دونالد ترامپ تکلیف خود را با ایران مشخص کرد. پس از اقدامهای رادیکالی که طی یک هفته گذشته، دولت ترامپ در خصوص ایران انجام داد، نشان داد که مهمترین دستورکار سیاست خارجی خود را در آغاز راه، متوجه ایران کرده است. بازی ترامپ با ایران آغاز شده و این مسأله چند نکته اساسی دارد که به نظر باید به شدت مورد توجه سیاستگذاران و تصمیم سازان سیاست خارجی در ایران واقع شود.
به گزارش «تابناک»؛ اقدام عجولانه و رادیکال دولت ترامپ در خصوص ایران و تحریم نهادها و شخصیتهای ایرانی و خارجی مرتبط با ایران ـ که به بهانه آزمایش موشکی ایران شروع شد ـ دومین حلقه از زنجیره اقدامهای ظاهراً سیستماتیک و برنامهریزی شده دولت جدید آمریکا علیه ایران است؛ زنجیره ای که تداعی گر بازی جدیدی برای ایران نه تنها در خاورمیانه بلکه حتی در سطح جهانی است.
نکته نخست اینکه اقدام به تحریم ایران با این سرعت، دو مسأله را همزمان میان ایران و دولت آمریکا روشن کرده است؛ نخست اینکه ترامپ و کابینه وی ـ البته به همراهی سناتورهای تندروی سنا و مجلس نمایندگان ـ تکلیف خود را در همین ابتدا با ایران مشخص کردند. تا پیش از این چینش کابینه دونالد ترامپ مخاطب را به حدس و گمان هایی در مورد آینده سیاستهای دولت جدید آمریکا در برابر ایران می رساند، ولی اکنون دیگر نیازی به حدس و گمان نبوده و خوشبختانه تیم ترامپ در دومین هفته از ریاست بر کاخ سفید به شکلی شفاف نشان دادند که دستور کار امنیتی ـ سیاسی آنها در برابر ایران چگونه است.
مسأله دوم آنکه دولت ترامپ با اقدام سریع خود به تحریم ایران و نهادهای ایرانی فرصت چانه زنی برای این تیم را با ایران از بین برد. ترامپ به خوبی مشخص کرد که اساساً به دنبال هیچ راهکار سیاسی و دیپلماتیکی با ایران نیست و شیفت اساسی در مواضع دولت آمریکا نسبت به دوره پیشین به وجود آورده است. ترامپ اکنون نشان داده است که صرف نظر از رفتارها و واکنشهای ایران در برابر تهدیدها و درخواست های دولت جدید، کار خود را به پیش خواهد برد. نقشه ترامپ برای ایران، نقشه ای از پیش طراحی شده است که تمامی مسیرهای آن تعیین شده و قرار نیست تغییری در مسیرهای مشخص شده به وجود آید.
به عبارت روشن تر دولت ترامپ در برابر ایران، رویه ای قدم به قدم و پراگماتیک ندارد، بلکه قرار است اساساً کاملاً ایدئولوژیک و با دستور کار مشخص در برابر ایران ظاهر شود. این موضع دولت جدید البته نکتهای اساسی در دل خود دارد که باید به شدت مورد توجه قرار بگیرد.
نکته بعدی در مورد رهیافت های دولت ترامپ در برابر ایران این است که بازیگر اصلی تیم ترامپ در خصوص ایران مشخص شده است: مایکل فلین. مشاور امنیت ملی ترامپ به نظر شخصی است که سیاستهای اعمالی تیم جدید را در برابر ایران هدایت می کند و به ظاهر باید بیش از جیمز ماتیس برای فهم و درک ابعاد کلی سیاستهای آمریکا در برابر ایران در دوره جدید بر روی وی تمرکز کرد. مایکل فلین از فوبیای شدید در خصوص ایران رنج می برد و این مسأله بعدی خطرناک به سیاستهای آمریکا در خصوص ایران می دهد.
اما در یک لایه پایینتر می توان دریافت که آمریکا در بن نقشه جدید خود با ایران چند استراتژی را دنبال می کند؛
انداختن ایران در بازی روی در روی و تقابلی
دولت ترامپ با سرعت دست به کار شده است؛ این سرعت که چاشنی پیشبینی ناپذیری را در دل خود دارد، به نظر یک هدف غایی را دنبال می کند: قرار دادن ایران در بازی که از پیش طراحی شده برای هدایت سیاست گذاران داخلی به سمتی که دولت ترامپ در نظر دارد.
