محسن رضایی روز چهارشنبه سیام اردیبهشت سالجاری پس از هجده سال با لباس رسمی سپاه در مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ع) ـ که با حضور حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد ـ شرکت کرد و درباره بازگشت به سپاه گفت: «من هرجا که احساس خطر کنم سعی میکنم آنجا حاضر شوم؛ لذا امروز با توجه به وضعیت حساس منطقه احساس خطر کردم و لباس سبز پاسداری را بار دیگر بر تن کردم».
به گزارش «تابناک»، محسن رضایی پس از حضور در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع)، در گفتوگو با فارس به پرسشهای مفصلی درباره چرایی بازگشت به سپاه، تحلیل تحولات منطقه و از جمله احتمال تلاش برای ایجاد جنگ نیابتی با ایران و نیز برنامههای داعش، مسائل سیاست خارجی و شرایط مذاکرات هستهای، انتخابات مجلس دهم و برنامههای دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، آزادسازی خرمشهر و تحولات و جایگاه سپاه پاسداران در دوره دفاع مقدس پاسخ داد.
در ادامه چکیدهای از پاسخهای
رضایی به سؤالاتی که به اوضاع کنونی مربوط است، میخوانید. برای مطالعه متن کامل
این گفت و گو و از جمله برخی ابهامات مربوط به دوره دفاع مقدس به اینجا مراجعه
کنید.
ـ ابتدا از رهبر بزرگوار انقلاب تشکر میکنم که ما را مفتخر کردند که دوباره این لباس سبز را که لباس شهادت، غیرت و ایستادگی است دوباره بپوشم لذا از اینکه این افتخار را به من دادند صمیمانه از ایشان تشکر میکنم. شاید این مسأله به روحیات بنده باز میگردد؛ هر جا که احساس خطر کنم سعی میکنم آنجا حاضر شوم، برای مقابله با یک خطری از سپاه بیرون آمدم و امروزه برای مقابله با خطر دیگری لباس رزم را با اجازه مقام معظم رهبری پوشیدهام. البته من در مجمع تشخیص هستم و در مسائل فرهنگی و سیاسی و در کمک به اداره کشور و دولت فعال خواهم بود. به انجام وظیفه در مسئولیت دبیری مجمع و ریاست کمیسیون اقتصاد کلان در مجمع ادامه میدهم ولی در کنار آن به فرماندهان نیروهای مسلح هم بنا به ضرورت کمک میکنم و تجارب دفاعی خود را به نسلهای بعدی سپاه منتقل میکنم.
ـ در مراسم دانشگاه امام حسین (ع) من کنار آقا ایستاده بودم. دیدم آقا روی همین فراز آمدند که من خبر دارم برخی از این سران قصد دارند جنگهای نیابتی را به مرزهای ما بکشانند، اگر این کار را کنند ما جواب محکمی به آنها خواهیم داد. لذا فریاد «الله اکبر» سر دادم و دیگر دانشگاهیان همه همراهی کردند.
ـ پس از دفاع مقدس احساس خطر کردم که اقتصاد کشور، یکی از مهمترین مسائل ما در ده، بیست سال آینده خواهد بود، حتی تحریم اقتصادی را نه به عنوان کلمه تحریم بلکه با عنوان محاصره اقتصادی پیشبینی کرده بودم. این در یادداشتهای شهید باقری هم هست که اگر به خاطرات ایشان مراجعه شود ایشان صحبتهایی را که من در سال ۶۰ و در عملیات فتحالمبین برای فرماندهان داشتم را نوشتند، ایشان میگوید برادر محسن گفت «آمریکا همان طور که از منافقین و بنیصدر به نتیجه نرسید از این جنگ هم به نتیجه نخواهد رسید، ولی بعد از جنگ دو کار علیه ما انجام خواهند داد؛ اول اینکه ایران را محاصره اقتصادی میکنند و دوم اینکه اعراب را به جای اسرائیل روبهروی ما قرار خواهند داد».
ـ امروز تهدیدات تغییر کرده است هر چند که مسأله اقتصاد مهم است مسأله امنیت و اقتدار هم مهم شده است. این حرکتی که عربستان از یمن و بحرین و سوریه شروع کرده احتمالا ادامه خواهد داد. متأسفانه باید بگوییم برخی کشورهای منطقه عامل دست آمریکا و اسراییل شده و به حوادث دیگری در منطقه دست خواهد زد؛ البته الان نمیتوانم دقیق بگویم به کویت حمله میشود یا به عمان یا در جنوب عراق حادثهای میآید اما ماجراجویی دیگری در پیش است. سیاست آمریکا و صهیونیسم این است که اعراب را رو در روی ما قرار دهند و آنها را با ما درگیر کنند. بنابراین احساسم این است که در حال حاضر باید لباس پاسداری را بپوشم و از راهپیمایی روز قدس هم این کار را شروع کردم. آن زمان هم هنوز مقام معظم رهبری تصویب نکرده بودند و از این رو بنده بدون درجه و بدون کلاه و با همان لباس پاسداری سالهای اول انقلاب حضور یافتم.
