کنفرانس امنیتی در مونیخ، تنها یک پرده از اتفاقاتی است که پیرامون ایران در منطقه خاورمیانه در حال رخ دادن است؛ اتفاقاتی که هرچند در ظاهر و در اوضاع کنونی شاید چندان معضل جدی برای ایران به وجود نیاورد، نشانگر روندی است که طبعا پایان خوشی برای دیپلماسی و تحرک منطقه ای ایران در پیرامون خود ندارد. رقابت شدید تسلیحاتی در جنوب خلیج فارس، تحولات در سوریه و نشانه هایی از آن سوی آتلانتیک و مهمتر از هر چیز «لیز خوردن» ترکیه به دامان عربستان سعودی مجموعه روندهایی است که ایران را به سرعت در یک تنگنای امنیتی قرار می دهد.
به گزارش «تابناک»؛ هر یک از این اتفاقات و روندها، نیازمند بررسی تحلیلی دقیق است تا آثار و تبعات آن بر حال و آینده منطقه مشخص و همچنین اثرگذاری مستقیم و غیر مستقیم آنها بر وزن منطقه ای ایران ارزیابی شود. به هر حال آنچه مشخص است، اینکه هیچ یک از این روندها نباید به هیچ وجه دست کم گرفته شود، زیرا موضوعاتی اساسی هستند که دستگاه دیپلماسی کشور و مراکز تصمیم ساز کشور باید به خوبی بر آنها تمرکز کنند.
گزارش اخیر مؤسسه SIPRI در مورد رقابت سرسام آور تسلیحاتی در حاشیه خلیج فارس از جمله این موضوعات مهم است که ظاهرا مقامات مسئول و تصمیم گیرنده کشور، چندان توجهی به آن ندارند؛ رقابتی که در کوتاه مدت می تواند به سرعت تنش های منطقه ای را افزایش داده و معضل امنیت برای ایران را تشدید کند.
تحولات سوریه به نظر بر خلاف پیش بینی های سابق و انتظارات از مذاکرات آستانه چندان به نفع ایران و دولت اسد، پیش نمی رود و ظاهرا مذاکرات آستانه از بسیاری از گزینه های تعریف شده سابق کوتاه آمده و در حد یک نشست ساده برای تداوم آتش بس در سوریه تنزل کرده است. اکنون ظاهرا تصمیم سازی جدی برای سوریه به مذاکرات صلح ژنو موکول شده که ایران قدرت بازیگری چندانی - در مقایسه با مذاکرات آستانه - در آن نخواهد داشت.
تنها روندی که اکنون به شدت در مرکز توجه مقامات و رسانه ها و افکار عمومی قرار گرفته است، موضوع تحولات آمریکاست که هم تهدید فوری و آشکارا علیه ایران تلقی می شود و هم می تواند اثر گذاری غیر مستقیمی بر شدت گیری مسائل پیرامون ایران داشته باشد. این تنها جایی است که تا کنون مسئولان و مقامات تصمیم ساز به خوبی بر آن تمرکز کرده اند، ولی آفت آن ظاهرا غفلت از سایر موضوعات مهم منطقه ای است.
اما فوری تر و واجب تر از همه اینها، موضوع تنش های اخیر میان ایران و ترکیه است که به شدت از دید افکار عمومی و مراکز تصمیم گیری پنهان مانده و این به رغم اثرات مخربی است که در کوتاه مدت بر شرایط ایران در منطقه خواهد داشت.
در نخستین مورد باید به چرخش سریع مواضع ترکیه درباره مسائل سوریه اشاره کرد که بعد از سفرهای دیپلماتیک و دیدارهای میان مقامات ترک و دولت ترامپ رخ داده است. ترکیه اولین کشور در محور سه گانه بود که مذاکرات آستانه را «بازی» تلقی کرد و آن را در حد یک هماهنگی برای تعیین تکلیف مکانیزم آتش بس در سوریه تنزل داده است.
اکنون ترکیه به صراحت و آشکارا موضوع راه حل سیاسی را از مذاکرات آستانه حذف کرده است و به هیچ وجه خواهان مطرح شدن مسائل سیاسی و آینده سیاسی سوریه در مذاکرات آستانه نیست. این کشور هرگونه رایزنی پیرامون مسائل سوریه به شکلی جدی در مذاکرات ژنو دنبال می کند؛ جایی که وزنه ترکیه و کشورهای هم نظر اردوغان بسیار سنگین تر از ایران و احتمالا روسیه خواهد بود.
عملیات سپر فرات در سوریه از سوی نیروهای ترک به سرعت و با شدت ادامه دارد و ترکیه از فرصت آتش بسی که در سوریه به وجود آمده برای مستحکم کردن جایگاه عملیاتی خود در سوریه و در مناطق تحت کنترل کردها نهایت استفاده را می برد؛ هرچند این کشور با معضلات زیادی در این عملیات مواجه است و به رغم تبلیغات اردوغان و مقامات ترک در موفقیت های این عملیات، روزانه گزارش هایی به دست می رسد که حاکی از آن است که عملیات سپر فرات برای ترک ها یک عملیات سنگین و خونین بوده و هزینه های مالی و انسانی فراوانی برای دولت اردوغان به همراه داشته است.
