هرچند برخی تلاش دارند این گونه نشان دهند که گزارش وزارت علوم از تخلفات رقم خورده در بورسیهها، حاکی از رقم خوردن فاجعه نیست، آمار و ارقام چیز دیگری را نشان میدهد.
به گزارش «تابناک»، داستان تخلفات رقم خورده در چگونگی جذب دانشجویان دکترا در سالهای گذشته ـ که به نوعی با ماجرای اعطای بورس به برخی دانشجویان و اجحاف در حق دانشجویان واجد شرایط گره خورده بود ـ پس از آنکه خواسته یا ناخواسته با استیضاح وزیر علوم دولت فعلی گره خورد، به شکلگیری پروندهای رسید که اکنون نخستین گزارش پیرامون آن منتشر شده و آمار عجیب و غریبی از تخلفات رخ داده آشکار کرده است.
آن گونه که در گزارش روزهای گذشته وزارت علوم از تخلفات رقم خورده در اعطای بورس در حد فاصل سالهای ۸۸ تا ۹۲ آمده، در این مدت، ۳۷۷۲ تن در حالی به چهار روش بورس دکترا دریافت کردهاند که هیچ یک بنا بر قانون مصوب مجلس نبوده، بلکه بر پایه دستورالعملی جذب شدهاند که اگر نگوییم مندرآوردی و بر خلاف روح اعطای بورسیه بوده، به نظر حق مطلب را ادا نکردهایم.
از این روی میگوییم بر خلاف قانون که میبینیم بر پایه «قانون
اعزام دانشجو» (مصوب سال ۱۳۶۴ مجلس شورای اسلامی)، اعطای بورس باید از طریق آزمون سراسری گیرد، حال آنکه این گونه نبوده، بلکه طی فراخوان و به کمک مصوبهای انجام شده که برای جذب رتبههای ممتاز دانشگاهی و برگزیدگان المپیادی تدارک دیده شده بود؛ مصوبهای که اگر به آن عمل میشد، چه بسا باز جای امیدواری داشت، ولی این اتفاق هم روی نداد و با افزوده شدن یک بند خاص ـ که اعطای بورس را شامل افراد «دارای خدمات و سوابق برجسته در زمینههای ایثارگری، فرهنگی و اجتماعی» هم میکرد و به غایت گنگ بود و جای تفسیر داشت ـ به حاشیه رفت.
۳۷۷۲ تن بورس گرفتند، بیش از ۳۰۰۰ تن جایی نرفتند! البته مسیر بدعتگذاری در اعطای بورس به این اندازه محدود نماند، بلکه در ادامه با اختراع شیوه «تبدیل بورس خارج به داخل» و چند نوآوری دیگر دستخوش انحرافات بیشتری از قانون شد تا سرانجام ببینیم، از ۳۷۷۲ نفری که بورس دریافت کرده بودند، ۷۲۹ تن راهی ادامه
تحصیل در خارج از کشور شدند که البته در این جمع نیز افرادی بودند که مستحق دریافت این امتیاز نبودند!
بر پایه گزارش رسمی تازه منتشر شده وزارت علوم، ۱۸۶۷ تن با تبدیل بورس خارج به داخل به ادامه تحصیل مشغول شدند، ۱۰۱۱ تن از مربیان دانشگاهها به صف دانشجویان دکترا پیوستند و ۱۶۵ تن از ایثارگران شاغل در وزارتخانه و دانشگاهها نیز بورسیه شدند؛ اما بررسیها نشان داد در اعطای بورس به هر سه دسته مشکلات فراوانی وجود دارد.
یکی از عمدهترین اشکالات آنجا بود که شرطهای حداقلی مانند داشتن حداقل معدل در دوره کارشناسی ۱۴ و در دوره کارشناسی ارشد ۱۶ در کنار شرط سنی برای بسیاری از دریافتکنندگان بورس رعایت نشده بود و افزون بر آن، شرط ارائه معرفینامه از سوی یکی از دانشگاهها، وزارت علوم یا سایر دستگاهها به هیأت اعطای بورس ـ که وفق قانون فقدان آن، ولو متقاضی صلاحیت علمی لازم را داشته باشد، مساوی با مردود دانستن وی است ـ برای برخی ندید گرفته شده بود.
همه این اشکالات در حالی بروز کرده بود که دریافت کنندگان بورس، همعرض دریافت این موهبت، از امتیاز استخدام به عنوان هیأت علمی هم برخوردار شده بودند و البته هنوز تصمیمی درباره تداوم داشتن این امتیاز یا لغو آن برای آن دسته از ایشان که اشکالاتی متوجه بورسیهشان شده اما لغو بورس برایشان در نظر گرفته نشده، اعلام نشده است.
