نمی دانم فیلم محمد(ص) (الرساله – مصطفی عقاد) را دیده اید یا نه؟ برای آنان که این فیلم را دیده اند اگر امروز خودِ حمزه سیدالشهدا و بلال حبشی به اذن خدا زنده شوند و بگویند بلال و حمزه واقعی ما هستیم، با آن چهرهای که ما از فیلم، تصویرسازی کردهایم شاید باور چهرهای دیگر سخت باشد! مختار نیز همین گونه است و نکته ای که خواهم گفت گرچه لطیفه است ولی بیانگر واقعیتی است از همین تاثیر ذهنی: "گویند شخصی بر بالای قبر مختار (واقعی) حاضر شد و گفت ای مختار! خدای تو را بیامرزد چه خوب نقشت را در "مختارنامه" بازی کردی"!
این بدان جهت است که شبیه سازی چهرهها در فیلم، اثری عجیب، ماندگار و واقعی دارد و اگر کارگردانی فیلمی بسازد و این تاثیرگذاری را انکار کند، یا آگاهانه انکار واضحات کرده و یا اقرار به نقص کار خود نموده و می داند که ساخته اش از چنین تاثیری عاجز است!
و شکی نیست که نشان دادن چهره معصومین و اسطورههای معنوی و ایثار همچون حضرت عباس و علی اکبر و... (ع) برای مدتها تصویری متفاوت از شخصیت واقعیِ معنویِ ایشان در ذهن جا میگذارد (گاه تصویری متضاد، یعنی ترکیبی از بازیگر و نقش) این تاثیرگذاریِ منفی یا مثبت، یا متضاد و به هم ریخته ، که بیننده را سردرگم می کند، دوچندان خواهد شد اگر بازی در نقش آن بزرگواران در کشوری که پرچمدار اسلام ناب است باشد و مجوزی از مراجع تقلید را نیز پشتوانه خود داشته باشد.
*عدم اقناع افکار منشاء بسیاری از فتنه ها
ما در بخش نخست یادداشت پرسش های اساسی مطرح کردیم که نقد فنی و محتوایی فیلم "رستاخیز" نبود؛ ناظر به مسئله ای مهمتر، یعنی چگونگی ورود سینما به موضوعات مذهبی و واکنش به رخ دادهایی مشابه بود که در جامعه دو قطب مخالف و موافق ایجاد می کند و گاه از مسیر خارج می شود، مجال ارائه نظرات فنی و علمی را نمی دهد و اشخاص یا نهادهای متولی نیز به روشنگری و اقناع مردم همت نمی گمارند و نهایت با زدن یک انگ سیاسی به موضوع، فورا صورت مسئله پاک می شود! اگر هم انگ سیاسی زده نشد، به مشکلی سیاسی و امنیتی که تبدیل شد، موضوع مسکوت می ماند به توهم اینکه مردم قانع شده اند!
ما برای چنین پدیده ای یا بهتر بگویم برای چنین برخوردهای منفعلانه یا سلبی و بدون برنامه، با پدیده هایی از این دست ، اگاهانه عنوان "فتنه" را برگزیدیم و در صورت برخوردهای غیر اقناعی اثرات ان را از فتنه های سیاسی مخرب تر می دانیم اگر نگوئیم فتنه های سیاسی و امنیتی نیز ریشه در همین فتنه های کوچک و خفته دارد که با عدم اقناع مردم ماهیتی سیاسی به خود می گیرد وگرنه در کشوری با مردمانی به این خوبی که امام راحل، ایشان را " بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن علی (س) دانستند(1) و با رهبری اگاه با اندیشه هایی روزامد که دیگران نیز به ان معترفند، مجالی برای بروز فتنه های بزرگ نیست .
*دغدغه مراجع و پرسش های بی پاسخ
در تولیدات سینمای دینی، عدم انحراف از حقیقت و واقعیت و شکسته نشدن حریم معصومین، یکی از دغدغه های متولیان دینی و به خصوص مراجع تقلید است و متقابلا نیز عده ای موضع منفی می گیرند؛ موضع گیری ها معمولا از سه ناحیه است یکی از سوی سازندگان که حتما از کار خود و هزینه ای که کرده اند، دفاع می کنند؛ و دیگر، از برخی مسئولان و عمدتا وزارت ارشاد، خصوصا اگر در زمان همان وزارت مجوز تولید صادر شده باشد .
اما گروه سومی که در این میان وارد نقد می شوند و اتفاقا ان دغدغه ای که اشاره کردیم، برای روشنگری همین گروه است، عموم مردمند که معمولا به دو قطب تقسیم می شوند: موافق و مخالف.
