کهرم در رابطه با تلاش دولت یازدهم برای احیای دریاچه ارومیه گفت: «در ابتدای دولت جدید، وزارت کشاورزی قول داد که سیستم آبیاری منطقه را از کرتی و غرقابی به سیستم های جدید بارانی، قطرهای و مه پاش تبدیل کند و 40% آب اضافی را به دریاچه ارومیه بدهد ولی هیچ یک از این وعدهها تاکنون انجام نشده است».
اسماعیل کهرم با انتقاد از بی توجهی مسئولین به هشدارهای این سازمان، ادامه داد: «ما بهعنوان سازمان حفاظت محیطزیست اگر هشدار بدهیم، مسئولین اجرایی به ما میگویند شما کاری را میکنید که ما هم میتوانیم انجام دهیم. به عبارتی هشدارهای ما بهگونهای است که گویا به گوش سنگین میرسد. از سویی نیز سازمان حفاظت محیط زیست یکی از فقیرترین سازمانهای کشور است و چون فقیر نگه داشته شده است، عملاً توان مشخصی برای اقدام و پیگیری ندارد».
عضو کانون شکار و طبیعت ایران ادامه داد: «آقای روحانی همیشه میگوید دولت من محیط زیستی است ولی بودجه سازمان محیط زیست را بالا نبرده است و ما پولی نداریم که بتوانیم در زمینه اصلاح سیستم آبیاری کشاورزی منطقه دریاچه ارومیه و حفاظت از محیط زیست آن کاری انجام دهیم.
هرچند دولت از همان آغاز عزم جدی برای احیای دریاچه گرفت و نشان داد که این موضوع برایش مهم است، ولی وقتی که قرار شد سیستم آبیاری حدود 750 هزار هکتار از اراضی مکانیزه شود و مابقی آب به دریاچه ارومیه داده شود، مسئولین بخاطر هزینههای بالای طرح عقب کشیدند و جز مواردی که خود کشاورزان سیستم آبیاری را تغییر دادند، دولت عملاً کار مشخصی نکرد».
قضیه مقابله با بحران دریاچه ارومیه همانند داستان مشهور بستن زنگوله به گردن گربه است
مشاور «معصومه ابتکار» با انتقاد از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه افزود: «ستاد احیای دریاچه ارومیه نتوانسته است بین ارگانها و سازمانها هماهنگی ایجاد کند و من اصلاً از عملکرد این ستاد رضایت ندارم. اگرچه مسئول این ستاد فرد توانمندی است ولی واقعیت آن است که تعداد جلسات این ستاد از آغاز تا کنون مدام کاهش یافته است. قضیه مقابله با بحران دریاچه ارومیه همانند داستان مشهور بستن زنگوله به گردن گربه است. وقتی مستی از سر موشها پرید، کسی جرئت این کار را پیدا نکرد».
در رابطه با عملکرد مسئولین در بحث احیای دریاچه ارومیه، دکتر «حسین آخانی» عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و متخصص مسائل اکولوژیک گفت: «اینکه مسئولین رسماً وجود یک بحران زیستمحیطی را پذیرفتند و برای احیای آن تلاش کردند یک اقدام مبارک است و انتظار میرود این نگاه در رابطه با دیگر دریاچهها و تالابها نظیر بختگان نیز ادامه یابد. نکته مثبت دیگر اینکه، دولت کارشناسی و مشاوره در رابطه با این مسئله را به مشاوره دانشگاهیان و به صورت مشخص دانشگاه صنعتی شریف ارجاع داده است و این اقدام مسئولین که به بحث کارشناسی و علمی توجه کرده اند، قابل تقدیر است، زیرا سالهاست در کشور نگاه سیاسی و منافع اقتصادی به نگاه علمی و مدیریتی ارجحیت دارد و لذا تغییر این روند شایسته است.
البته در این رابطه این انتقاد نیز وجود دارد که مسئولین مطالعات علمی دریاچه ارومیه را به دانشگاهی ارجاع داده اند که در بسیاری موارد همانند مطالعات اکولوژیک توان علمی کافی و مشخصی ندارد و بیشتر نگاه آنها صنعتی است.»
