در دورانی که برخی هنرمندان و چهرههای مطرح ایرانی از نقد تحریم حتی در رسانههای داخلی نیز به
دلایل مشخص
پرهیز دارند، سخنان رخشان بنیاعتماد در یکی از سه جشنواره سینمایی معتبر
جهان و بازتاب بسیار وسیع این گفتارها درباره لزوم لغو تحریمها، این پرسش
را پیش آورد که چرا در گذشته از این ظرفیت بالقوه بهرهبرداری نشده بود؟
به گزارش «تابناک»، تعداد دوربینهایی که در «کن»، «ونیز» و «برلین» به سمت هر سینماگری نشانه میرود، با هیچ «جشنواره» دیگری قابل مقایسه نیست و تشریفات این رویدادها نیز چنین است و تنها برخی «جوایز» نظیر «گلدن گلوب» و «اسکار» در این زمینه قابل رقابت با سه جشنواره معتبر جهان هستند که گاهی نگاههای ضدایرانی نیز در آنها متبلور میشود و فضای سیاسی بر آنها سایه میاندازد.
این جو سنگین، بسیاری از سینماگرانی را که برای نخستین بار بر روی فرش قرمز چنین رویدادهای معتبری گام برمیدارند و در کنار برجستهترین سینماگران مطرح جهان نشسته و با آنها خوش و بش و تعامل میکنند، تحت تأثیر فضا قرار میدهد و برخی سینماگران پس از نخستین تجربه، از هیچ کوششی برای تکرار چنین اتفاقی دریغ نمیورزند، ولو آنکه تولید فیلمی باشد که نسبتی با سینمای ایران ندارد و صرفاً جشنوارهای است.
رخشان بنیاعتماد با آثار بلند سینمایی که در بیش از دو دهه اخیر ساخته، نشان داده رویکرد جشنوارهای ندارد و بیشتر دغدغههای زنانه دارد. «قصهها» نیز ادامه سرنوشت شخصیتهای فیلمهایی است که در این سالها در فیلمهایش به تصویر کشیده و بیشتر این شخصیتها به منزل مقصود نرسیدهاند و گاهی وضعیتی به مراتبتر دشوارتر یافتهاند که طبیعتاً این فیلم به عنوان یکی از بیست فیلم بخش مسابقه بینالملل جشنواره کن، نگاه تلخی با آخرین ساختهاش همراه ساخته است.
او روی فرش قرمز جشنواره «ونیز» با اشاره به برخی معضلات کشورمان از جمله چالشهای اقتصادی، آمار طلاق و...، بخش اصلی سخنانش را روی تحریمهای ضدایرانی متمرکز کرد که بیش از هر موضوع دیگری، مردم ایران را به چالش کشیده و فشار اصلیاش متوجه ایران است؛ سخنانی بیسابقه که در این چند سال هیچ هنرمند ایرانی سرمایه انسانی و اعتبارش را برای بیانش در رویدادی با این سطح مورد استفاده قرار نداده بود.
آخرین اظهارنظر اینچنینی متعلق به اصغر فرهادی در هنگام دریافت جایزه اسکار برای «جدایی نادر از سیمین» بود که مردم ایران را صلحدوست خواند؛ اما حال بنیاعتماد با صراحت لهجه کمسابقهای به نقد تحریمها پرداخته و خواستار لغو تحریمهای ظالمانهای شده که زندگی و آسایش مردم سرزمینش را آماج گرفته است.
«قصهها» مجموعهای از داستانهای کسانی است که ساکن تهران هستند؛ رانندههای بدهکار، بازنشستههای فقیر، کارگران یک کارخانه که کار خود را از دست دادهاند و... شخصیتها شرایط دشواری دارند. خیلی سخت میشود کار پیدا کرد، قیمتها بالاست و اعتیاد به مواد مخدر بلای جان خیلیهاست؛ اتفاقاتی که دلیلش گفته نمیشود اما بنیاعتماد در کنفرانس خبری فیلمش گفت، هدفش نشان دادن آسیبهایی بود که مردم عادی از تحریمهای کشورهای غربی به دلیل برنامه هستهای ایران متحمل شدهاند.
او پس از نمایش «قصهها» در نشست مطبوعاتی فیلم به اهالی رسانه گفت: «وضعیت اقتصادی ایران وخیم است و این به دلیل تحریمهایی است که عملا به ضرر مردم کشور تمام شده است. با ساخت این فیلم میخواهم نشان دهم، تحریمهای غرب به دلیل فعالیتهای هستهای ایران چه آثار سوئی بر زندگی مردم عادی در ایران گذاشته است. بچههایی که دچار بیماریهای سخت مانند سرطان و اماس هستند، از پیامدهای تحریم ضرر میبینند. واقعا دوست دارم این تحریمها برداشته شود. یکی باید در این زمینه به مردم ایران پاسخ بدهد».
کارگردان قصهها از مردم در سطح جهانی خواست در نظر داشته باشند که تصمیمات بینالمللی همیشه روی مردم تأثیر میگذارد و همین سخنان ـ که بخش اصلی گفتارهای بین اعتماد بود ـ کافی بود تا بسیاری از رسانههای معتبر جهان روی این اظهارنظر فوکوس کنند و ابعاد پوشش این گفتهها کم سابقه باشد و عملاً قدرت واقعی سینمای ایران و برد مؤثر سخنان سینماگران ایران بدین شکل به تصویر کشیده شود.
بازتاب گفتار قابل تحسین بنیاعتماد که بدون بیانش هیچ ضرری نمیکرد، این پرسش را پیش آورد که چرا برخی مدیران پیشین توان فعالسازی این ظرفیت کارآمد را ـ که دقیقاً قدرت نرم ایران است ـ نداشتند و حتی فیلم این سینماگران را نیز توقیف کرده بودند؟ فیلمی که بنیاعتماد صراحتاً عنوان میکند درباره عوارض تحریمهای ظالمانه بر مردم ایران تأکید دارد، ولی مصالح و نگاه غیرمنصفانه برخی، ایجاب میکرد تا خصمانه به آن بنگرند و عملاً این گفتههای در راستای مصالح ملی چندین سال در گلو بنیاعتماد و چهرههایی چون او بماند.