روزنامههای دو جناح درباره اینکه مسأله اصلی در راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب چیست، تفاوت آشکاری با یکدیگر دارند. در موضوع مذاکرات هستهای، روزنامه ایران، درباره جزئیات فنی مذاکرات و رابطه آن با توافق سیاسی، مسیری در پیش گرفته که با جو غالب روزهای اخیر متفاوت است، حال آنکه برخی روزنامهها، وضعیت بحرانی هوا در شهرهای جنوبی را تقریبا بایکوت کردهاند، روزنامههای دیگر از قول یک نماینده نوشتهاند: «خانم ابتکار مشغول گربهسانان است و مردم اولویت دوم او هستند».
تفاوت راهپیمایی 22 بهمن برای روزنامههای اصولگرا و اصلاحطلبروزنامههای دو جناح در مورد اینکه مسأله اصلی در راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب چیست، تفاوت آشکاری با یکدیگر دارند. در حالی که آمریکاستیزی عنصر اصلی تیتر و مطالب روزنامههای اصولگرا در باره راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب است، روزنامههای اصلاحطلب و هواداران دولت، یکپارچگی ملی در این روز را مهمتر میدانند.
قانون مطلب خود در این باره را با تیتر
«۲۲ بهمن همه با هم هستیم» منتشر کرده است. جمهوری اسلامی از تیتر
«رئیس جمهور: ۲۲ بهمن متعلق به ملت است نه یک جناح و حزب خاص» استفاده کرده، شرق در مطلبی با تیتر
«روحانی: هیچ حزب و جناحی حق مصادره ٢٢بهمن را ندارد» از دعوت رئیسجمهوری از مردم برای شرکت در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب خبر داده و همچنین در ابتدای مطلبی با تیتر
«شعار محوری انقلاب» به قلم رسول منتجبنیا قائممقام حزب اعتمادملی آورده است: شعار سهبخشی «استقلال، آزادی، جمهوریاسلامی»، محور اصلی خواست رهبر فقید انقلاب و همه نیروهای مبارز بود که بهتدریج بهعنوان خواستهای ملی در میان آحاد مردم مطرح و در هر راهپیمایی اعتراضی یا سخنرانی و دیوارنویسی بر آنها تأکید شد.
با توجه به نوع رفتار حکومت پهلوی در حوزه سیاست خارجی، «استقلال همهجانبه» از قدرتهای جهانی و کشورهای دیگر، مورد توجه آحاد ملت قرار گرفته بود. «آزادی» برای فردفرد ملت در سطح کشور از منظر آزادی عقیده، بیان، شغل و قلم نیز مورد تأکید همگان بود. ایجاد نظام «جمهوریاسلامیایران» هم اشاره به نوع حکومت آینده داشت که وقتی یکی از نشریات خارجی درباره آن از امام (ره) سؤال کرد، فرمودند «جمهوری به همان مفهومی که شما دارید» و بعدها نیز جمله «جمهوریاسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» را بیان کردند. این سه شعار، عصاره اهداف و آمال انقلابیون بهشمار میرفت که مردم با مشتهای گره کرده، آن را اعلام میکردند. حال در اواسط دهه چهارم انقلاب، میتوان به تبیین امروزی این شعارها پرداخت. «استقلال» به مفهوم نداشتن وابستگی و دخالت سایر کشورها در امور داخلی ماست. این واژه بااهمیت هرگز به مفهوم قطع ارتباط با سایر کشورها و عدمحضور در معادلات و تعاملات جهانی نبوده و نیست. مردم از یک سو خواهان به دستگرفتن ابتکارعمل و از سوی دیگر علاقهمند به مبادلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر اساس عزت، منافع، سربلندی ملت و کشور با همه ملتها بهجز رژیم اسراییل هستند.