نیمی از دریافت کنندگان بورس، از نوع «تبدیلی» هستند! اشکال بزرگ بعدی آنجا رخ داده که میبینیم نیمی از دریافت کنندگان بورس تحصیلی با استفاده از مسیر انحرافی «تبدیل بورس خارج به داخل»، به این بهانه که «تبدیل برخی بورسهای خارج به داخل کشور میتواند از صرف منابع ارزی کشور جلوگیری کند» بدون آنکه پا از کشور بیرون بگذارند، یا پذیرش دانشگاههای خارجی (ولو انواع دانشگاههای کمتر معتبر یا غیر معتبر) را دریافت کنند و یا ملزم به شرکت در آزمون سراسری دکترا برای محک خوردن سطح علمی شوند، بورس خود بدون هیچ دردسری به بورس تحصیلی داخل تبدیل میکرده و به مانند دانشجویان زحمتکش داخلی که از چند فیلتر گذشته بودند، در بهترین دانشگاههای کشور به ادامه تحصیل همراه با امتیازات خاص مشغول میشدند.
در سایه چنین روشی بود که به اینجا رسیدیم، وفق گزارشهای رسمی، میبینیم برخی توانستهاند بورس خارج زبان و ادبیات فارسی، تاریخ انقلاب اسلامی ایران، فقه و حدیث، مدرسی انقلاب اسلامی، نهج البلاغه، معارف اسلامی و... را دریافت کرده و با تبدیل آن به داخل، دانشجو دکترا شوند!
بدین ترتیب آنچنان و بارها این شیوه غیرقانونی و البته مخالف با روح اعطای بورسیه مورد استفاده قرار گرفت که دیگر کسی نمیدانست اگر نیازی به
اعزام دانشجو به خارج برای فراگرفتن تخصصی خاص نیست، چرا بساط اعطای بورس خارج برچیده نمیشود؟! آیا غیر از این است که این بساط جمع نشده، چون بهترین راه برای دور زدن قانون بوده و تنها با این شیوه منرآوردی میشد شروط اساسی برای حضور در دوره دکترا، سختیهای کنکور و مصاحبه ورودی این مقطع و دیگر قیود قانونی را دور زد؟!
برای دیدن دادهنما در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید ظرفیت دانشگاهها را بورسیهها تعیین میکردند، نه هیچ عامل دیگریاز جمله عارضههای این شیوه، رعایت نکردن ظرفیت پذیرش توسط دانشگاهها در موارد متعدد بود که از یک سو عدالت آموزشی را با جذب بورسهای تبدیل شده در بهترین دانشگاههای کشور، بدون احراز شرایط علمی افراد سود برده از این روش رقم زد و از سوی دیگر، اجحاف در حق دانشجویانی موجب شد که ماحصل تلاشهای مستمرشان، قبولی در دانشگاهی با ظرفیت محدود شده بود؛ اما مجبور شدند امکانات محدود دانشگاه را با این دانشجویان غیرقانونی شریک شوند!
عجیبتر آنکه میبینیم بنا به گزارش وزارت علوم، تبدیل بورسهای خارج به داخل اینقدر قوانین را به سخره گرفته که حتی تحقیقات مقدماتی برای درستیسنجی گفتههای این دانشجویان غیرقانونی نیز نشده، تا جایی که به تازگی روشن شده برخی از ایشان در اظهارات خود، موارد کذب نیز درج کرده و مثلا، معدل کمتر از یازده خود در دوران کارشناسی را بیش از ۱۴ ذکر کردهاند!
بماند این شیوه دور زدن قانون اینقدر به مذاق آقایان خوش آمده بود، هیچ کسی از خودش نپرسید چگونه است سهم رشتههای علوم انسانی در اعطای بورس خارج به ۶۰ درصد رسید تا از این مسیر بسیاری دکترای خود را تبدیل بورس در کشور، در برترین دانشگاههای دریافت کرده و تضمین استخدام در هیأت علمی را هم به عنوان هدیهای بینظیر دریافت کنند؟ آیا واقعا در این رشتهها نیازی به اعطای بورس خارج، آن هم به این اندازه و در این حجم داشتهایم؟!
برخی در زمان طرح سربازی خود بورس گرفتند و دانشجو دکترا شدند! این اشکالات در تبدیل بورس خارج به داخل در حالی مطرح است که با دقت در گزارش وزارت علوم درخواهیم یافت اعطای بورس به مربیان دانشگاهها نیز دارای اشکالات عجیب و غریبی است؛ به این صورت که نخست دستورالعمل ادامه تحصیل مربیان دانشگاهها در سال ۸۹ با حذف شرایط علمی، به صرف داشتن شرط سنی و یک سال سابقه کار تقلیل یافته تا بر خلاف گذشته، حتی مربیان پیمانی و طرح سربازی هم مشمول دریافت بورس شوند و بعد همین شروط نیمدار نیز گاه رعایت نشده تا در نتیجه شاهد مواردی باشیم که در آن مربی تنها با کمتر از شش ماه حضور به صورت پیمانی در دانشگاه، به صف دریافت کنندگان بورس پیوسته است!
