سخنان دیروز رهبر انقلاب در جمع اعضای ستاد انتخابات کشور در کانون توجه روزنامه های امروز قرار دارد. این در حالی است که موضوع رد صلاحیت شدگان و رایزنی ها از جمله مشورت وزیر کشور با رهبر انقلاب از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای پنجشنبه اول بهمن ماه را مرور کنید.
«روزنامه تابناک»، در گزارش اول خود به سخنان دیروز رهبر انقلاب با عنوان معیارهای انتخابات سالم پرداخته است. این روزنامه در گزارش دوم خود با تیتر «پسابرجام به روایت امریکایی» به موضوع برجام می پردازد. این روزنامه در بخشی از این گزارش می نویسد: تنها چند روز از زمان اجرایی شدن توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ و اعلام برداشته شدن تحریمهای ایران گذشته و با این حال، همان گونه که انتظار میرفت، این موضوع به یکی از محورهای جدید رقابتهای انتخاباتی در آمریکا تبدیل شده است. اما مهمترین نامزدهای هر یک از دو حزب اصلی آمریکا، درباره این موضوع چه دیدگاهی دارند؟ بنا بر بررسیهای صورت گرفته، اکثر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سعی کردهاند فارغ از اظهار نظرهای کارشناسی شده از این فضای ایجاد شده بهرهبرداری تبلیغاتی کنند و به مطرح شدن بیشتر خود کمک کنند
«روزنامه دولتی ایران» امروز در کنار صحبت های دیروز رهبری به موضوع اجلاس داووس و صحبت های وزیر امورخارجه و همچنین محمد نهاوندیان پرداخته است. این روزنامه در این گزارش با تیتر «رونمایی از چهره جدید ایران در داووس» می نویسد: مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس با حضور40 نفر از سران کشورهای جهان از جمله آلمان، سوئیس، افغانستان، آفریقای جنوبی و مکزیک آغاز به کار کرده است. برگزار کنندگان این اجلاس اعلام کردهاند که هدف از این اجلاس آغاز چهارمین انقلاب صنعتی در جهان است.نشست عمومی «قدمهای بعدی برای ایران و جهان» با استقبال گسترده کارشناسان اقتصادی و رسانهای در داووس و با حضور وزیر امورخارجه کشورمان و رئیس دفتر رئیس جمهوری برگزار شد.محمدجواد ظریف و محمد نهاوندیان عصر دیروز در نشست عمومی «قدمهای بعدی برای ایران و جهان» شرکت کردند و ضمن بیان دیدگاههای خود در خصوص مسائل سیاسی و اقتصادی به برخی سؤالات حضار پاسخ دادند.براساس این گزارش حضور ظریف و نهاوندیان در اجلاس جهانی اقتصادی بشدت مورد توجه شخصیتهای اقتصادی و رسانهای حاضر در داووس قرار گرفته است و این دو شخصیت کشورمان با حجم بالایی از درخواستهای ملاقات روبهرو شدهاند.
شکوفایی اقتصادی، نیازمند امنیت است
رئیس دفتر رئیسجمهوری که به سوئیس سفر کرده، روز چهارشنبه در مجمع جهانی اقتصاد گفت که برای رسیدن به شکوفایی اقتصادی، باید در منطقه امنیت برقرار شود.محمد نهاوندیان وجود امنیت و مبارزه با افراط گرایی را لازمه رسیدن به شکوفایی اقتصاد دانست.وی که در میزگردی تحت عنوان «گام بعدی برای ایران و جهان» در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس سخن میگفت، افزود: تصور میکنیم که شکوفایی اقتصاد باید با امنیت و مقابله با افراطگرایی و خشونت پیش رود. به همین منظور ما باید شغل ایجاد کنیم و برای توسعه منطقه هزینه کنیم.
نهاوندیان ادامه داد: رشد تولید ناخالص ملی ایران چه در سال 2016 و چه سالهای پس از آن بالاتر از متوسط رشد جهانی و حداقل 5 درصد خواهد بود.وی افزود: محیط کسب و کار اقتصادی در ایران ارتقا پیدا کرده است و این نشان دهنده تعهد دولت کنونی بر ارتقای وضعیت محیط کسب و کار است.
