ماجرا به آغاز سال ۹۰ بازمیگردد؛ یعنی در فصل بارانهای بهاری و پیش از آنکه نشانههای بحران امروز اینقدر آشکار شود که توسط عموم قابل لمس باشد، ولی چه سود که نه تنها به هیچ انگاشته شد، بلکه رئیسجمهور وقت از آن تعبیر دشمنی داشت!
به گزارش «تابناک»، هر چه نگرانی از تداوم تحریمهای ظالمانه، اوضاع نامطلوب کشورهای همسایه و منطقه، مشکلات اقتصادی و... نگرانیهای جدی مردم و مسئولان از آینده کشور به شمار میآیند، مدتی است که خشکسالی و بحران آب، توانسته افق به مراتب نگرانکنندهتری از آینده کشورمان ترسیم کند، ولی چون هنوز کاملا ملموس نشده، کمتر هم درک شده و واکنش درخوری داشته است.
بدین ترتیب جامعه به دو فاز جدا تقسیم شده و پیرو آن، واکنش مسئولان به بحران رخ داده را نیز میتوان در دو دسته جداگانه گذارد؛ از یک سو برخی هموطنانمان مدتی است با بحران آب شدیدا دست به گریبان شده و برخی همچون گذشته، همچنان در مصرف آب دریغ نمیورزند و از سوی دیگر، در حالی که بخشهایی از دولت از تصویب مبالغ ویژه برای مهار بحران سخن به میان آورده و آبرسانی با تانکر به نقاط بحرانیتر را در دستور کار قرار دادهاند، هنوز تحرک خاصی در این باره در دیگر بخشهای دولت، امثال قوه مقننه، رسانه ملی و... به چشم نمیخورد!
این بیتوجهیها در حالی است که بنا بر دادههای علمی ثبت شده از تغییرات اقلیمی کره زمین، پیشبینی شده که کم بارش شدن نقاط کم بارش و افزوده شدن بر بارش نقاط پر بارش که در سالهای اخیر رخ داده، در سالهای آتی نیز تداوم خواهد یافت و بنابراین، بحران خشکسالی حاکم شده بر کشورهایی چون ایران در سالیان بعد هم ادامه خواهد یافت که معنای این، چیزی نیست جز گسترش و شدت گرفتن بحران بیآبی در سالهای آتی.
بدین ترتیب آشکار میشود برای چارهاندیشی در بحران رخ داده و گذر از شرایط حاکم شده بر کشورمان، باید هر چه زودتر عزم ملی شکل گرفته و همه دستگاهها و نهادها با همراهی مردم برای رفع آن تلاش کنند، ولی هیچ شواهدی از شکلگیری چنین وفاقی دیده نمیشود؛ شاید به این دلیل که هنوز بسیاری وقوع بحران را درک نکرده و شدت و حدت آن را باور ندارند.
از جمله نکاتی که شاید این باورناپذیری را سبب شده، اینکه بحران ناگهان به بالاترین درجه خود ظهور کرده تا این شائبه پدید آید که مگر میشود چنین اتفاق بزرگی جلوتر پیشبینی نشده باشد؟ مگر میشود بحران بیآبی را پیش از ظهور، کسی درک نکرده یا درباره وقوع آن هشدار نداده باشد؟
پاسخ به این پرسش «خیر» است؛ یعنی خیلی پیشتر برخی درباره وقوع این بحران در سرزمینهایی مثل ایران هشدار داده بودند و اتفاقا برخی افراد آگاه داخلی نیز بر درستی آن تأکید کرده بودند، ولی مسئولان به همه هشدارها بیتوجهی کرده و حتی از آن فراتر، به پیشبینی کنندگان تلویحا اتهاماتی وارد کردند.
کافی است، سری به بایگانی اخباری که درباره قریب الوقوع بودن بحران آب خبر میدادند، بزنیم تا به نکات جالب توجهای در این باره دست بیابیم؛
سخنرانی محمود احمدی نژاد، رئیسجمهور سابق در روز افتتاح دو سد به صورت همزمان؛ یکی سد سیمره در استان ایلام و دیگری سد کمال صالح در استان مرکزی که حاوی نکاتی است که امروز بازخوانی آنها معنای بسیار متفاوتی به دست میدهد.
«
سیاستمداری كه رشتۀ تحصیلیاش آب و عمران و ... نیست، هفت هشت روز پیش دربارۀ بحران آب در سی سال آینده مقالهای نوشته بود و نقشهای از دنیا ارائه داده و مشخص كرده بود كه مناطقی خشك میشوند و این مناطق از تركیه به این طرف بود؛ درست همین محدودهای كه آنها از تمدن سازی و فرهنگآفرینی آن میترسند.
در جلسهای كسی مطرح كرد كه بحران آب هست و این آقا هم مقالهای نوشته است. من دیدم كه اصلاً تخصص و كار نویسنده این مقاله آب و هواشناسی و... نیست. او چگونه چنین تشخیص داده است؟
اخباری داشتیم كه در اروپا دارند این كار را میكنند؛ یعنی دارند ابرها را تخلیه میكنند كه به سمت ما نرسد. بعد بررسیهایی هم كردم و برایم یقین حاصل شد كه آن حرفی كه آن آقا زده است، یك پیشبینی علمی نیست؛ خبر از حادثهای طراحی شده است. حالا ما باید در مجامع حقوقی پیگیری كنیم و اجازه ندهیم كه چنین كار زشتی انجام بشود».