البته تخلف در این نوع دریافت بورسیه، به این موارد محدود نمانده و در مقیاس بزرگتر نیز رخ داده است؛ آنجا که میبینیم در سالهای ۸۹ تا ۹۲ نزدیک به نیمی از مربیان معرفی شده و شاغل به تحصیل از این راه، دارای حکم استخدام پیمانی بودهاند که عملاً صدور حکم مأموریت تحصیلی آنان ـ بنا بر قانون ـ تنها با تأیید هیأت امنای دانشگاه محل خدمت امکانپذیر بوده، ولی متأسفانه این روند قانونی در بیشتر موارد طی نشده تا اشتغال ایشان به تحصیل، پرداخت شهریه و ادامه تحصیل کنونی آنها مغایرت قانونی داشته باشد.
بدین ترتیب میبینیم که بورس ۴۴۸ تن از ایشان به همین دلیل در آستانه لغو قرار گرفته است؛ به این صورت که وزارت علوم اسامی ایشان را به دانشگاهها اعلام کرده تا در اولین جلسه هیأت امنا برای آنان تصمیمگیری کنند؛ یعنی این افراد تا کنون غیرقانونی مشغول تحصیل هستند و اگر نتوانند مصوبه هیأت امنا را کسب کرده و نظر وزارت علوم را جلب کنند، دست کم با لغو بورس و بازگرداندن هزینههای پرداختی روبهرو خواهند شد.
چه کسی میداند سرنوشت این دو گروه چه خواهد شد؟ جدای دو دسته یاد شده، اشکالاتی به بورس اعطا شده به آنهایی که برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدهاند و همچنین بورس اعطا شده به ۱۶۵ تن از ایثارگران شاغل در وزات و دانشگاهها نیز وارد است که نشان میدهد به کل روند اعطای بورس در دولت سابق حتی یک نقطه بیعیب و نقص ندارد!
آن گونه که گزارش وزارت علوم نشان میدهد، ایثارگرانی که در دانشگاهها و وزارت خانه مشغول به کار بوده و در فاصله زمانی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ بر پایه دستورالعملی خاص، بدون آزمون برای ادامه تحصیل در دوره دکترا معرفی شدهاند، از این روی، بورس دریافتیشان تعیین تکلیف نشده مانده که اصل دستورالعمل اتکا شده برای ورود ایشان به دکترا مورد ابهام قرار گرفته و دیوان محاسبات، اشتغال همزمان با تحصیل را برای ایشان مغایر قانون اعلام کرده و ادامه پرداخت شهریه ایشان را خلاف قانون دانسته است.
جدای این دسته، همان گونه که پیشتر اشاره شد، برخی از شمار آن دسته از دریافت کنندگان بورس که برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شدهاند نیز برخی شرایط لازم را دارا نبودهاند که وزارت علوم ترجیح داده چون نیمی از ایشان دوره بورسشان به پایان رسیده و قطع بورس مابقی هم میتواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی نامطلوبی داشته باشد، تنها با بهکارگیری سازو کارهای دیگر به کنترل کیفیت تحصیل ایشان همت گمادره و قطع بورس ایشان را از دستور کار خارج کند.
بورس ۸۸۹ تن لغو شد و بورس ۱۶۸۹ تن در آستانه لغو قرار گرفتبدین ترتیب همان گونه که در دادهنمای پیوستی دیده میشود، درخواهیم یافت از ۳۷۷۲ بورسیه شده در حد فاصل ساهای ۸۸ تا ۹۲، بورس ۸۸۹ تن (۸۴۰ تن از کسانی که از روش تبدیل خارج به داخل بورس شده بودند + [به اضافه] ۲۳ تن از ایثارگرانی که شرایط مندرج در بخشنامه صادر شده برای این قشر را نداشتند + ۲۶ تن که به علل گوناگون از جمله عدم شروع تحصیل، انصراف و... پروندهشان مختومه شده) لغو شده و باید هزینههای پرداخت شده را به وزارت علوم بازگردانند و بورس ۱۶۸۹ تن دیگر در آستانه لغو است، چون تا این لحظه واجد شرایط دریافت بورس نیستند.
از این روی میگوییم این جمع بزرگ در آستانه لغو بورس هستند که میبینیم این افراد (۱۲۴۱ تنی که تاکنون نتوانستهاند اعلام نیاز از دانشگاهها بگیرند +۴۴۸ تن از مربیان شاغل به تحصیل که مصوبه هیأت امنا را کسب نکردهاند) شرط لازم برای دریافت این موهبت را نداشتهاند، ولی مسئولان وزارت علوم، این فرصت و شانس را در اختیار ایشان گذاردهاند که حداقلهای لازم برای دریافت بورس را، پس از آنکه شروع به تحصیل ایشان به صورت غیرقانونی در دوره دکترا آغاز شده، کسب کنند!