با این همه ترکیه در پی دو موضوع مهم در سوریه است: اول الگوبرداری از اقدام ایران و روسیه در مورد حلب و محکم کردن و تثبیت جایگاه خود در سوریه قبل از مذاکرات ژنو برای داشتن یک دست بالا در مذاکرات و دوم: محدود کردن و در صورت امکان قلع و قمع کردهای شمال سوریه برای جلوگیری از هرگونه قدرت گیری احتمالی این گروه ها در مرزهای خود. البته هنوز مشخص نیست که ایالات متحده که نیروی اصلی حامی کردها در سوریه و عراق است، تا کجا با این مسأله همراهی خواهد کرد.
موضوع مهمتر از همه اینها برای ایران اما لغزش تدریجی ولی صریح ترکیه به دامان عربستان و ائتلاف این کشور علیه ایران است. این موضوعی است که طی یک ماه گذشته به وضوح در مواضع و سخنان مقامات ترک دیده شده و آخرین آنها مربوط می شود به سخنان چاوش اوغلو در کنفرانس امنیتی مونیخ که ادامه اظهارات ضد ایرانی اردوغان در بحرین بود.
به شکلی بسیار ساده باید اذعان و اعتراف کرد که بعد از مدتی وقفه - که نتیجه کودتای داخلی نافرجام در ترکیه و در ادامه آن آشفتگی سیاسی داخلی و درگیری های مرزی ترکیه با سوریه بود - اکنون محور ترکیه - دوباره عربستان علیه ایران در حال قوت گرفتن است. سفرهای اخیر اردوغان به حاشیه خلیج فارس موضوعی بسیار جدی برای ایران و سیگنالی مهم برای مقامات ما بود که متأسفانه کسی آن را جدی نگرفت. این سفر آغاز مجددی از یک روند متوقف شده برای مدتی کوتاه علیه ایران بود؛ سفری که به شدت ایران را در تنگنای امنیتی و دیپلماتیک قرار می دهد و شاید منجر به یک انزوای پیرامونی برای ایران نیز بشود.
هماهنگی و همراهی ترکیه با عربستان سعودی به شدت توازن قوای منطقه ای را ـ که برای مدتی با خنثی شدن ترکیه به نفع ایران سنگین شده بود ـ به زیان ایران تغییر می دهد و زمانی که فشارهای منطقه ای دولت ترامپ بر ایران را به این موضوع اضافه کنیم و رژیم اسرائیل را نیز به این منظومه وارد سازیم، می توان به خوبی درک کرد که در آینده نزدیک، بدون هیچ تعارفی ایران درگیر یک «ائتلاف نامحسوس اما موثر» در راستای مهار منطقه ای خود خواهد شد.
اگر واقع بین و صریح باشیم باید بگوییم که این ائتلاف از چندی قبل مراحل شکل گیری خود را طی کرده است و اکنون به تدریج در حال انسجام و قوت گیری است. تمامی اشارات و شواهد ما را به این سمت هدایت میکند که دوره ای سخت در پیرامون منتظر ایران است و این همان چیزی است که عربستان، اسرائیل، ترامپ، جیمز ماتیس و ترکیه به دنبال آن هستند.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
این تنگنای امنیتی که پیش روی ماست، سناریویی خطرناک را نیز در پی دارد و آن رویارویی های نظامی در ابعاد کوچک است که احتمالا ریسک آن را ایالات متحده بر عهده خواهد گرفت. آن گونه که ناصر هادیان در گفت وگوی خود با «اینترنشنال» بیان کرده است: «نوع رفتارهای ما و حوادث احتمالی تأثیرگذاری هایی اساسی بر وضعیت های احتمالی دارند. مثلا در مورد برخورد احتمالی قایق های تندرو ایران با ناوهای آمریکایی یک برخورد کوچک بدون برنامه و طراحی ممکن است در دوره ترامپ به جنگی بزرگ تبدیل شود.»
آنچه بیش از همه این مسأله را خطرناک کرده، همان موضوع نزدیکی ترکیه به ائتلاف عربستان علیه ایران است که بدون شک یک موفقیت اساسی برای سعودی ها تلقی می شود. در این راستا، ایران از چند ابزار برای مهار ترکیه و فشار بر این کشور برخودار است که به نظر یک ضد حمله دیپلماتیک می تواند اولین گزنیه و فوری ترین آنها باشد.
