از جلوگیری از پخش برنامه «مناظره» پیرامون واگذاری جزیره آشوراده به گردشگری بر اساس یک تفاهمنامه پر سر و صدا و جنجالی تا جعل امضای نامهای که ظاهرا خطاب به رئیس جمهور نوشته شده تا در آن از تندرویهای بعضی برائت جسته شود، ابهامات پیرامون دخل و تصرف در تنها جزیره ایرانی دریای شمالی کشورمان روز به روز در حال افزوده شدن است!
به گزارش «تابناک»، در چند روز گذشته اتفاقی عجیب در مسأله آَشوراده باعث ناراحتی همراه با خشم سازمانهای مردم نهاد و طرفداران حفاظت محیط زیست ایران شده است. خبر از این قرار بود که «پنجاه تشکل زیست محیطی کشور در نامهای به آقای روحانی، از آنچه با عنوانهای «تندروی» و «واکنش احساسی و به دور از منطق علمی» ستاد مردمی نجات آشوراده خوانده شده، تبری جسته و نکاتی را به استحضار رئیس محترم جمهور رساندهاند.
این در حالی است که با پیگیریهای ستاد مردمی نجات آشوراده (سمنا) مشخص شد، هیچ یک از پنجاه سمنی که در انتهای نامه به عنوان امضا کنندگان آن نام برده شده، در فرایند تهیه و ارسال نامه مذکور نقش نداشتهاند و خیلی زود فاش شد که یکی از ذی نفعان تغییر کاربری (بخوانید واگذاری و زمین خواری) آشوراده، اقدام به جعل نام و لوگوی سازمانهای مردم نهاد محیط زیستی کرده تا تلاشهای سازمانهای مردم نهاد معترض به نابودی آشوراده را لوث نموده، در صف این تشکلها تفرقه بیفکند و ذهن مقامات اجرایی، قانونی و قضایی کشور را از واقعیتهای پشت پرده منحرف نماید تا بتواند از فضای ناشی از آن برای بهرهبرداری هرچه بیشتر از خوان آشوراده سود ببرد.
دکتر میر مهرداد میرسنجری، استادیار محیط زیست دانشگاه و مسئول بخش علمی محیط زیست ستاد مردمی نجات آشوراده در این باره میگوید: البته تشکلهای مردمی که نام و لوگوی آنها غیر قانونی مورد سوءاستفاده قرار گرفته، از حق خود برای شکایت از شخص جاعل و پیگیری موضوع از مراجع قضایی نخواهند گذشت، ولی فارغ از این موضوع، در بررسی ادبیات به کار رفته در این نامه مجعول، نکاتی به چشم میخورد که دقیق شدن در آنها سودمند خواهد بود.
۱- در این نامه به «انتشار برخی نامههای سرگشاده منسوب به پارهای تشکلهای محیط زیستی در خصوص اجرای بعضی طرحها و پروژههای توسعهای» تأکید شده است. در این میان قابل ذکر است که نامههای مزبور نخستین نامه نگاری دلسوزانه و وظیفهمند تشکلهای محیط زیستی نبوده و آخرین هم نخواهد بود و سازمانهای مردم نهاد وظیفه خود میدانند خطاهای صورت گرفته در عرصه مدیریت محیط زیست کشور را به صورت سرگشاده متذکر شوند.
۲- ذکر شعار تکراری «تأکید مؤکد بر ضرورت حفظ محیط زیست به عنوان امانت آیندگان» در این نامه، از این رو که حتی مسئولان سازمان به خوبی میدانند طی دهههای اخیر به چه میزان در پروژههای توسعهای (بخوانید تخریبزای محیط زیست) بدان پایبندی وجود داشته، از عجایب است.
۳- در بخش دیگر، آن گونه به پرهیز از آنچه «افراط در هر مقولهای از جمله مباحث زیست محیطی و همچنین اظهارنظرهای احساسی و غیرکارشناسی در خصوص مباحث کاملاً تخصصی» نامیده شده، تأکید گشته که میتوان به هر انتقاد علمی و تخصصی که به کام سرمایهگذاران بساز و بفروش خوش نیاید، انگ نظر «افراطی»، «کورکورانه» و «غیرکارشناسی» زد.
البته جالب است بدانیم نویسنده این نامه در حالی مخالفان تغییر کاربری آشوراده ـ که بسیاری از آنها متخصصان محیط زیست و منابع طبیعی دانشگاهها هستند- را ناآگاه و غیر متخصص خطاب کرده که در نگارش یک نامه رسمی (به ظاهر رسمی ولی جاعلانه!) خطاب به نفر نخست اجرایی کشور، غلطهای مکرر املایی و انشایی از خود به جای گذاشته است!
۴- پرهیز از «اغراق و بزرگنمایی»، یکی دیگر از رهنمودهای جاعل نامه برای گروههای مردمی طرفدار محیط زیست بوده تا بتوان پرسید به راستی وظیفه سازمانهای مردم نهاد چیست؟ آیا جز این است که هر جا متوجه خطری شدند که محیط زیست کشور و آن هم جایگاههای حساس و جهانی چون ذخیرهگاه زیست کره میانکاله و آشوراده را تهدید میکند، متذکر شوند؟
۵- نویسنده در حالی دم از ضرورت جلوگیری از «سلب اعتماد مدیران کشور و تخریب چهره دوستداران واقعی محیط زیست» میزند که خود علاوه بر یک اقدام خلاف و غیر قانونی، درصدد بوده چهره سازمانهای مردم نهاد غیر دولتی را مخدوش نماید.