ایران
«دعوت به همدلی در روز تولد انقلاب» را مورد توجه قرار داده است. اعتماد ضمن اینکه فردا را «روز ملت» نامیده، نوشته: «روز ۲۲ بهمن، هیچ کس حق ندارد این روز را که متعلق به ملت ایران است به نفع یک جناح یا حزبی مصادره کند و مردم باید همانند سال ۵۷ قدرت خود را در برابر استعمار به رخ بکشانند. شعارهای این روز باید شعار وحدت و همدلی باشد و شعارهای جناحی، گروهی و حزبی شایسته ۲۲ بهمن نیست». حسن روحانی دیروز با لحن همیشگی خود این جملات را بر زبان جاری ساخت تا تلنگری باشد بر ذهن و فکر آنانی که فراموش کردهاند ٢٢ بهمن نه یک روز «جناحی» که یک روز «ملی» است.
اعتماد همچنین در ستون حرف روز با تیتر
«دندان روی جگر بگذارید» نوشته: فردا سالروز انقلاب اسلامی است، ولی چه نگرش یا رفتاری از سوی ما میتواند بروز یابد تا یادآور خاطره ٢٢ بهمن ١٣۵٧ باشد؟ البته که حضور در راهپیمایی یک رفتار مهم است که همه خواهند آمد ولی این سادهترین کاری است که میتوان انجام داد. رفتار کلیدی اتحاد و انسجامی است که در مهمترین چالش پیش روی کشور یعنی مذاکرات ایران و ١+۵ باید از خود نشان دهیم. واقعیت راهپیمایی در کنار چنین اتحادی باید منعکس و معنا شود والااگر در این موضوع متفرق باشیم حتی اگر در کنار هم راه برویم چه اهمیتی دارد؟
در مقابل جوان در تیتر اصلی امروز خود آورده،
«ملت فردا دست امریکا را میبندد» و در ابتدای سرمقاله خود با تیتر
«فردا مردم ایران امریکا را به زانو درمیآورند» نوشته: انقلاب اسلامی ایران در حالی آغاز سیوهفتمین بهار از عمر با برکت خود را تجربه میکند که آثار آن در عرصه داخلی، منطقهای و بینالمللی سبب شده است ایران عزیز از کشوری دستنشانده و زیر سلطه بیگانگان، به قدرت منطقهای تبدیل شود و عقبههای راهبردی آن تا هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای جغرافیاییاش گسترش یابد.
رسالت نیز در بخشی از سرمقاله خود با تیتر
«اشتباهات آمریکا» نوشته: شاید مهمترین دلیل موفقیتهای اخیر ایران در رویارویی با استکبار جهانی آن است که دشمن هیچ گاه نتوانسته است ملت ایران را بشناسد و لذا بر پایه همین شناخت اشتباه به راهکارهایی متوسل شده که نتیجه نهاییاش پیروزی ملت ما بوده است و دلیل این عدم شناخت واقعبینانه، آن است که غرب براساس الگوی مادی خویش، خصوصیات ملت ایران را تحلیل میکند و بر پایه چند فرض اشتباه به یک جمعبندی اشتباه میرسد. به فرموده مقام معظم رهبری: «هدف اصلی آمریکا و همراهانش به زانو درآوردن و تحقیر ملت ایران است که البته دچار خطا و اشتباه در تحلیل هستند».
اولین فرض اشتباه آنان این است که بر اثر تحریمها، مشکلات اقتصادی و تورم و رکود در ایران به حد انفجار رسیده است و فرض دوم آنکه ایران جز کوتاه آمدن در برابر استکبار جهانی، هیچ راه دیگری برای برونرفت از این مشکلات ندارد و فرض سوم آنکه مردم ایران بر اثر شدت مشکلات اقتصادی، حاضر به تسلیم در مقابل کفار و کرنش در برابر آمریکا خواهند شد و شرف خود را فدای شکم خود خواهند کرد.
حسین قدیانی نیز در وطن امروز در ابتدای مطلبی با تیتر
«نه پس نمیآییم!» نوشته: نه پس نمیآییم. نه پس اهل کوفه میشویم و تنها میگذاریم علی (ع) را. نه پس فراموش میکنیم عهدی را که با خون شهیدان بستهایم. نه پس از شعار «مرگ بر آمریکا» آن هم در جهانیترین هنگامهاش کوتاه میآییم. نه پس از یاد میبریم «اللهاکبر» آغشته به خون شهیدی را که شب ۲۲ بهمن ۶۴ به جای بام خانه، در همان اروند خروشان سر داد. نه پس اجازه میدهیم آمریکا فکر کند به جای یک ملت شکستناپذیر، انقلابی و همیشه در صحنه، تنها و تنها با ۴ تا دیپلمات طرف است.
