این گفتگوی جذاب؛ درس های بسیار ناب و ارزنده ای را برای والدین و دست اندرکاران نظام آموزشی دارد. آنهایی که شاید خودشان هم متوجه نباشند که ناخواسته چه به روز نسل قدیم و جدید آورده اند.
متخصص مدیریت آموزشی معتقد است، اغلب والدین، فرزندانشان را مثل درختان کوچک « بن سای» و با وسواس زیاد چیده و هرس می کنند تا بقول خودشان، بچه هایی به شکلی عالی و ممتاز داشته باشند؟ اما نمی دانند که این روش تربیتی غیرعلمی و نادرست چه عواقب دردناکی را در آینده فرزندانشان رقم خواهد زد. سینا تهرانی مشاور تحصیلی با شور و اشتیاقی وصف ناپذیر برای پدران و مادران از استراتژی های شکست و موفقیت در تربیت فرزندان می گوید. ایشان در ابتدا به نقد استراتژی تربیتی چک لیستی پرداخته و سپس از راهبردهای علمی و مؤثر برای داشتن فرزندانی سالم و موفق سخن می گوید. شما را به مطالعه این گفتگوی خواندنی و آموزنده دعوت می کنیم.
تابناک: آقای تهرانی شما از منتقدین نظام آموزشی حاکم در مدارس کشور هستید؟ به نظرتان اشکال اصلی این نظام آموزشی در چیست؟
به عقیده بنده اشکال اصلی را می بایست در نوع پرورش فرزندان در خانواده ها و سپس مدرسه جستجو کرد. متأسفانه اغلب پدر و مادرها با دخالت های نابجا، کنترل های آزاردهنده و حمایت های بیش از حد، فرزندشان را مثل درختان کوچک «بن سای» و با وسواس زیاد چیده و هرس می کنند تا بقول خودشان بچه هایی به شکلی عالی و ممتاز داشته باشند؟ آنها ناخواسته عشق و محبت خود به فرزندشان را منوط به کسب نمرات عالی، یا یک رتبه کنکور خوب و یا موفقیت های مدرسه می کنند. اما متأسفانه این تربیت غیرعلمی و فلج کننده که من اسم آن را تربیت به شیوه « چک لیستی » می گذارم، نه تنها کمکی به رشد و تعالی بچه ها نمیکند. بلکه باعث می شود در آینده مدیرانی داشته باشیم که همین نگاه را نسبت به سایر عرصه ها از جمله آموزش و پرورش داشته باشند زیرا خود از همان کودکی با این شیوه ناصحیح پرورش یافته اند. به همین دلیل در این بخش نیز ما با مدیرانی مواجه هستیم که بجای تلاش در جهت ایجاد یک نظام آموزشی بومی که برگرفته از اعتقادات، دانش و فرهنگ کشورمان باشد، به دنبال نسخه های چک لیست شده و منسوخ غربی هستند.
خبرنگار تابناک: آمارها نشان می دهد که هر ساله شاگردان شما اغلب صندلی های رشته های پرطرفدار دانشگاههای برتر تهران را از آن خود می کنند، پس چگونه است که از والدین توقع دارید معیار موفقیت فرزندانشان، کسب نمره یا رتبه عالی نباشد؟
سینا تهرانی به تابناک گفت: هیچ فردی از کسب نمره یا رتبه عالی بدش نمی آید. اما آنچه که بنده به عنوان مشاور تحصیلی انجام می دهم صرفاً تمرکز بر روی کسب رتبه عالی نیست. متأسفانه اینروزها شاهد شیوه خاصی از فرزندپروری هستیم که به نحوی دارد دانش آموزان را تباه می کند و فرصت پرورش دادن « خود واقعی شان » را از آنها می گیرد. این شیوه مانع بروز استعدادها و توانایی های خارق العاده بچه ها می شود. به همین دلیل بنده، اغلب با دانش آموزانی مواجه هستم که مشکلات روحی بسیار زیادی دارند. آنها قربانی شیوه نادرست تربیتی پدر و مادرها، مدرسه و جامعه خود شده اند. لذا در گام نخست می بایست به کمک همکارانم، این بچه ها را با بهره گیری از شیوه های تربیتی علمی و صحیح تغییر داده و به والدین شان نیز این روش ها را آموزش دهم. سپس در کنار آموزش مهارت های صحیح مطالعه و تفکر کردن، به بچه ها روش های صحیح طرح ریزی، تصمیمگیری، انجام دادن، انتظار کشیدن، حریف شدن و مواجه شدن، سعی و خطا کردن، رؤیا داشتن و تجربه و مهارت های زندگی را بیاموزم تا بتوانم یک رتبه ی برتر کنکور چندبعدی و متفاوت را تحویل دانشگاههای برتر کشور بدهم. اگر بنده مشاهده کنم که پدر یا مادری در برابر روش های ما از خود مقاومت نشان می دهد در ابتدا به او تذکر داده و در صورت ادامه مقاومت ها یا دخالتهایش، براحتی فرزندش را از سیستم خود خارج خواهم کرد. بنابراین اینگونه نیست که هدف بنده صرفاً رتبه پروری محض باشد.