نهاوندیان ادامه داد: زمانی که دولت جدید روی کار آمد، رشد اقتصادی ما منفی 8/6درصد بود. با وجود تحریمها ما توانستیم از رشد منفی به رشد مثبت برسیم و سال گذشته این رشد به 3درصد رسید. همزمان نرخ تورم از بیش از 35درصد به 13درصد کاهش پیدا کرده است. این نشانگر نگرش و جهتگیری اقتصادی دولت کنونی ایران است.وی همچنین گفت رویکرد دولت کنونی ایران در پیش گرفتن سیاستهای برد-برد است و این چیزی است که «ما در اقتصاد هم دنبال میکنیم.
برجام خواستههای ما را تأمین کرد
در ادامه این میزگرد محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران گفت: پیام جهانی این است که دیپلماسی کار میکند که این پیام بسیار خوبی است که باید همه از آن واقعاً خرسند باشیم. دیپلماسی نیازمند صبر است و نیازمند آن است که تلاش برای فشار آوردن و تحمیل کردن کنار گذاشته شود و با تلاش برای مذاکره و رسیدن به راهکارهای مورد قبول دوجانبه جایگزین شود.
وی افزود: آنچه در طول حدود دو سال و نیم گذشته انجام دادیم، این بود که تلاش کنیم تا ببینیم که چطور میشود به بهترین نحو به اهداف خود برسیم، بدون آنکه الزاماً به منافع، اهداف و نگرانیهای شرکای مذاکرهکننده خود آسیب زده باشیم. این چیزی است که ما در نهایت به آن نائل شدیم
«روزنامه کیهان» نیز امروز سخنان رهبر انقلاب را در مورد انتخابات با عنوان «افرادی را انتخاب کنید که کشور را به دشمن نمی فروشند» پرداخته است. این روزنامه در ادامه ستون اخبار ویژه خود به سخنان علی مطهری پرداخته و در تیتری عجیب، مطهری را منافق می نامد. این روزنامه در این خبر با تیتر «فتنه گر و منافق ،مسلمان نیست از کافر بدتر است» می نویسد: یک نماینده رد صلاحیت شده میگوید عدم التزام به اسلام را نمیتوان تشخیص داد.
علی مطهری گفته است: وقتی اعلام میشود یک نامزد به استناد ماده 28 رد صلاحیت شده، یعنی اعتقاد شخصی و التزام علمی آن نامزد به اسلام دچار مشکل است؛ در حالی که اعتقاد و ایمان امری قلبی و غیرقابل تشخیص است.
وی یادآور شد: چگونه میتوان تشخیص داد که چه کسی به اسلام ایمان قلبی دارد و چه کسی ایمان ندارد.
مطهری خاطر نشان کرد: اسلام درخصوص اعتقاد دینی و ایمان تنها به شهادتین قائل است و فارغ از آن، هنگامی که از اعتقاد و ایمان صحبت میکنیم، در واقع درباره امری قلبی صحبت میکنیم که برای کسی قابل تشخیص نیست و نه من میتوانم درباره ایمان شما اظهارنظر کنم و نه شما میتوانید درباره ایمان بنده، نظری بدهید.
وی افزود: درباره مسئله التزام عملی به اسلام نیز هنگامی که چنین ادعایی راجع به کسی مطرح میشود، یعنی آن فرد مرتکب گناه کبیره مثل شرب خمر شده است و سوال اینجاست که چگونه میتوان چنین ادعایی را ثابت کرد.
او با بیان این که نمیتوان بیدلیل عدم احتراز صلاحیت افراد را به استناد بند یک ماده 28 اعلام کرد، یادآور شد: این ادعا معانی بسیاری دارد و گاهی به یک روحانی اعلام میشود که به استناد بند یک ماده 28 صلاحیت کاندیداتوری مجلس را ندارد و این در حالی است که آن فرد روحانی سالها به عنوان امام جماعت گروهی از مردم نماز خوانده و مردم به او اقتدا کردهاند و به نظر میرسد باید این مشکلات سریعتر حل شود.
