طلاق خاموش به عنوان یک طلاق غیررسمی در کمین روابط همسران نشسته است و شاید بیراه نباشد که بگوییم اصلیترین قربانیان را از میان فرزندان خانواده انتخاب میکند.
به گزارش ایسنا، مهمترین اتفاق در زندگی هر انسان، ازدواج و تشکیل خانواده و از سوی دیگر یکی از وقایع تلخ زندگی، طلاق و جدایی از همسر است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق میافتد که استحکام رابطه زناشویی از بین میرود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستیها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آنها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن در دهد.
نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان میبینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.
طلاق در دنیای کودکانطلاق برای کودکان پراسترس، ناراحتکننده و گیجکننده است، ممکن است کودکان برای اینکه زندگی آنها به چه صورت درخواهد آمد، دچار اضطراب و درگیری فکر شوند و به دلیل نقطهنظرهای والدینشان احساس عصبانیت نسبت به آنها پیدا کنند. مساله طلاق امری مهم شمرده میشود و از نظر هیچکدام از اعضای خانواده آسان نیست، با این حال والدین میتوانند در این مورد به گونهای رفتار کنند تا این شرایط برای فرزندانش قابل تحملتر شود.
به گفته کارشناسان، کمک کردن به فرزندان برای کنار آمدن با مساله طلاق میتواند به این صورت باشد که اول ثبات را در خانه به وجود بیاورند و در درجه بعد توجه بیشتری به نیازهای بدنی و روحی روانی فرزندان شود. برای مثال والدین میتوانند دیدگاه مثبت و اطمینانبخشی را به فرزندانشان القا کنند. برای رسیدن به این هدف پدر یا مادر در درجه اول باید مراقب وضعیت فعلیشان باشند و سعی کنند با همسر قبلی خود رابطه خالی از جنجال و دعوا داشته باشند. والدین نباید فرزندشان را نسبت به همسرشان بدبین کنند و باید ذهن فرزند خود را نسبت به طلاق به گونهای صلحآمیز و عاری از کینه آماده کنند. علاوه براین والدین باید سعی کنند محبت کافی غیرشرطی به فرزندانشان عرضه کنند. بهطور کلی صبر و حوصله، اطمینان و گوش دادن میتواند تنش را در کودکان کاهش دهد و به آنها کمک کند تا با شرایط جدید کنار بیایند.
بهطور کلی تحقیقات نشان داده کودکانی که والدینشان طلاق گرفتهاند نسبت به خانوادههای معمولی دارای مشکلات بیشتری نظیر مشکلات رفتاری، دیدگاههای منفی نسبت به خود، ناسازگاری با همسالان و والدین به ویژه در مدرسه دارند. البته همه کودکان طلاق دچار این مشکلات نمیشوند، ولی تعداد بالایی از آنها با معضلاتی اینچنینی درگیر میشوند.
در حقیقت یافتههای تحقیقاتی در این مورد دوپهلو است.از سویی اکثر کودکان طلاق مشکلات جدی که احتیاج به کمک حرفهای داشته باشند، ندارند و از طرف دیگر تعداد بسیاری از بچههای طلاق دچار مشکل میشوند. این کودکان احساس ناراحتی بیشتری میکنند و حتی چنین مشکلاتی تا پایان دوره نوجوانی با آنها همراه خواهد بود.
طلاق حتی در دوران جوانی هم میتواند اثرات گذشته را زنده نگه دارد. برای مثال یادآوری دوری از پدر یا مادر تا ۱۰سال بعد هم میتواند دردآور و غمناک باشد. از آنجایی که مشکل کند.
طلاق منفورترین حلال در اسلام
طلاق در اسلام منفورترین حلال نامیده شده است و از این واقعه عرش الهی میلرزد، قرآن به مردان مسلمان سفارش میکند که از طلاق همسرانشان خودداری ورزند و سازش را بهتر دانسته است. در شرایط ناسازگاری زن و شوهر، قرآن پیشنهاد کرده است که داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن با هم بحث کنند.
شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانوادههای تک والدی بزرگ شدهاند، بیش از همسالان خود که در خانوادههای دو والدی تربیت شدهاند، به سمت رفتارهای پرخطر شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی تمایل دارند
بیشترین طلاقها در 5 سال اول زندگی رخ میدهدمحمود گلزاری معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در گفتوگویی اعلام کرده بود، بیشترین طلاقها در 5 سال اول زندگی رخ میدهد، مشورت نکردن با خانواده در مرحله انتخاب همسر، طولانی بودن دوران عقد، مشکلات اقتصادی، فرو ریختگی فرهنگی و زیر پا گذاشتن سنتها از جمله علتهای افزایش طلاق در این دوران است. ضمن اینکه ازدواجهای اجباری در برخی مناطق کشور به خصوص مناطق مرزنشین، تفاوت فرهنگی و اعتقادی خانوادهها و بالا بودن خواستههای اقتصادی زوجه از همسر نیز در افزایش آمار طلاق در سالهای ابتدایی زندگی تاثیر دارد.
وی با اشاره به اینکه 50 درصد طلاقها به دلیل انتخاب نامناسب بوده است، یادآوری کرده بود، باید فرهنگسازی جدی در زمینه ازدواج با مطلقهها انجام شود، به طوریکه ازدواج با این افراد نه تنها منعی ندارد بلکه تاکید دینی است و نگاه جاهلیت مردان ایرانی برای ازدواج با زنان مطلقه باید از بین برود.
وی معتقد است: بروز این پدیده در طبقه متوسط جامعه به مراتب بیشتر از طبقات مرفه و ضعیف جامعه است، در طبقات پایین جامعه به دلیل وابستگی اقتصادی زیادی که زن به مرد دارد، زنان به دلیل مشکلات ذکر شده درخواست طلاق نمیدهند.
زندگی بعد از طلاق به معنی یک زندگی ناقص است
مجید برادران عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه پیامنور استان گیلان در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با تعریفی از طلاق اظهار کرد: طلاق به هر دلیل درست یا نادرست پیامدهایی دارد، هم برای فرد و هم برای اجتماع، افراد مطلقه و فرزندان طلاق در بهترین حالت شاید ترحم محیط و افراد پیرامون خود را دریافت کنند، ولی باید دانست که زندگی بعد از طلاق به معنی یک زندگی ناقص است که غالبا زنان و فرزندان بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد و دو نیمه شدن خانواده در اغلب موارد اثرات روانشناختی و اقتصادی درازمدتی را بر جمع اعضای خانواده و حتی اطرافیان بر جای خواهد گذاشت.
وی فساد اخلاقی، ایجاد روحیه پرخاشگری، بحرانهای اقتصادی و عواقب آن، بوجود آمدن زمینه اضطراب، بوجود آمدن زمینه عدم امنیت، بیقراری، انکار حقایق و وقایع، ارضا نشدن نیازها و واکنش منفی نشان دادن و فقدان انعطاف و صمیمیت را از جمله مهمترین آسیبهای طلاق عنوان کرد.
برادران با اشاره به اینکه تنها در جامعه، طلاق شرعی نداریم، گاهی در خانوادهها طلاق عاطفی به وجود میآید و باعث ایجاد روابط عاطفی ضعیف در خانواده میشود که آثار منفی آن از طلاق بیشتر است، گفت: طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته میشود، در واقع در این رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر به سردی تمامی روابطی که یک زوج میتوانند با هم داشته باشند، میانجامد مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری.
وی ادامه داد: وجود این مشکل در یک رابطه باعث بیمهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده میشود، زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شدهاند و فقط برای هم حکم یک همخانه یا یک مصاحب که به او عادت کردهاند را دارند. این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند.
این روانشناس، با بیان اینکه در طلاق عاطفی دو نفر به صورت فیزیکی از یکدیگر جدا نمیشوند، بلکه کنار هم زندگی میکنند و شرایطی بر روابط آنها حاکم است که در طلاق متعارف وجود ندارد، افزود: این اتفاق میتواند به صورت یک طرفه و یا دو طرفه و به مرور زمان رخ دهد و دو طرف بتدریج متوجه شوند که جذابیت، کشش و علاقه و عاطفه مثبتی که نسبت به هم داشتهاند در بین آنها رنگ باخته است.
وی اضافه کرد: به عبارتی حساسیتها، کنجکاویها و نگرانیهایی که آنها نسبت به هم نشان میدادند، فروکش میکند و باعث ایجاد کرختی در بین آنها میشود و این احساس باعث خواهد شد که همیشه یک طرف نسبت به رفتارهای دیگری شکایت داشته باشد، مواردی مانند درک نشدن، بیتوجهی، اشتغال زیاد، تکروی و بیتوجهی به نیازها و خواستههای طرف مقابل که معمولا این شکایتها بیشتر از جانب زنان نسبت به مردان صورت میگیرد، ضمن آنکه گاهی نیز مردان از انرژی و نشاط نداشتن همسر، بیعلاقگی و فراموشکاری و بیدقتی در امور گلهمند هستند به خصوص آنکه مسائل استرسزا و اشتغالهای فکری و فیزیکی و نبود آرامش در محیط زندگی و کار نیز باعث تشدید این موضوع میشود.