اصل تضارب اندیشه ها در جامعه هم مبارک است و هم پیش برنده . امروزه برای این برخورد اندیشه ها فضای مجازی هم بستری مناسب پهن کرده و پرسشی که در این فضا مدتهاست مطرح است ان است که چرا مراجع تقلید اجازه به تصویر کشیدن معصومین را نمی دهند و پرسش دوم ان که حضرت عباس و ...(ع) که بالخصوص در فیلم "رستاخیز" به تصویر کشیده شده اند مگر معصومند؟ و نتیجتا چنین وانمود می شود که مردمی که تشنه اند پس ازگذشت 37 سال از انقلاب برای اولین بار یک اثر هنری در باره ی امام مظلومشان، حسین(ع) را ببینند ،مراجع تقلید جلوی نمایش ان را گرفته اند!
تاسف ان است که این پرسش ها فقط مطرح می شود و البته جواب هایی برای علت مخالفت مراجع هم داده می شود ولی مشخص نیست منشاء این پاسخ ها کیست و کجاست، صحیح است یا غلط؟
تضارب اندیشه خوب است ولی در یک میدان فوتبال هم اگر داور نباشد زد و خورد ایجاد می شود؛ ایا در حوزه ی دین بدون حضور داوری متخصص، فرجامی خوش قابل تصور است و ایا این میدان از میدان فوتبال کم ارزش تر است؟
و برخی نیز چنین وانمود می کنند که اصولا مراجع تقلید با استفاده از هنر در سینما مخالفند! و رسانه ملی هم که مثل همیشه فقط ناظر است و ساکت و البته بخشهای مختلف خبری خرسندند چرا که تا مدت ها سوژه های خبری تازه ای دارند!
رستاخیز، خواهی نخواهی به نمایش در خواهد امد اما چرا کاری می کنیم که بهترین فرصت معنوی به تهدید بدل شود و فیلمی که به خاطر مضمون پاکش باید مردم را با شوق و رغبت و با دلی پاک و خالص به خود جلب کند دچار شائبه می شود و به سیاست بازی متهم شود و فردای نمایش نیز گروهی با انگ مخالف و گروهی با انگ موافق به تماشای ان بنشینند؟ ریشه ی مشکل را باید در کجا جستجو کرد؟ ایا مشکل از سازندگان فیلم است یا از فتوای مراجع تقلید ؟
*ایا دور نگه داشتن هنر از حوزه ی دین دستور دین است؟
شهید مطهری، در تعریف تقوی تعبیرِ زیبایی دارد؛ ایشان پس از تصریح به انکه از نگاهِ برخی، تقوی صرفا پرهیز و اجتناب است، نتیجه می گیرند که اگر تقوی را اینگونه معنی کنیم، هرکس هیچ کاری نکند از همه با تقوی تر است؛ انگاه تعریف جامعی از تقوی ارائه می دهد و دین اسلام را تشکیل شده از یک "آری" و یک "نه" می داند که هر دو باید پا به پای هم پیش بروند و جامع این بیان را کلمه ی " لا اله الا الله " که از یک نفی "لا اله" و یک اثبات " الا الله" تشکیل شده، می دانند و نتیجه می گیرند که باید از منهیات پرهیز کرد و به موازاتش باید به عمل و اقدام روی اورد. (2)
تقوی در عبادت یک صورت دارد و در جامعه نمودی دیگر دارد؛ تقوی برای یک هنرمند استفاده درست از هنر است و برای یک نویسنده درست نوشتن؛ همانگونه که برای یک مرجع تقلید، صدور فتوای درست است؛ نه کنار نشستن و فتوا ندادن.
یا این تفسیر نباید و نمی توان دور هنرمندان حصاری از "نکن، نکن" کشید و انان را از نزدیک شدن به مضامین مذهبی دور داشت.
البته باید اذعان کرد که هنر سینما که پایه اصلی ان به تصویر کشیدن چهره هاست در این وادی بسیار دقیق و رقیق است .جای انکار این موضوع نیست که هرکسی را نمی توان به تصویر کشید حتی اگر معصوم نباشد . کدام هنرمندی است که بتواند چهره عقیله ی بنی هاشم یا فاطمه ی معصومه علیهما السلام را به تصویر کشد؟ حتی اگر بازیگرش بانویی فرهیخته باشد! نه جامعه چنین اجازه ای و نه قداست و بزرگیِ دو بی بی چنین جرئتی برای نزدیک شدن به حریم ایشان را می دهد.