ترامپ و مشاوران و اعضای کابینه وی به خوبی می دانند که خارج کردن ایران از نظم فعلی شکل گرفته بعد از توافق هسته ای و راندن مجدد ایران به انزوای دیپلماتیک و سیاسی، در حال حاضر نه ممکن و نه مقرون به صرفه است. این موضوع به سادگی از مواضع دولت ترامپ و به ویژه گفتههای اخیر پل رایان سناتور جمهوری خواه مشخص است. وی به صراحت بیان کرده که دیگر تلاش برای بر هم زدن برجام غیر ممکن است.
اما با این همه، امیدهای ترامپ برای منزوی کردن ایران هنوز نا امید نشده و بازی جدید ترامپ همین هدف را دنبال می کند. این بازی بر این اساس است که با اقدامها سریع، برق آسا و رادیکال ایران را در مقابل عمل انجام شده قرار داده و منتظر واکنش ایران باشد. تیم ترامپ به خوبی حدس زده است که ایران هنوز در نظم قبلی بازی می کند و هنوز ادراک باقی مانده از دولت اوباما در ذهن سیاستگذاران ایرانی فعال است. در نتیجه محتمل ترین واکنش ایران در مقابل اقدامهای آمریکایی ها میتواند پاسخ متقابل و مقابله به مثل باشد.
این دقیقاً چیزی است که دولت ترامپ از ایران می خواهد. مقابله به مثل و همراهی قدم به قدم با اقدامهای رادیکال. این همراهی که تا کنون دو مورد از آن به وضوح مشخص شده است – منع ورود مهاجران آمریکایی به ایران و تصمیم به تحریم نهادها و شخصیتهای آمریکایی – به تدریج می تواند از ابعاد محدود به ابعاد بزرگتر ختم شود. رابرت جرویس در مصاحبه روز گذشته خود به درستی اشاره کرده که قدمهای زیادی برای رسیدن به یک تعارض نظامی وجود دارد و اکنون دولت ترامپ در پی آن است که این قدمها را یک به یک بردارد.
آنچه به نظر ترامپ به دنبال آن است و عجلهای برای آن ندارد، همراه کردن ایران با مقابله به مثل است تا در نهایت واکنشهای تقابلی ایران را به واکنشهای نظامی ـ ابتدا در بعد اندک ـ و سپس در صورت امکان به بعد وسیع بکشاند. مهمترین برگ برنده ترامپ در این میان، سرعت و غافلگیری است. قرار دادن ایران در برابر چالش های کوچک اما سریع و متعدد، در راستای کشیدن ایران به نقطه مورد نظر که جغرافیای آن را میتوان خلیج فارس تصور کرد.
مقابله به مثل ایران با ترامپ، یک نکته خوب دیگر برای ترامپ نیز دارد: هر یک از اقدام های مشابه ایران می تواند بهانهای برای همراه کردن اروپا و روسیه برای محکوم کردن ایران و در نهایت بردن قدم به قدم ایران در انزوای سیاسی باشد. مسأله اساسی دیگر همان است که ترامپ برای رسیدن به نتیجه عجلهای ندارد.
تقویت متحدان منطقه ای آمریکا برای مهار ایران
روز گذشته، ناو هواپیمابر آمریکا حرکت خود را به سمت آبهای یمن آغاز کرد. حرکت این ناو به معنی شروع استراتژی مهار ایران با تقویت متحدان سنتی منطقه ای آمریکاست. بدون شک از این پس، شاهد افزایش تحرکات نظامی آمریکا در منطقه و به ویژه در آب های خلیج فارس و دریای سرخ خواهیم بود. ضمن آنکه رسما درگیری آمریکا در سوریه با داعش نیز بعدی متوجه ایران دارد.
شیفت دوم دولت جدید آمریکا از سیاستهای قبلی دقیقاً همین موضوع را در بر می گیرد. درواقع ترامپ رویه ای میان بوش پسر و اوباما را دنبال می کند. در حالی که بوش رسما پای سربازان آمریکایی را به منطقه کشاند و اوباما نیروهای آمریکایی را از منطقه خارج کرد، جیمز ماتیس و ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که مطمئن ترین و بهترین راه برای مهار ایران، تقویت متحدانی نظیر عربستان و اسرائیل است. هزینه اندک حمایت از این کشورها در برابر اعزام نیروی نظامی به منطقه و در عین حال قرار دادن ایران در تنگنای امنیتی، نکتهای است که در دل استراتژی مهار جدید قرار گرفته است.
جیمز ماتیس به خوبی به این نکته اشاره کرده است. وزیر دفاع ترامپ شب گذشته در توکیو گفته که آمریکا قصد ندارد برای مهار ایران، اقدام به افزایش تعداد نیروهای نظامی در منطقه کند. وی گفته: فکر می کنم نیازی به افزایش تعداد نیروهای نظامی در خاورمیانه نیست. این مسأله الان در دستور کار نیست. ما هر زمان که بخواهیم این توانایی برای افزایش نیرو را داریم اما الان زمان این کار نیست.