طلاق خاموش در کمین روابط همسران برادران با اشاره به اینکه طلاق خاموش به عنوان یک طلاق غیررسمی در کمین روابط همسران نشسته است و شاید بیراه نباشد که بگوییم اصلیترین قربانیان را از میان فرزندان خانواده انتخاب میکند، تصریح کرد: کودکان شاهد احترام متقابل بین پدر و مادر نیستند و محبت و عاطفه جای خود را به پرخاشگری داده است. در این شرایط، دور از انتظار نیست که کودکان هم مثل والدین، برای تحمل شرایط، به کنارهگیری از روند زندگی عادی روی بیاورند و به گفته آسیبشناسان اجتماعی بیشترین افراد بزهکار جامعه را تشکیل میدهند.
وی افزود: درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بیعلاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها بهوجود بیاورد. هیچ آمار دقیقی از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست ولی میتوان به جرات گفت آمار طلاق عاطفی در کشور ما از طلاق قانونی بیشتر است.
بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج رخ میدهداین عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه پیامنور استان گیلان ادامه داد: بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج رخ میدهد، وقتی کمکم بچهها به جمع خانواده اضافه میشوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند این مسئله کمتر احتمال دارد، ولی با بزرگتر شدن بچهها باز هم احتمال طلاق عاطفی پررنگ میشود. در یک زندگی زناشویی زوجها در طول مسیر هدفهایی دارند و وقتی این هدفها به حداقل میرسد میتوان انتظار طلاق عاطفی را داشت.
وی با بیان اینکه یکی از مسائل مهمی که در طلاق عاطفی رخ میدهد این است که چون نیازهای زوجین توسط یکدیگر برآورده نمیشود، رفته رفته به جای وجوه مشترک، هر یک به اختلافات و نقاط ضعف دیگری میاندیشد، گفت: پیامد این تمرکز منفی، برجسته کردن اختلافات و نادیده گرفتن اشتراکات است که به فضای فردی وسعت میبخشد و فضای دونفره را محدودتر میسازد. اشتیاق کم میشود، صمیمیت از بین میرود و جملاتی که میان آنها رد و بدل میشود همگی بوی بیتفاوتی میدهد.
برادران وجود ویژگیهای اخلاقی نامطلوب در زوجین، ازدواج دیرهنگام، خشونت یکی از زوجین، دخالتهای بیمورد دیگران در زندگی مشترک، بیکاری یا از دست دادن موقعیت شغلی، به خطر افتادن وضعیت اقتصادی خانواده و در نهایت ضعف مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی در همسران را از جمله شایعترین دلایل بروز طلاقهای عاطفی عنوان کرد.
وی با بیان اینکه روانشناسان هفت مرحله را برای طلاق روانی - طلاق خاموش درنظر گرفتهاند، گفت: تلاش برای خلاص کردن خود از رابطه فرساینده و نامطلوب و غیرقابل تحمل، سرخوردگی، فرسایش و تخریب رابطه، دور شدن از تعهدات نسبت به یکدیگر، جدایی جسمانی، سوگ در اثر فقدان همسر و کار شدید جهت ترمیم زندگی این هفت مرحله است.
همسران در شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر ناموفق هستندعضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه پیامنور استان گیلان با اشاره به راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفی، گفت: مهمترین نکتهای که توجه به آن میتواند مانع از بروز بسیاری از جداییهای عاطفی شود، این است که همسران در شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر، ناموفق هستند.
وی افزود: به طور کلی میتوان گفت نیازهای اساسی که برای مردان تعریف شده است عبارتند از حمایت خانوادگی، تحسین، همراهی در تفریحات و در مقابل نیازهای اساسی که برای زنان تعریف میشود عبارتند از محبت، گفتوگو، صداقت و روراستی، حمایت مالی و تعهد خانوادگی.
برادران ادامه داد: با توجه به اینکه تفاوت زیادی در نیازهای مردان و زنان دیده میشود لذا به وجود آمدن مشکل و سازگاری میان آنها زیاد تعجبآور نیست. شاید مردی به راستی به همسرش علاقه داشته باشد و فکر کند که نیازهای همسرش را برآورده کرده است اما مشکل اینجاست که او تصور میکند نیازهای همسرش مانند نیازهای خودش است، لذا در این مسیر ناکام میماند، این مساله درباره زنان نیز صدق میکند.
