در تمام كشور مردم اعتصاب عمومي کردهاند و كاركنان ادارات و وزارتخانههای مختلف، وزيران و مديران دولت را به محل كار خود راه نمیدهند و بختیار که یک ماه نیست به نخست وزیری رسیده، خود را در پایان راه میبیند و از هیچ ابزاری برای تداوم نخست وزیری خود دریغ نمیورزد؛ اینقدر که استعفای مقام غیر دولتی را هم تاب نمیآورد و موضع گیری تند اتخاذ میکند.
به گزارش «تابناک»، آفتاب چهاردهم بهمن 1357 در حالی بر آسمان ایران گسترده شد که صف مشتاقان دیدار امام هر لحظه افزون میشد. سیل مشتاقانی که راهی مدرسه علوی 2 میشدند تا با امام خمینی دیدار کنند، از ابتدای صبح، کوچه ها و خیابانهای اطراف مدرسه علوی را پر کرده بودند. حضرت امام نیز با حضور در سرسرای مدرسه، به ابراز احساسات آنان پاسخ می دادند.
دیدار افراد مختلف با امام از صبح به صورت فشرده برگزار میشد و لا به لای جمعیتی که به دیدار امام میرفتند، برخی مقامات و چهره های سرشناس هم دیده میشدند. راوی این دیدارها نیز کسی نبودند جز خبرنگاران مطبوعات؛ همان هایی که آن روز امام در جمعشان به وظیفه خطیر مطبوعات و اهل قلم در عرصه جدید انقلاب اسلامی اشاره نمودند.
بختیار که دو روز پیشتر و در سخنرانی پر شور امام در بهشت زهرا، به صراحت دولتش غیرقانونی خوانده شده و پیش از آن تلاش کرده بود با قطع برنامه پخش زنده استقبال از رهبر انقلاب در فرودگاه، برای ادامه حیات نخست وزیری خود از هیچ تلاشی فروگذار نکند، اعلام كرد كه حاضر به همكاری با طرفداران آیتاللهالعظمی خمینی است و حتی حاضر است وزرای انتخابی ایشان را در یك دولت ملی بپذیرد، اما مردم جز برای ساختن شعارهای طنزآلود، نامی از بختیار نمیبردند.
این در حالی بود كه كاركنان وزارتخانه ها و ادارات مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل كار خود راه نمیدادند و ارتش، روز به روز در مقابل مردم فرسودهتر میشد. به ویژه اینکه شمار سربازان فراری، به خصوص با بازگشت امام(س) افزایش چشمگیری پیدا كرده بود.
کمیته تنظیم اعتصابات به کارکنان گمرک بازرگان اعلام کرد، باید هر چه زودتر کامیونهای مواد غذایی و احتیاجات ضروری مردم را تخلیه کنند. خانواده گروهی از همافران که چند روز پیش دستگیر شده بودند، بار دیگر در کاخ دادگستری تحصن کردند. از سوی دیگر، رسانههای گروهی اعلام کردند، دولت آمریکا تماس خود را با شاه قطع کرده و حتی اردشیر زاهدی، سفیر شاه كه به آمریکا خیلی نزدیک بود را نپذیرفته است.
تا این لحظه حدود 35 هزار آمریکایی از ایران خارج شده بودند؛ اما آنانی که در کانون توجه بودند، مشتاقان دیدار امام در خیابان های اطراف مدرسه علوی بودند که یونایتد پرس جمعیتشان را بالغ بر چهار و نیم میلیون برآورد کرد؛ جمعیتی که شمارشان هرچقدر بود، توانسته بود کاری کند تظاهرات مردم در برخی شهرستان ها بدون درگیری با مأموران برپا شود.
چهل تن دیگر از نمایندگان مجلس از مقام خود استعفا دادند، دانشجویان ایرانی در آمریکا، لبنان و استرالیا، به سفارتخانه های ایران حمله و نسبت به رژیم سلطنتی ابراز انزجار کردند و اخبار انقلاب ایران به شدت مورد توجه رسانه های جهانی قرار گرفته بود.
آن روز خبرگزاری فرانسه نوشت: بختیار در مصاحبه با لوماتن گفت: «بعضی اوقات صبر بهترین تاکتیک است و اگر آیتالله خمینی بخواهد در شهر مقدس قم دولت پیشنهادی خود را به وجود آورد، به او اجازه خواهم داد تا دولتی شبیه به واتیکان تأسیس کند.»؛ سخنانی که نمیتوانست تغییری در وضع به وجود آورد، چون ساعت 13 روز دوازدهم بهمن، همه از امام در بهشت زهرا شنیده بودند: «من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد [تکبیر حضار]» همه منتظر بودند... .
سنگربندی خیابانهای تهران برای مقابله با نیروهای نظامی رژیم پهلوی توسط مردم
دیداری که همه چیز را یکسره کردخبر میرسد که جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران قصد دارد به ديدار امام برود. روزنامه کیهان آن روز به نقل از نزدیکان امام خمینی نوشت: جواد شهرستانی شهردار تهران تقاضا کرده بود با امام ملاقات و گفتوگو کند. امام خمینی گفت، ایشان را بعد از استعفا خواهد پذیرفت. شهردار تهران به دنبال این نظر امام از سمت خود استعفا داد. امام بعد از استعفا، شهرستانی را پذیرفت و با ایشان گفتوگو کرد. بعد از پایان این ملاقات شهرستانی گفت، بعد از پایان گفتوگو، امام خمینی او را مأمور اداره شهرداری کرده است.
