«در میان افراد دانشگاهی که با آنها ارتباط داریم، دختران تمایل زیادی دارند ازدواج کنند اما به نوعی خواستگار وجود ندارد و خانمها اظهار میکنند که آقایان بیشتر به آنها پیشنهاد دوستی و روابط نامشروع میدهند...»
به گزارش قانون، اين بخشي از صحبت هاي دبیرکارگروه دختران معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاستجمهوری است كه با نگاهي تازه به مشكلات ازدواج جوانان و به خصوص دختران دم بخت پرداخته و معتقد است كه اكنون زنان با آسيب هاي تازه اي روبهرو هستند. در سال هاي اخير و با توجه به تغييرات بافت جامعه، زنان با آسيب هاي تازه اي مواجه بوده اند كه به گفته فاطمه پهلواني، دبیرکارگروه دختران معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری نه دولت و نه مجلس و نه قوه قضاييه در رفع موانع و آسيب هاي اجتماعي زنان ايراني موفق نبوده اند. تحولات جامعه ايراني در سال هاي اخير به سمتي رفته كه به نوعي آسيب هاي اجتماعي را زنانه كرده است و مشكلاتي كه تا همين چند سال قبل ، كاملا مردانه بود، اكنون به سمت زنانه شدن پيش رفته و تداوم اين روند، قطعا آسيب هاي بسياري را در جامعه پديد مي آورد.
كم اثر بودن تصميمات دولتي در كنترل آسيب هاكارشناس امور زنان و دبير كارگروه دختران معاونت امور زنان رياست جمهوري با اشاره به آسيبهاي اجتماعي كه متوجه زنان است ، اظهارداشت: نمیتوان با عبارت «تهاجم غرب» بابت مسائلی که در حوزه زنان پیش آمده و از وضعیتی که مشاهده میشود،از خود سلب مسئولیت کرد. در حوزه زنان و دختران گاهی به بن بستهایی میرسیم که نمیتوانیم از آنها عبور کنیم، این بن بستها معمولا منشا قانون و ضابطه دارندیعنی قوانین بیشتر از این اجازه نمیدهد که بتوان برای رفع موانعی که بر سر راه زندگی متعادل زنان در جامعه وجود دارد، کاری کرد.پهلوانی با بيان اينكه کارگروه دختران معاونت زنان در کار مشترکی با کارگروه حقوقی این معاونت در حال جمع آوری لیست کاملی از آسیبهای مربوط به زنان است، گفت: این آسیبها به خاطر خلأهای قوانین قضايی، شامل حال دختران و زنان می شود. وی افزود:گفته میشود دختران توقع شان بالا رفته و تمایلی به ازدواج ندارند،اتفاقا در میان افراد دانشگاهی که با آنها ارتباط داریم،دختران تمایل زیادی دارند ازدواج کنند اما به نوعی خواستگار وجود ندارد و خانمها میگویند که آقایان به آنها بیشتر پیشنهاد دوستی و روابط نامشروع میدهند.
دبیرکارگروه دختران معاونت زنان همچنین در زمینه حقوق زنان درمحیط کاری نيز گفت:در این زمینه قوانینی وضع شده است اما گاهی قوانین با همه جوانب حمایتی وضع نمیشود و گاهی مشکلات به خاطر درست اجرا نکردن قانون است. مثلا در بحث مرخصی زایمان که با توجه به افزایش تا 9 ماه صورت مسئله حادتری برای کارمندان خانم پیدا کرده،شاهدیم شرکتهای خصوصی و حتی دولتی تا بازگشت نیروی خود، به راحتی او را حذف و یا شخص دیگر را جایگزین میکنند و خانمها امنیت شغلی لازم را ندارند. مثلا در موردی خانمی با رتبه بالا در کنکور، فارغالتحصیل دانشگاه شریف و دانشجوی دکتری،در مجموعهای در سمت مدیر فعالیت میکند، الان به راحتی به او گفته می شود شما در مدت مرخصی زایمان، جایگزین خواهید داشت یعنی فرد جایگاهش را از دست داده و در نهایت به خاطر فرزند خود از موقعیتش میگذرد، ولی در واقع به راحتی یک نخبه را از دست میدهیم.
ضرورت توجه جدي به آسيب هاي زنانآسيب هاي اجتماعي زنانه از موضوعات نوظهوري هستندكه خسارات زيادي را در جامعه به همراه دارد و بحث و ارائه راهكار در مورد آن مي تواند از تشديد هزينههاي آسيب هاي اجتماعي زنان جلوگيري كند، چنانچه كارشناسان معتقدند زنان بيشترين قربانيان آسيبهاي اجتماعي در كشور هستند و بالا رفتن آمار زنان در حوزه معضلات اجتماعي حقيقتي رخداده در جامعه است. اكنون، جرايمي همچون اعتياد به مواد مخدر و روانگردان محرك و ارتكاب جرم و جنايت كه تا 2دهه قبل جزو بيشترين جرايم مردانه بودند اكنون رنگ و رويي زنانه بهخود گرفتهاند. جعفر باي، آسيبشناس اجتماعي در اين باره معتقد است آسيبهايي كه در سالهاي گذشته بيشتر گريبانگير زنان شده، از چند عامل نشأت ميگيرد؛ بالارفتن سن ازدواج در كنار اشتغال و استقلال اقتصادي، وجود پانسيونها و خانههاي مجردي دختران در كلانشهرها همه و همه از عواملي است كه به اين آسيبها دامن ميزنند.