۶- سوءاستفاده از «اعتدال»، شعار رئیس محترم جمهور، نکته دیگری است که در بررسی این نامه به چشم میخورد؛ ظاهرا با این هدف که در مناطق حساس اکولوژیکِ تحت مدیریت سازمان محیط زیست، اعتدالی بین اجرای پروژههای تخریبزا (خواه دلیلش گردشگری باشد، خواه توسعه یا چیز دیگری) و شعارهایی چون الزام رعایت موازین محیط زیستی توسط مجری پروژه برقرار شود!
۷- نویسنده نامه (و البته پشتیبانان و ذی نفعان پشت پرده آن)، در حالی طرفداران حفاظت محیط زیست و به ویژه ستاد مردمی نجات آشوراده را به «گذشته پرستیِ صرف و زیر سؤال بردن هر آنچه دستاورد علم و دانشِ بشر امروزی است» محکوم میکند (یا میکنند) که گویی هر توسعهای مترادف است با تخریب گذشته و الزاما مخالفان توسعه ناپایدار، گذشته پرست هستند!
این در حالی است که میتوان پرسید چرا دستاندرکاران هر توسعهای در عرصه میراث طبیعی و میراث تاریخی و فرهنگی با شعار اهمیت «دستاورد علم و دانش بشر امروزی» به خود حق میدهند با تخریب میراث طبیعت و تاریخ نیاکان گذشته به هدف خود برسند؟! آیا غیر از این است که چنین تفکری خطرناک است و همه میراث طبیعی و فرهنگی ایران کهنسال را تهدید میکند؟
از این روی میگوییم خطرناک که میبینیم بر اساس این استدلال سست، مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست و حتی سازمان میراث فرهنگی هر چقدر پیشینه قوی تری داشته باشند، قابلیت تخریب بیشتری خواهند داشت و مخالفان طرحها و پروژههای به ظاهر توسعهای نیز بیشتر «گذشته پرست» خواهند بود. این مسأله به طریق اولی شامل پناهگاه حیات وحش میانکاله و آشوراده هم خواهد شد که نخستین منطقه ثبت شده کنوانسیون جهانی رامسر است و بعد از آن باید منتظر بود مجوز تخریب و بازسازی پاسارگاد، زیگورات چغازنبیلف تخت جمشید و امثال آنها با تکیه بر دستاورد علم و دانش امروزی صادر شده و مخالفان گذشته پرست لقب بگیرند!
۸- در بخش پایانی نامه مزبور باز هم شعاری تکراری که در اکثریت قریب به اتفاق طرحهای به اصطلاح توسعهای محیط زیست کشور ذکر شده، تکرار شده است؛ شعار «به حداقل رساندن و نیز جبرانِ خسارت زیست محیطی». شعاری که تاکنون تضمین کننده اجرای دهها زمین خواری و پروژههای ضد ملی و بیاثر برای مردم محلی در کشور بوده است که یادآوری آنها خالی از فایده نیست؛ طرحها و پروژههای مصوب به اصطلاح «توسعهای» واگذاری منطقه حفاظت شده جزیره «فارور» و جزیره «بنی فارور» به منطقه تجاری اقتصادی، واگذاری چهل هکتار زمینهای منطقه حفاظت شده «دنا» به شهرک صنعتی، واگذاری هفتصد هکتار از منطقه «جاجرود» به مسکن مهر، واگذاری ۲۷۰ هکتار از پارک ملی «کلاه قاضی» اصفهان به شهر بهارستان، واگذاری ۲۱۰ هکتار از پارک ملی «بمو» به توسعه پالایشگاه و مسکن مهر، واگذاری دهها هکتار از منطقه حفاظت شده «سراج» برای طرحهای نفتی هرمزگان، واگذاری پارک ملی «لار» برای هتلسازی و... .
این در حالی است که مسأله آشوراده و دغدغه پیشگیری از آنچه بر سر مناطق قبلی واگذار شده توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمده، سبب شده «ستاد مردمی نجات آشوراده» به نمایندگی از بیش از صد سازمان مردم نهاد علمی و همگانی طرفدار حفاظت محیط زیست گام بردارد، در حالی که شاهدیم اعمال فشارهای موافقان اجرای تفاهم نامه به صدا و سیما، مانع پخش برنامه پربیننده مناظره در این خصوص شد و بعد از آن، حکایت این نامه جعلی به میان آمد که به شدت ابهامات ماجرا افزود.
پرسش بیپاسخ استادان، متخصصان و سازمانهای مرد نهاد طرفدار محیط زیست از دولت مردان این است که دلیل پافشاری بر اجرای تفاهم نامه در پناهگاه حیات وحش میانکاله و جزیره آشوراده که تنها به عنوان زون ۲ حفاظتی تعریف شده و از زون ۳ و ۴ تفرجگاهی برخوردار نیست، چیست؟ آیا یافتن و معرفی جاعلان امضاها و لوگوها راه یافتن پاسخ را هموار نمیکند؟!