اگر قرار باشد به پشت پرده زنده یک ابرقهرمان در نظام استودیویی که افول کرده، بنگریم، با چه تصویری مواجه خواهیم شد؟ اگر این ستاره سابق سینما، از قدرتهای عجیب و ویژگیهای خاصی برخوردار باشد و تلاش کند شهرت از دست رفتهاش را روی صحنه تئاتر به دست بیاورد و به همان روزگار ابرقهرمانیاش برسد، چه حال و روزی خواهد داشت؟ نماینده موج نوی سینما مکزیک سراغ چنین شخصیتی رفته است.
به گزارش «تابناک»، آلخاندرو گونزالز اینیاریتو، کارگردان مکزیکی نشان داده از توانمندی ویژهای برای خلق آثار ماندگار برخوردار است و به رغم کم کاری، توانسته آثاری ارزشمند بر جای بگذارد. او با «عشق سگی» (۲۰۰۰) آغاز قدرتمندی داشت و سپس «۲۱ گرم» (۲۰۰۳) و «بابل» (۲۰۰۶) را خلق کرد که سهگانهای درباره مرگ لقب گرفت؛ اما پس از آن در «زیبا» (۲۰۱۰) نیز همین رویه را در پیش گرفت و حال پس از چهار سال در «مرد پرندهای» (۲۰۱۴)، سراغ فضایی کاملاً متفاوت با آثار پیشین رفته است.
«مرد پرنده / Birdman» یا «فضیلت غیرمنتظرهٔ جهل / The Unexpected Virtue of Ignorance» فیلمی در ژانر کمدی ـ درام به کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی آلخاندرو گونزالز اینیاریتو است که در هفده اکتبر ۲۰۱۴ اکران شد و به تازگی در مراسم اسکار جوایز اصلی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اصلی و بهترین تصویربرداری را از آن خود ساخت تا بتوان این اثر را یکی از مهمترین آثار سال ۲۰۱۴ آورد.
در این فیلم که مایکل کیتون، زک گالیفیاناکیس، ادوارد نورتون، آندرهآ ریسبرو، امی رایان، اما استون و نائومی واتس در فیلم نقش آفرینی میکنند، کیتون در نقش یک بازیگر هالیوودی است که مدتها پیش با یک نقش ابرقهرمانی به شهرت رسیده است و در حال حاضر میخواهد با اجرای یک تئاتر اقتباسی از آثار ریموند کارور در برادوی، شهرت از دسترفته خویش را باز یابد.
مدتی پیش از به اجرا درآمدن این نمایش، بازیگر نقش اصلی از پروژه با اقدام مرد پرندهای که ظاهراً از توانمندیهای غیرطبیعی برخوردار است، حذف میشود و سرنوشت اجرای این نمایش در هالهای از ابهام قرار میگیرد. با این حال به زودی به ریگن خبر میرسد که یک هنرپیشه مشهور به نام مایک (ادوارد نورتون) قصد دارد تا نقش اصلی این نمایش را بازی کند؛ اما... .
ایناریتو در «مرد پرنده» فضایی کمدی ـ فانتزی ترسیم و البته تلاش کرده تا مسیر فیلم هرگز به سمت و سویی «مطلق» از این دو ژانر گام برندارد. در «مرد پرنده» مخاطب هرگز نمیداند که قرار است با یک اثر فانتزی سر و کار داشته باشد یا یک اثر کمدی که به تلخی روایت میشود؛ به عنوان مثال، شخصیت اصلی داستان هنگامی که در خیابان در حال تردد است، ناگهان به پرواز درمیآید و به نظر میرسد تلقینهای ذهنی وی از آنچه سابقاً بوده به دنیای واقعیاش نیز رسوخ کرده و قدرت تمرکز بر زندگی واقعیاش را از دست داده است.
جیمز براردینلی درباره این فیلم گفته است: ایناریتو ابزار قدرتمندی در دست دارد و از آن به خوبی استفاده کرده است. او تئاتر و سینما را در کنار هم آورده و میان آنها تضاد ایجاد کرده تا تأکید کند اولی بیشتر به هنر و دومی بیشتر به تجارت متمایل است. او گاه با این ایده تفریح هم کرده است؛ صحنهای در فیلم هست که او کمی زیاده روی کرده و نمایی پر از خرابکاری به شیوه مایکل بِی ساخته است.
ایناریتو از شخصیت مرد پرندهای به عنوان اشارهای به شخصیت بتمن که کیتون تا سال ۱۹۹۲ نقش آن را بازی میکرد استفاده کرده است (این دقیقا همان سالی است ریگن از سری فیلمهای مرد پرندهای خارج شده است). و علاوه بر این، او از دو بازیگر دیگر هم استفاده کرده که نقشهای مهمی در فیلمهای ابرقهرمانی داشتهاند (ادوارد نورتون که نقش اصلی فیلم «هالک شگفت انگیز» را داشته و اما استون که نقش گوئن استیسی در «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» و دنباله آن را داشته است).
بازیها همه در یک حد عالی هستند. این بهترین بازی است که کیتون بعد از چند سال انجام داده است. ادوارد نورتون در فرم ایده آل قرار دارد و نقشی را بازی کرده که کمی به شهرت خود او طعنه میزند و علاوه بر این، شخصیتی است که به یاد مخاطب میماند؛ اما استون، آندریا رایزبورو و نیامی واتس همگی مشارکتی موثر داشتهاند.
لیندزی دانکن نقشی کوچک اما به یاد ماندنی دارد و منتقد تئاتری ترشرو و گزنده را به تصویر میکشد، بر اساس این تصویر میتوان حدس زد، ایناریتو چه نظری در مورد منتقدان سینما دارد، مشخصا او معتقد است آنها تأثیری بیش از تلاششان در عرصه سینما دارند (این سخن البته شاید زمانی درست بود اما در عصر اینترنت شاید زیاد صحت نداشته باشد).
هم اکنون به تماشای خلاصهای از این فیلم در «تابناک» بنشینید.