درباره این استدلالهای ضعیف باید گفت:
1- اگر اعتقاد و ایمان امری قلبی است، ارتکاب رفتاری مغایر با آن ناقض «التزام» است. به عنوان مثال کسی که مرتکب فتنهانگیزی و بغی میشود هرچند مدعی اسلام و ایمان باشد و خود را جزو السابقون هم بنامد، مانند برخی سران و دستاندرکاران فتنه 88 -که مشمول حکم الهی «الفتنه اشد من القتل» و «اکبر من القتل» هستند و از مدار خارج شدهاند.
2- ملاک نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا خبرگان و یا ریاستجمهوری، شهادتین گفتن نیست؛ چه اینکه اصحاب اردوگاه جمل و شام در برابر امیرمومنان(ع) و اردوگاه یزید در کربلا هم شهادتین میگفتند و نماز میخواندند و بعضا سابقه رزمندگی داشتند اما آن روز در خدمت طاغوت و جور و در برابر جبهه اسلام قرار داشتند؛ مانند همین امروز که جماعتی عمله با مزد و بیمزد آمریکا و انگلیس و اسرائیل شدهاند و مثلا از بیبیسی (بیسیم اعلام اسم رمز کودتا در 28 مرداد) به عنوان اصلاحطلب جدید معرفی میشوند.
3- لازم نیست فرد فقط شراب بخورد تا عدم التزام او به اسلام ثابت شود. بدتر از شرابخواری- که دارای آسیبهای به مراتب محدودتری است - فتنهگری، ساختارشکنی و مقابله با اسلامیت و جمهوریت نظام است که به وضوح و به کراّت در سال 1388 دیدیم.
4- احتمال التزام یک ملبس به لباس روحانیت به اسلام امر غیرمترقبهای نیست که اگر اینگونه بود اولیای دین نمیفرمودند «هنگامی که عالِمی فاسد شود عالَمی را فاسد میکند». به تعبیر امام راحل(ره) چنین کسانی دزد لباس پیامبرند. مگر بر صیصاهای عابد مستجابالدعوه درگاه الهی نبود و مگر خداوند درباره خیانت نمیفرماید «کمثل الشیطان اذقال للانسان اکفر فلما کفرقال انّی بری منک». آیا قرآن این عالم عابد مستجابالدعوه را در سرانجام کار، کافر معرفی نمیکند؟ و آیا براساس منطق دینی منافقین حتی بدتر از کفار نیستند؟! آیا خداوند درباره منافقان نمیفرماید «قاتلهم الله. خدا آنان را بکشد». آیا این جماعت اظهار اسلام نکرده و شهادتین نگفتهاند که خداوند به پیامبر امر میکند حتی بر جنازه آنها هم نماز نخواند؟ امروز منافق کیست؟ منافق کسی است که ادعای خط امام و انقلاب کند اما به دعوت و زیر بیرق او، روی «اسلام» جمهوری اسلامی خط بکشند و با شال سبز، بیرق امام حسین(ع) را آتش بکشند و بگویند اگر خون حسین]ع[ در کربلا ریخته شد، به خاطر خشونتطلبی جدش]ص[ بود و حق با یزید است.