وی دگرگرایی فکری در برابر گاردگیری احساسی را یکی از راهکارهای جلوگیری از طلاق عاطفی عنوان کرد و افزود: در مواقع احساس فشار روانی از سوی هر یک از طرفین که تقریبا ناشی از نداشتن شناخت کافی است، به جای متوسل شدن به انگیزههای رقابتی و اثباتی به فکر هماندیشی و درک متقابل قدم برداشته و هرگونه زمینههای تحریک کننده را از بین ببرند. این به خودی خود بسیاری از مشکلات را تحتالشعاع قرار میدهد و مانع از بروز مشکلات بعدی میشود.
برادران به همکاری و درک متقابل در برابر رقابت منفی و طلبکارانه اشاره کرد و گفت: تقویت امیال و عوامل صمیمانه و در میان گذاشتن درونیترین افکار خود با یکدیگر و برنامهریزی برای برآوردن خواستهها در زمان مناسب با در نظر گرفتن شرایط و پتانسیلهای موجود میتواند راهکاری برای جلوگیری از طلاق عاطفی باشد.
وی تعدیل واکنش در مقابل خشونت احساسی و آنی را یکی دیگر از راهکارهای جلوگیری از طلاق عاطفی عنوان و اظهار کرد: معمولا در بعضی از زندگیها تعارضها گاهی از شدت زیادی برخوردارند. در این حالت باید با رفتاری مدبرانه تلاش کرد تا جلوی واکنشهای تند که گاهی نیز خشن هستند، گرفته شود تا زمینه برای آسیبپذیری بیشتر فراهم نشود.
وی به پرهیز از تحریکات اطرافیان به ظاهر متحد و همراه نیز اشاره کرد و گفت: به هر حال نباید از نظر دور داشت که وابستگیهای خانوادگی بویژه در جامعه ایران همواره عوارض و تبعاتی را بر زندگیهای ایرانی وارد کرده و موجب تفاوتها و تضادهایی در زندگیهای مشترک میشود. گرچه تأثیرپذیریها بعضا ناخواسته تحت شرایط روحی و روانی خاصی صورت میپذیرد، اما باید مراقب بود تا با آگاهی از آثار سوء این تأثیرات، از تحریکات اطرافیان به نفع زندگی خود پرهیز شود تا آثار ملموس یا ناملموس آن، زندگی را به خاطرهای ناخوشایند تبدیل نکند.
این روانشناس با تاکید بر رعایت ضوابط اخلاق تربیتی در برابر ابراز تکانههای لرزشی شوک برانگیز، گفت: در مقابل تمام تکانههای آنی تکه حکم لرزش را برای زندگی دارد، باید در این شرایط حتی نوع اختلافات را به سمت نظم و انضباط هدایت کرد. در این صورت میتوان در چارچوب ضوابطی خاص از اثرات این تکانهها جلوگیری کرده و در اندک زمانی شرایط را به حالت عادی برگرداند. در این صورت میل به لگدمال شدن عواطف و احترامات فروکش میکند.
وی تلاش برای حفظ استقلال زندگی زناشویی و پرهیز از وابستگیهای مقطعی با اطرافیان نزدیک را یکی دیگر از راهکارهای جلوگیری از طلاق عاطفی عنوان کرد و گفت: این بند از مهمترین بندهای مربوط به شکلگیری و یا ممانعت از طلاق روانی در زندگیهای جاری است. حفظ استقلال در زندگی زمانی واقعیت مییابد که هر دو طرف درگیر در دایره زندگی حساسیتهای کاذب و تعصبات افراطی خود را نسبت به نزدیکان خود کنار بگذارند. در غیراین صورت عوامل ناخواسته تنشزا وارد پیکره زندگی شده و به اساس آن لطمه میزند.
عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه پیامنور استان گیلان خاطرنشان کرد: به نظر میرسد که داشتن خط و مشی و یا ترسیم آن در ابتدای زندگی زناشویی برای زوجهایی که تقریبا شناخت محدودی از یکدیگر داشتهاند، بهترین راه حل برای کنار آمدن با ناکامیها و فشارهای روانی ناشی از آن باشد؛ بخصوص همسرانی که همدیگر را دوست دارند، ولی ناخواسته در این دام گرفتار میآیند. با این شیوه میتوان اندیشه دردناک طلاق روانی را به اندیشه آیندهای سرشار از عشق به زندگی مشترک تبدیل کرد.