مرور روزنامههای شنبه هجدهم مرداد؛
خاتمی و ناطق نوری سرنوشت یکسانی خواهند داشت؟
کیهان از یک سو و روزنامههای اصلاحطلب از سوی دیگر، سرنوشت رقبای اصلی انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ را مورد توجه قرار دادهاند. ازسرگیری مذاکرات هستهای در ژنو بین ایران و آمریکا، صدور رأی دادگاه مرگ ستار بهشتی و نظریات رئیس جمهور در مورد مبارزه با فساد مهمترین مطالب روزنامههای اول هفته هستند.
کیهان از یک سو و روزنامههای اصلاحطلب از سوی دیگر، سرنوشت رقبای اصلی انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ را مورد توجه قرار دادهاند. ازسرگیری مذاکرات هستهای در ژنو بین ایران و آمریکا، صدور رأی دادگاه مرگ ستار بهشتی و نظریات رئیس جمهور در مورد مبارزه با فساد مهمترین مطالب روزنامههای اول هفته هستند.
خاتمی و ناطق نوری سرنوشت یکسانی خواهند داشت؟
اعتماد در گزارشی با تیتر «خداحافظی از قدرت برای هدایت بازیگران سیاست» و در پاسخ به اینکه «خاتمی و ناطق با طرح کنارهگیری از قدرت به چه میاندیشند؟» نوشته: «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینهاش فراهم است که به قدرت بازگردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم». این جملات سید محمد خاتمی در خردادماه سال جاری بود که خبر از عصر جدید سیاست ورزی او میداد.
خاتمی دیگر نمیخواهد هنگامه هر انتخاباتی با سؤالات و درخواستهای پیاپی برای کاندیداتوری مواجه شود اما آیا جملات او به معنای پیشکش کردن خلعت رهبری اصلاحات است؟ با گذشت بیش از دو ماه از اظهارات خاتمی و بیمیلی شیخ علی اکبر ناطق نوری نسبت به کنش سیاسی برخی فعالان ساحت سیاسی ایران را به پیش بینی روزهای بدون خاتمی و ناطق هدایت کرد اما هیچ یک از این دو رقیب خرداد ۷۶ نه میتوانند و نه میخواهند نسبت به آینده کشور بیتفاوت باشند.
اما آن سوی ماجرای آنها که از ائتلاف خاتمی و ناطق برای انتخابات آتی مجلس هراس دارند تلاش میکنند تا بر تنور کنارهگیری این دو نفر از سیاست بدمند و آنها را بازنشستگان سیاسی معرفی کنند. در عین حال اصلاح طلبان در اظهارنظرهای متعدد عنوان میکنند که ردای رهبری اصلاحات هرگز از دوش خاتمی برداشته نمیشود و او تنها تلاش کرده جایگاهش را در زمین بازی سیاست تغییر دهد. خاتمی در هشتمین دهه زندگیاش ترجیح میدهد بازیگر فعال حاکمیتی نباشد و بازیگران قدرت را هدایت کند. ناطق نوری نیز که اخیرا سکوت سالهای دولت احمدینژاد را شکسته کمتر تمایل دارد درباره آینده سیاسی خود اظهارنظر کند و هربار با پرسشی در این باره مواجه میشود به نوعی تصمیم را به آینده موکول میکند. وی در آخرین موضع گیری خود اظهار کرد: بنا ندارم در انتخابات مجلس شرکت کنم و نمیکنم و تشخیص میدهم که دراین رابطه تکلیف ندارم. ۲۰ سال نماینده بودم و ۲۰ سال پوستر بنده درسطح شهر زده شد و دیگر بس است.
اما اصولگرایان نمیخواهند او را به این راحتی تمام و کمال از دست بدهند چه آنکه محمد رضا باهنر درباره وی گفت: ایشان قطعا جزو سرمایههای اصولگرای کشور است و خودش را هم یک اصولگرا میداند، البته طبیعی است ممکن است به بعضی از رفتارهای ما نقد داشته باشند و آن سرجایش است و ما یکسری از آن نقدها را میپذیریم. اگر کسی بخواهد ناطق نوری را دسته بندی یا خط کشی کرده یا وی را در مرز اصلاح طلبی بفرستد، چشمپوشی به حافظه تاریخی ملت ایران است.
