همزمان با سکوت روزنامههای اصولگرا در قبال حوادث اخیر شیراز، روزنامههای جناح مقابل، افراد و نهادهای مختلفی را مسئول واکنش به این موضوع دانستهاند. انتخاب رئیس جدید برای مجلس خبرگان، ادامه واکنشها به نامه سناتورهای امریکایی و تحلیل نوع تغییر در ترکیب اتاق بازرگانی دیگر مطالب مهم روزنامههای چهارشنبه هستند.
برداشت معاون روحانی از حمله به مطهری در شیراز
همزمان با سکوت روزنامههای اصولگرا در قبال حوادث اخیر شیراز، روزنامههای جناح مقابل، افراد و نهادهای مختلفی را مسئول واکنش به این موضوع دانستهاند.
کیهان بدون اعتراض به حوادث پیش امده در یکی از صفحات میانی خود در مطلبی با عنوان «حاشیههای سفر مطهری به شیراز» نوشته: برنامه اسلام و آزادی که قرار بود با سخنرانی علی مطهری توسط انجمن «فرهنگ و سیاست» در دانشگاه شیراز برگزار شود، به واسطه بروز اعتراضات به حضور وی، بدون حضور علی مطهری برگزار شد.
با اینکه اعضای شورای تامین شهرستان شیراز و استان فارس با حضور مطهری در دانشگاه شیراز مخالفت کرده بودند لیکن رئیس و قائم مقام دانشگاه شیراز اصرار به برگزاری برنامه داشتند.
همین عدم توجه به تذکرات اعضای شورای تامین زمینه حواشی بعدی حضور مطهری در شیراز را فراهم کرد به گونهای که در بدو ورود مطهری به شیراز عدهای با حضور در فرودگاه نسبت به حضور علی مطهری در شیراز اعتراض کردند. اصرار مسئولین دانشگاه به حضور علی مطهری در دانشگاه علیرغم تذکرات داده شده توسط اعضای شورای تامین استان، نوع اعتراضها به حضور وی در شیراز و انعکاس خاص این خبر توسط برخی از رسانهها شائبه برنامهریزی قبلی جهت ایجاد جو «مظلومنمایی» برای علی مطهری را در اذهان ایجاد کرد.
جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «آقای رئیس مجلس، آیا مملکت قانون دارد؟» ضمن متهم کردن لاریجانی به خلافگویی در برخی موارد نوشته: هفته گذشته هنگامی که وزیر کشور از ورود پولهای کثیف به سیاست و انتخابات سخن گفت و در این زمینه هشدار داد، آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی از تریبون مجلس خطاب به او گفت اگر چنین اطلاعاتی دارید آن را به قوه قضائیه بدهید تا رسیدگی کند، مگر مملکت قانون ندارد؟
شاید نیازی به توضیح نباشد که آقای رئیس مجلس به اقتضای مصلحتی که تشخیص میدهد گاهی لازم میداند برخلاف واقعیتها و حتی برخلاف اطلاعاتی که دارد سخن بگوید تا عدهای را راضی نگهدارد. این مصلحت سنجی این روزها بیشتر مورد نیاز است چرا که بعد از تعطیلات نوروز کم کم به زمان تجدید انتخابات رئیس مجلس نزدیک میشویم و جناب ایشان برای انتخاب شدن مجدد به ریاست مجلس، به آراء نمایندگان نیاز دارد. این را هر کس که مختصر درایتی داشته باشد میفهمد و طبیعی است که آقای علی لاریجانی بیش از دیگران این قبیل مصالح را تشخیص بدهد و به آن پایبند باشد!
در حالی که شب گذشته توضیحات استاندار فارس در باره این حادثه منتشر شده است، روزنامه اعتماد احتمالا برای اعتراض به رویکرد استاندار که در هفتههای گذشته مورد اعتراض اصلاحطلبان قرار داشته، در مطلبی با عنوان « يك روز پس از حمله به علي مطهري هيچ كس در استان فارس پاسخگو نيست» به این موضوع پرداخته است.