تابناک: به نظر می رسد والدینی هم وجود داشته باشند که کلاً نسبت به تربیت فرزندانشان بی تفاوت باشند.
بله همینطور است. من همواره با دو دسته از والدین مواجه هستم. دسته اول پدر و مادرهایی هستند که به اندازهی کافی خود را درگیر زندگی فرزندانشان نمی کنند و تقریباً آنها را به حال خود رها کرده اند. این تیپ از والدین، اغلب تصور می کنند، همین که فرزندان خود را از نظر مالی تأمین نمایند کافی است. اما همین والدین بی تفاوت نیز وقتی در جریان عواقب حمایت های بیش از حد مالی خود قرار می گیرند، از بنده می خواهند تا فرزندشان را مطابق روش های علمی تغییر دهم و از آنها بچه هایی متفاوت و موفق بسازم.
از سوی دیگر نیز ما با پدر و مادرهایی مواجه هستیم که احساس میکنند که بچه ای «نمیتواند» موفق شود مگر اینکه پدر یا مادر در هر موقعیتی مراقب او بوده و مدام از او محافظت کنند و یا او را در جزئی ترین موضوعات نیز کنترل کنند تا فرزندشان را به سمت بهترین رشته ها و دانشگاهها سوق دهند. وقتی ما بخواهیم بچه ها را اینگونه پرورش دهیم، آنگاه فرزندانی چک لیستی خواهیم داشت.
تابناک: کودک چک لیستی! تعبیر جالبی است!
بله کودک چک لیستی، والدین با خود می گویند: ما فرزندانمان را سالم و سرحال نگه داشته ایم. از هر نظر به آنها توجه کرده ایم و اجازه نداده ایم تا کمبودی را احساس کنند. سپس آنها را به مدارس تیزهوشان یا مدارس بسیار خوب و گرانقیمت فرستاده ایم. هرجا لازم بوده است بهترین دبیران خصوصی را برایشان گرفته ایم، بچه های ما نیز نشان داده اند که نمرات بسیار خوبی کسب می کنند. حال انتظار داریم در امتحانات مدرسه و کنکور سراسری نیز با کسب نمرات بیست یا رتبه عالی ما را خوشحال سازند.
این دسته از والدین آن حدی از کمال را از فرزندان خود انتظار دارند که شاید هیچ گاه کسی از خود آنها انتظار نداشته است و یا در حسرت رسیدن به آرزوهای خود مانده اند. آنها می خواهند نشان دهند که نگهبان فرزندان خود هستند.
متأسفانه این قبیل از پدر و مادرها آنقدر زمان صرف سر و کله زدن با بچه ها ، راضی کردن آنها به انجام دادن کارهای مورد نظرشان، تذکر دادن ، کمک کردن، اصرار کردن، سرزنش کردن و ... می کنند تا بقول خودشان مطمئن شوند که فرزندشان احیاناً در کاری خرابکاری نکرده و یا فرصت ها را از دست نداده باشد، آنها مراقبند تا بچه ها آینده شان را تباه نکنند تا در نهایت یک رتبه رؤیایی در کنکور کسب کرده و در رشته های پرطرفدار و یا بقول خودشان پولساز دانشگاههای مطرح تهران پذیرفته شوند.