اعتماد در ادامه درباره شرایط ناطق نوری نوشته: صادق زیبا کلام، تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب نیز احتمال بازنشستگی ناطق نوری را رد میکند و مدعی است که او میتواند ریاست مجلس دهم را بر عهده بگیرد. زیباکلام با این رویکرد از اصلاح طلبان خواسته است تا از ناطق نوری تقاضا کنند تا در انتخابات مجلس دهم شرکت کند. استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه از حالازود است که آقای ناطق نوری را از انتخابات کناره رفته بدانیم گفته است: تا انتخابات اسفند ۹۴نزدیک به ۱۸ماه فرصت داریم بنابراین نمیتوانیم آقای ناطق نوری را کاملاکناره رفته بدانیم چراکه همچنان این احتمال وجود دارد که ایشان به تقاضای اصلاح طلبان و میلیونها بدنه اجتماعی این جریان لبیک بگویند و به خاطر نظام، آینده انقلاب و سعادت کشور وارد میدان شوند و از انتخابات کناره گیری نکنند. زیباکلام اگرچه معتقد است که بدون تردید کناره گیری ناطق نوری به نفع اصولگرایان خواهد بود اما
در عین حال میگوید: البته ایشان خودشان هم به خوبی میدانند در حالی که این طیف از این موضوع خوشحال هستند اما تحصیلکردهها و اصلاح طلبان از این موضوع مکدر و دلخور هستند چراکه امری بدیهی است که حضور آقای ناطق نوری به نفع اصلاح طلبان و به زیان اصولگرایان است. وی گفت: از آنجایی که آقای ناطق نوری میتوانند بر کرسی ریاست مجلس دهم تکیه بزنند بنابراین مجلسی که ایشان ریاستش را بر عهده داشته باشد از نظر وزن و برد سیاسی با مجلسی که ریاست آن را آقای محمدرضا عارف برعهده داشته باشد تفاوت زیادی خواهد داشت. همچنان که اگر درمجلس ششم اصلاح طلبان با آقای هاشمی آن گونه برخورد نمیکردند و ایشان در راس مجلس قرار میگرفتند بیتردید برای اصلاح طلبان خیلی برد بیشتری داشت بنابراین بنده معتقدم اصلاح طلبان باید از آقای ناطق نوری تقاضا کنند تا در انتخابات مجلس دهم شرکت کنند. زیباکلام با تأکید براین مطلب که ما هنوز از ناطق نوری جواب قطعی را نگرفتهایم، گفت: اگر برای آقای ناطق نوری مسلم شود وجود ایشان برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ضروری است باتوجه به اینکه عمرشان را برای پیشبرد انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی صرف کردهاند بنابراین من فکر نمیکنم ایشان اعلام بازنشستگی کنند و بگویند حاضر نیستند برای نظام کاری انجام دهند.
چنین مطالبی باعث عصبانیت کیهان شده و این روزنامه در یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «تحرکات منافقانه برای هم سرنوشت کردن ناطق با خاتمی» نوشته: یک عضو مجمع روحانیون گفت: کنارهگیری افرادی مانند خاتمی و ناطق نوری از صحنه سیاسی کشور خودخواسته نیست و آنها فضا را برای آمدن به عرصه سیاست جهت فعالیت جدی مناسب نمیبینند.
رضوی یزدی افزود: به کار بردن تعبیراتی چون بازنشستگی سیاسی برای افرادی چون آقای خاتمی و ناطق نوری تعبیر غلطی است؛ چرا که این چهرهها هیچ وقت نمیتوانند از سیاست کشور جدا شوند و تمام وجود آنها با این موضوع عجین شده است و اگر اکنون مسئولیت نمیپذیرند علتش این است که امکانش از آنها سلب شده است.
وی افزود: برای مثال آقای ناطق نوری بعد از مجلس پنجم دیگر مسئولیت اجرایی به صورت جدی بر عهده نگرفت و ۱۶ سال است که دیگر در این گونه عرصهها حضور پیدا نکرده است. من فکر میکنم که میدان را برای امثال آقایان خاتمی و ناطق نوری برای حضور در عرصه سیاست تنگ کردهاند و امکان حضور از آنها گرفته شده است.