شرق نیز در مطلبی با عنوان «نمایندگان مجلس خواستار پاسخگویی وزیر کشور شدند» به این موضوع پرداخته است.
ابتکار نیز در شروع مطلبی با عنوان «بازگشت دوباره گروههای فشار؟» نوشته: «گروههای فشار» اصطلاحی بود که در زمانه دولت اصلاحات بر سر زبانها افتاد. گروهی با شمایلی از چهرههایی خاص که به چماق و سایر سلاحهای سرد و نیز موتورهای سنگین مجهز بودند و هر جا که خود و پشتیبانانشان تشخیص میدادند، فراتر از حضور قانون و نیروهای انتظامی و امنیتی عمل میکردند. در شرایطی که در سالهای پس از دولت اصلاحات در کمتر شرایطی از حضور چنین نیروهایی در عرصه اجتماعی خبری بود، با آغاز دولت یازدهم به نظر میرسد منتقدان و مخالفان روحانی، یکی از راههای «فشار» را همچنان استفاده از همین اهرم میدانند. در حالی که پیش از این نیز تحرکاتی از سوی اعضای این گروهها دیده میشد، دوشنبه شب بود که این بار در شهر شیراز و در حمله به «علی مطهری» نماینده مجلس شورای اسلامی که برای یک سخنرانی در محفلی دانشجویی به این شهر سفر کرده بود، «گروههای فشار» حضور دوباره خود در عرصه اجتماعی-سیاسی کشور را اعلام کردند. در شرایطی که از شب دوشنبه، اخباری درباره این حمله مطرح شد، علی مطهری دیروز خود در نامهای که در اختیار رسانهها قرار داد، به شرح این واقعه پرداخت.
مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور نیز در سرمقاله روزنامه دولتی ایران با عنوان «فراتر از تهاجم به مطهری» نوشته: بعد از انتخابات ریاست جمهوری آرامش در کشور حاکم شده و نیروهای امنیتی و انتظامی تلاش کردهاند از حقوق شهروندی مردم دفاع کنند، البته هنوز نارساییهایی وجود دارد. مثلاً هرچند، مطالبات مردم و تأکیدات مسئولان، بویژه رهبر معظم انقلاب، به مهار جریانهای افراطی و خودسر انجامید، اما حادثه تهاجم به آقای علی مطهری در شیراز، زنگ هشدار را به صدا درآورد و نشان داد که جریانهای خودسر و افراطی، همچنان ظرفیت تحرک دارند.
قابل پیشبینی است جریانهای افراطی، خشونتگرا و خودسر که حیات سیاسی خود را در اقداماتی مانند حادثه شیراز میبینند، سعی کنند به بهانههایی، دوباره وارد عرصه شوند. آنان در تلاشهای تازه خود، دو هدف را دنبال میکنند؛ نخست تحتالشعاع قرار دادن موفقیتهای دولت و دیگر ایجاد مانع در مسیر کسب موفقیتهای بیشتر.
دولت از ابتدای فعالیت خود، به صورت جدی کوشیده است قانونمداری را بر روابط اجتماعی حاکم کند تا افراد، سخنان و نظرات خود را در چارچوب قوانین مطرح کنند. رئیس جمهوری اعتقاد راسخ دارد که همه مناسبات افراد با حکومت و نیز حکومت با افراد باید براساس قانون تعریف شود. اینکه هر کسی به سلیقه خود رفتار کند، کنسرت به هم بزند، مانع سخنرانیها شود یا اینکه حلالی را حرام جلوه دهد قابل پذیرش نیست. در همین راستا رئیس جمهوری، منشور حقوق شهروندی را در آستانه تدوین نهایی دارند. باید در نظر داشت که اگر با رفتارهای خودسرانه مانند اتفاق شیراز مقابله نشود و رفتارهای غیرقانونی تکرار شود در کشوری با جمعیت نزدیک به 80 میلیون نفری دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. بنابراین برقراری نظم و آرامش در گرو فصلالخطاب دانستن قانون توسط همگان است. حمله به آقای مطهری در آستانه روند رو به جلوی مذاکرات هستهای است و یکی از انگیزههای مهاجمان، ابراز ناخرسندی از این وضعیت است و پیشبینی میشود با امضای احتمالی توافق هستهای، ناخرسندها، تهاجمهای مشابه بیشتری را مرتکب شوند.