«روزنامه قانون» در یادداشتی به قلم صادق زیبا کلام با تیتر «من می گویم شرکت گسترده در انتخابات» به این پرسش پاسخ می دهد که با رد صلاحیت های گسترده چه کنیم؟ زیباکلام در بخشی از این یادداشت می نویسد: می دانم صرف طرح چنین عنوانی چقدر با مخالفت و اعتراض مواجه خواهد شد.رد صلاحیت ها آنقدر گسترده بودند که حتی صدای شماری از اصولگرایان را هم درآورد.کم نیستند استانهایی که حتی یک داوطلب اصلاح طلب یا طرفدار دولت هم تایید صلاحیت نشدند. بنده قبلا گفته بودم که شورای نگهبان «مثل برگ خزان رد صلاحیت خواهد كرد.» اما آنچه درعمل اتفاق افتاد از آنچه که بنده یا بدبین ترین اصلاح طلبان هم تصور می کردیم بدتربود.بسیاری سرخورده و ناامیدانه می گویند که «چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟» «وقتی حتی یک نفر را هم شورای نگهبان درفهرست نامزد های حوزه انتخابیه مان باقی نگذاشته،در انتخابات شرکت کنیم که به کدام نامزدمان رای بدهیم؟» بیشترین مطالبی که در فضای مجازی بعد از اعلام رد صلاحیت ها بهراه افتاده مسئله «بایکوت» است.بسیاری با غرور و افتخارمی نویسند که در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده اند.بهنظر می رسد یک موجی در حال بهراه افتادن است که عدم شرکت در انتخابات را یک جور اعتراض مدنی به رد صلاحیت ها می داند.برخی دیگر استدلال می کنند که شرکت در انتخابات هفتم اسفند با توجه به این همه رد صلاحیت،مشروعیت بخشی به یک انتخابات غیر دموکراتیک است.با توجه به این واکنشها،«چه باید کرد؟» موضع اصلاح طلبان و در یک سطح گسترده تر مردم عادی در این انتخابات چه بايد باشد؟ضمن آنکه یقیناچند چهره شناخته شده رد صلاحیت شده(دکترعلی مطهری و....) تایید صلاحیت خواهند شد.آیا بایکوت و شرکت نکردن در انتخابات واکنش درستی است؟ آیا رای دادن دراین شرایط، زدن مهر تایید بریک روند غیر دموکراتیک ومشروعیت بخشی به رد صلاحیت ها ودرنتیجه همراهی با پایمال كردن حقوق شهروندی نخواهدبود؟
دوستان عزیز،ما تحت هر شرایطی بايد با تمام توان در انتخابات پیش رو شرکت نماییم.بنده2 دلیل برای این دیدگاه دارم؛ نخست آنكه تجربیات انتخابات گذشته است؛ودرست تر گفته باشم بی حاصل و حتی مخرب بودن نتایج بایکوت انتخابات بوده است.تجربه گذشته نشان می دهد که هرگاه ما در انتخابات شرکت نکرده ایم نه تنها شرایط بهتر نشده و پیشرفتی نکردهایم(درامرتوسعه کشوراعم از توسعه سیاسی و اقتصادی)، بلکه یک گام هم بهعقب رفته ایم.فی الواقع در سه انتخابات گذشته(مجالس هفتم،هشتم و بالاخص نهم) رای ندادن یا عدم شرکت در انتخابات کاملا بهنفع جریانات رادیکال و تندرو تمام شد.البته برخي مسئولان از پایین بودن میزان مشارکت خیلی خوشحال نمی شوند.صدالبته که برای بهره برداری هم در داخل کشور و هم درعرصه بین المللی مسئولان ترجیح میدهند میزان مشارکت خیلی بالا باشد؛ اما نه به هر بهایی.نه به بهای تشکیل یک مجلس نافرمان ومستقل فی الواقع میان دو گزینه مشارکت بالا اما تشکیل یک مجلس مستقل در یکسو و مشارکت پایین اما رسیدن به مجلسی مطیع،مسئولان یقینا دوميرا انتخاب خواهند كرد.مرادم آن است که رویکرد بایکوت و رای ندادن چندان حربه نیرومندی نیست که طرف مقابل را نگران کرده و وادار به تجدید نظر درموضعگیری ورفتارهای سیاسیاش كند.
تجربه انتخابات مجلس نهم در اسفند ۹۰ بهترین گواه بی حاصل بودن این تاکتیک است.در آن انتخابات اصلاح طلبان مشارکت فعالی نداشتند و بسیاری از مردم رای ندادند.آن رویکرد دقیقا بهنفع محافظه كاران و اعضاي جبهه پایداری(جناب روحا... حسینیان، جناب حمید رسایی،آقای دکتر مهدی کوچکزاده،آقای دکتر اصغر زارعی،سرکار خانم فاطمه آلیا و....) تمام شد و بسیاری از آنان از تهران که نزدیک به ۶ میلیون رای دهنده داشت،با ۵ درصد با حول و حوش ۳۰۰ هزار رای به مجلس راه یافتند.