تحرک موذیانه مجمع روحانیون برای گره زدن سرنوشت یکی از سران فتنه (خاتمی) با ناطق نوری در حالی است که خاتمی و برخی چهرههای مشابه در مجمع روحانیون ورشکسته به تقصیرند و در پروژه نیابتی سرویسهای جاسوسی بیگانه برای آشوب افکنی ایفای نقش کرده و با لعنت مردم در حماسه ۹ دی ۸۸ مواجه شدهاند. اما ناطق نوری پس از انتخابات دوم خرداد ۷۶ خود ترجیح داده که از متن مسائل اجرایی کنار رود و به لحاظ قانونی منعی برای فعالیت سیاسی ندارد. در عین حال با رصد مواضع برخی افراطیون در ماههای اخیر معلوم میشود که عناصر ورشکسته درصددند پشت افرادی مانند ناطق نوری پنهان شوند و حیات طفیلی خود را تجدید کنند. جالب اینکه همین طیف در روزگاری نه چندان دور شعار میدادند «مجلس زوری نمیخوایم، ناطق نوری نمیخوایم».
آموزههای پرونده «ستار»
اعتماد از جمله روزنامههایی است که با لحنی انتقادی به حکم پرونده فوت ستار بهشتی در زندان پرداخته و نوشته است: پس از دو سال بالاخره حکم پرونده ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویسی که در زندان فوت شده بود، منتشر شد، حکمی که وکیل و خانواده او معتقد هستند تناسبی با جرم نداشته است. وکیل ستار بهشتی از قطعی شدن حکم مامور متهم در پرونده موکلش خبر داد و گفت: سه سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و دو سال اقامت در برازجان حکمی است که برای متهم در نظر گرفته شده است. به گزارش فارس، گیتی پورفاضل، با اعلام این خبر گفت: حکم مامور متهم در پرونده ستار بهشتی قطعی شده و براساس این حکم وی به سه سال حبس تعزیری، دو سال اقامت اجباری در برازجان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
همچنین پورفاضل در توضیحاتی بیشتر به «تدبیر» گفت: «از زمانی که بازپرس پرونده برای متهم حکم شبه عمد در نظرگرفت، نه من به عنوان وکیلی که از طرف این خانواده برای پیگیری پرونده در نظر گرفته شدهام و نه خود خانواده ستار بهشتی در جلسات دادگاه شرکت نداشتهایم». او تأکید میکند: «ما عنوان قتل شبه عمد برای متهم پرونده ستار بهشتی را قبول نداریم و به نشانه اعتراض در هیچ یک از جلسههای دادگاه شرکت نکردهایم». پورفاضل درباره حکم صادر شده از طرف دادگاه برای قاتل ستار بهشتی میگوید: «حکم دادگاهی که با عنوان قتل شبه عمد برای قاتل ستار بهشتی تشکیل شده بود به دست من نرسیده است. بعد از تعیین حکم شبه عمد چون من و خانواده بهشتی به این حکم اعتراض داشتیم، به نشانه اعتراض مجددا برای ثبت وکالت این پرونده به دادگاه مراجعه نکردیم. حالاهم با وجود عدم حضور اعتراضی ما در دادگاه باید گفت حکم نهایی هیچ تناسبی با جرم صورت گرفته ندارد. به این حکمی هم که صادر شده اعتراضی نمیکنیم». پورفاضل درباره واکنش خانواده بهشتی به حکم دادگاه میگوید: «ما هیچ واکنشی علیه این حکم نخواهیم داشت زیرا اصلااز ابتدا به عنوان شبه عمد بودن قتل ستار اعتراض داشتهایم. حالااگر بخواهیم به حکم اعتراض کنیم در واقع نشان میدهیم که اعتراض ما بیدلیل بوده است. تناسبی بین این حکم و جرم اتفاق افتاده نیست. این حکم را مقایسه کنید با سایر احکامی که این روزها صادر میشود».