موضع متفاوت روزنامه دولت در باره جزئیات مذاکرات هستهایجوان در پاسخ به اینکه
«رهبری چگونه شر شیطان جزئیات را کم کرد» از جمله نوشته: شاید بتوان مهمترین جزئی را که بر سر آن اختلاف وجود دارد، دو موضوع غنیسازی و برداشته شدن تحریمها عنوان کرد. ایران خواستار آن است که تحریمها به طور کامل برچیده شود و این در حالی است که غرب بر این نکته تأکید میکند که تحریمها باید در چارچوب یک جدول زمانی برداشته شود.
این در حالی است که برخی اخبار حاکی از این است که تفاهماتی بین ایران و غرب بر سر سانتریفیوژها صورت گرفته است و به این ترتیب بحث تحریمها مهمترین عامل اختلافی است که هم اکنون سد مانع توافق دوجانبه شده است و این مسأله از سوی دیپلماتهای سایر کشورها مورد تأکید قرار گرفته است.
امریکا نمیتواند از تحریمها به عنوان مهمترین ابزار خود در عرصه سیاست خارجی دست بکشد و از سوی دیگر ایران نیز مایل نیست تحریمها را همانند یک شمشیر بالای سر خود حفظ کند.
مهمترین سؤالی که در این بین باقی میماند این است که در ازای نرمش طرف ایرانی در مقابل غرب چه امتیازی از طرف مقابل دریافت شده است. انتظار افکار عمومی همه این است که دولت توانسته باشد تمامی تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی را که علیه کشور اعمال شده، به طور یکپارچه بلافاصله پس از توافق نهایی لغو کند.
ایران انتظار دارد همه تحریمهای اعمال شده علیه ایران (تحریمهای کنگره، تحریمهای شورای اروپا، تحریمهای شورای امنیت و فرمانهای اجرایی رئیسجمهور امریکا) لغو شود. همه این تحریمها باید بلافاصله پس از حصول توافق نهایی، لغو شود و تحریمها باید لغو شوند نه تعلیق به این معنا که باید زیرساخت حقوقی آنها برچیده شود.
اینها هدف اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران از مذاکره با غرب است و رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید کردند. اما مشکل اصلی اینجا بود که یک توافق دومرحلهای عملاً به غرب اجازه میداد تا ضمن کسب تمام امتیازات ممکن از طرف ایرانی بحث تحریمها را به عنوان یک امتیاز اساسی در مذاکرات حفظ کند. واقعیت آن است که جایگاه تحریم در استراتژی امنیت ملی امریکا کوچکترین تغییری نکرده است. امریکاییها همچنان به تحریمها به عنوان ابزار تغییر محاسبات در میان مدت و ابزار براندازی در بلندمدت نگاه میکنند. اینجاست که میتوان فهمید رهبر معظم انقلاب اسلامی چگونه اجازه سوءاستفاده از جزئیات را به طرف امریکایی در مذاکرات ندادند.
از سوی دیگر، حسن وزینی در بخشی از سرمقاله روزنامه دولتی ایران با تیتر
«وقتی قافیه تنگ آید» نوشته: این مدعیان باید بگویند اگر منتقد هستند به چه چیزی انتقاد دارند و چه پیشنهادی دارند و اگر مخالف هستند ـ که از این حق برخوردارند ـ با صراحت اعلام کنند با اصل توافق و رفع تحریم مخالفند. اگر ادعای این مخالفان را با عیار انتقاد بسنجیم نمیتوان آنها را منتقد نامید. آنها در گذشته با حمایتهای قلمی و رسانهای خود مانع از طرح هرگونه انتقادی نسبت به عملکرد هستهای دولت سابق شدند، اکنون نیز همه دستاوردها را به باد تمسخر میگیرند و چنان وانمود میکنند که تیم ایرانی یک مأموریت بیشتر برای خود تعریف نکرده و آن این است که همه امتیازها را در طبق خیانت بگذارد و تقدیم امریکا بکند. آنها شایعهای ساختهاند که دولت میخواهد توافق سیاسی را پیش از توافق فنی امضا کند و قصه را چنین ادامه میدهند که قرار است در این توافق جزئیات بحث نشود.