تابناک: یعنی شما معتقدید تربیت کودکان و نوجوانان به شیوه چک لیستی، منجر به داشتن فرزندانی موفق و چندبعدی نخواهد شد؟
سینا تهرانی مشاور کنکور گفت: بله همینطور است. زیرا کودکان چک لیستی در درجه نخست؛ وقت آزادی برای بازی کردن ندارند. به خصوص که اغلب مدارس تا پاسی از شب نیز دانش آموزان را به بهانه های مختلف در مدرسه نگه می دارند. البته این تفکر از آنجا ناشی می شود که والدین و مدرسه تصور می کنند بازی کردن کاری بیهوده و بی ارزش است و فرزندان می بایست فقط کار مفید و پربار انجام دهند. به همین دلیل در اغلب مدارس، زنگ ورزش یا فعالیتهای پرورشی به دروس دیگر اختصاص می یابد.
شاید برایتان جالب باشد که عرض کنم، یکی از کارهایی که به شدت بر روی رشد استعدادها و توانایی های ذاتی بچه ها اثر مثبت می گذارد، انجام دادن کارهای خانه است. از قبیل مرتب کردن اتاق ؛ شستن ظرفها ؛ حتی پختن غذاهای ساده و .... کاری که در بسیاری از مدارس موفق جهان بر روی آن تأکید می شود. اما اغلب پدر و مادرهای ایرانی معتقدند که انجام چنین کارهایی صرفاً اتلاف وقت بوده و نقطه ی شکست فرزندان برای رسیدن به آینده ای است که برایشان ترسیم کرده اند. لذا آنها را از کمک کردن در کارهای خانه معاف می کنند.
حتی بسیاری از والدین به بهانه انجام تکالیف سنگین مدرسه، فرزند خود را از داشتن خواب کافی منع می کنند. گویی آنها چک لیست روزانه ای تهیه کرده اند که بچه موظف است تک تک آنها را انجام دهد و پدر و مادرش نیز آنها را تیک بزند.
نکته بسیار دردناک دیگر این است که والدین چک لیستی، به بچه های خود می گویند ما خوشحالی شما را می خواهیم. اما زمانی که فرزندشان از مدرسه به خانه می آید، چیزی که بیشتر مواقع از دانش آموز پرسیده می شود، در ارتباط با تکالیف و نمرات اوست. فرزند در چهره پدر و مادر خود می بیند که عشق و محبت آنها نسبت به او و نیز ارزش واقعی او در نزد والدینش مشروط به کسب نمرات عالی است.
والدین باید بدانند که بچه هایشان این رفتار آنها را ریاکارانه قلمداد خواهند کرد. اینها تشویق های بزرگترهایشان را باور نمی کنند و احساس خوبی نخواهند داشت.
تابناک: عواقب این برداشت ذهنی بچه ها چیست؟
فرزندان برای اینکه عشق و محبت والدینشان را کسب کنند، نزد مشاورین تحصیلی میروند و میگویند: برای اینکه در یک رشته و دانشگاه خیلی خوب قبول بشوم، چه کارهایی باید انجام دهم؟
و بعد وقتی دانش آموز با سختی فراوان وارد دانشگاه می شود، دیگر نفسی برایش باقی نمی ماند. او به شدت از نظر روحی شکننده ، خسته و آسیب دیده شده است و وقتی با واقعیتهای تلخ رشته و دانشگاه خود مواجه می شود به یکباره خود را می بازد و اگر هم به سمت موادمخدر کشیده نشود دیگر آن شور و اشتیاق قبل از کنکور را ندارد و در آینده نیز تبدیل به یک متخصص معمولی و بی کیفیت می شود.
بنده بارها با دانشجویانی مواجه شده ام که زیر بار سنگین استرس و اضطراب های مقاطع مختلف تحصیلی شان به شدت افسرده و خسته شده اند. آنها از خود می پرسند آیا این زندگی، هرگز به جایی خواهد رسید که ارزش و معنی واقعی اش یعنی همان رفاه مادی و دستیابی به آرامش را برایمان فراهم سازد؟
تابناک: یعنی والدین متوجه نیستند که این روش تربیتی چک لیستی اشتباه است؟
قطعاً پدر و مادرها، بخوبی می دانند که با فرزندشان چه کرده اند. البته اگر شجاعت اینرا داشته باشند که به بررسی رفتار خود بپردازند. فرزند آنها بخوبی می داند که زمانی عشق و محبت والدینش را دریافت خواهد کرد که یک نمره یا رتبه عالی کسب کند.