از سوی دیگر، باید در نظر داشت سال آینده، سال انتخابات مجلس است. عدهای که به اندازه کافی مقبولیت اجتماعی ندارند، میپندارند با غبارآلود کردن فضا، امنیتی کردن جامعه و متشنج کردن عرصه سیاست خواهند توانست رقبا را از صحنه خارج و در فضای بیرقیب، برنده مسابقه تک نفره انتخابات باشند. بنابراین از هم اکنون دستگاههای اجرایی، شورای محترم نگهبان و مسئولان نظام در سطوح مختلف باید با همراهی یکدیگر جلوی جریان افراطی را بگیرند.
ریاست آیتالله یزدی بر خبرگان، شادی اصولگرایان، بهت و حیرت روزنامههای اصلاحطلب
روزنامههای اصلاحطلب نتوانستهاند از شوک غلط از آب در آمدن پیشبینیهای روزهای اخیر خود در باره انتخاب رئیس جدید برای خبرگان رهبری در بیایند. صادق زیباکلام در یادداشتی با عنوان «تکلیف یا خطای محاسباتی»، پیشبینیهای غلط از آب در آمده را القای رسانههای اصولگرا دانسته و نوشته: رسانههای اصولگرا به همراه بسیاری از چهرهها و شخصیتهای وابسته به این طیف، بیش از آنکه از پیروزیشان در انتخاب هیاترییسه خبرگان که دیروز اتفاق افتاد خوشحال شده باشند، از آنچه شکست آقای هاشمیرفسنجانی لقب دادهاند به وجد آمدهاند. بهنظر آنان، سنگینی ابعاد این شکست برای ایشان به مراتب گستردهتر از ماجرای انتخابات مجلس ششم در سال ٧٨ و ریاستجمهوری نهم در سال ٨٤ بود. آنان عامل شکست را در خطای محاسباتی ایشان میدانند. از دید آنها آقای هاشمی به همراه مشاوران و نزدیکان، اطمینان داشتند که اگر ایشان وارد عرصه شوند یقینا پیروز خواهند شد. فقط در این میان، مساله شرکت آیتالله هاشمیشاهرودی مطرح بود که آن هم در دقیقه ٩٠ و با کناررفتن ایشان حل شد. اما آیا به راستی تحلیل و برداشت اصولگرایان از انتخاب ریاست خبرگان درست است؟ آیا آقای رییس مجمعتشخیصمصلحت با اطمینان از اینکه به آسانی خواهد توانست رقیب اصولگرا را شکست بدهد وارد انتخابات شد؟ آیا اگر ایشان حدس میزدند نتیجه آنگونه میشود، در انتخابات ریاست خبرگان نامزد میشدند؟ پاسخ اصولگرایان همانطور که گفتیم به تمامی این پرسشها مثبت است. بهنظر آنان، آقای هاشمی به پیروزی یقین داشتند و اصلا حدس نمیزدند نتیجه آنگونه شود وگرنه اساسا کاندیدا نمیشدند. اما یک روایت دیگر هم وجود دارد. تصویر ٣٦ سالهای که ما از ایشان پس از انقلاب داریم در مجموع تصویر یک شخصیت میانهرو معتدل است.