در بیان جزئیات میگویند که تکلیف غنیسازی، سانتریفیوژها و تحریمها مشخص خواهد شد. بعد هم نتیجه میگیرند که در این سناریو قرار است ایران زیر بار تعهداتی برود که در جزئیات چیزی به دست نخواهد آورد. معنای این ادعا آن است که در توافق سیاسی ایران تعهدات خود را امضا میکند اما غرب در توافق فنی تعهدات خود را معلوم میکند و چون قابل اعتماد نیست، تعهدی نخواهد پذیرفت. صرفنظر از اینکه معلوم نیست این سناریو از کجا آمده، اولاً به نظر میرسد فضای مذاکره را مثل سابق میپندارند و تصور میکنند اگر ظریف با کری قدم میزند، راجع به آب و هوای ژنو مذاکره کرده یا این همه دیدار و نشستهای فشرده و حتی اخمها و مناقشهها درجلسات دوجانبه و چند جانبه به مسأله هستهای مربوط نبوده است. ثانیاً میخواهند وانمود کنند که فقط ایران توافق را اجرا خواهد کرد حال آنکه ظریف بارها تأکید کرده به محض بازگشت غرب از تعهدات خود، ایران نیز عکسالعمل متقابل نشان خواهد داد. ضمن آنکه وقتی سخن از توافق میشود بدین معناست که بعد از امضا یا همه جزئیات اجرا میشود یا هیچ کدام. حال معلوم نیست که اینان چرا میپندارند اگر دولت بعدی امریکا یا هر کس دیگری مانع از اجرای این توافق بشود، دولت اعتدال خود را ملزم به اجرای بیکم و کاست آن توافق میکند.
صورت مسأله هستهای اگر در گذشته از نگاه کارشناسان و صاحبنظران گنگ و مبهم بود اما امروز چنان روشن است که افکار عمومی میتواند درباره زوایای آن قضاوت کند. این مخالفان که هر روز قلمشان را با جوهر هستهای بر سیاهههایشان میفشانند، گویی فراموش کردهاند دولت مطلوب و مورد حمایتشان مدعی بود که تحریم ایران هیچ اثری ندارد و کاغذ پارهای بیش نیست. اگر دولت اعتدال باید به حرف مخالفان هستهای گوش کند، چرا این لبیک را دولت سابق به منتقدان نگفت تا امروز در شرایطی قرار نگیریم که رفع تحریم به یک ضرورت تبدیل شود. به هر حال دولت اعتدال مجبور شده گرهی که تا دیروز «با دست» باز میشد را امروز با دندان باز کند. مخالفان هستهای که ادعای اصولگرایی دارند، باید بیش از دیگران بپذیرند که معنای سخن رهبری این است که اگر توافق امضا شود، متن این توافق با جزئیاتی که بتوان آن را «توافق بد» نامید، متفاوت خواهد بود. چرا که ایشان جزئیات مذاکره را از رسانههای اینان نمیگیرد و چنین اجازهای را نخواهند داد.
روزهای علاقهمندی اصلاحطلبان به قوه قضائیهپروندههای مربوط به دولت گذشته امروز هم مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب است. ولیالله شجاع پوریان نماینده ادوار مجلس و عضو شورای شهر تهران در روزنامه شرق در شروع مطلبی با تیتر
«آغازی بیپایان» نوشته: توالی استماع اخبار نگرانکننده از فساد مالی مقامات دولت پیشین، جامعه ایران را در شوکی شدید فرو برده است؛ اخباری که از صدورحکم برای معاوناول دولت مدعی پاکدستی آغاز و پس از تبری محمود احمدینژاد از تخلفات معاونش و بیاعتنایی به خط قرمز کابینهاش، با نامه افشاگرانه معاون اولش مواجه شد.