به گفته وي مهاجرت نيز يكي از عواملي هستند كه باعث بروز آسيبها خصوصا در شهرهاي بزرگ شده است. تا چند سال گذشته جنس مهاجرت در كشورمان مردانه بود و زنان در شهرها و روستاها باقي ميماندند و مردان در جستوجوي كار به شهرها ميآمدند اما با فراهم شدن امكان تحصيل بيشتر دختران، مهاجرت دختران به بهانه تحصيل و اشتغال افزايش يافته و سيل دختران مجرد از شهرها و روستاها به كلانشهرها سرازير شد؛ دختراني كه بهدليل مشكلات فراوان در شهرستانها نميتوانستند به حل و فصل مسائل و مشكلاتشان بپردازند حالا به بهانه حضور در بازار كار و اشتغال و ادامه تحصيل در شهرهاي بزرگ زندگي ميكنند و اين تازه آغاز ماجراست. فقدان نظارت در كلانشهرها بر رفتار افراد مهاجر باعث شد تا تعداد زيادي از اين زنان و دختران در معرض ارتكاب جرايم قرار بگيرند. عدهاي نيز بهعنوان طعمه مورد سوءاستفاده باندهاي تبهكاري قرار گرفتند. به همين دليل آمار مجرميت به تبع افزايش مهاجرت به شهرهاي بزرگ افزايش پيدا كرد.موضوع حضور دختران در شهرهاي بزرگ از وقتي بهطور جدي مطرح ميشودكه آنها براي تحصيل از خانوادهشان خداحافظي ميكنند، اما با پايان تحصيل يا حتي نيمهكاره رهاكردن آن، با تهيه خانه يا ساكن شدن در پانسيون عطاي بازگشت به خانه را به لقايش ميبخشند و در هياهوي شهرهاي بزرگ گم ميشوند.
آسيب هاي زنان، كتمان نشودآسيبهاي اجتماعي واقعيتهاي تلخي هستند كه بايد آنها را باور و اعلام كرد چرا كه اگر آسيبي اعلام نشود كمكم بهصورت زيرزميني به رشد خود ادامه ميدهد و مشكلات بيشتري را بهدنبال ميآورد. بالارفتن ميزان آسيبهاي اجتماعي و زنانه شدن آسيبها معضلي اساسي است كه بايد توجه جدي براي رفع آنها صورت بگيرد. در اين ميان نبايد نقش شبكههاي ماهوارهاي را ناديده گرفت و بايد به آن توجه ويژهاي شود. براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي نبايد مردم و سيستم امنيتي در مقابل هم قرار بگيرند بلكه بايد رويكردها را تغيير داد و برنامهريزيها را به سمتي پيش برد كه بتوان در مقابل جنگ نرمي كه در كشورمان به راه افتاده بهترين پيشگيري يا مقابله را داشت. زنان با توجه به شرایط زیستی و عرفی در جامعه ایران، معمولا آسیبهای بیشتری را تجربه میکنند، البته این بهآن معنی نیست که مردان دچار آسیب اجتماعی و روانی نمیشوند اما بررسیها نشان داده که مثلا در موضوع طلاق، مردان توانایی سازگاری بیشتری با شرایط دارند و آلترناتیوهای تسکین دهنده خود را سریعتر جایگزین میکنند یعنی یا ازدواج مجدد میکنند یا با مسائلی همچون تفریحات و کار تا حدودی بر مشکلات و عواقب روانی ناشی از طلاق غلبه میکنند و اگرچه برخی از این مردان پس از طلاق یا با مسئولیتهای سنگین تربیت فرزندان مواجه میشوند یا به اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی دیگری روی میآورند اما در بسیاری از موارد مشاهده شده که مردان از پذیرش مسئولیت فرزندان سر بازمیزنند و در مقابل این زنان هستند که باید پاسخگوی هجمهای از ناملایمتیهای جامعه، مسئولیت بزرگ کردن و تربیت فرزندان و عوارض طلاق همچون تنهایی و مسائل مالی باشند. در بحث اعتیاد نیز با توجه به بیمسئولیتی شوهران معتاد نسبت به نیازهای روحی، روانی و مالی زنان، مشکلات عدیدهای برای زنان ایجاد میشود و در بحث خشونتهای خانگی هم به طور واضح این زنان هستند که از نظر جسمی و هم از نظر روحی به طور مدام تحت فشار و آسیب هستند تا جاییکه گاهی این خشونتها منجر به قتل زنان میشود، بنابراین آسیب روانی بیشتر نصیب زنان میشود، در واقع زنان بزرگترین قربانیان آسیبهای اجتماعی در جامعه به شمار میروند. اكنون نهادهای اجتماعی همچون رسانهها و مطبوعات در كنار دستگاههاي دولتي، مسئولیت سنگینی را برعهده دارند که با برنامه ریزی، مداخلات موثر، اطلاعرسانی و آموزشهای هدفمند میتوانند در کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی جامعه ایفای نقش کنند.