استاد دانشگاه تهران در رابطه با صحبت های سال های گذشته دکتر پرویز کردوانی در باره خشک کردن دریاچه ادامه داد: «در رابطه با صحبتهای سال 92 آقای دکتر کردوانی من همان موقع گفتم که نظر ایشان غیرعلمی است و ایشان آشنایی کافی با مسائل اکولوژیک ندارند و یک سری مسائل احساسی را مطرح میکنند.
آب دریاچه ارومیه و اکوسیستم های همانند آن که آب شور دارند، ممکن است در اثر عوامل اقلیمی و انسانی کم یا بهصورت موقت خشک شود ولی معنای این رخداد مرگ این اکوسیستمها نیست، چرا که یک اکوسیستم متشکل از یک سری عناصر پیچیده است و خشککردن آن بهصورت عمدی یک کار غیرعاقلانه است. در حال حاضر نیز افزایش آب در دریاچه ارومیه بهخوبی نشان میدهد که این دریاچه دارای توانمندی بالایی برای بازگشت و احیاء دارد.»
این متخصص مسائل اکولوژیک که مطالعات فراوانی نیز بر روی دریاچه ارومیه دارد، در مورد عملکرد مسئولین در بخش احیای دریاچه اضافه کرد: «علیرغم اینکه حجم بارندگی منطقه در سال جاری بالابود، بنده خبرهایی موثقی دارم که نشان می دهد متأسفانه هنوز هم مسئولین در برابر رهاسازی آب پشت سدها مقاومت میکنند. گفتمان مسئولین به ویژه وزارت نیرویی ها در رابطه با آب سالهاست که بر اساس سازهای بتنی شکل گرفته است و آنها همیشه تصور میکنند آب را باید در قالب سازههای بتنی در کنترل خود نگه داشت. دلیل اصلی آن هم این است که این سازهها معمولاً منافع زیادی برای عوامل درگیر در آن دارد و مسئولین هنوز نمیخواهند بپذیرند که این نگاه یک نگاه اشتباه است.
در مورد دریاچه ارومیه بخش عمدهای از مسأله به انحراف رفته است. بخش عمدهای از بودجه ستاد اجرایی دریاچه ارومیه به سازههای عمرانی پرداخت می شود و توجه زیادی به مسائل اکولوژیکی و علمی نمیشود. برای مثال 70 تا 80 درصد بودجه به سازههایی نظیر انتقال آب، احداث سد و ... پرداخت می شود که می تواند برای برخی مجریان منافع مادی خوبی داشته باشد».
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از صحبت های خود با انتقاد از عملکرد سازمان های محیط زیست و جنگل ها و مراتع، گفت: «دو سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگلها و مراتع علیرغم بودجه مناسبی که برای احیای دریاچه دارند، بازهم رفتار درستی در رابطه با دریاچه ندارند. سازمان حفاظت محیط زیست یک کارگروه تخصصی در این رابطه ندارد و بودجههایی که برای احیا به آنها پرداخت میشود در حال بیراهه رفتن است. چرا که نگاه مسئولین در بسیاری موارد غیر کارشناسی و غیر علمی است و افرادی که بتوانند این سازمان ها را در راستای احیای اکولوژیکی دریاچه راهنمایی کنند، در این سازمان ها وجود ندارد».
متخصص مسائل اکولوژیک در رابطه با آینده دریاچه نیز افزود: «من فکر میکنم دو عامل میتواند تضمینکننده آینده دریاچه ارومیه باشد. یکی آن است که وضعیت اقلیمی با منطقه همراهی کند. دومین مسئله نیز موضوع مدیریت است که باید بهصورت جدی ادامه پیدا کند و نقایص آن نیز برطرف شود. مسئولین ستاد احیا باید انتقادات دانشگاهیان را از روی دلسوزی بپذیرند و تصور نکنند که کارشناسان قصدشان از انتقاد تخریب است».