جیمز ماتیس بسیار هوشمندانه با طرح کلی ترامپ همراه است. دستور کار فعلی ترامپ تقویت متحدان منطقه ای به ویژه عربستان برای مهار ایران در موقعیت فعلی، عقب نشاندن تدریجی ایران و بعد از آن درگیری جدی در صورت رسیدن ایران به نقطه جوش و انجام واکنشی که ترامپ و تیم وی منتظر آن هستند.
دخالت غیر مستقیم سیاسی در ایرانهدف و استراتژی دیگر تیم ترامپ مربوط به انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. تحلیلگران و رسانههای مختلف غربی به این مسأله اشاره کردهاند که تحریم های جدید آمریکا می تواند اثرات مخربی برای حسن روحانی داشته باشد و شانس وی برای دور دوم ریاست جمهوری را کاهش دهد.
دولت ترامپ به گونهای درصدد است تا اثرات غیر مستقیم اما کارگر خود را بر انتخابات ریاست جمهوری در ایران بگذارد و با ایجاد یک شکاف سیاسی در ایران، دومینوی نهایی برای رسیدن به نقطهای که برجام از سوی خود ایران نقض شود، بچیند.
بهترین پاسخ برای عربده کشی های ترامپاما پرسش اساسی این است که بهترین پاسخ ایران در زمینه فعلی چه می تواند باشد؟ برای پاسخ به این آن، اشاره به یک نکته ضروری است و آن اینکه در حال حاضر ایران به لحاظ دیپلماتیک وضعیت بسیار خوبی دارد و سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران، نشان داد که تحرکات دیپلماسی ایران هنوز تأثیرگذار و امیدبخش است؛ این چیزی است که به شدت دولت ترامپ را ناراحت می کند.
توییت محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان، شاید سر نخ هایی از بهترین پاسخ در برابر دولت ترامپ را نشان داد: متانت، آسودگی، عدم برافروختگی و تأکید بر حقوق مشروع و قانونی ایران. جمهوری اسلامی ایران در اوضاع کنونی، هیچ نیازی به واکنش در برابر اقدام های ترامپ ندارد، زیرا به گفته رابرت جرویس، اقدامهای رادیکال و سریع ترامپ در مورد ایران خود ویرانگر خواهد بود. البته شرط این خود ویرانگری آن است که همچنان ایران با متانت و خونسردی با دولت ترامپ برخورد کند.
تصمیم سازان ایرانی باید این نکته را به خوبی در ذهن داشته باشند که با خواستههای دولت ترامپ ـ که همان واکنشهای مشابه و رادیکال به تصمیمات این دولت است ـ همراهی نکنند. ایران باید به شدت بر تقویت روابط دوجانبه خود با اروپا ـ که خود به شدت از ترامپ در هراس است ـ تمرکز کند، زیرا اکنون همراهی اروپا، بهترین حربه برای ناکارآمد کردن اهداف ترامپ در حوزه دیپلماسی است. برای این کار تمرکز بر انتخابات پیش رو در فرانسه و آلمان، مهمترین نکته برای اندیشکده ها و تحلیلگران ایرانی است.
مقابله به مثل با ترامپ اگر محدود به حوزه اقتصاد و دیپلماسی باشد، موضوع چندان بغرنجی نیست و در عین حال، می تواند قدرتنمایی ایران را در استفاده از امکانات خود بیان کند؛ اما باید هشیار بود که این تقابل به حوزه نظامی و یا نقض برجام از سوی ایران کشیده نشود، زیرا این چیزی است که دونالد ترامپ منتظر آن است.
در عین حال ایران باید بر حقوق مسلم خود در حوزه دفاعی و هسته ای تأکید کرده و از همه ابزارهای مشروع قانونی و حقوقی برای این مسأله با استفاده از یک دیپلماسی فعال و خلاقانه بینالمللی بهره ببرد. هیچ یک از تهدیدات و اقدامها دولت ترامپ نباید منجر به عقب نشینی ایران از حقوق مشروع خود شود.
اما همه اینها باید با خونسردی و در برهه هایی همراه با نادیده گفتن تیم ترامپ و شخص وی انجام شود. ایران باید هوشمندانه و به دور از هرگونه تنش زایی عمل کرده و مطابق با قوانین مشروع بینالمللی با عقلانیت کامل در برابر دولت ترامپ حاضر شود. مهمترین سلاح فعلی ایران در برابر تیم ترامپ عقلانیت و خردورزی است، زیرا این چیزی است که ظاهراً هم ترامپ و هم تیم وی از آن بی بهره بوده و در نتیجه ایران می تواند با استفاده از سلاح عقلانیت و هوشمندی، همه تلاشهای ترامپ برای به تله انداختن ایران را ناکام بگذارد.