آغاز این ضد حمله دیپلماتیک را می توان از سوریه دید. ایران هنوز هم در سوریه اثرگذاری مستقیم دارد و هرچند آینده جنگ سوریه اکنون تا حد زیادی به توافقات مسکو و واشنگتن وابستگی یافته است، همگان اذعان دارند که نفوذ و حضور ایران در سوریه و تأثیر ایران در آینده سوریه امری انکار نشدنی است. مذاکرات ژنو بخشی از نقش مهمی است که ایران می تواند برای فشار بر ترکیه از آن استفاده کند، به رغم آنکه کاری بسیار دشوار در این مسیر پیش پای ایران است.
عملیات سپر فرات هزینه های زیادی برای ترکیه داشته است و ایران باید به خوبی از شکاف موجود میان دیدگاه ترکیه و آمریکا در مورد کردها استفاده کند؛ کاری که روس ها با هوشمندی آن را تا کنون انجام داده و موضوع حضور کردها در مذاکرات صلح را به عنوان «چماقی» تأثیرگذار بر سر ادوغان نگه داشته اند. دولت اردوغان اکنون معضل کردها در عراق و سوریه را برای خود حیاتی و اساسی تلقی می کند و ایران باید از این مسیر فشار را بر ترکیه افزایش دهد.
بخش مهمتر از این اما بازمی گردد به گشایشی دیپلماتیک که ایران باید هرچه زودتر به آن دست یازد. سفرهای اخیر روحانی به حاشیه خلیج فارس با هر منظور و هدفی که تا کنون داشته است، اکنون باید یک مسیر جدید را نیز در دستور کار قرار دهد: باز کردن یک کریدور جدی دیپلماتیک بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس و در صورت امکان مستقیم با عربستان سعودی.
مهمترین برگ برنده ایران برای خروج از انزوای منطقه ای ایجاد شکاف در ائتلافی است که رهبری آن را عربستان سعودی در دست دارد و ترکیه وزنه ای مهم برای قدرت گیری و قوت گیری آن است. ترکها به خوبی نشان داده اند که بنا به شرایط متفاوت به سرعت در مواضع خود تغییر ایجاد میکنند و در نتیجه به نظر میرسد که رویارویی مستقیم دیپلماتیک با ترکیه راه چاره ای طولانی مدت نخواهد بود. ترکیه بعد از گرفتن امتیازات لازم، مجددا مواضع خود را تغییر خواهد داد.
ایران اکنون باید از حوزه ای وارد شکستن این ائتلاف منطقه ای شود که سرآغاز این ائتلاف است؛ یعنی حاشیه خلیج فارس. باز کردن یک کریدور دیپلماتیک بین ایران و کشورهای این منطقه - و در صورت امکان عربستان - چند فایده همزمان برای ایران دارد: اول منجر به آن خواهد شد که مخابره مستقیم پیام ها و سیگنال ها از هرگونه اشتباه محاسباتی بین کشورهای منطقه که منجر به عمیق شدن تنش ها خواهد بود، جلوگیری کند. دوم آنکه ایران با نزدیکی بیشتر به کشورهای جنوب خلیج فارس ترکیه را خنثی کرده و برای مدتی دیگر در آچمز قرار خواهد داد. سوم باز شدن مسیر دیپلماتیک بین ایران و همسایگان جنوبی موضوع نزدیکی خطرناک اسرائیل و کشورهای عرب منطقه را می تواند تحت تأثیر قرار دهد. چهارم با نزدیکی بیشتر ایران از این مسیر به کشورهای حاشیه خلیج فارس موضوع رقابت تسلیحاتی که اکنون به شدت به زیان ایران در جریان است، در پی رفع بلند مدت سوءادراک میان کشورهای منطقه ای کند یا متوقف خواهد شد.
این مهم به هیچ وجه به سادگی به دست نخواهد آمد که دلیل آن انباشت طولانی مدت تنش و سوءادراک میان ایران و به ویژه عربستان سعودی است؛ اما واقعیت آن است که به تعبیری کنایه آمیز ترکیه همواره برای ایران یک دوست جفاکار و یک رقیب وفادار بوده است. این کشور بنا به شرایط خاص و با توجه به استراتژی کلان خود با ایران روابط پر نوسانی داشته و بد ماجرا آنجاست که با توجه به وزن منطقه ای ترکیه، حرکت این کشور به سمتی که کفه توازن قوای منطقه ای برای ایران را به زیان تغییر دهد، اثرات زیادی بر تصمیم سازی و بازیگری ایران در پی دارد.
در نتیجه ضد حمله دیپلماتیک به ترکیه در حال حاضر و با توجه به روابط پیچیده دو کشور و درگیری مستقیم آنها در مسأله سوریه و عراق، ضروری ترین اقدامی است که دستگاه دیپلماسی کشور باید به آن دست زند. اکنون زمان مماشات با ترکیه نیست، چون مسیر ترکیه کاملا مشخص شده و خط ارتباطی میان آنکارا و ریاض با قوت برقرار شده است. اکنون زمان آن است که تصمیمی جدی برای ترکیه گرفته شود، زیرا زمان برای تلاش در راستای خروج از یک انزوای منطقه ای احتمالی با دامنه زمانی نامشخص برای ایران، اندک است.