جعفر بلوری در یادداشت روز کیهان نوشت:
طبیعی است که «حفظ نظم موجود»، همواره یکی از اصلیترین اهداف تشکیل دهندگان این «نظم» باشد، چرا که قوانین و استانداردهایی را که در چارچوب این نظم تعریف و به کشورها دیکته شدهاند، همین نظم دهندگان طراحی کردهاند! در این بین، مقابله با کشورهایی که علیه این نظم قیام کردهاند نیز کاملا طبیعی خواهد بود.
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امامخمینی(ره) این نظم- دستکم در منطقه غرب آسیا- دستخوش تحولات جدی شد. فشارها علیه کشورمان نیز - برخلاف آنچه برخی ادعا میکنند-پس از وقوع همین انقلاب و به شکل تحریم و جنگ و ... تحمیل شد. در ایامی که دنیا مجبور به تنظیم سیاستهای خود در قالب نظم دو قطبی سرمایهداری- کمونیستی بود، امام خمینی با شکستن این قالب، اولین تیر را انداخت و قلب نظام دو قطبی را هدف قرار داد. از دل این «قالبشکنیِ» امام راحل اما، نهضتها و جنبشهایی خارج شد که امروز هر یک به تنهایی «نظم جدید آمریکایی» را به چالش میکشند؛ حزبالله در لبنان، حشدالشعبی در عراق و سوریه، جهاد اسلامی و حماس در فلسطین، خمینیون در نیجریه و... انصارالله در یمن.
«انصارالله»، یک جنبش انقلابی و مسلمان در یمن است که حدود 2 سال پیش یعنی 26 مارس 2015 عربستان قرار بود، با عملیات «طوفان قاطع»، ظرف 3 روز یا حداکثر یک هفته نابودش کند! پس از گذشت مدت زمان تعیین شده، ریاض برای حفظ آبرو هم که شده، با کمک دلارهای نفتی و حمایتهای ناتمام نظامی و اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی و صد البته سوء استفاده از فقر حاکم بر برخی کشورهای آفریقایی-آسیایی ائتلافی را متشکل از 9 کشور تشکیل داد تا این بار کار را یکسره کند. ریاض برای محکمکاری حتی، سازمان ملل را با دبیر کل وقت آن هم با خرید و ظرف چند ساعت توانست، با یک قطعنامه سفارشی علیه یمن، این کشور را از آسمان و دریا و خشکی در یک محاصره کامل قرار دهد.
امروز نزدیک به 2 سال است که سعودیها با حضور علنی نظامیان 8 کشور امارات، قطر، بحرین، کویت، مصر، اردن، سودان و مغرب حریف انقلابیون یکی از فقیرترین کشورهای جهان نشده است. این رسوایی و طولانی شدن جنگ باعث شد، رفته رفته از تعداد اعضای این ائتلاف به بهانههای مختلف کاسته شود طوری که امروز سعودیها خود نیز خواستار پایان یافتن این جنگ هستند و برای میانجیگری، به ایران نماینده میفرستند!
انصارالله طی هفته جاری توانست دو ضربه کاری به سعودیها وارد کند. ضرباتی که هم سعودیها را گیج کرده و هم متحدان غربی این رژیم را. ضربه نخست، انهدام یک ناوچه پیشرفته سعودیِ ساخت فرانسه بود و ضربه دوم نیز، رساندن برد موشکها به ریاض، قلب عربستان است. ریاض مجری سراپا گوش طرحهای آمریکا در منطقه است. این کشور با استفاده از ابزار «پول» و«نفت» و با حمایت از تروریستهای تکفیری 38 سال است در خدمت «نظم آمریکایی» و علیه دشمنان این نظم عمل کرده است. ضربه به آلسعود یعنی ضربه به آمریکا و نظم جهانیاش... یمنیها میگویند، از انقلاب اسلامی ایران و امام راحل الگو گرفتهاند.