وی در پایان روایت دیگری از تصمیم دیروز خبرگان ارائه کرده و نوشته: حکایت اعلام نامزدی آیتالله هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان دقیقا با این الگوی ٣٠ساله از رفتار سیاسی ایشان مطابقت پیدا میکند. ایشان با علم به اینکه میدانستند موضعگیری و جهتگیری بسیاری از اعضای خبرگان چگونه است، معذلک به واسطه احساس خطری که داشتند وارد رقابت شدند. از ماهها قبل هم ایشان رسما اعلام کرده بودند اگر ببینند افرادی قصد نامزدی دارند، ساکت نخواهند نشست و این دقیقا کاری بود که انجام دادند. ایشان به هیچ روی نگفته بودند این ورود به صحنه موفقیتآمیز خواهد بود و یقینا پیروز خواهند شد. اینها همه از ساختهها و القائات اصولگرایان است. به بیان سادهتر نامزدی ایشان از باب وظیفهای بود که در قبال ابرهای سیاسی که به گفته ایشان برخی تندرویها در آسمان کشور ظاهر کرده، احساس میکردند. ایشان بعد از اعلام نتایج انتخابات دیروز فقط یک جمله گفتند «نمیتوانستم و نتوانستم ساکت بنشینم. با پاگذاشتن بر ٨٠ سال آبرو و حیثیت سیاسیام، به آخرین وظیفه و تکلیفم برای انقلاب و نظام عمل کردم».
اعتماد در بخشی از گزارش خود در باره تصمیم دیروز خبرگان در پاسخ به این سوال که «چه شد كه«آيت الله» رييس نشد؟» نوشته: هيچ كدام از آن «دو هاشمي» براي آن يك «صندلي» راي نياوردند. مي گفتند هركدام بيايند آن يكي نمي آيد. چهار كانديدا آمدند و غيرمحتمل ترين شان راي آورد و رييس شد. مجلس خبرگان رهبري يك سال باقيمانده را با رييسي مي گذراند كه شايد تصور روي كار آمدنش را هيچ كس نمي كرد. از ميان چهار كانديدا مسن ترين شان راي آورد و جوانترين شان انصراف داد. آيت الله هاشمي شاهرودي كه انصراف داد شايد تا ساعات مياني امروز اصلي ترين گزينه براي رياست مجلس خبرگان رهبري تصور مي شد. با اين حال سياست ايران هميشه غير منتظره ترين ها را به دنبال دارد. همان طور كه كسي تصور نمي كرد در دقايق پاياني ثبت نام كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري، آيت الله در انتخابات ثبت نام كند، همان طور كه پيش بيني نمي شد كه او در آن انتخابات ردصلاحيت شود ديروز هم هيچ كس پيش بيني دو مورد را نمي كرد. اول اينكه آيت الله كانديدا شود و راي نياورد و دوم اينكه رييس مجلس خبرگان رهبري براي يك سال آينده فردي جز اين دو هاشمي باشد. اما چه شد كه آيت الله اين بار آمد و راي نياورد؟ تا شب پيش از اجلاسيه خبرگان رهبري فضا مساعد بود. خبرها حاكي از دعوت هاي بي شمار از آيت الله براي حضور در اين جايگاه بود. خبرها هر روز بيشتر مي شد و فضا براي آمدن آيت الله هاشمي مساعدتر. آن سوي ماجرا اما چند خبر متفاوت وجود داشت. آيت الله موحدي كرماني به قم سفر و با مراجع تقليد ديدار و گفت وگو كرد. آيت الله موحدي كرماني به عنوان سرشاخه بزرگ ترين تشكل موازي با تشكل آيت الله يزدي اين سفر را انجام داد تا اين تصور كه همه فضا براي آيت الله مساعد است جلو نرود. چهره هايي كه در همه اجلاسيه هاي مجلس خبرگان رهبري زودتر از هميشه مي آمدند اين بار ديرتر آمدند تا همه چيز آنگونه كه تصور مي شد پيش نرود. رقيب شش سال پيش آيت الله اين بار پيروز شد. آنها هر دو رقباي چندساله بودند. اين بار اما رقيب ٨٣ساله آيت الله اين بار به شكل ديگري پيروز شد. اين دومين انتخاباتي است كه هاشمي رفسنجاني در آنها شگفت زده مي شود. آن مرتبه با واكنشش همه را شگفت زده كرد و حالابايد ديد كه چه مي كند؟ اما نكته اينجا بود كه هاشمي كه قصد كانديداتوري نداشت چرا تلاشي براي پيروزي نكرد. چرا رقيب شش سال پيشش توانست كار تشكيلاتي كند و او نتوانست؟ كار اما به رييس مجلس خبرگان ختم نشد. هيات رييسه مجلس خبرگان يك نفر هنوز كم داشت. آن يك نفر كسي نبود جز همان فرستاده به قم در شب پيش از انتخابات يعني آيت الله موحدي كرماني. آمدن هاشمي اما بي حكمت و تدبير نبوده است. او ماه ها براي تصميم گيري در مورد آمدن يا نيامدن فرصت داشت و اين تصميم را ديروز بالاخره گرفت تا بيايد و ميدان را خالي نكند. تدبيرش معلوم نيست اما هرچه كه هست آيت الله حالاهم بدون شك آن واكنشي را كه همه منتظرش هستند نشان نمي دهد تا نشان دهد كه اگر صحنه سياست ايران غيرقابل پيش بيني است به همان ميزان هاشمي هم به پيچ و خم هاي آن عادت كرده است.