متأسفانه اغلب بزرگترها درون ذهن با ارزش و در حال پرورش فرزندان خود زندگی می کنند و با اینکار به کودک یا نوجوانشان این پیام را القاء می کنند: که ببین بچه ! گمان نمی کنم که تو بتوانی بدون ما چیزهای با ارزشی بدست بیاوری و فرد موفقی بشوی!
آنها با کمک کردن های بیش از حدشان ، حمایت ها و جهت دهی های افراطی شان، بچه ها را از داشتن فرصتی برای بدست آوردن آن « خود اثربخش » که زیربنای اصلی روح و روان آدمی است، محروم می کنند.
تابناک: این «خود اثربخشی» چگونه ساخته می شود؟
بهترین مشاور تحصیلی کشور در اینباره گفت: « خود اثربخشی » زمانی ساخته می شود که کسی می بیند،کار خودش نتیجه داده است. نه بفرما گفتن ها و تشویق کردن های والدینش ! بلکه زمانی که کار خود فرد به نتیجه می رسد، آنگاه « خود اثربخشی اش » نیز ساخته می شود. اگر قرار است بچههای ما، « خوداثربخشی » بدست بیاورند، که باید هم بدست بیاورند زیرا عامل بسیار مؤثری در شکل گیری یک شخصیت چند بعدی و موفق است؛ باید کار فکر کردن، نقشه ریختن، تصمیمگرفتن، انجام دادن، انتظار کشیدن، حریف شدن و مواجه شدن، سعی و خطا کردن، رؤیا داشتن و تجربه و مهارت زندگی، را خودشان انجام دهند. بنده بارها در شاگردان خود مشاهده کرده ام که وقتی آن « خود اثربخش شان» ساخته می شود، آنها به سرعت در مسیر رشد و تعالی قرار می گیرند و تبدیل به بچه هایی بسیار فعال ، متفکر و در نهایت رتبه های کنکور بسیار عالی می شوند که نه تنها با ورود خود به دانشگاههای ممتاز تهران انگیزه هایشان افول نمی کند، بلکه سرشار از شور و اشتیاق برای دستیابی به موفقیت های جدید هستند.
تابناک: یعنی منظور شما این است که بچه ها نیازی به توجه والدینشان ندارند و پدر و مادرها باید عقب کشیده و بی خیال فرزندانشان شوند؟
حرف من این نیست. بنده میگویم، وقتی ما رتبه ، نمره و کسب جوایز و افتخارات را به عنوان «هدف فرزند » تعیین می کنیم. این یک تعریف بسیار محدود و ناقص از موفقیت است. این تعریف ناقص ممکن است به بچه ها در کسب پیروزیهای کوتاه مدت کمک کند اما در دراز مدت از آنها فرزندانی مستقل ، چند بعدی، متفکر، خلاق و دارای قدرت و سرعت تصمیم گیری فوق العاده نمی سازد. چیزی که بنده میگویم این است که بچهها میخواهند والدین کمتر روی نمره و رتبه حساسیت نشان دهند و بجای آن بیشتر به فرآیند کودکی و نوجوانی آنها توجه داشته باشند که زیربنای موفقیت آنها را در آینده فراهم می سازد. فرآیندی توأم با ابراز عشق و محبت بدون قید و شرط و نه وابسته به نمره عالی؛ فرآیندی همراه با کارهای روزمره و ناخوشایند!
تابناک: فرمودید کارهای ناخوشایند و خسته کننده ؟
بله عرض کردم کارهای ناخوشایند و خسته کننده! بر اساس مطالعاتی که در دانشگاه استنفورد انجام شده است، موفقیت حرفه ای در زندگی نتیجه انجام کارهای روزمره و سخت دوران کودکی و کمی هم نوجوانی است. هرچه والدین، فرزندان خود را از همان آغاز دوران کودکی بر اساس استراتژی « آستین هایت را بالا بزن و دست بکار بشو » به پیش ببرند؛ در آینده فرزند چند بعدی و موفق تری خواهند داشت.
تابناک : استراتژی « آستین هایت را بالا بزن و دست بکار بشو » دیگر چیست؟
این یک استراتژی فوق العاده برای تربیت فرزندانی سالم و موفق است که می گوید: بالاخره یکی باید فلان کار سخت را انجام دهد پس چرا آن یک نفر من نباشم. من تلاشم را در جهت اصلاح کل اختصاص می دهم، این همان راهبردی است که بزرگسالان را در محیط کاری از بقیه جلو می اندازد. این راهبرد به والدین عزیز می گوید که در کودکی و نوجوانی بچه هایتان را از انجام کارهای سخت خانه یا مدرسه معاف نکنید.