اما دلایل بعدیام برای لزوم شرکت در انتخابات؛نخست آنکه ما ميتوانیم به اصولگرایانی که در نقطه مقابل تندرو ها قرار دارند رای بدهیم.تقویت اعتدال ومیانه روی در بلند مدت گاميدر جهت اصلاحات است.اما دلیل ديگرم برای لزوم شرکت در انتخابات بسیار بنیادی تر است و در برگیرنده تقویت و پیشبرد اصلاحات است
این یک پروسه تاریخی است که نه با رد صلاحیت ميتوان جلوی آنرا گرفت و نه با غلوزنجیر«فتنه» ميشود آنرا به بند کشید.بیاییم کاری را که در انتخابات ۹۲ بعد از رد صلاحیت آقای هاشميرفسنجانی كرديم و با بهمنی که با ۱۹ میلیون رای به آقای روحانی بهراه انداختیم و اصولگرایان را کیش و مات کردیم،باردیگر در ۷ اسفند تکرار كرده و با رای دادن به هرنامزدی که رهبری اصلاحات در سراسر کشور تعیین ميکند نشان دهیم که پایمال كردن حقوق ابتدایی و اولیه شهروندی در قالب رد صلاحیت ها چقدر برعزم ما در پیشبرد اصلاحات افزوده است
«روزنامه اعتماد» در یادداشتی به قلم سید محمد بهشتی با عنوان «شهر ما خانه كيست؟» می نویسد: تأمل در تاريخچه پيامهاي بصري پايتخت خود موضوع جالبي است. اكنون كه به تصاويري كه از همين تهران خودمان حدود بيست و پنج سال پيش تهيه شده مينگريم، تغييري اساسي نظرمان را جلب ميكند و شايد به سرعت نتوانيم تشخيص دهيم چه چيزي سيماي شهر را تا اين اندازه دگرگون كرده است. تهران بيش از دو دهه پيش تقريبا عاري از پيامهاي گرافيكي و نوشتاري، چه اطلاعرساني و چه تبليغاتي بود. حتي تابلوهاي جهتيابي در خيابانها و اتوبانها حداقلي بود و به همين خاطر گم شدن در شهر بهخصوص براي كسانيكه آشنايي زيادي با تهران نداشتند بسيار متداول بود. شهر همچون «عرصه صامت» شايد اصطلاح مناسبي براي اين دوره از حيات شهري تهران باشد.
در اين دوران پيامهاي شهر براي شهروندان از عملكرديترين مرتبه فراتر نميرفت؛ شايد تنها پيامي كه از اين دوران، خوب به خاطرمان مانده باشد شعار «شهر ما خانه ما» بود كه دلالت بر اين واقعيت داشت كه مديريت شهر خود را صاحبخانه ميدانست و شهروندان را همچون مهمانان ناخواندهاي كه حضورشان بيشتر مايه دردسر شهرداري بود. طبيعتا در شرايط بحراني شهر از «عرصه زندگي» به «عرصه زنده ماندن» تخفيف پيدا ميكند. در شرايط بحران مدني، زندگي در محيط خصوصي در جريان است و پشت به فضاي شهر دارد. در شهرِ عاري از حيات مدني، يا شهر صامت، حرف و پيامي حتي اگر وجود داشته باشد هم شنيده نميشود. اهل شهر نه گوينده و نه مخاطب پيام «شهر ما خانه ما» بودند و به همين خاطر اين شعار هيچ پژواك و تاثيري نداشت و مردم به راحتي آشغال خود را از «درون» محيط زندگيشان به «بيرون» كه عرصه زندگيشان نبود يعني به سطح شهر ميريختند. كمتر از دو دهه پيش بود كه با نصب تابلوهاي بزرگ تبليغاتي و اطلاعرساني شهر از حالت صامت در آمد و شروع به سخن گفتن كرد و شهر صامت تبديل به «عرصه گفتهها» شد. خيلي طول نكشيد كه شهر دچار تفريط شد؛ يعني «عرصه گفتهها» در كوتاهزماني به «عرصه هياهو» مبدل شد و علت آن نيز تعداد پرشمار تبليغاتي بود كه براي مديران شهري درآمدشان بيشتر از محتوايشان اهميت داشت. طبيعتا شهروندان براي گويندگان اين تابلوهاي تبليغاتي به مثابه جيبهاي پر از پول بودند و براي شهرداري اشخاص ناشناسي كه در هر مقام و موقعيتي ميتوانستند مخاطب تبليغاتي از خودرو گرفته تا مايع ظرفشويي و چيپس و پفك باشند. گاه در ميانه اين تبليغات پيامهاي اخلاقي و سخناني از بزرگان و معصومين هم به چشم ميخورد، ليكن اينگونه نصايح در هياهوي بصري بيشتر شبيه صداي «آهاي!» بود كه گوينده و شنوندهاش معلوم و معرفه نبود و از اينرو احتمال شنيده شدن و تاثير حرف بر مخاطب بسيار اندك بود.