در مقابل روزنامههای اصولگرا، بیش از این که از انتخاب آیتالله یزدی خوشحال باشند، به نرسیدن آیتالله هاشمی رفسنجانی به ریاست خبرگان توجه کردهاند.
عبدالله گنجی در بخشی از سرمقاله روزنامه جوان با عنوان «حریم خبرگان» نوشته: جايگاه «رهبرجوي» اين مجلس به گونهاي است كه رقابتي بين مجتهدين معتمد ملت وجود ندارد. عرصه انتخابات خبرگان عرصه «انتخابات عرفي» و هوي و هوس نيست بلكه امانتداري از سوي ملت براي احراز شرايط و صفات ولايت است. نتيجه اينكه هم در ورود به اين مجلس و هم در عملي كه در آن انجام ميشود ردپاي دنيا يافت نميشود و نبايد يافت شود. عرفيگرايان كه تقدس در حوزه سياست را بيمعني ميدانند، بارها تلاش نمودند جايگاه خبرگان را تقليل و آن را نهادي مدني كه با شاخصهاي روشنفكري قابل فهم باشد، بدانند. در ماههاي منتهي به نشست ديروز خبرگان روزنامهها و رسانههاي تملقگو و سياستزده بازي مفصلي را براي رياست مجلس خبرگان شروع كردند و تلاش نمودند اين حريم را به رقابتهاي تنفرآميز تبديل كنند.
برخي از اعضاي آن نيز ناخودآگاه به اين بازي وارد شدند و ابايي از اين نداشتند كه همترازان خود در آن مجلس را «ناصالح» خطاب كنند. از چند ماه پيش بازي «هاشمي ميآيد – هاشمي نميآيد» را به راه انداختند اما غافل از اينكه رويه مذكور نه تنها خدمت به آيتالله هاشمي نبود بلكه باز كردن دريچه سياستبازي به «مجمع مجتهدين» بود.
واقعاً مزاياي رياست مجلس خبرگان براي جريان اصلاحات چيست كه اينقدر بيصبري و جرزني را به راه انداختند؟ در تحليل اين بيصبري حتماً به «نفسهاي نفاقآلوده» ميرسيم كه در سينهها پنهان و در چشمان نمايان است. در اوايل سال 1384 با جمع دانشجويي خدمت آيتالله هاشمي رسيديم، نگارنده به عنوان سخنگوي جمع، ضمن تمجيد از تأثير وي در انقلاب اسلامي و يادآوري نگاه امام به ايشان و برشمردن همه خوبيهاي وي، عرض كردم جنابعالي خود را مزين به همين جمله امام كه «هاشمي ذخيرهاي براي انقلاب است» بدانيد و اين مدال را در حوزه انتقال تجربه به كار گيريد و وارد عرصه اجرايي كشور نشويد.