اما این وادی به همان اندازه که برای ابراز وجودش نیاز به استفاده از چهره دارد، همان ظرفیت را هم دارد که اگر به دست متخصصش بیفتد بدون نشان دادن چهره ی مقدسین، به هدف خود برسد: فیلم "محمد رسول اله- مصطفی عقاد" و با کمی مسامحه، فیلم "امام علی(ع)- میرباقری" از عهده این کار برامده اند و بی انکه چهره ی پیامبر(ص) یا علی(ع) را شبیه سازی شود، در جای جای فیلم، حضور این دو شخصیت الهی برای بیننده تداعی می شود. تقوای واقعی برای یک هنرمند ان است که حریم ها را نیز به خوبی حفظ کند .
*لزوم نهادسازی دینی برای تعامل با مجامع هنری و فضای مجازی
پس از گذشت 37 سال از انقلاب مرجع تقلیدی را نمی توان یافت که استفاده از ابزار هنر و خاصه سینما را مطلقا در چنین کارهایی نفی کرده باشد؛ مراجعی که موضع منفی گرفته اند اصولا بیمِ شکسته شدن احتمالی حریم مقدسات را نشانه رفته اند؛ و باید اذعان کرد که گاه فضای صدور فتوا نیز متفاوت است چه بسا مرجعی در خارج از ایران فتوایی دهد که همان مرجع اگر در ایران بود بر روی همان موضوع حکمی دیگر صادر می کرد.
حتی هستند مراجعی که در عرصه ی هنر صاحب نظرند و انان نیز که خود صاحب نظر نیستند، اگر بخواهند بر موضوعی حکم دهند، قطعا از اهلش نظر می گیرند؛ به دو نمونه زیر دقت کنید:
یکم: اظهار نظر مصطفی عقاد کارگردان فیلم محمد رسول الله در خصوص رهبر انقلاب:
"... مطالبی که دربارۀ آیۀالله خامنهای و در رابطه با دیدگاههای ایشان نسبت به هنر و مقوله نشر فرهنگ اسلامی ـ در فراسوی مرزها ـ برایم گفتید، کشف بزرگی برایم محسوب میشود و با آنچه سابق بر این دیده بودم، بسیار متفاوت است. بزرگترین کشف من در این سفر این بود که افرادی مذهبی بخواهند عقایدشان را از طریق هنر نشر و بر پردۀ سینما نشان بدهند. این خودش مایۀ خشنودی بزرگی برایم است "(3)
رهبر انقلاب، نشان داده اند که حتی یک سر و گردن از برخی هنرمندان جلوترند چیزی که بارها فیلم سازان و هنرمندان رشته های دیگر به ان اعتراف کرده اند.
دقت در خاطره ی زیر از زبان یکی از نویسندگان مشهور، دلیلی بر این مدعاست :
"... روزی محمد مهدی جواهری آمد خدمت آقا؛ این شاعر بزرگ عرب که تقریباً 94 سال عمر داشت، وقتی که فهمید آقا این همه مطالعات دارند و دیوان و خاطرات جواهری را کامل و دقیق خواندهاند، مات و مبهوت ماند و فریاد زد: دوران حکومت صاحب بن عباد و ابن عمید بر ایران برگشته است! میدانید که این دو وزیر و حاکم فوقالعادهای بودند که تبحر ادبی عجیبی داشتند. .. از زبان ایشان{رهبر انقلاب} شنیدم که گفتند شاید هیچ رمانی، غربی یا شرقی، به فارسی ترجمه شده نیست که نخوانده باشم" (4)
دوم: نظر ایت الله سبحانی در پاسخ به استفتای به تصویر کشیدن چهره حضرت عباس (ع) در فیلم رستاخیز:
"فیلم مزبور مادامی که افراد کارشناس و آشنا به رموز فیلم و سینما و در عین حال کارشناس و آگاه به رموز علوم دینی ندیدهاند باید از نشان دادن آن جلوگیری شود"(5)
وقتی ان احاطه ی رهبری را به هنر و این نظر یکی دیگر از مراجع تقلید در منوط کردنِ فتوای قطعی به نظر کارشناس را کنار هم می گذاریم به لطافت ، عمق و زیبایی فتاوای مراجع بزرگوار شیعه پی می بریم .
از دل این فتوایی که ذکر کردیم و فتواهایی که عدم جواز بازی در نقش معصومین و حضرت عباس(ع) را به وهن ایشان استناد کرده اند، نکته ای مهم استنباط می شود: اینکه باید کارشناسان حوزه علمیه و هنرمندان و روانشناسان و جامعه شناسان پیش از ساختن اینگونه فیلم ها یک مجمع دائمی و ماندگار را پایه ریزی کنند و یک فیلم ساز به جای اینکه از یک یا دو نفر نماینده مراجع یا چند کارشناس روحانی و مذهبی، مشورت بگیرد پیش از ورود به ساخت فیلم از این مجمع نظرخواهی کند و این امر شدنی نیست مگر خود مراجع عظام تقلید و دفاتر ایشان پرچمدار تاسیس چنین تشکیلاتی شوند.
