رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، آنقدر ناگهانی و غیر قابل انتظار بود، که خیلی ها که دنبال فرصتی می گشتند که به خاطر گفتاری یا رفتاری نسنجیده در قبال وی، در گذشته های دور و نزدیک، از وی حلالیت بطلبند، درمانده شدند و هر چه بین آنان و مرحوم آقای هاشمی گذشت، به یوم الحساب موکول شد؛ روز حسابی که حق الناس را ذره ذره و جزء به جزء حساب خواهند کرد.
احساس این بود که این رحلت ناگهانی، عبرتی برای همه ما باشد؛ برای همه کسانی که در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد و اجتماع فعالیتی می کنند یا قلم فرسایی می کنند؛درست است که مرگ خبر نمی کند و هر لحظه در کمین هر کسی است و به قول سهراب سپهری« مرگ گاهی در سایه نشسته است و به ما می نگرد و همه می دانیم که ریه های هوا پر اکسیژن مرگ است»! اما کمتر باور می کنیم این حقیقت را و به گونه ای زندگی می کنیم که گویی مرگی نیست و پایانی و آخرتی.
رحلت آقای هاشمی، زنگ هشداری بود برای همه و به ویژه فعالان سیاسی! که این دنیا، قدرت، پست و مقام و جناح و باند و حزب، ارزش آن را ندارد که بابت تهمتی، تخریبی، توهینی، دروغی علیه رقیب سیاسی مان، تا دنیا هست و نیست، مدیون و بدهکار او باشیم و لحظه ای بیدار شویم که دیگر کار از کار گذشته است!
تازه فقط بخش اندکی از ما، همه این کجروی ها و بی اخلاقی ها را به دلیل غفلت و فراموشی، انجام می دهیم؛ مصیبت زمانی آغاز می شود که برخی از ما به نام شرع مقدس،گناه می کنیم، آبروی کسی را می ریزیم یا خانواده اش را به نابودی می کشانیم و آن را توجیه شرعی می کنیم و تصور می کنیم برای خدا و اسلام کار کرده ایم؛ با این توجیه مصمم تر هم می شویم و هر لحظه با قدم های استوارتر وظیفه شرعی خود را انجام می دهیم و شخصیتی را آماج تهمت ها و توهین های خود قرار می دهیم که انشالله خدا از ما راضی باشد! امام و شهدا از ما راضی باشند و با این کارها انقلاب را به دست صاحب اصلی اش حضرت بقیه الله روحی فداه بسپاریم!
باور کنیم که با تهمت و توهین به دیگران، ما را به بهشت راه نمی دهند! باور کنیم با دروغ و تزویر برای ما اجر اخروی نمی نویسند؛ باور کنیم انقلاب اسلامی با شایعه سازی و حق کشی، به دست صاحب اصلی اش نمی رسد! قدرت دنیوی جناح ها و حزب ها و گروه ها،ذخیره ای برای آخرت هیچ کسی نیست! فریاد و عربده کشیدن های آکنده از تهمت ها و توهین ها و دروغ ها و پلشتی ها، برای پیروزی سیاسی، لذتی آنی و زود گذر دارد! اما باور کنیم آورده ای شرعی نخواهد داشت؛ حتی اگر متشرع ترین فرد را با بی اخلاقی به قدرت برسانیم، باور کنیم که درهای بهشت را بر روی خود باز نکرده ایم!
مرحوم آیت الله هاشمی، به واسطه شخصیت و فعالیت طولانی سیاسی اش، مخالف و موافق فراوان داشت، دوست و دشمن هم کم نداشت؛ کارهای مثبت و قابل انتقاد هم در پرونده ی کارش اش کم نبود؛ اما آنان که به وی یا هر شخصیت دیگری از روی تعصب دینی، تهمت زدند یا توهین کردند یا درباره اش شایعه سازی کردند یا ابزار دیگران شدند تا او یا هر شخصیت دیگری را تخریب کنند، یقیین کنند که ماجور نیستند و درهای هیچ بهشتی را به روی خود نگشوده اند!
شاید این رحلت ناگهانی عبرتی باشد برای ما که وقتی از روی تعصب دینی فریاد می زنیم یا تصور می کنیم برای انقلاب خدمت می کنیم و به مخالفانمان حمله می کنیم یا آبروی شخصیتی را می ریزیم، بدانیم که ممکن است فرصت ها از دست بروند ما نه تنها ماجور نباشیم که مدیون و گناهکار در این دنیا بمانیم یا بمیریم!