حضرت آيتالله در پاسخ فرمودند:«دم پاي شما بچههاي وزارت اطلاعات اينجا بودند و گفتند كه بنده 51 درصد رأي دارم پس مردم مرا ميخواهند و من بايد بيايم». آمد و آن شد كه نبايد ميشد. در انتخابات ديروز نيز خبرهايي بود كه يكي از اعضاي دولت كه در انتقال اخبار جايگاه حقوقي و موجه دارد، حضرت آيتالله را به اين نقطه رساند كه وارد گود رقابت براي رياست خبرگان شود و آن شد كه باز نبايد ميشد.
در صورتي كه با يك حساب عقلايي و سرانگشتي ميشد اين سؤال را طرح كرد كه مگر ميشود افرادي كه در اواسط مجلس خبرگان رياست را از هاشمي گرفتند، مجدداً ايشان را به رياست برگزينند؟ بنابراين چون تركيب مجلس همان مجلسي است كه هاشمي را انتخاب نكردند اكنون نيز همان موضع را دارند و نبايد آيتالله هاشمي وارد اين انتخاب ميشد. روزنامه شرق ديروز در مصاحبهاي با هاشمي طوري تيتر ميزند كه ايشان نميآيد. ايشان در چند نوبت با جمله «اگر احساس تكليف كنم ميآيم» شروع كرده است و از قضا در همه موارد احساس تكليف كردهاند.
نگارنده سخت معتقدم حرمت آيتالله هاشمي در نظام جمهوري اسلامي بايد حفظ شود اما اين هوشياري و تيزبيني بايد از خود ايشان شروع شود كه با تحليلها و اطلاعات غلط وي را نقل مجالس نكنند. هاشمي همچنان ذخيرهاي براي انقلاب است اما عرفيگرايان تلاش ميكنند اين ذخيره را طور ديگري تفسير نمايند. گويي طمعورزي عرفيگرايان تا اندازهاي از مشي وي سرچشمه ميگيرد و اين براي نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي تلخ و ناراحتكننده است.
وطن امروز نیز در بخشی از سرمقاله خود با عنوان «پیام خبرگان به هاشمی» نوشته: رأی خبرگان رهبری به هاشمی این پیام را داشت که نمایندگی وضعیت موجود توسط هاشمی و اظهارنظرهای وی همچنان ظرفیتهای منفی او را حتی در بین خبرگان ملت نیز در حد بالایی افزایش داده است. رأی خبرگان رهبری به آیتالله محمد یزدی که در ایام فتنه تمامقد در مقابل فتنه ایستاد در برابر «نه» به هاشمی که آن را همراهی کرد نمودی از وضعیت جامعه در برابر وی و همفکرانش در عرصه مدیریتی کشور است.
رویاهای دولتیها در انتخابات بخش خصوصی محقق شد!
چند روز پس از انتخابات اتاق بازرگانی، مطالب روزنامهها نشان میدهد که دست دولت در پارلمان بخش خصوصی چقدر باز شده است.
