زهرا کيان بخت در سرمقاله امروز روزنامه آفرینش نوشت:
در كشور ما وقتي سانحه و حادثهاي اتفاق ميافتد، بلافاصله ضعفها و مشكلاتي كه وجود داشته و منشأ بروز آن حادثه شده، از سوي رسانهها و مسئولان بيان ميشود. بعد از حادثه پلاسكو، همه ما گويي تازه از خواب عميق بيدار شده و درمورد بافتهاي فرسوده و تبعاتي كه عدم رسيدگي به آنها ممكن است رقم بزند، هشدار داديم. نبودن فرهنگ چگونگي رفتار در مواقع بحران و همكاري عمومي در مواجهه با حوادث را گوشزد كرديم و از ضرورت آموزش اصول شهروندي و رفتارهاي درست در هنگام بروز بحرانها سخن گفتيم. بحث آشنا نبودن عموم جامعه با نحوه امدادرساني و رفتار صحيح در زمان بحران و پسابحران را يادآور شديم و از گنجاندن اين دروس در واحدهاي دانشگاهي خبر داديم.
اين مسأله فقط خاص حادثه پلاسكو نبود. هميشه وقتي اتفاق تلخي در جامعه ما ميافتد، كمبودها و نقصهايي كه علت بروز آن شده، مورد توجه قرار ميگيرد. كمبودهايي كه اگر پيشتر، مورد توجه و دقتنظر قرار ميگرفتند، چه بسا بروز تعداد زيادي از سوانح و حوادث، به كل از موضوعيت ميافتاد و اصلا اتفاق نميافتاد.
بعد از تكرار بارها و بارهاي اين مسأله و عدم توجه شايسته و كافي به مقوله پيشگيري در زمينهها و حوزههاي مختلف، سوال اصلي اين است كه چرا اصولا ما به واكاوي مسائلي كه منجر به بحران ميشوند، درست بعد از وقوع آنها، علاقهمنديم!؟
چرا قبل از بروز حوادث، خطرات احتمالي را كه وجود دارد و ميتواند حوادث تلخي را رقم بزند، كند و كاو نميكنيم و از اتفاق افتادن آنها پيشگيري نميكنيم؟
يكي از مهمترين تفاوتهاي جوامع موفق با سايرين، در اين است كه در گروه اول، هميشه «مرحله پيشگيري» در اولويت توجه قرار دارد و بررسي مسائل خطرساز، قبل از اينكه منجر به پيامدها و تبعات سوء شود، مورد مداقه و توجه قرار ميگيرد. به نظر ميرسد در مورد بسياري از مسائل، اين مورد صدق ميكند و ما آن قدر در بررسي عوامل خطرساز، به دلايل مختلف، تعلل و تأخير روا ميداريم كه هميشه، ميشود آنچه نبايد بشود! بعد از دادن تلفات و متحمل شدن خسارات، كه خسارات جاني در آن از همه تأسفبرانگيزترند، تازه علل بروز حادثه برايمان پررنگ ميشود و اي كاش، اين علل و عوامل، بعد از بروز يك و چند حادثه، برطرف شوند و پروسه تأخيرها آن قدر ادامه پيدا نكند كه همچنان منجر به بروز حوادث و سوانح مشابه و بعدي شود.
كشور ما كشوري حادثهخيز است و ما هر ساله، در جريان حوادث جادهاي و رانندگي، حوادث كار، آتشسوزي، غرقشدگي، گازگرفتگي، چهارشنبه آخر سال، و غيره و غيره، عده زيادي از هموطنانمان را از دست ميدهيم. حوادثي كه به جرأت ميتوان گفت درمورد بسياري از آنها، اگر پيش از وقوع، به پيشگيري و حذف عوامل خطرزا، توجه ميشد، كار به مرحله اتفاق افتادن و مصدوم شدن يا فوت هموطنان نميكشيد. بعد از بروز تعداد زيادي حوادث اينچنيني، اي كاش مسأله پيشگيري در كشور ما به گونه ديگري مورد عنايت و دقتنظر قرار بگيرد تا خبرهاي ناگوار رسانهها از سوانح و قربانيان آنها، كمتر و كمتر كام جامعهمان را تلخ سازد.