتی پس از انتخابات دست پیدا نکرده است چرا که سیدرضا تقوی هم هرگز جامعیت آیت الله مهدوی کنی را در میان طیفهای مختلف اصولگرایان ندارد. با این تفاسیر کدام یک از فقها و علمای این جناح سیاسی همچون شیخ محمد یزدی، محمد تقی مصباح یزدی، سید احمد خاتمی، سید احمد علم الهدی، موحدی کرمانی میتوانند اصولگرایان را با توجه به وضعیت موجود از بن بست انشقاق و چندپارگی خارج کنند؟
هرچه هست به نظر میرسد که فصل شیخوخیت و ریش سفیدی در مدیریت اصولگرایی به پایان رسیده و جوانهای تازه به میدان آمده که در سالهای گذشته مصایب بسیاری را برای بزرگ ترهای خود به وجود آوردند دیگر تن به موعظهها و مطالبات فقهای نامدار خود نخواهند داد و از آن سو شکست خوردن آیت الله مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی در ایجاد وحدت اصولگرایان و اختلافات شیخ محمد یزدی با محمدتقی مصباح یزدی دیگر فقیهی برای دور هم جمع کردن مردان مدعی اصولگرا پیشقدم نخواهد شد و دعوتی از سوی راستهای محافظه کار برای این ماموریت را اجابت نخواهد کرد و این چیزی نیست جز پایان عصر شیخوخیت در جناح راست.