وطن امروز به عنوان یکی از جدیترین روزنامههای مخالف دولت در بخشی از مطلبی با عنوان «پارلمان بخش خصوصی در اشغال دولتیها!» نوشته: به هرحال بزرگترین ماراتن برای ورود به پارلمان بخش خصوصی برگزار و 40 نفر عضو اتاق تهران مشخص شدند. با نگاهی به فهرست منتخبان متوجه میشویم که بیشتر کرسیهای اتاق هشتم تهران به اعضای ائتلاف برای فردا رسید. حمایت ویژه برخی دولتیها از این ائتلاف نیز در هفتههای گذشته شرایط را به نحوی کرد که کفه ترازو به نفع این ائتلاف سنگینی کند تا در نهایت همان چیزی که دولتیها میخواستند از صندوقهای رای خارج شود. در میان 40 عضو راهیافته به اتاق 35 نفر از منتخبان عضو ائتلاف برای فردا هستند. نفر نخست این انتخابات همان طور که پیشبینی میشد، یحیی آلاسحاق عضو ائتلاف بزرگ بود که در انتخابات این دوره نامش در لیستهای انتخاباتی برای فردا و فراگیر ایرانی آباد هم دیده میشد. محمدرضا انصاری، غول بزرگ خدمات فنی ـ مهندسی و ساختمانسازی و رئیس شرکت کیسون هم توانست با حدود 200 رای کمتر نسبت به آلاسحاق به اتاق تهران راه پیدا کند. مسعود خوانساری و سیده فاطمه مقیمی نیز به عنوان نفرات سوم و چهارم از ائتلاف برای فردا راهی اتاق بازرگانی تهران شدند. همچنین در میان اعضای راهیافته به اتاق نام محمد امیرزاده مدیرعامل شرکت دیداس و از دوستان صمیمی معاون اول رئیسجمهور هم دیده میشود. ائتلاف خواستاران تحول، دیگر ائتلاف مدعی برای حضور در انتخابات هم تنها دو کرسی برای حضور در انتخابات در میان 40 نفر و غیر از اعضای مشترک با ائتلافهای دیگر به دست آورد که همان طور که پیشبینی میشد، فاطمه دانشور و محسن مهرعلیزاده این دو عضو راهیافته به اتاق تهران بودند. بهزادیان، عدالتیان و چند تن دیگر از اعضای شاخص این ائتلاف راهی به اتاق تهران پیدا نکردند. اعضای این ائتلاف که در روزهای پایانی منتهی به انتخابات به دیدار هاشمی رفسنجانی رفته بودند در این دوره از انتخابات نتوانستند توفیق زیادی به دست بیاورند.
اما ائتلاف بزرگ که اکثریت اتاق تهران در دوره هفتم را تشکیل میداد در میان اعضای شاخص راهیافته تنها یحیی آلاسحاق و محمدحسین برخوردار را دارد و اثری از بعضی از اعضای شاخص مانند ابراهیم جمیلی، پورفلاح، راسخ، علاء میرمحمدصادقی و خاموشی در میان اعضای نهایی دیده نمیشود. در میان اعضای ائتلاف پیشگامان هم تنها اسدالله عسگراولادی، پیرمرد کهنهکار اتاق به این دوره راه یافت و مسعود دانشمند به عنوان ناکام بزرگ این دوره از انتخابات نام گرفت. ائتلاف نوپای فراگیر ایرانی آباد هم کوروش پرویزیان و محسن خلیلی عراقی را در میان نفرات نهایی داشت و البته نام محمدحسین برخوردار و یحیی آلاسحاق هم به عنوان اعضای ائتلاف در لیست نفرات راهیافته به اتاق دیده میشود. اما ائتلاف کارآفرینان توسعهگرا بدون هیچ سهمیهای بهعنوان ناکام بزرگ این دوره از انتخابات به شمار میرود. دست محمد صدرهاشمینژاد میلیاردر معروف و موسس بانک اقتصاد نوین هم که هزینه زیادی را برای حضور در انتخابات کرده بود، از راهیابی به اتاق ناکام ماند.
در مقابل، روزنامه شرق در شروع مطلبی مدحامیز از ترکیب برنده با عنوان «پوستاندازی اتاق بازرگانی تهران» نوشته: آنها آمده بودند که «چهل» کرسی هیات نمایندگان اتاق تهران را یکجا به دست بگیرند، اما در شبی که برای همیشه در تاریخ بخشخصوصی به یادگار ماند، تنها «پنج»کرسی برای باقی گروهها و نامزدها خالی گذاشتند و درنهایت به ٣٥صندلی پارلمان بخشخصوصی در پایتخت رضایت دادند؛ اتفاقی که به جز آن «چهل»نفر و موکلانشان که روز گذشته به مصلای تهران آمدند، کسی دیگر به آن باور نداشت. حالا اتاق بازرگانی تهران ترکیب یکدستی از نمایندگان بخشخصوصی را برای یکدوره چهارساله به خود میبیند که بسیاری در آرزوی آن بودند؛ ترکیبی که اعضای جدید آن مدعی هستند با «فکر» و برای «فردا»ی اتاق بازرگانی به آن پا گذاشتهاند.