ـ مقام معظم رهبری از روی احساسات یا بدون مطالعه درباره تلاش دشمن برای کشاندن جنگهای نیابتی به مرزهای ایران صحبت نکردند، ایشان نه تنها درباره آینده کشور و انقلاب تحلیل دارند، بلکه خبر هم دارند و معمولا ایشان تا به نتیجه مطمئنی نرسند، هیچ چیزی را به ملت ایران نمیگویند. بنابراین سخن مقام معظم رهبری را باید جدی گرفت و باید قبول کنیم چنین خواب و خیالها و رویاهایی در ذهن برخی از سران منطقه به وجود آمده و ظاهرا صدام دیگری در حال شکلگیری است. یک صدام بعثی دیگر در منطقه در حال شکلگیری خواهد بود، وظیفه ما همان طور که رهبری هم فرمودند این است که ابتدا نصیحت و دوستی کنیم و رابطه خود را با سران منطقه حفظ کنیم و تا حد ممکن مانع از بروز چنین بحرانهایی شویم اما اگر بحران اتفاق افتاد دیگر ما تصمیمگیرنده هستیم چه زمانی بحران را پایان دهیم.
ـ ما هیچگاه از شروع جنگ و بحران استقبال نمیکنیم اما اگر اقدامی کردند دیگر ما هستیم که تعیین میکنیم که چه زمانی و چگونه باید جنگ را قطع کنیم، کما اینکه پس از آزادی خرمشهر که در آستانه آن قرار داریم، جنگ را به داخل خاک عراق کشاندیم و روزی رسید که آنها التماس میکردند که ما را رها کنید اما حرف ما روشن بود و میگفتیم شما حقوق ملت ایران را بدهید و مرزهای بینالملل را به رسمیت بشناسید، ما نیز رها میکنیم؛ بنابراین، آن کسی که فرمان داد جنگ پایان پیدا کند صدام نبود، بلکه امام بود یعنی امام فرمان پایان جنگ را صادر کردند.
ـ هماکنون بحث مذاکرات ادامه دارد و همه ما از تیم مذاکرهکننده دفاع میکنیم؛ تنها موضوعی که همه به آن توجه داریم این است که تیم مذاکره کننده از خط قرمز عبور نکند، در حال حاضر همه به دنبال تقویت دولت و تیم مذاکرهکننده هستیم. مهم این است که تیم مذاکرهکننده رهنمودهایی را که رهبر معظم انقلاب میدهد، رعایت کند و اگر دقیق، آن را رعایت کنند میزان موفقیت آنها بیشتر خواهد بود؛ یعنی عمل به خط قرمزهای رهبری باعث شکست مذاکرات نخواهد شد و بالعکس مذاکرات را موفق میکند.
ـ رهبر انقلاب در منافع ملی و ارزشهای انقلاب با هیچ کس تعارفی ندارد. امیدوارم که همه چیز به خوبی پیش برود و چنین مسالهای پیش نیاید. رهبری در جزئیات دخالت نمیکنند و جزئیات را به عهده دولت گذاشتهاند. ولی مهم رعایت خطوط قرمز است، خطوط قرمز کاملا برای تیم مذاکره کننده تعیین شده و انتظار ما این است که آنها این مسأله را رعایت کنند. اینکه حساسیت بیشتر شده مربوط به خود آمریکاییهاست، نه رهبر انقلاب و نه هیچکدام از ما، تا دو سه ماه قبل آنقدر که روی خطوط قرمز صحبت می شد حرف زده نمیشد. ولی امروزه آمریکاییها هم در فکتشیت و هم در حرفهایی که اخیرا میزنند صحبتهایی میکنند که با چارچوب مذاکرات همخوانی ندارد لذا این نگرانیها را آمریکاییها درست کردهاند.
ـ صحبتهای مقام معظم رهبری صحبتهای منطقی و بر اساس استانداردهای بینالمللی است، ما در حال یک مذاکره رسمی و مشروع با طرفهای مقابل خود هستیم و مراکز فعالیت هستهای ایران نیز کاملا مشخص است. اگر امروز هر نوع شک و تردید جدید را طرف مقابل درست کنند فردا هم خواهند گفت که ما غیر از پادگانها و سایتهای نظامی میخواهیم خانههای مسئولان را نیز بازدید کنیم؛ در حقیقت رهبری راههای جدیدی را بستند که مذاکرات زودتر به نتیجه برسد و اگر جلوی آن گرفته نشود، هیچ انتهایی ندارد و تا صد سال دیگر آمریکا هر ۶ـ۵ سال میتواند یک چیزی بگوید.
ادامه این گفتوگو را در اینجا بخوانید.