خبرنگار سیاسی اطلاعات که در اتاق حاضر بود شاهد سخنان شهردار به امام خمینی بود. جواد شهرستانی گفت: بنا بر خواست اکثریت ملت ایران و تصمیم قاطع ملت شما رهبر انقلابی هستید که به برکت اسلام به پیروزی خواهد رسید و از آنجا که دولت فعلی غیرقانونی است و این غیرقانونی بودن از سوی ملت ایران و شخص امام مکرراً بازگو شده است، من از سمت خود به عنوان شهردار تهران استعفا میدهم. شهرستانی سپس استعفانامه خود را که بر اساس همین جملات تنظیم شده بود تسلیم امام کرد.
«اگر امام ضروری بدانند به عنوان شهردار امام خمینی -نه شهردار دولت- به سرکار خود بازخواهم گشت». شهرستانی با بیان این جملات استعفانامهاش را تسليم ميكند و البته دوباره از سوی امام شهردار ميشود. بختيار از انتشار اين خبر و احتمال اينكه سرمشق ديگران قرار گيرد، به شدت ميترسد و طي يك مصاحبه شروع به ناسزاگويی به جواد شهرستانی ميكند و ساير كارمندان و مسئولان دولت خويش را تهديد ميكند. او در مصاحبه میگوید: «این شخص (شهرستانی) پرونده مفتوح در دادگستری دارد و به دادستان گفته ام آن را به جریان اندازد».
با همهی اينها شهردار تهران، تنها كسي نبود كه به مدرسهی علوی (محل سكونت امام) روی آورد؛ مسئولان اعتصابی تمام واحدهای دولتی در آنجا بودند. به نحوی که کمیته استقبال از هیچ نظر کمبودی نداشت. روزی دهها خط تلفن و تلکس به هر چه که خواسته میشد، متصل میگشت. در میان خاموشیهای طولانی شهر، کارکنان و مهندسان اداره برق از خاموشی منطقه مجلس که اقامتگاه امام(ره) بود به هر ترتیبی جلوگیری میکردند و کارکنان اعتصابی تلویزیون سرگرم راهاندازی یک فرستندهی موقت بودند که میتوانست منطقه وسیعی از تهران را پوشش دهد و از همان وقت به «کانال انقلاب» مشهور شده بود.
وعده بهشت زهرا محقق شد
روز که از نیمه گذشت، به قدری اتفاقات مختلف رخ داده بود که شرایط برای تحقق وعده امام خمینی در بهشت زهرا فراهم شود. همان وعده تعیین دولت که در سخنرانی بهشت زهرا به گوش همه رسیده بود. به این مناسبت اعضای شورای انقلاب در مدرسه علوی گرد امام جمع شدند و تشکیل جلسه دادند که این نشست تا ساعت 11 شب به طول انجامد و در انتهای آن اعلام شد که مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت تعیین شده است. انتخابی که فردای آن روز طی حکمی به امضای امام، رسمیت یافت. متن حکم حضرت امام که توسط آقای هاشمی رفسنجانی قرائت شد و متن ترجمه شده انگلیسی آن توسط آقای دکتر ابراهیم یزدی در اختیار خبرنگاران قرار گرفت، بدین شرح است؛
بسم اللّه الرحمن الرحیم
۶ ربیعالاول ۱۳۹۹
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسَب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید.
مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نمودهام تعیین و معرفی نمایید.
کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود.
موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحلۀ حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
روحاللّه الموسوی الخمینی [صحیفه امام، ج6، ص: 54 و 55]
بدین ترتیب در کمتر از 58 ساعت، اما به وعده خود عمل کرد؛ یعنی از ساعت 13 روز دوازدهم بهمن ماه 57 که امام خمینی در بهشت زهرا برای مردم سخن گفتند و وعده تعیین دولت دادند، تا ساعت 23 چهاردهم بهمن ماه 57 که نشست شورای انقلاب خاتمه یافت و همگان به انتصاب بازرگان به نخست وزیری، آن هم با تأیید امام پی بردند.
بازرگان درباره انتخاب خود به نخست وزیری دولت موقت گفت: در پی تشکیل جلسه شورای انقلاب در روز 14/11/57، آقای {امام} خمینی ما را مخاطب قرار داده پرسیدند، برای نخست وزیری چه کسی را تعیین کنیم؟ ... نمیدانم آقای مطهری بود یا یکی دیگر از روحانیون شورای انقلاب که مرا پیشنهاد کرد. در هر حال نظر عموم روی من رفت و اگر کسی موافقت نداشت، حرفی نزد. آیتالله {امام} خمینی تبسم و اظهار خوشوقتی کرده، گفتند به این ترتیب خیالم از دو طرف راحت شد. ظاهرا منظور ایشان از دو طرف، ملیون و روحانیون بود.