بودجه سال 95 در شرایطی بسته شده که رکود در اقتصاد ایران جا خوش
کرده است. بهرغم اینکه پس از برجام انتظار میرفت گشایش در مبادلات بانکی و
لغو تحریمها زمینه برای خروج از رکود اقتصادی را فراهم کند اما ایجاد
گرههای مختلف بر سر راه تبادلات بانکی در سطح بینالمللی باعث شده تا
همچنان پاشنه اقتصاد ایران بر رکود بچرخد. حالا چشم امید اقتصادمان به
بودجه 95 است تا شاید تمهیدات دولت و مجلس در این مجلس بتواند روزنههای
خروج از رکود را در بازارها روشن کند. در رابطه با ارزیابی خود از تمهیدات
بودجه 95 در بخشهای مختلف اقتصادی که بر بازارهای کشور اثر میگذارند.
معمولاً متغیرهای مهمی در بودجه وجود دارد که بازار را بهطور کلی تحت
تاثیر قرار میدهد. مهمترین این متغیرها، نرخ ارز، میزان افزایش یا کاهش
مالیاتها، قیمت حاملهای انرژی، نرخ مالیات برارزش افزوده، نحوه برخورد با
مشکلات جاری کشور و اینکه چگونه با این مشکلات برخورد کرده است، حجم بودجه
جاری و عمرانی و تغییر این حجم نسبت به سال گذشته است.
برای اینکه
ببینیم بودجه چگونه بازار را تحت تاثیر قرار میدهد باید این متغیرها را
مورد بررسی قرار دهیم. من وقتی میخواهم بودجه را از نگاه این متغیرها
بررسی کنم باید یک غربال داشته باشم. بدون غربال ما گرفتار وضعیت بیتفاوت و
شدیداً تخصصی میشویم که هم بیتفاوتی بیماری است و هم تخصصزدگی. غربال
من نگرش هستیشناسانه یا آنتالوژیک است.
با این نگاه آنچه هماکنون هست
اصالت دارد. خیلی راجع به فردا صحبت کردن فایدهای ندارد. اگر هم بخواهیم
راجع به فردا و هر آیندهای صحبت کنیم ارزشش در این است که آن آینده متصور
را فرض بگیریم که در حال مستتر است. به عبارت دیگر آوردن آینده به زمان حال
است که آینده را کاربردی و باارزش میکند. در غیر این صورت تصویر آینده
بدون ارتباط با هماکنون چیزی جز فرار از مشکلات فعلی نیست.
مثلاً
کشور مشکلات متعددی دارد و ما میرویم دنبال برنامه بلندپروازانه توسعه
کشور. این یعنی فرار کردن از مشکلات فعلی. به نظر من اساس هرگونه تئوری
اقتصادی در کشور باید بر محور مشکلات موجود یا «آنچه هست» باشد. خلاف این
فرار از زمان حال است. از دل رفع مسائل فعلی است که گشایشها آغاز میشود.
هرگونه طرح و برنامهای، با هر مدل پیچیدهای که انجام شده باشد، اگر در
جهت رفع مشکلات موجود نباشد در دوره آتی مشکلات موجود آن زمان را بیشتر
میکند. پیچیده شدن مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی کشور هم ناشی از همین
حرکتهای رو به جلو بدون توجه به موانع و مشکلات موجود است. اگر از این
زاویه بخواهم به بودجه و اثر آن بر بازار نگاه کنم باید ببینم که بودجه با
متغیرهای بازار و موانع موجود در اقتصاد کشور چگونه برخورد کرده است.
نقاط
ضعف و قوت بودجه 95 در زمینه تحرکبخشی به بازارهااست و یکی از بزرگترین
موانع موجود در اقتصاد ایران فقدان بازار بدهی است. متغیرهای اقتصادی کشور
با، یا بدون بازار بدهی گسترده و شفاف دو شکل و دو معنی مختلف دارد.بودجه
سال ۹۵ با بازار بدهیها برخورد ضعیفی کرده است و یکی از مشکلات بودجه
بیشتر ناشی از مخالفت مجلس با راهاندازی قدرتمند این بازار بود. هرچند که
قرار است بدهی دولت به پیمانکاران پرداخت شود ولی کماکان بدهی دولت به
بانکها و صندوقهای بازنشستگی در پردهای از ابهام قرار خواهد داشت و لذا
چیزی به اسم بازار بدهی با این اهرمهای پیشبینیشده در بودجه به وجود
نخواهد آمد.
البته ناگفته نماند که بازار بدهی ایران هم با تبدیل
بدهیهای دولت به اوراق مختلف و قابل مبادله راه نمیافتد. این بازار باید
به آهستگی راه بیفتد تا جای خود را در اقتصاد ایران باز کند. هنوز در بورس
نیز که چندین دهه در اقتصاد ایران سابقه دارد ابهام و بدفهمی وجود دارد.
مثلاً هنوز در بازار سهام ایران، چه از نظر سرمایهگذاران و چه از نظر
مسوولان بورس و چه از نظر سیاستمداران کاهش شاخص بورس نهتنها نامطلوب بلکه
بسیار بد است. به همین دلیل است که وقتی بازار پایین میآید داد و بیداد
راه میافتد که چرا بورس پایین آمده است.این یعنی فرهنگ بورس در ایران حتی
بین سیاستگذاران هم پایین است.
حال چگونه بازار بدهی قرار است به این
سادگی در کشورمان راه بیفتد. اگر درست راه بیفتد سیستم بانکی را باید
قربانی خود کند. در هر حال ارقام بودجه حرکت خوبی برای راهاندازی بازار
بدهی است ولی انجماد نقدینگی، کاهش بیسابقه سرعت گردش پول، حجم بیسابقه
حجم پول در کشور و وجود تهدید بحران پولی-ارزی کماکان در کشور وجود دارد و
متاسفانه بودجه نتوانسته است حتی با آن یک برخورد قدرتمند بکند. البته من
در این نوشته کاری به اینکه دولت و مجلس چگونه برخورد میکنند، ندارم و
بیشتر بودجه را در چارچوب اقتصادی نگاه میکنم.
نکته و مساله اصلی و دوم
اقتصاد ایران مشکل جدی در سیستم بانکی کشور است که همانطور که گفتم
متاسفانه به خاطر مخالفت مجلس با بودجه مجبور است با سکوت در برابر این
مشکل سال ۹۵ را سپری کند. موانع اقتصادی دیگری هم وجود دارد که بحث را
طولانی میکند و در نتیجه به آنها نمیپردازم. ولی مجموعه آنها نشان میدهد
که بودجه سال ۹۵ بهطور کلی توان برخورد با مسائل بنیادی اقتصاد ایران را
ندارد و در نتیجه اثر بودجه بر بازارها در این سال بسیار محدود خواهد بود.
البته یک نکته را هم اضافه کنم که در این شرایط انتظار زیادی هم از بودجه
نباید داشت. سال ۹۵ برعکس انتظاراتی که خود دولت به اشتباه برای جامعه
ایجاد کرد سال سختی است. بنابراین اگر بودجه بتواند تعادل کلی خود را حفظ
کند و اقتصاد را هم دچار عدم تعادل نکند کار خودش را به خوبی انجام داده
است.