جشنواره سینماحقیقت و یک حقیقت تلخ؛
آیا حضور مستشاری مؤثر ایران در سوریه تخیلات است؟!
حقیقتاً چرا روسیه، آمریکا و فرانسه حتی به بمب افکنهایشان نیز دوربین متصل میکنند و تصاویر این حملات را ثبت و منتشر مینمایند، ولی عکاسان و مستندسازانِ «جدی» ایران که حاضر به خطر کردن برای ثبت این جنگ هستند، هنوز نتوانستهاند در صحنه سوریه حضور کوتاه مدتی نیز داشته باشند؟
حضور پررنگ مستشاری ایران در سوریه که برای چندمین سال پیاپی در جریان است و نقش مؤثری در عقب زدن تروریستهای مورد حمایت برخی کشورهای عربی داشته، همچنان حتی در یک فریم مستندسازان ایران به ثبت نرسیده تا این خطر جدی وجود داشته باشد که در سالهای بعد، روایت ابعاد، گستردگی، پیچیدگی و هزینههای این نبرد، برای ناظران باورپذیر باشد؛ نگرانی که برای رفعش باید تدبیر کرد.
به گزارش «تابناک»، واپسین روزهای نهمین دوره جشنواره سینماحقیقت با فرا رسیدن این آخر هفته می گذرد و بدین ترتیب، سرنوشت منتخبین مهمترین جشنواره مستند خاورمیانه مشخص میشود؛ اما حقیقت تلخی که در این دوره از جشنواره همچون چند دوره پیشین نمود عینی داشت، نبود مستندهایی درباره وضعیت سوریه و مشخصاً جنگ دولت سوریه با تروریستها ـ با تمرکز بر کمک نظامی و حضور مستشاران ایران در این نبرد ـ است.
اگر یک یا دو سال پیش برخی با پرده پوشیهای نسبی در این باره سخن میگفتند، اما تصمیم مسئولان سیاسی و نظامی مبنی بر بیان شفاف حضور مستشاران ایران و همچنین تصاویر منتشره از این حضور و همچنین شهدایی که ایران در راه مبارزه با تروریسم در عراق تقدیم کرده، دیگر جای پرده پوشی نگذاشته و سخن نگفتن از این حضور شبیه سخن نگفتن از موضوعی است که همه از آن خبر دارند.
در چنین فضایی انتظار میرفت، مسئولان زمینههای لازم برای ورود گسترده مستندسازان ایران به ویژه مستندسازان حرفهای و مستقل را -که تصویری بینالمللی تر از جنگ سوریه را میتوانستند روایت کنند- به این معرکه فراهم میکرد؛ اما متأسفانه مستندسازان شناخته که برخیشان حاضر به چنین ریسکِ مماس با مرگی بودند، امکان حضور در مناطق جنگی سوریه و ثبت نزدیک این جنگ فرسایشی را نداشتند؟
در این میان، برخی خبرنگاران که به دلایل پوشش وقایعی نظیر انتخابات ریاست جمهوری دوره پیشین سوریه، فرصت حضور در این کشور را یافته بودند نیز نتوانستند در کنار پوشش آن انتخابات، فرصت ثبت بخشی از شرایط جنگی این کشور را بیابند و در واقع حتی اگر نیروهای رسانهای نیز اعزام شدهاند، بهره برداری حداقلی از آنها شده است.
تنها گروههای رسانهای غیرنظامی که توانستند در چند سال اخیر به پوشش نزدیک وقایع ـ آن هم در سطحی محدود و در حد بخشهای خبری داخلی ـ اقدام کنند، خبرنگاران اعزامی صداوسیما بودند که حقیقتاً حضور مؤثر و ماندگاری نداشتند و سایر گروهها از جمله مستندسازان ایرانی نتوانستند خاکریزهای جنگ سوریه و ابعاد وسیع جنگ شهری را در آن کشور ثبت و ضبط کنند.
به همین دلیل اساساً هیچ مستند جنگی تولید نشده که قابل عرضه در جشنوارههای تأثیرگذاری چون جشنواره سینماحقیقت و یا بخش مستند جشنواره فیلم فجر و همچنین جشنوارههای بینالمللی باشد؛ مستندهایی که پاسخگوی این پرسش برای جهانیان باشد که چرا ایران برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از هم پاشیدن سیاسی و نظامی سوریه، به کمک مردم و ارتش این کشور رفت؟
برای آنکه اهمیت این موضوع یادآوری شود، باید نیم نگاهی به حضور نظامی آمریکا در عراق داشته باشیم؛ زمانی که چکمههای آمریکایی ها در سال 2003 به خاک عراق رسید، جزو اولین گروههایی که همراه نظامیان آمریکا اجازه ورود به عراق را دریافت کرد، تیم خبری سی ان ان بود و در روزها و هفتههای بعد گستره حضور خبرنگاران و مستندسازان جنگی به شدت فراگیر شد.
نتیجه این اقدام، ثبت حجم بالایی از وقایع جنگ مذکور و گستردگی این حمله توسط همین گروههای اعزامی و بر جای ماندن تعداد بالایی مستند است که در گذر سالها ارزش تاریخی ویژهای خواهند یافت و این در حالی است که اقدام آمریکا نه یک اقدام دفاعی، بلکه حمله به خاک یک عراق و عملیات نظامی گسترده برای سرنگون کردن ساختار سیاسی و نظامی این کشور بود.
چرا راه دوری برویم؛ در همین ماجرای دفاع مقدس، اگر چهرههایی چون مرتضی آوینی نبود که نگاه غیرخبری و مستندگونهشان در جنگ تحمیلی ماندگار شده، امروز چگونه روایت ابعاد ماندگار این جدال هشت ساله رزمندگان ایران قابل شرح و بیان بود؟ آیا روایتی بهتر از مستندهای آوینی برای یک غیرایرانی وجود دارد تا درک جامعی از واقعیت جنگی که گذشته و ایران از آن سربلند بیرون آمد، داشته باشد؟
آیا اگر این روایت فتح ثبت نمیشد، یک غربی ما را متهم نمیکرد که این روایتها شفاهی مانده، حقیقت ندارد و آیا فردا روزی حضور مستشاری مؤثر ایران که کمر حامیان تروریسم را در عراق و سوریه شکسته، از سوی غربیها تخیلات خوانده نمیشود و ارزش مقاومت ایران در مقابل شکل گیری حاکمیت داعش در عراق و سوریه، بیارزش نمیشود؟
حقیقتاً چرا روسیه، آمریکا و فرانسه حتی به بمب افکنهایشان نیز دوربین متصل و تصاویر این حملات را ثبت و منتشر میکنند؛ اما عکاسان و مستندسازانِ «جدی» ایران، که حاضر به خطر کردن برای ثبت این جنگ هستند، هنوز نتوانستهاند در صحنه سوریه حضور کوتاه مدتی داشته باشند؟ حال در این شرایط تاریخ این جنگ را با کدام تصاویر مستند خواهیم نوشت؟ آیا این تدبیر اندیشیده میشود و در جشنواره دهم سینماحقیقت، شاهد حضور مستندهای حرفهای از جنگ سوریه خواهیم بود؟