شرق نیز در مطلبی با تیتر «آموزههای پرونده ستار» به قلم علی مطهری نماینده تهران در مجلس نوشته: درباره متهم به قتل ستار بهشتی با رأفت رفتار شده. مسأله ضربوشتم ستار بهشتی قابل انکار نیست ولی ظاهرا اتهام متهم منحصر به توهین و تهدید شده و بر اساس آن حکم صادر شده است. بهتر بود مسئولان مربوطه به خاطر عملکرد بدشان از خانواده ستار بهشتی و مردم ایران و مقام رهبری عذرخواهی میکردند، همان چیزی که من در جلسه سوال از وزیر وقت کشور در صحن علنی مجلس از او خواستم و او زیر بار نرفت و من هم از پاسخ او قانع نشدم. اگر عذرخواهی میکردند از یک طرف فرهنگ عذرخواهی مسئولان از مردم ترویج میشد و از طرف دیگر خانواده ستار هم درخواست قصاص نمیکردند. به هر حال یک مسأله ساده و غیرضروری را یک دوست نادان انقلاب به شکل یک نقطه منفی برای نظام درآورد. خود مسئولان گفتند وبلاگ ستار بهشتی در روز حداکثر هشت بازدیدکننده داشته. فرض کنیم او که یک کارگر ساده بود و از سختی معیشت رنج میبرد بدترین توهینها را به مقامات کرده باشد، اساسا چه تاثیری در جامعه داشته و چه ضرورتی برای برخورد وجود داشته است؟! این حادثه ناشی از برداشت غلط برخی از سیاسیون و خصوصا مأموران امنیتی و اطلاعاتی از مقوله حفظ نظام است. یعنی گاهی دوستان نادان به نظام ضربه میزنند. به هر حال این حادثه باید موجب عبرت برای مسئولان مربوط باشد. به نظر من امروز که حکم قضایی صادر شده است بهتر است به آن تمکین شود و اگر خانواده ستاربهشتی ناراضی هستند آن را به خدا واگذار کنند. همین که این موضوع از طرف آنها و دیگران پیگیری شد برکاتی از نظر اصلاح برخی رفتارها در نظام جمهوری اسلامی داشت.
نگاه پسینی رئیس جمهور به مسأله فساد
آرمان در یادداشتی به قلم فرشاد مؤمنی به بررسی سخنان رئیس جمهور در شهرکرد درباره فساد اقتصادی پرداخته و نوشته: با سخنان رئیسجمهور در جمع مردم شهرکرد درباره مفسدان اقتصادی، یک بار دیگر این مطلب مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفته است. مبارزه با فساد به دو شکل صورت میگیرد؛ یکی مبارزه قانونی با فساد که اگر جرمی صورت بگیرد باید با آن برخورد شود که این مورد در اختیار قوه قضاییه است و نمیتوان دولت را به خاطر کمکاری در این بخش مواخذه کرد یا در این زمینه از دولت توقعی داشت؛ اگرچه ابزار و سازوکارهای حراستی و امنیتی نیز باید در دولت به خوبی اجرا شود. نکته کلیدی در این شکل از مبارزه این است که به مسئله فساد، نگاه پسینی دارد. یعنی ابتدا باید یک مسأله مشکوک یا اشتباهی رخ دهد و سپس سازوکار امنیتی برای کشف و برخورد با آن وارد شود.
اشکال این نوع مبارزه با فساد این است که اولا برخورد با فساد نوعی برخورد انفعالی است و دوم اینکه اثر بازدارندگی بسیار کمی دارد. دستگاههای مسئول نظارت از ظرفیت و سرمایه انسانی و امکانات پایینی برخوردارند و این شکل از مبارزه برای ریشه کن کردن فساد در گستره و عمق زیاد کفایت نمیکند. در این روش به ازای هر مورد فسادی که کشف و با آن برخورد میشود، دهها مورد فساد نادیده گرفته میشود و همین مسئله به شکل مبارزه با فساد آسیب میزند. راهحل اصولی که هم تجربه تاریخی و هم علم جهانی به آن رسیده است، مبارزه برنامهریزی شده با فساد است. در این برنامه مسئولیت طراحی و تدوین با قوه مجریه است و اصل هم بر پیشگیری است. راه اصولی برای مبارزه با فساد در ایران نیز توجه به همین مسئله است. این پیشنهاد از سوی بسیاری از استادان و نظریهپردازان به دولتهای مختلف ارائه شده اما نتیجه توجه نکردن به چنین نظراتی در دولت قبل همین پروندههای فسادی است که امروز شاهد آن هستیم. دولت روحانی نیز باید توجه بیشتری به این مسئله داشته باشد تا در وضعیتی مشابه گرفتار نشود.
بر اساس پژوهشی که تنی چند از استادان و نظریهپردازان اقتصادی انجام دادهاند پنج کانون اصلی ایجاد رانت و فساد در ایران عبارتند از: دلارهای نفتی، اعتبارات بانکی، مقررات و قوانین گمرکی صادرات و واردات، طرز عمل گمرکات مناقصههای گمرکی و شرکتهای دولتی که کانونهای اصلی توزیع رانت و تشدید کننده دور باطل رکود تورمی هستند و باید مسدود شوند و اگر دولت بتواند این گلوگاهها را کنترل کند تا ۷۵ درصد از فساد موجود کاهش خواهد یافت. این راهحل اصولی برای مبارزه با فساد است و هر قدر دولت در توجه به این مسئله اهمال کند ضرر بیشتری متوجهش خواهد شد و با توجه به عمق فسادی که از گذشته باقی مانده این دولت نیز در همان گرداب گرفتار خواهد شد. در مقابل اگر دولت بتواند با این گلوگاههای فساد به مبارزه بپردازد، این تصمیم هم به سود دولت و هم به سود مردم خواهد بود.