از سوی دیگر، روزنامه قانون برای کمک به وزبر ارشاد دولت یازدهم موضوع
«جرم خبرسازی کذب علیه مقامات» را مورد توجه قرار داده و نوشته: انتشار اخبار کذب با اهداف و اغراض سیاسی و در جهت تخریب مسئولان چند هفتهای است رونق بسیار داشته ازجمله اهدای مجوز به یکخواننده زن که واکنشهای بسیار منفی را در پی داشت و درنهایت دولت اعلام کرد که اخبار ارائه شده به مراجع و علما اشتباه بوده است. در کنار غیر اخلاقی بودن این نوع فضا سازیهای رسانهها نشر اکاذیب و افترا به قصد اضرار به غیر، خلاف قانون بوده و قانونگذار برای مرتکبین این اعمال مجازات تعیین کرده است. افرادی که به راحتی، اعمال مجرمانهای را به افراد نسبت داده و باعث خدشه واردشدن به اعتماد عمومی میشوند. یکی از اتهامات انتسابی شایع به ویژه به فعالان سیاسی کشورمان، نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی است که متأسفانه رویه قضایی در انطباق مصداق با ماده ۶۹۸ قانون و تشخیص قضایی ارتکاب این جرم، اغلب رویکردهای متفاوتی دارد.
نماینده اهواز: ابتکار مشغول گربهسانان است، مردم اولویت دوم هستندچرایی وضعیت بحرانی هوا در شهرهای جنوبی و غربی کشور با تحلیلهای متنوع روزنامههای امروز همراه شده است؛ اگر چه برخی از روزنامهها ترجیح دادهاند، این مسأله را به شکلی بایکوت کنند!
وطن امروز در مطلبی با تیتر
«نماینده اهواز: ابتکار مشغول گربهسانان است، مردم اولویت دوم هستند» نوشته: با مختل شدن جریان عادی زندگی در شهرهای مرزی بویژه استان خوزستان که به دنبال هجوم گردوخاک به آسمان این شهرها اتفاق افتاده است، ساکنان این منطقه خواستار بسیج امکانات و انجام اقدامات فوری و آنی برای مهار این بحران هستند اما هر چه زمان میگذرد تدبیری از سوی دولت در این زمینه دیده نمیشود و امید اهوازیها از تدابیر سازمان محیط زیست ناامید شده است.
قانون نیز در بخشی از مطلبی با تیتر
«نه هوا دارند نه هوادار» در پاسخ به این سؤال که «ابتکار چه میکند؟!» نوشته: آلودگی هوا از درز درها عبور میکند، از سوراخ کلید میگذرد و به زیر پتو میآید و صاف به درون ریه میرود. مینشیند و آنقدر میماند تا صاحب ریه را خفه کند. گرد و غبار این روزها مهمان ناخوانده بسیاری از استانها شده. دیگر حرف زدن از اینکه آلودگی هوا کی و چگونه وارد ایران شده، چه اتفاقاتی دارد میافتد، به کجاها رسیده و چه باید کرد، کار مسخرهای است. حتی از آن مسخرهتر حرف زدن از بیتوجهی مسئولان است. هر روز که میگذرد مسئولان سازمان محیط زیست حرفهای جدیدی میزنند و وعدههای تازهای میدهند ولی همه اینها فقط در حد حرف باقی میماند. اولها فقط جنوب ایران با این بحران مواجه بود، آنهم به خاطر موقعیت جغرافیاش، اما الان آنقدر وسعت پیدا کرده که حتی به آذربایجان شرقی هم رسیده. گرد و خاک و آلودگی هوا در ایران اپیدمی شده است. آن وقت به گفته یکی از نمایندگان مجلس، رئیس سازمان محیطزیست، معصومه ابتکار بیشتر مشغول سامان دادن به زندگی گربهسانان است.