زمانی که من کودک بودم یکی از کارهای سخت این بود که صبح های خیلی زود جمعه از خواب برخیزم و نان تازه بخرم. نمی دانید چقدر کار سختی به نظر می رسید که از آن جای گرم و نرم دل بکنید و در سرمای سوزناک زمستان، پیاده به سمت نانوایی بروید. البته نزدیک خانه ی مان یک نانوایی بود اما مادرم کیفیت نان آنجا را قبول نداشت و من می بایست دو تا سه کیلومتر در آن هوای بسیار سرد پیاده روی می کردم تا به نانوایی مورد نظر مادر برسم و پس از ساعتها ماندن در سرما بتوانم چند نان تازه بخرم و یا مرحوم پدر همیشه به عموی مادرم می گفت: سینا وقتی به مشهد آمد حسابی از او در انجام کارهای مزارع و باغهایتان کار بکشید.
دوران کودکی من پر است از این قبیل کارهای بظاهر ناخوشایند و وقت گیر اما بعدها در دانشگاه استنفورد متوجه شدم بسیاری از اساتید برجسته و موفق دانشگاه که از مدیران برجسته بخش های مختلف کشور آمریکا نیز بودند، با استفاده از همین راهبرد، توسط والدین خود تربیت شده اند. اکنون بنده تصور نمی کنم انجام کمی کارِ ناخوشایند، کودکی را به کشتن بدهد اما در آینده از او یک انسان قوی ، مستقل و مقتدر می سازد.
اما کودکی که به روش چکلیستی تربیت می شود، چون از کارهای سخت معاف شده، بعدها در دوران نوجوانی ،جوانی و حتی بزرگسالی در مدرسه ، دانشگاه و محل کار همچنان منتظر یک چک لیست است، چک لیستی که در بزرگسالی دیگر وجود ندارد. اما این آدم بزرگ چک لیستی، اکنون انگیزه و مهارت این را ندارد که آستین هایش را بالا بزند و دور و برش را نگاه کند و فکر کند که چطور می توانم برای همکارانم مفید باشم؟ چطور می توانم در راستای نیاز رئیسم، چند گام جلوتر را پیش بینی کنم. چطور می توانم فلان مشکل را حل کنم؟ نتیجه اش این می شود که شما در بخش های مختلف اقتصادی ، صنعتی، سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و ... با مدیرانی ناکارآمد و ضعیف مواجه هستید.
تابناک: آقای تهرانی تصور نمی کنید مدارس نیز در دامن زدن به روش نادرست تربیتی چک لیستی سهم عمده ای داشته و دارند؟
اتفاقاً بنده در جایی سخنرانی می کردم مادر دانش آموزی گفت: « نفس تان از جای گرم درمی آید، گویا خبر ندارید که به دلیل رقابت فشرده ای که برای ورود به مدارس تیزهوشان وجود دارد، چاره ای وجود ندارد که فرزندمان را به روش چک لیستی تربیت کنیم تا حدنصاب های لازم برای ورود به چنین مدارسی را کسب کند.»
بنده به ایشان عرض کردم: « بله فرمایش شما صحیح است، این مدارس اینها را از نوجوان شما می خواهند اما شما مجبور نیستید فرزندتان را به چنین مدارسی ببرید. بنده چندین سال است که رتبه های برتر کنکور بسیاری را روانه بهترین دانشگاههای تهران کرده ام اما بیش از 90 درصد آنها از همان بدو ورودشان به مقطع دبیرستان و یا در سالهای آخر؛ به توصیه من در یک مدرسه عادی دولتی یا غیرانتفاعی تحصیل کرده اند. آن 10 درصد باقیمانده هم در سال آخر به بهانه های مختلف در سر کلاس های درس شرکت نمی کردند. این مدارس تیزهوشان و به اصطلاح خاص به فرزند شما زندگی شاد و موفق هدیه نمی کند. بلکه برعکس از او یک ربات چک لیستی افسرده و تک بعدی می سازد.»
