حادثه پلاسکو در کنار نکات دردناک و تلخی که برایمان به یادگار گذاشت، تلنگری بود برای یادآوری برخی خوبی های کمرنگ شده در جامعه مان؛ از جمله تقویت روحیه ایثارگری که یادگار گرانقدر آتش نشانان شهید آن حادثه است؛ یکی از یادگارهای نیک ایشان برای ایرانیان.
به گزارش «تابناک»، در روزهایی که دود غلیظ بر فراز محل حادثه پلاسکو بالا میرفت، لابلای اخبار این رویداد غمبار که به شدت در کانون توجه عموم قرار داشت، دو جمله از زبان آتش نشانان حاضر در این حادثه روایت شد که بسیار جالب توجه بود؛ آنقدر که توقع داشته باشیم آنها را قاب کرده و بر در و دیوار شهر بکوبند، بلکه با دیدنشان به خود آمده و در رفتارهای ناخوبمان تجدید نظر نماییم.
یکی از آن جملات، روایتی بود که یکی از آتش نشانان حاضر در محل حادثه به نقل از یکی از شهدای آن رویداد مطرح کرد. در فیلمی که حال و روز آتش نشانان در دقایق نخست فروریختن ساختمان پلاسکو را نشان میداد و در کانونش، یکی از آتش نشانان رهیده از مهلکه، با چشم گریان از اصرارش به همکار مفقود الاثرش برای نرفتن به ساختمان میگفت که در جوابش شنیده بود: «نمیشود؛ مال مردم آنجاست»!
روایتی که شنیدینش برای بسیاریمان تعجب برانگیز بود، شاید از این رو که مدتهاست در مراقبت از مال مردم کاهلی میکنیم و خودخواهی هایمان به قدری زیاد شده که گاه حتی در اطرافیانمان را نیز ندید میگیریم، چه برسد به افراد غریبه؛ رویکردی که حکایت از جایگزینی یک خصیصه زشت و ناپسند با نوع دوستی مثال زدنی ایرانیان در گذشته را دارد.
اهمیت جمله آن آتش نشان زمانی بیشتر مشخص شد که تفحص در آوارهای ب رجای مانده از پلاسکو نشان داد همه آتش نشانان مفقود شده در آن حادثه، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. قهرمانانی که برای مراقبت از مال مردم از بذل جان دریغ نکردند، حال آنکه بسیاری از ما از کوچکترین همراهی با یکدیگر دریغ میورزیم. بماند که در حاشیه حادثه پلاسکو نیز نمونه های فراوانی از فاصله بسیار برخی از هموطنانمان با روحیه ایثارگری آتش نشانان حاضر در عملیات به ثبت رسید
مثل رفتار عجیب یکی از خبرنگاران رسانه ملی که در جواب، به جمله ای ماندگار ختم شد. زمانی که خبرنگار ذوق زده با سختی خود را به یکی از آتش نشانانِ مشغول به کار رساند تا بی ملاحظه همه اصول، با او گفتوگو نماید و در جواب شنید: «الان وقت کاره»! پاسخی که هرچند خبرنگار مذکور آن را نشنیده گرفت و تلاش کرد با بیان جملات نامربوط، فراموشش کند، اما به دل بسیاری از مردم نشست.
آنقدر که بریده فیلم این پرسش و پاسخ به شدت در شبکه های اجتماعی بازنشر یافت و بسیاری از کاربران از پاسخ مناسب آتش نشان، تقدیر کردند. پاسخی که گویی گمشده بسیاری مان را بازگو میکرد و در عین سادگی، بسیار ناب بود. شاید از این روی که اغلب در چنین مواردی شنونده جملات کلیشهای هستیم، تا تأکید بر انجام وظایف و موکول کردن مانورهای تبلیغاتی به آینده.
جملهای که در پس آن، نه دعواهای داغ شدهی جناحی در روزهای پس از حادثه پلاسکو دیده میشد و نه هیچ نمایشی، که برعکس، صاف و مستقیم به ضرورت ها اشاره داشت؛ ضرورت های کاری و حرفهای که اگر پیشتر جدی گرفته شده بودند، چه بسا هرگز حادثه پلاسکو رقم نمیخورد.
اینکه کارمان را جدی بگیریم، ولو ایستادن در گوشهای از محل حادثه و پاشیدن آب روی خرابه های داغ یک حادثه خونین باشد. کاری که ممکن است از دید ما و شما حاشیه ای به نظر برسد اما از دید یک فرد حرفهای و منضبط، آنقدر جدی است که نمیتوان حین انجامش با خبرنگار پخش زنده تلوزیونی هم گفتوگو کرد.
رفتاری ناب که چه بسا از بسیاری مان در شرایط مشابه سر نزند، به ویژه از آن دسته از ماها که حین رانندگی با تلفن گپ میزنیم و حواسمان به همه چیز هست الا رانندگی، یا آن دسته از ما که فکر میکنیم حقمان ادا نشده و دلیلی ندارد ما هم کارمان را کامل و دقیق انجام دهیم، یا آن گروهی از ما که گاه در انجام وظایف آنقدر سهل انگاریم که فراموش میکنیم کارمندیم و باید کار ارباب رجوع را انجام دهیم یا... .
خصیصهای که متأسفانه در جامعه مان به شدت رایج شده اما مطلب نیست و از این روی، یادآوری کار درست توسط یکی از آتش نشانان حاضر در محل عملیات پلاسکو، خرسندمان میکند و توقع داریم با تلنگر آن، به خود آمده و به مسیر درست بازگردیم. تلنگری ویژه برای مایی که گاهی فراموش میکنیم بدیهی ترین وظایف شغلی و کاری مان چیست!