سید شریف حسینی نماینده مردم اهواز در مجلس با انتقاد از به تأخیر افتادن یک هفتهای سفر رئیس سازمان حفاظت محیطزیست به استان خوزستان گفت: «خانم ابتکار مشغول گربهسانان است و مردم اولویت دوم او هستند! هم اکنون شرایطی که در خوزستان وجود دارد بههیچ عنوان قابلقبول برای مردم نیست. اینکه خانم ابتکار دولتهای قبل را مسئول بداند که مشکل مردم حل نمیشود. دولتها یکی پس از دیگری بر سر کار میآیند و طبیعی است که باید اقدامات دولتهای گذشته را پیگیری کنند. شرایطی که هم اکنون در استان خوزستان وجود دارد شرایط خاصی است مانند حادثهای که اسمش زلزله و سیل است اما سیل و زلزله آنی است و مصدومان همان لحظه مجروح میشوند اما مجروحان گرد و غبار در سالهای آینده مشخص میشوند». و اصلیترین سؤالی که از خانم ابتکار باید پرسید این است: «خانم ابتکار با خودتان چند چندید؟!» شاید وقتی حسن روحانی، رئیسجمهور ابتکار را به سمت رئیس سازمان محیطزیست منصوب میکرد فکرش را هم نمیکرد که اینقدر هوای ایران رو به فنا برود. هرچه ابتکار به مجلس خوانده میشود و هرچه قدر توبیخش میکنند و تیر تمام اعتراضها به سمت اوست، او به این امر توجهی نمیکند. فقط کم مانده این گرد و غبار به تهران بیاید تا چرخ مملکت کلا بخوابد!
روزنامه دولتی ایران نیز در پاسخ به این سؤال که
«ریزگردها از کجا میآیند» به سراغ بخش آب و وزرات نیرو رفته و از جمله نوشته: معضل ریزگردها وقتی حل میشود که ریشه آنها خشکیده شود. باوجود همه وعدهها تا به امروز هیچ اقدامی برای حل این معضل نشده است. فکر نکنید که با تشکیل کمیته مبارزه با ریزگردها، ریزگردها درمان میشود. ما پیش از هرچیزی باید بدانیم که ریزگردها از کجا میآیند؟ یک پسوند عربی به آنها نچسبانید تا بتوانیم از زیر بارمسئولیتها شانه خالی کنیم. باید پذیرفت که منشأ ریزگردها دور نیست. منشأ آنها را باید شوره زارهای تالابهای استان خوزستان و جنوب عراق جست. نگارنده یک مطالعه میدانی روی ریزگردهای خوزستان انجام داد که این مطالعه میکرو الکترونی نشان میدهد که منشأ این ریزگردها، تالابی است.
این ریزگردها عمدتاً از تالابهای خشک شده جنوب غربی ایران و جنوب عراق بلند میشود، بیش از هرجایی هم هور العظیم دخیل است. آب هورالعظیم از رودخانههای دجله، فرات و کرخه تأمین میشود. اما به دلیل سدهای زیادی که در ایران، ترکیه، عراق و سوریه روی این رودخانهها زده شده، عملاً آب کافی به تالابی که بین ۵۵۰ تا ۷۰۰ هکتار وسعت دارد نمیرسد. از سوی دیگر بخشی از تالاب هورالعظیم توسط وزارت نفت برای حفاری خشک شده است. در نتیجه با کوچکترین طوفان و بادی، ریزگردها اتفاق میافتد و تمام استانهای جنوبی را دربرمی گیرد و به آذربایجان و زنجان هم میرسد. راه چاره چیست؟ بارها گفتهایم و متأسفانه هیچ کس هم به آن توجه نمیکند که کشور ظرفیت ساخت این همه سد را نداشت و سدهای ساخته شده، باعث خشک شدن دشت خوزستان و ایجاد ریزگرد شده است. بنابراین اگر بخواهیم برای ریزگردها راه چاره قطعی بیابیم تنها راه این است که سدها را برداریم. به نظر بنده هیچ راه دیگری هم وجود ندارد. برخی پیشنهاد میدهند که گیاه بکاریم. من به عنوان یک گیاهشناس میگویم که هیچ گیاهی بدون آب از خاک بیرون نمیآید. گیاه فتوسنتز میکند. فرمول فتوسنتز هم میشود آب به علاوه دی اکسیدکربن. ما در جنوب مشکل دی اکسید کربن نداریم اما اگر آب نباشد هیچ گیاهی رویش نخواهد کرد. این آب هم جایی نیست جز پشت سدها. نکته مهم دیگری هم که باید به آن توجه کرد، به هم خوردن توازن هیدرولوژیکی یا آبی زاگرس است که باعث شده تا پوشش گیاهی منطقه هم تحت تنش شدیدی قرار بگیرد. جنگلهای بلوط زاگرس در اثر تنش آبی که دارند خشک میشوند. علت اصلی خشک شدن این جنگلها هم چیزی نیست جز ساخت بیرویه سدها در مناطق مختلف زاگرس.