فرزندان ما بیش از آنکه نیازمند تحصیل در یک مدرسه تیزهوشان باشند نیازمند فراگیری مهارت هایی هستند که به آنها روش صحیح تفکر کردن، برنامه ریزی، تصمیم گیری، مواجهه با مشکلات و بحران های سخت و غیره را بیاموزد.
من روزی با یکی از رتبه های تک رقمی کنکور سراسری که از شاگردانم نبود، صحبت می کردم که متوجه شدم این بنده ی خدا برای کسب آن رتبه، خود را شدیداً به زحمت انداخته و از نظر زمانی دو برابر شاگردان بنده و از نظر میزان تست شاید تا ده برابر آنها تست زده است اما رتبه هردو نفرشان یک رقمی بود. خب این نشان می دهد که آن شخص اگر روش تفکر کردن و استخراج ایده های مورد نظر طراحان کنکور سراسری را می دانست دیگر نیازی نبود تا خود را تا آن اندازه به زحمت بیاندازد.
تابناک: به نظر شما اگر والدین بخواهند از همین امروز در شیوه تربیتی خود تجدید نظر کنند از کجا باید شروع کنند؟
به عقیده بنده آنها باید از آموزش عشق ورزیدن شروع کنند. شادکامی در زندگی از عشق ناشی می شود، منظور بنده عشق به کار نیست. بلکه عشق به پدر و مادر، فرزند ، همسر ، دوستان ، خانواده و جامعه است. بنابراین اگر والدین می خواهند فرزندانی موفق و چند بعدی داشته باشند، می بایست از همان دوران کودکی به فرزندانشان، شیوه چگونه عشق ورزیدن یا دوست داشتن را آموزش دهند. بچه ها لازم است تا بدانند که نمی توانند دیگران را دوست داشته باشند، مگر اینکه در ابتدا خود را دوست داشته باشند و خود را دوست نخواهند داشت اگر نتوانیم به آنها عشق و محبت بدون شرط را هدیه کنیم. و بنابراین، بهتر است تا والدین به جای حساس بودن بر روی نمرات و رتبهها، وقتی فرزند عزیزشان از مدرسه به خانه برمی گردد، گوشی، تبلت و سایر دستگاههای دیگر را کنار بگذارند و به چشمان فرزندشان نگاه کنند تا بگذارند بچه ها شادی ای که بعد از چند ساعت دوری در چهره پدر و مادرشان نقش بسته را ببینند. و بعد باید بگوییم، عزیزم! امروزت چطور بود؟ امروز از چه چیزی خوشت آمد؟ و وقتی دختر نوجوانتان می گوید: مامان! ناهار! در حالیکه ممکن است شما بخواهید از نتیجه فلان امتحانش جویا شوید؛ اما با اینحال بهتر است به خواسته او یعنی ناهار اهمیت دهید تا فرزندتان بداند که او به عنوان یک انسان در نزد شما بسیار ارزش دارد، نه به خاطر معدلش یا کسب نمره عالی در یک درس یا کسب یک موفقیت در داخل مدرسه.
والدین عزیز توجه بفرمایند که بچه هایشان درختان کوچک « بن سای» نیستند. آنها گل های وحشی « خود رو » هستند آنهم از نوع و گونه ی ناشناخته اش. لذا کار آنها این است که یک محیط مقوی و مغذی برای رشد فرزندانشان تهیه کنند.
تابناک: این محیط مقوی و مغذی چه ویژگی هایی دارد؟
این محیط باید بگونه ای باشد که بچه ها را با کارهای سخت و بظاهر ناخوشایند روزمره قوی کند. والدین می بایست به فرزندانشان محبت بی قید وشرط هدیه کنند تا آنها هم بتوانند به دیگران محبت کنند و پذیرای محبت آنها باشند. انتخاب مدرسه ، مسائل درسی، انتخاب دانشگاه، رشته و شغل می بایست بر عهده خود فرزندان باشد. کار والدین این نیست که بچه هایشان را وادار کنند تا آنطور که آنها می خواهند، بشوند. بلکه وظیفه اصلی این است که بچه ها را پشتیبانی کنند تا اینها « خود ارزشمند » و زیبای خود بشوند.
به همین دلیل من و همکارانم در گروه درس زندگی زمان زیادی را صرف رفع نگرانی این دسته از والدین می کنیم.