چند سالي است كه با فروكش كردن اوج بحران مدنيت، تبليغات شهري ما را متوجه تغييري در مناسبات مديران شهري و شهروندان كرده است. به طوري كه ميتوانيم بگوييم شهر در حال گذار از «عرصه گفتهها» به «عرصه گفت و شنودها» است. گويي مديريت شهري شهروندان را ديگر نه فقط به مثابه ميهمانان ناخوانده و نه مصرفكنندگان كالا بلكه به مثابه «انسانهايي» كه سلامتي جسم و شادابي روحشان نسبت متقابلي با سلامتي و نشاط شهر دارد به جا آورده است. اشتباه نيست اگر بگوييم شهر عرصه حضور و تعامل شده است. بازگشت زندگي به شهر رفتهرفته خود را در امور مختلفي نشان ميدهد؛ تعدد كافههاي شلوغ، رونق نمايشگاه و تئاتر و فعاليتهاي فرهنگي، تعداد روزافزون تورهاي تهرانگردي، حساسيت عمومي در قبال تخريب ميراث شهرها، توجه به نماهاي شهري و... به خاطر جريان زندگي در شهر، شهر از حالت صامت و كر و كور درآمده است و دستگاه عصبياش فعال شده است. پيامهاي بصري نيز در شهر گوينده و مخاطب پيدا كرده است
«روزنامه شرق» نیز امروز ضمن پوشش سخنان رهبر انقلاب به موضع اصلاح طلبان در برابر انتخابات آینده می پردازد. این روزنامه در این گزارش با تیتر «تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت ميكنيم» به موضع شورای سیاست گذاری اصلاحطلبان می پردازد و می نویسد: رئیس ستاد انتخابات تهران شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: «ما حق نداریم صحنه انتخابات را ترک کنیم. مردم انتظار دارند که ما بمانیم و از حقوق قانونیشان حفاظت کنیم. تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت میکنیم و برای ارائه فهرست ٣٠ نفره تهران برنامههایی داریم». بهگزارش ایسنا، علی صوفی در نشست خبری ستاد تهران شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان ادامه داد: «انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیار سرنوشتساز است. این اصلی است که هم در قانون اساسی و هم در بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی و هم در تأکیدات مقام معظم رهبری بهخوبی دیده میشود. مردم برخلاف رژیم سابق که نمایندگان از قبل انتخاب میشدند، میتوانند خودشان نمایندگان را انتخاب کنند». او ادامه داد: «حق رأی و برگزاری انتخابات دستاوردی است که مردم از زمان مشروطه بهدست آوردند و آن را در انقلاب اسلامی ادامه دادند. همه ما بهعنوان یک شهروند و فعال سیاسی موظف هستیم در صحنه انتخابات حضور پیدا کنیم. در گذشته مسائلی پیش آمد که چندسالی فعالیت فعالین سیاسی محدود شد و بهتبع آن فضای سیاسی کشور نیز بسته شد؛ اما در انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢ این فضا ترمیم و گشایش پیدا شد».