چرا مذاکره با آمریکا؟
در گزارش دنیای اقتصاد از «دیدار غیرمنتظره ایران و آمریکا در سوئیس» آمده است: نخستین گفتوگو مستقیم و بیواسطه دیپلماتهای بلندپایه ایران و آمریکا در دوره تمدید چهار ماهه برنامه اقدام مشترک در ژنو سوئیس برگزار شد.
گفتوگویی در سطح معاونان وزارت خارجه و برای کاستن از اختلافات باقی مانده پیش از دیدار بعدی در نیویورک که قرار است در اواخر شهریور انجام شود. ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و سیدعباس عراقچی مذاکرهکننده ارشد ایران این مذاکرات یک روزه را سازنده و مفید توصیف کردند. اگرچه دیپلماتهای بلندپایه ایران و آمریکا بارها طی یک سال اخیر که مذاکرات هستهای در جریان بوده، به گفتوگو نشستهاند، اما این دیدارهای مستقیم و بیواسطه دومین بار است که برگزار میشود. دیدار پیشین تیمهای هستهای دو کشور در اواسط فروردین هم در ژنو سوئیس برگزار شدهبود. برخی از تحلیلگران هستهای معتقدند که این مذاکرات مستقیم باعث شده است پیشرفت بیشتری در گفتوگوها رخ دهد چون برخی از هیاتها همچون چین، روسیه و آلمان، در عمل چندان نقشی در مذاکرات ایفا نمیکنند.
در همین ارتباط، سیدعباس عراقچی و مجید تخت روانچی معاونان محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران، صبح پنجشنبه در دو نوبت صبح و عصر در هتل اینترکنتیننتال ژنو رو در روی ویلیام برنز مسوول پرونده ایران در وزارت خارجه آمریکا و وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد جان کری وزیر خارجه آمریکا، گفتوگوهای هستهای بر سر نقاط باقی مانده اختلافی را از سر گرفتند. در این مذاکرات کارشناسان دو طرف نیز حضور داشتند. هدف از این گفتوگوها ادامه رایزنی درخصوص موضوعات مورد اختلاف و بررسی نحوه نزدیک کردن دیدگاههای طرفین مطرح شده است. عضو ارشد هیأت مذاکرات هستهای ایران در پایان مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در ژنو، این دور از مذاکره را خوب و مفید ارزیابی کرد. به گزارش خبرگزاری مهر، سیدعباس عراقچی مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران پس از پایان مذاکرات دوجانبه با طرف آمریکایی، گفت: «هدف از این گفتوگوها بررسی آخرین وضعیت مذاکرات و چگونگی نزدیک کردن اختلافات و تفاوت دیدگاهها بود».
عراقچی با تأکید بر اینکه در گفتوگوهای پنج ساعته بحثهای خوبی انجام شد، افزود: «قرار شد این گفتوگوها در ماههای آینده هم ادامه یابد». او گفت: «در کنار این گفتوگو، در حال طراحی گفتوگوهای دیگری با دیگر اعضای ۱+ ۵ هستیم، زیرا در شرایط کنونی احساس میکنیم تا آغاز دور بعدی مذاکرات، به یکسری بحثهای ریزتری میان ما و بقیه کشورهای عضو ۱+۵ به صورت دوجانبه نیاز است».
مذاکرهکننده ارشد ایران افزود: «از هم اکنون تا برپایی مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر شهریور یکسری جلسات دوجانبه برگزار خواهد شد و پس از آن امیدواریم که نتیجه این رایزنیهای دوجانبه به برگزاری دور دیگری از مذاکرات در حاشیه مجمع عمومی با اعضای گروه ۱+۵ منجر شود». در طول توافق ۶ ماهه توافق ژنو، ایران و ۱+ ۵، شش دور مذاکرات در وین داشتند، اما موارد اختلافی که شامل غنیسازی، تاسیسات آب سنگین اراک، سایت غنیسازی فردو، مدت زمان توافق جامع و برخی موارد دیگر است بین طرفین پابرجا باقی مانده، با این وجود دو طرف اعلام کردهاند که بر روی پیشنویس متن توافق تا حدود ۶۵ درصد پیشرفت داشتهاند.