اوضاع سوریه نیز بیشباهت به اوضاع یمن نیست. وقتی غرب برای حفظ این نظم(یا حتی تغییر آن به نفع خود)، طرح سرنگونی «مقاومت» به رهبری ایران را با راهاندازی غائله داعش کلید زد، مثل سعودیها اطمینان داشت در مدت زمان بسیار کوتاهی(حداکثر ظرف چند ماه) بشار اسد را سرنگون و مقاومت را ناکار خواهد کرد. امروز نزدیک به 5 سال است که از موعد مقرر برای سرنگونی بشار اسد، رئیس جمهور «محور بزرگ مقاومت» میگذرد. امروز اوضاع در سوریه خیلی بهتر از اوضاع این کشور در 5 سال گذشته است و در نشستهایی هم که برای پایان جنگ در سوریه برگزار میشود، به آمریکا اجازه حضور داده نمیشود. تا پیش از این در منطقه و حتی سایر نقاط جهان، حتی یک مورد بحران نمیشد یافت که آمریکا در آن بازیگردان نبوده باشد.
حذف آمریکا از بحران سوریه و مهمترین و تاثیرگذارترین مسئله منطقه یعنی، مقاومتی که امام بنیانش را 4 دهه پیش گذاشت، داعش، آل سعود، و نظم جهانی آمریکایی را با هم تحقیر کرد.
«نظم نوین آمریکایی»، امروز از جانب خود آمریکاییها هم تحقیر و تهدید میشود. روی کار آمدن پدیدهای به نام «ترامپ» آن هم از دل لیبرال دموکراسی، به تنهایی برای تحقیر ارزشهای آمریکایی کافی است. ترامپ امروز با آمریکا و نظم جهانیاش، همان میکند که مقاومت به رهبری ایران 38 سال است که با این کشور میکند؛ فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر خارجه اسبق آلمان در این باره میگوید: «همانند همیشه، هنگامی که قدرت جابجا میشود بیثباتیها، تردیدها و سؤالهایی درباره مسیری که دولت جدید در پیش خواهد گرفت، به وجود میآید... امروز چیزهای زیادی در معرض خطر قرار گرفتهاند و با موفقیت دونالد ترامپ جهانِ قرنِ بیستم برای همیشه به پایان رسیده است. دورانی پرتلاطم در پیش است.»
راز به تکاپو افتادن رهبران کشورهایی مثل انگلیس را که تا همین چند ماه پیش آویزان آمریکا بودند نیز باید در همین «به هم ریختگی نظم پسا ترامپ» جست و جو کرد. همین به هم ریختگی باعث شده ترزا می، نخست وزیر انگلیس برای تشکیل یک ائتلاف مثلثی با حضور رژیم صهیونیستی و فرانسه علیه کشورمان تلاش کند تا اولا با ترساندن ریزکشورهای عربی، آنها را اصطلاحا «سرکیسه کند» و هم جای پای آمریکا را در منطقه بگیرد. غافل از اینکه خود آمریکا با تاجری که بر آن حکمرانی میکند، امروز در حال سرکیسه کردن ارتجاعیون و حتی کشورهای عضو ناتو است.
به قدرت رسیدن دیوانهای در مختصات ترامپ در کنار خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت)، حمایت کاخ سفید از برگزیت و تشویق سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای ملحق شدن به این روند، بالا بردن هزینه عضویت در نظم آمریکایی از سوی ترامپ و تبعات این تحولات میتواند به مثابه تیر خلاصی باشد بر پیکر لیبرال دموکراسی و نظم نوین آمریکایی که امام راحل 38 سال پیش اولین ضربه را به آن وارد کردند. به قول رهبر معظم انقلاب از این بابت باید از ترامپ تشکر هم کرد:
«البته ما از این آقای تازهآمده متشکریم چرا که زحمت ما را کم کرده و با نشان دادن چهره واقعی آمریکا، حرفهای ۳۸ ساله جمهوری اسلامی ایران را درباره فساد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی دستگاه حاکم بر آمریکا ثابت کرده است. رئیس جمهور جدید با حرفها و اقدامات خود در مبارزات انتخاباتی و روزهای اخیر، ماهیت واقعی آمریکا را عریان در مقابل چشم مردم جهان به نمایش گذاشته و نشان میدهد حقیقت آمریکا چیست.»
خداوند امام راحل را قرین رحمت کند، انشاءالله...