از ۷۷ میلیون جمعیت کنونی کشور، بیست میلیون تن بیسواد مطلق یا کمسواد هستند و ماه مهر برایشان معنای متفاوتی با آنچه در ذهن ما نقش بسته، دارد؛ بیست میلیون ایرانی فراموش شده!
به گزارش «تابناک»، با ترافیک شدید صبح و ظهر که دو روز است، شهرهای بزرگ و کوچک را در بر گرفته، بعید است کسی فرارسیدن ماه مهر و آغاز سال تحصیلی را متوجه نشده باشد؛ فرا رسیدن موسم بهار علم و دانش که با جابجایی روزانه بیش از دوازده میلیون دانشآموز، شمار بسیاری از معلمان و اولیای مدارس، جمعیت زیادی از دانشجویان و اساتید دانشگاهها و دیگران، اثرات آشکار آن را در همه مناطق کشور میتوان دید.
اما هر چه آغاز سال تحصیلی، زندگی روزانه جمعیت بزرگی از کشور را تا نه ماه آینده دیگرگون خواهد کرد، کم نیستند افرادی که آسمان این روزها برایشان با روزهای گذری شده تابستان توفیری ندارد و چه بسا تیرهتر هم به نظر میرسد؛ فراموش شدگانی که به هر دلیل یا تا کنون پایشان به مدرسه باز نشده یا اگر هم توفیق درس خواندن یافته باشند، مقطعی بوده، به چند سال بیشتر نکشیده و هرگز فرجام درخوری نیافته است.
از این روی میگوییم فراموش شده که میبینیم تأکیدات مؤکد قانونی مبنی بر محق بودن همه افراد جامعه در بهرهمندی از تحصیلات و الزام سوادآموزی که سازمانی چون نهضت سوادآموزی را بنا نهاده هم نتوانسته موجب دیده شدن این افراد شود تا در نتیجه در کمال ناباوری بشنویم که از ۷۷ میلیون ایرانی، حدود ده میلیون تن بیسواد مطلقاند و جمعیتی بیشتر از ایشان، کم سواد به شمار میروند و تحصیلاتشان معادل دوره ابتدایی است.
این در حالی است که اگر شمار نوزادان و خردسالانی که به سن تحصیل نرسیدهاند از جمعیت کل کشور کم کنیم، با یک حساب تقریبی درخواهیم یافت که چیزی نزدیک یک سوم افراد بالای شش سال جامعه از نعمت تحصیل بیبهره ماندهاند. با این حساب، هرچند شاید عجیب به نظر برسد، میتوان مدعی شد که مجموع دستگاهها و نهادهای موظف در امر آموزش و سوادآموزی در کشور یکسوم جامعه هدف خود را ندید گرفتهاند.
این نقصان بزرگ از این روی بیشتر جلب توجه میکند که بدانیم هیچ نهاد نظارتی پیگیر محل هزینه شدن بودجه سرانه در نظر گرفته شده برای آموزش این جمعیت بزرگِ فراموش شده نیست و افزون بر آن، حتی آموزش دوسوم افراد جامعه که میتوانند وارد مدارس شده و راهشان را تا با سواد شدن ادامه دهند، با مشکلات و کمبودهای زیادی دست به گریبان است.
اما هرچه مسیر راه یافتگان به تحصیل با مشکلاتی روبهروست، در مقام قیاس با مسیری که بازماندگان از تحصیل به آن هدایت میشوند، به قیاس زشت و زیبا شباهت پیدا میکند، زیرا بررسیها نشان میدهد که بازماندگان از تحصیل یا کودکان کار هستند، یا کودکان بیسرپرست و بد سرپرست و یا معلولان جسمی و حرکتی.
این در حالی است که اگر شمار افراد قرار گرفته در دسته آخر را اندک دانسته و فراهم آوردن پیش درآمدهای آموزش به ایشان را کمی سختتر بدانیم، باید اذعان داشته باشیم که محرومیت دو دسته دیگر از تحصیل (کودکان کار و کودکانی که یا سرپرست ندارند یا سرپرستان نامناسبی دارند) تنها به این دلیل رخ میدهد که نهادهای گوناگون در انجام وظایف قانونی خود کوتاهی میکنند.
کافی است به یاد آوریم که کار کودکان بر پایه مستندات قانونی فراوان با ممنوعیتهای بسیاری روبهروست؛ اما به رغم این همه تأکیدات قانونی، آمارهای غیر رسمی حکایت از وجود هفت میلیون کودک کار در کشور دارد که شمار بسیاری از ایشان را میتوان کودکان خیابانی نامید و شرایطشان را وخیمتر دانست.
البته مشکل برای کودکان بیسرپرست و بد سرپرست به نوعی بغرنجتر است، زیرا قانونگذار هنوز نتوانسته نسخه مؤثری برای حمایت از ایشان تدارک ببیند و در نتیجه، این کودکان گاه قربانی مشکلاتی میشوند که محرومیت از تحصیل در قیاس با آنها چه بسا قابل چشمپوشی باشد، حال آنکه هر عاملی مانع تحصیل کودکان شود، باز قصور مسئولان و نهادهای گوناگون در مرتفع نشدن آن دیده خواهد شد.
بدین ترتیب هر ساله سال تحصیلی در حالی در مهرماه آغاز میشود که جای خالی تعدادی از کودکان در کلاسهای درس توجه هیچ نهادی را به خود جلب نمیکند، هیچ مسئولی در مواجهه با کودکان کار، چرایی غیبت ایشان در کلاسهای درس را پیگیری نمیکند، آموزش و پرورش یا نهضت سوادآموزی تلاشی برای شناسایی دانش آموزان جا مانده از تحصیل نمیدهد، ناظران اجرای قانون وقعی به قانون شکنیهای متعدد در این عرصه نمینهند و نهادهایی که باید حامی حقوق کودکان باشند، اینقدر به خواب سنگین رفتهاند که حتی برای حفظ ظاهر هم که شده، کاری انجام نمیدهند.
اینجاست که تعجبی ندارد چگونه شمار افراد بیسواد و کم سواد به عدد شگفتیآور بیست میلیون تن رسیده و هرچه ضرورت سوادآموزی در جامعه به واسطه انفجار اطلاعات بیشتر احساس میشود و تحصیلات عالیه در سطوح گوناگون رشد نشان میدهد، بر شمار بیسوادان و کمسوادان افزوده میشود، چون کسی نیست که به فکر پر کردن جای خالی فراموش شدگان در کلاسهای درس باشد!