امروز دیگر هشدار صرف کاری از پیش نمی برد "لا اله" حرفی کاملا درست است اگر به دنبالش "الا الله" هم بیاید جز این باشد، از دل ان کفر مطلق بیرون می اید و جامعه ما نیز امروز در حوزه ی مسائل دینی و اعتقادی کاملا از این قاعده پیروی می کند و باید هشدار مراجع را با ایجاب و عمل متولیان فرهنگ همراه کرد.
تاسف بار این است که در موضوعی که کاملا از نظر علمی و روانشناختی و تاثیرات ذهنی و معنوی بهترین متخصصینش در دسترسند، بخواهیم توپ را به زمین مراجع بیندازیم .
ساده ترین کاری که رسانه ملی مانند همه ی موارد مشابه خود را به تغافل زده و به ان ورود نمی کند، ان است که عده ای کارشناس در زمینه هایی که گفته شد و کارشناسان مذهبی را گرد اورد و روی موضوع بحث کنند شکی نیست که اگر به این نتیجه رسیدند که نمایش چهره موجب وهن مقدسات نیست،مراجع نیز فتوای دیگری خواهند داد.
*سخن پایانی
قطعا بیان مبادی تصوری و تصدیقی و منابع و اصولی که یک مجتهد با تکیه بر ان فتوا می هد ، تخصصی است و کسانی که اشنایی با ان اصول ندارند، نه حوصله ی شنیدنش را دارند و نه زبان بیان انها زبانی همه فهم است پس نباید انتظار داشت نظری که از مرجع تقلیدی بیان می شود مرجع تقلید، اصولی را که با استناد به انها حکمی را صادر کرده برای همگان بیان کند.
اما از دیگر سو، بخواهیم یا نخواهیم، بستری نه در ایران که در جهان گسترده شده است که دیگر نمی توان با نگاه نیم قرن پیش انتظار داشت فتوایی که از مراجع عظام صادر می شود را مردم به راحتی گردن نهند.
این مشکل، از فتوا و مرجعِ فتوا نیست؛ بخشی از ان زاییده ی وضعیت جدید است؛که راهکاری نو می طلبد؛ تبلیغات وسیع رسانه های معاند دین با بهترین شیوه های تبلیغی و روان شناختی سعی در زدودن دین و جدایی مردم از مراجع دارد ؛ دین اسلام دین اقناع اندیشه است؛ باید راههای سهل الوصول را در همین ابزار و وسایل جستجو کرد و با استفاده از همین فرصت که در صورت تغافل یک تهدید جدی خواهد بود، به پرسش های نسل جوان پاسخ گفت؛ همین فضاهای نا اشکار است که فضای واقعی و عمومی جامعه را شکل می دهد؛ فضایی که گاه دلسوزان مذهبی از ان براشفته می شوند .
راهی نیست جز اینکه مراجع تقلید یا خود وارد عمل شوند و نمایندگانی فهیم، اشنا به زبان رسانه و دین را به میدان بفرستند و یا حوزه های علمیه و مجامع دانشگاهی با احساس مسئولیت، با همراهی نهادهای مسئول، هم فضای مجازی و هم سایر رسانه ها را به زبان ساده اقناع کنند و حتی انجا که ممکن است علت صدور فتوا را از زبان کارشناسان دینی و هنری در رسانه ملی بازگو کنند.
البته دفتر بسیاری از مراجع عظام به خوبی دارد از فضای مجازی در شبهه زدایی بهره می برد اما هم باید رسانه ملی را پای کار بکشانند هم باید به مسائلی از این دست نیز ورود کنند.
فیلم سازان متعهد نیز باید باور کنند شخصیت امام حسینی که امروز، جامعه می شناسد و اینگونه پاک و مقدسش می شمارد، از معبر و تلاش و فتوای همین مراجع به یادگار مانده؛ وگرنه علمای وهابی و تکفیری به ظاهر بیشتر سنگ اسلام را به سینه می زنند و امروزه به توهم دفاع از دین خدا به راحتی فتوای به قتل دیگران و کشته شدن پیروان خود می دهند!
باید تفاوت را به درستی دید و منشاء و مبداء این دو را به خوبی کاوید .
پی نوشت :
(1) (صحیفه نور ج 21ص 410)
(2) سیری در نهج البلاغه
(3) (شبستان http://www.shabestan.ir/detail/News/346654)
(4) ( http://farsi.khamenei.ir/others-memory?id=9381)
(5) http://mobile.tasnimnews.com/fa/news/1394/04/23/799136