مسأله مهم در میان اخبار مربوط به مذاکرات هستهای، اظهارات معاون وزیر خارجه در گفتوگو با اعتماد است. عضو ارشد تیم مذاکره کننده ایران با توجه به تعیین ضرب الاجل زمانی ۲۴ نوامبر برای پایان مذاکرات در قالب برنامه اقدام مشترک میان ایران و ۱+ ۵ تأکید میکند که در صورت عدم امضای متن توافق جامع در این تاریخ، هم راه برای مذاکره به گونه یی دیگر هموار است و هم مسیر بازگشت دو طرف به پیش از ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳.
صباح زنگنه نیز در یادداشتی برای روزنامه آرمان و با تیتر «چرا مذاکره با آمریکا؟» در این باره نوشته: دور جدیدی از مذاکرات هستهای با گفتوگوهای دوجانبه ایران و آمریکا آغاز شده است؛ بسیاری میپرسند چرا مذاکرات دوجانبه ما و آمریکا اینقدر برای آینده مذاکرات بااهمیت است؟ و اصلا چرا گفتوگوها با مذاکرات مستقیم و بدون واسطه ایران و آمریکا کلید خورد؟ در پاسخ میتوان به چند نکته توجه کرد: نکته اول اینکه مذاکرات دوجانبه اخیر تنها یک موضوع دارد وآن پرونده هستهای کشورمان است. اگر پرونده هستهای ایران در ادامه راه عادی شدنش با مشکلی روبرو نشود میتوانیم امیدوار باشیم این گفتوگوها در مورد موضوعات مورد توافق طرفین در آینده ادامه پیدا کند.
اما در موضوعات هستهای واضح است که آمریکا میان اعضای ۱+ ۵ دارای نقش راهبری و به تعبیری دیگر اصلی است. این نقش را مذاکرهکنندگان ما پیشتر به خوبی درک کردهاند؛ نزدیک به ۱۰سال پیش زمانی که ایران با تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه وآلمان) مذاکره میکرد، این سایه ایالات متحده بود که بر میز مذاکره غربیها حکومت میکرد. به معنای دیگر، مهمترین عامل شکست مذاکرات سعدآباد و پاریس عدم همراهی آمریکا با مذاکرات بود. به هر ترتیب کشورهای غربی همچنان برای آمریکا نقش محوری و کلیدی در تصمیمگیریهایشان قائل هستند. از سوی دیگر توان اقتصادی و کنترل آمریکا بر بازارهای این کشورها به نوعی پیشتازیاش را در تصمیم گیریها رقم میزند.
چنانچه مذاکرات با آمریکا با موفقیت همراه شود، بیتردید مذاکرات دوجانبه یا چندجانبه با دیگر اعضای ۱+ ۵ هم موفقیت آمیزتعبیر میشود. البته مقام معظم رهبری پیشتر زوایای مذاکرات هستهای را برای مذاکره کنندگان و دستگاه دیپلماسی تشریح کردند، بنابراین دستگاه دیپلماسی کشور تنها در راستای منافع ملی با آمریکا به گفتوگو میپردازد. از سوی دیگر مذاکرات هستهای و تلاش آمریکا برای این است که اوباما باید انتخابات کنگره را نیز پشت سر بگذارد و با توجه به اقداماتی که در حوزه سیاست خارجی انجام داده به نظر نمیرسد که بتواند مقابل جمهوریخواهان حرفی برای گفتن داشته باشد. از هم اینک جمهوریخواهان به شدت از طریق رسانههایی که در دست دارند به سیاست خارجی انفعالی اوباما در خصوص اوکراین و عراق میتازند. تنها توافق نهایی با ایران، آن هم توافقی مورد نظر اعضای جمهوریخواه کنگره است که میتواند اوباما و دموکراتها را از معضلی که در آن گرفتار آمدهاند نجات دهد. اوباما روز جمعه اعلام کرد که حدود ۳۰۰ مشاور نظامی خود را به عراق میفرستد تا از نزدیک جریان خشونتها در این کشور را کنترل کرده و به ارتش این کشور مشاوره دهند اما این کار باعث نمیشود که جمهوریخواهان بیان کنند او در ماجرای عراق از ایران و همچنین متحد اصلیاش یعنی حزبالله لبنان در منطقه جا مانده است و این یعنی مذاکرات برای دولت روحانی و دولت آمریکا دارای اهمیت بسیار زیادی است.