سيدعلي محقق در سرمقاله ابتکار نوشت:
هرساله اجلاس سازمان ملل زير سايه يک پديده و اتفاق جهاني برگزار شده است و علي الحساب امسال قرعه به نام «داعش» افتاده است.
اين روزها و در آستانه برگزاري جلسات مجمع عمومي امسال سازمان ملل، سران کشورهاي غربي و عربي دستپاچه تر ازهميشه، «کاسه چه کنم، چه کنم؟» به دست گرفته و مشغول رايزني و يارگيري براي مهار آبرومندانه اين گروهک خودساخته اما افسار گسيخته هستند. هفته گذشته جده ميزبان وزراي خارجه برخي کشورهاي اروپايي، آسيايي، آمريکايي و عربي بود و روز گذشته هم اين جمع راهي پاريس شده اند، تا به اصطلاح فکرها و داشتههاي خود را روي هم بريزند، بلکه ابوبکر بغدادي و دار و دسته خونريزش را مهار کنند. اگر از آرشيو خبرگزاريها و رسانههاي خبري و موتورهاي جستجوگر اينترنتي مدد بگيريم و يکي دو سال به عقب برگرديم و واژه « دوستان سوريه» را جستجو کنيم به يافتههايي عجيب و متناقض با آنچه که امروز با محوريت غربيها و اعراب در خاورميانه در جريان است، دست پيدا ميکنيم.
همين جان کري، همين سعودالفيصل و وزراي خارجه همين کشورهاي اروپايي و ديگر کشورهاي عربي تا همين يکسال پيش هر چند هفته يک بار در استانبول يا پايتختهاي اروپايي دور هم جمع ميشدند و موضوع داغ بحثشان چند و چون کمک تسليحاتي به گروههاي مخالف بشار اسد و دولت مرکزي سوريه بود. «دوستان سوريه» تصويب ميکردند و آنکارا دست در دست هم پيمانان عربي و غربي مرزهاي خود با شمال سوريه را حيات خلوت کرد، تا کرور کرور تجهيزات نظامي سبک و سنگين غربي به مدد دلارهاي نفتي عربي به اردوگاههاي جنگجويان چند مليتي شناس و ناشناس روانه شود. ارتش آزاد، جبهه نصرت، داعش، احرار الشام، جبهه اسلامي و... و... فرقي نداشت. هر شيخ عرب و خزانه دار اروپايي و آمريکايي، از هر گروهي که بيشتر خوشش ميآمد به همان گروه سلاح و پول و تجهيزات ميداد. هرکس که زور و خشونت بيشتري در برخورد با ارتش سوريه و مردم اين کشور از خود نشان ميداد مستحق کمک بيشتري بود. هرکس که سلفي تر و تکفيري تر مينمود، هم در قلب شيوخ و بزرگان قوم بيشتر جا باز ميکرد. جلسه پشت جلسه، دلار پشت دلار و سلاح پشت سلاح به زيرزمينهايي در استانبول و اردوگاههايي در حلب و رقه و حمص و آن حوالي ترانزيت ميشد.
و اينگونه بود که سوريه به عرصه طنز تلخ و البته خونين تاريخ معاصر جهان بدل شد. سران اروپا و آمريکا انگار انتظار داشتند که تکفيريها و سلفيهاي جنگجو به صورت نيابتي، دموکراسي غربي را سوار بر نفربرهاي آمريکايي و لندکروزرهاي ژاپني مجهز به توپها و خمپاره اندازهاي مدل روز اروپا و امريکا تا دروازههاي دمشق مشايعت کنند.
اکنون با گذشت کمتر از يک سال از آخرين جلسات هم انديشي و کمکها و اميدها هيچکدام از آن تحليلها و برنامه ريزيها حاصلي که نداشت هيچ، از ميان گروههاي تکفيري جنگنده در سوريه داعش به مصيبتي بزرگتر براي حاميان ديروز بدل شده است. داستان چند ماه اخير داعش دقيقا شبيه فيلمهاي سينمايي ژانر وحشت و خشونت هاليود شده است. موجود خشن اما مطيعي که قرار بود مجري اهداف ساوزنده خود باشد اکنون طغيان کرده است و هم ساوزنده و هم همسايگان و ساکنان جهان شهر را به وحشت انداخته است. ساوزندگان و حاميان دستپاچه شده و به آب و اتش ميزنند، بلکه اين هيولاي خود ساخته را بارديگر مهار و در راستا و محدوده اهداف خود به کار گيرند.
آن روزها اخضر ابراهيمي، کوفي عنان و ديگراني از سازمان ملل که واقعيتهاي سوريه و خاورميانه را بهتر ميفهميدند بارها تلاش کردند تا راه و چاه حل بحران سوريه را به گروه موسوم به « دوستان سوريه» گوشزد کنند، اما راه به جايي نبردند و ناگزير کناره گرفتند. هم اين طيف و هم کشورهايي مانند ايران و روسيه و ديگر کشورهاي غير تابع درباره خطرات تجهيز و تسليح گروهاي تروريستي و تکفيري، بارها هشدار دادند، اما آنچه البته به جايي نرسيد فرياد بود.
اکنون دوستان سابق سوريه بارديگر دور هم جمع شده اند تا براي مهار داعش به عنوان يکي از دوستان سابق خود راهي پيدا کنند و لابد بايد نام خود را «دشمنان برخي ازياران دوست داشتني سابق!» بگذارند. از قضا اين بار هم اصرار دارند که در همان دور باطل پيشين بچرخند و روي پرده ميگويند که همچنان اعتقادي به مشاورهها و کمکهاي ايران و ديگرکشورهاي غيرتابع ندارند.
در بهترين حالت تحليل اين تصميم کشورهاي غربي و غربي اين است که آنها با خود ميگويند که خودمان گند زده ايم، خودمان هم ميخواهيم درستش کنيم. و بدبينانه ترين و البته نزديک به واقع ترين تحليل هم اين است که مبارزه با داعش بهانه است همانگونه که ساخت تکفيريها و رو دادن به آنها براي جولان دادن در سوريه و عراق هم بهانه پشت پرده بود تا اين نقطه از جهان روي ارامش نبيند و هدف همچنان تمديد بي ثباتي و نا آرامي در خاورميانه است. در اين بين انگار که وقايع مضحک عالم ديپلماسي و گافهاي ديپلماتهاي جهان حد و حصري ندارد و هيچ گاه هم قرار نيست اين دسته از ديپلماتهاي مدعي و تحليلگران و رسانههاي جاده صاف کن آنها از رو بروند.