ابتکار نیز در بخشی از سرمقاله خود با تیتر
«در ریزگردسازی خودکفا شدهایم!» نوشته: تقویم میگوید که در میانه زمستان قرار داریم، اما از برف و باران خبری نیست. تجربه میگوید که جلگه خوزستان و دامنههای غربی رشته کوه زاگرس به جز امسال در گذشتههای دور و نزدیک هم زمستانهایی را بدون باران و البته بدون گرد و غبار از سرگذرانده است. خوزستانیها میگویند در سالهای اخیر در همه فصول ریزگرد و گرد و غبار را تجربه کردهاند، جز در وسط زمستان، که آن را هم امسال دارند تجربه میکنند.
مسئولان هواشناسی و محیط زیست میگویند مسیر ریزگردهای اخیر خوزستان برخلاف همیشه از جنوب شرق به سمت شمال و شمال غرب بوده است. آمارهای وزارت نیرو میگوید که در دو سه دهه اخیر دهها سد بزرگ و کوچک در شمال خوزستان ساخته شده که راه را بر مسیر طبیعی حوضه آبریز زاگرس بسته است. علم میگوید که اگر اکوسیستم را دستکاری کنیم و سهمیه آب تالابها و رودخانهها را جایی دیگر خرج کنیم، باید منتظرعواقب آن باشیم.
آرمان هم برای کمک به خانم ابتکار در بخشی از مطلبی با تیتر
«باد مخالف از سمت عربستان» نوشته: همچنین مدیر ملی کارگروه مقابله با پدیده گردوغبار در گفتوگو با «آرمان» درحالی که پدیده بروز گردوغبار در خوزستان در روزهای گذشته را بیسابقه و استثنایی توصیف کرد، گفت: به طور کلی دو عامل خاک و باد در بروز پدیده گرد و غبار موثر است. درباره خاک باید به مسأله خشکسالی در ایران که امسال چهاردهمین سالش را میگذراند، اشاره کنیم و درباره باد، باید از باد مخالفی حرف بزنیم که از سمت عربستان به ایران آمده است.
ضیاءالدین شعاعی ادامه داد: جریان معمول باد در ایران از شمال غرب به جنوب شرق است یعنی، از بینالنهرین به ایران اما، در روزهای اخیر ما شاهد وزش بادی بودهایم که از عربستان به ایران آمده است. این باد مخالف این پدیده نادر را به وجود آورده است. او با تأکید بر اینکه باید از سالها پیش مطالعاتی درباره منشا گرد و غبار صورت میپذیرفت، عنوان کرد: این مطالعات سال گذشته تازه آغاز شده و نمیتوان انتظار داشت دولتی که هنوز دو سال از استقرارش نمیگذرد، بتواند مشکل پیشآمده را که نتیجه سوءمدیریت دولتهای قبل است، حل کند. این مقام مسئول عنوان کرد: اکنون فقط میتوانیم اقدامات واکنش سریع نشان دهیم. به مردم اطلاع داده میشود که گردوغبار خواهد آمد و توصیههای لازم انجام میشود. باید منتظر نتیجه دادن اقدامات در آینده باشیم و یکی از مهمترین اقدامات که باید در دستور کار قرار گیرد اجرای برنامههای بیابانزدایی است.