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: «ملت آمدند و رئیسجمهور فعلی را انتخاب کردند. عملکرد ایشان را تا الان دیدهایم که چطور ماهرانه توانستند بر فضای سیاسی خارجی اثر بگذارند. با رفع تحریمها امیدواریم فضای کشور بهتر شود. تحلیلگران سیاسی-اقتصادی سال آینده را سال رشد اقتصادی میدانند. بعد از انتخابات سال ٩٢ مردم امیدوارتر شدند که میتوانند در فضای کشور فعالیت کنند». صوفی با اشاره به ثبتنام گسترده فعالان سیاسی در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی یادآور شد: «همه فعالان سیاسی بهویژه اصلاحطلبها تلاش کردند که این انتخابات با مشارکت حداکثری جلو برود و مجلسی ایجاد شود که مشکلات گذشته را برطرف کند». او در ادامه با اشاره به ردصلاحیتهای صورتگرفته در هیأتهای اجرائی خاطرنشان کرد: «ما امیدواریم که تصمیمی معتدلتر گرفته شود. باید انتخابات آینده صحنه نمایش وحدت و عقلانیت ما در مقابل چشمان دنیا باشد. دنیا باید بفهمد که ما نظامی داریم که همه مردم در امور آن مشارکت میکنند». رئیس ستاد انتخابات تهران شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، درباره دلایل ردصلاحیت برخی از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: «خیلی از ما را بهایندلیل ردصلاحیت کردهاند که گفتهاند به قانون اساسی اعتقاد نداریم. در قانون آمده است که چنین مسئلهای فقط با اقرار خود شخص مشخص میشود. اقرار چیزی جز بهزبانآوردن است؟ کداممان اقرار کردهایم که به قانون اساسی، رهبری و یا اسلام التزام نداریم». او با اشاره به شایعاتی مبنی بر بستهشدن ستاد انتخابات تهران اصلاحطلبان افزود: «ما جلسات منظمی را در ستاد تهران داریم و آن را تعطیل نکردهایم. روزهای دوشنبه، صبح جلسات ما همیشه برقرار است و حتی فکر تعطیلی آن بهذهنمان خطور نکرده است». صوفی تأکید کرد: «ما حق نداریم صحنه انتخابات را ترک کنیم. مردم از ما انتظار دارند که بمانیم و از حقوق قانونی و شهروندی آنها حفاظت کنیم. سعی میکنیم بر اساس قانون و با گفتوگو مشکلاتمان را حل کنیم. تحت هر شرایطی در انتخابات خواهیم ماند. برای تهران امید بیشتری داریم و برای فهرست ٣٠ نفره آن پیشبینیهایی کردهایم». صوفی در ارتباط با ائتلاف اصلاحطلبان با دیگر گروههای سیاسی نیز گفت: «تصمیم گرفتیم در فضای مجازی اعلام کنیم که همه کسانی که صلاحیتشان تأیید شده برای ما رزومه بفرستند. حتی به کسانی هم که ردصلاحیت شدهاند گفتیم مدارکشان را به ما ارسال کنند و تعدادی از آنها را دریافت کردیم. ارزیابی ما این است که میشود روی چهرههای اصلاحطلب کمترشناختهشده که تأیید صلاحیت شدهاند، سرمایهگذاری کنیم». او درباره دلیل ردصلاحیت خود نیز گفت: «در شایعهها به من گفتهاند که ردصلاحیتم بهدلیل تخلفات مالی بوده است. من هیچگاه تخلفی در زمان وزارتم نداشتم؛ ازطرفدیگر علت ردصلاحیتم را ماده ٢٨ و ٣٠ قانون اساسی اعلام کردهاند که من اعلام میکنم همیشه در چارچوب قانون فعالیت حزبی داشتم و غیرازآن فعالیت دیگری نداشتم». این فعال سیاسی اصلاحطلب در پایان درباره ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان تصریح کرد: «تبلیغات عام شروع شده است؛ اما کارگروه تبلیغاتمان بهصورت جدی از کمی بعد فعالیتش را شروع خواهد کرد».