بر اساس گزارشهای اعلامشده به دلیل تغییرات اقلیمی، هوای تهران طی 60 سال گذشته حدود 2.5 درجه سانتیگراد گرمتر شده و میزان فرونشست سالانه زمین آن به حدود 30 سانتیمتر در سال رسیده است که این مهم با توجه به لرزهخیز بودن کشور، ریسک آسیبپذیر کردن شهر را افزایش خواهد داد.
به گزارش ایسنا، بارشهای باران ناگهانی و سیلآسا، بارش سنگین برف، هوای بسیار سرد، بارش برف در نقاط گرم و خشک، کاهش باران در نقاط مرطوب و کوهستانی، افزایش متوسط دمای برخی شهرها در سالهای اخیر نمونههایی از تغییرات محسوس در آب و هوای ایران است که از آن با عنوان «اثرات تغییر اقلیم» یاد میشود.
تغییر اقلیم یا تغییرات آبوهوایی یعنی هر تغییر مشخص در الگوهای مورد انتظار برای وضعیت میانگین آب و هوایی که در طولانی مدت در یک منطقه خاص یا برای کل اقلیم جهانی رخ بدهد. تغییر اقلیم نشاندهنده تغییرات غیر عادی در اقلیم درون اتمسفر زمین و پیامدهای ناشی از آن در قسمتهای مختلف کره زمین است.
به گفته محققان پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با توجه به لرزهخیز بودن کشور و کاهش آبهای زیر زمینی به دلیل کمبود منابع آب با پدیده فرونشست زمین مواجه هستیم که این امر میتواند خطرپذیر بودن کشور را در زمان رخدادهای زلزله افزایش دهد.
دکتر مهدی زارع، استاد زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، توسعه بیابانها در نزدیکی شهرها و توسعه کلانشهرها را از جمله چالشهای مهم اقلیمی دنیای آینده دانست و افزود: وضعیت بیابانی در جنوب شهرستان ورامین در جنوب استان تهران توسعه یافته و ادامه این وضعیت منجر به این خواهد شد که این منطقه به سرعت به سوی تبدیلشدن به کویر پیش برود.
وی اظهار کرد: سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان تهران کاهش میزان بازندگی از 66 تا 80 درصد را نشان میدهد.
زارع با تاکید بر اینکه در ناحیه جنوب آزادراه قم –گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است، خاطرنشان کرد: تغییرات اقلیمی که شامل فرآیند گرمشدن جو زمین است، نماد مشخصی نیز در استان تهران دارد.
به گفته وی در طی 60 سال گذشته حدود 2.5 درجه سانتیگراد هوای تهران گرمتر شده است که حدود 1.5 درجه آن به حدود 20 سال آخر این دوره مربوط است.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی، یشترین تمرکز جمعیت در استان تهران را در جنوب، جنوب غرب و غرب دانست و ادامه داد: در داخل شهر تهران نیز تمرکز جمعیت به سمت مرکز و جنوب تهران قرار دارد.
وی با بیان اینکه با این تمرکز جمعیت در این نواحی با چالشهای مختلفی روبرو هستیم، در این باره توضیح داد: خطر رخداد زمینلرزه از جمله این چالشها است که در گستره یادشده در هر 200 سال در گستره یکصد کیلومتری پیرامون تهران انتظار رخداد زمینلرزهای با بزرگای حدود 7 وجود دارد.
به گفته این محقق زلزلهشناسی، در این گستره حدود 185 سال است که زمینلرزه مهمی رخ نداده است و آخرین رخداد مهم مربوط به زلزله 1830 منطقه دماوند شمیرانات میشود. فرونشست زمین چالش مهم دیگر تهران
زارع، فرورنشست زمین را از دیگر چالشهای موجود در شهر تهران نام برد و گفت: طی دهه گذشته در گستره غرب و جنوب غرب تهران که اکنون جمعیتی حدود 2 میلیون نفری را در خود جای داده است، میزان فرونشست سالانه زمین به حدود 30 سانتیمتر در سال (هر سه سال یک متر) میرسد. وی اضافه کرد: این فرونشست علاوه بر آسیب جدی بر زیر ساختهای منطقه مانند خطوط راهآهن، خانهها و ساختمانها و سایر تاسیسات را نیز آسیب پذیرتر میکند. بنابراین در چنین وضعی عملا ریسک زمینلرزه بعدی به دلیل افزایش آسیبپذیری بیشتر خواهد شد.
زارع یادآور شد: گزارشها نشان میدهد که تعداد حدود 22 هزار حلقه چاه غیر مجاز در استان تهران وجود دارد که حدود 10 هزار حلقه مربوط به شهر تهران و پیرامون آن است.
وی در عین حال اضافه کرد: برآورد میشود که تعداد چاههای غیر مجاز حدود 3 برابر تعداد چاههای مجاز در شهر و استان تهران باشند.
استاد زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با تاکید بر اینکه شهر تهران و شهرهای پیرامونی آن همچنان از جذابترین مناطق کشور برای مهاجرت هستند، اظهار کرد: شرق و جنوب شرق تهران کانونی برای مهاجرت مهاجران از روستاها و شهرهایی است که دچار خشکسالی شدهاند مانند استانهای خراسان، کرمان و سیستان و بلوچستان. علاوه بر آن کانونی برای حدود 500 هزار نفر مهاجر ثبتنشده ولی برآوردشده افغان است.
زارع ادامه داد: در عوض مناطق جنوب، جنوب غرب و غرب تهران برای مهاجران از استانهای آذربایجان، اردبیل، کردستان و لرستان جذاب هستند. این امر موجب شده که سرعت رشد جمعیت در غرب تهران عملا طی دهه گذشته حدود دو برابر این رشد در شرق تهران باشد. چالش آب؛ بحرانی که در انتظار تهران است
این محقق زلزلهشناس چالش دیگر شهر تهران را آب دانست و گفت: کانونهای مدرن جمعیتی مانند شهر جدید پرند در 33 کیلومتری جنوب غرب تهران که در سایتهای دولتهای پیشین طراحی و اجرا شدهاند، عملا با چالش آب مواجه هستند.
وی با اشاره به اجرای طرحهای انتقال آب از شمال غرب، غرب و جنوب غرب تهران برای هدایت آب شرب و مصرفی به شهر جدید پرند، خاطرنشان کرد: مکانیابی شهر جدید پرند در اقلیمی بیابانی و در کنار فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) صورت گرفته است، ولی معلوم نیست چرا برای این اولین نکته مهم جهت توسعه این شهر که در سال 1394 جمعیتی 400 هزار نفری برای آن برآورد شده و برای سقف جمعیتی 950 هزار نفر در آن برنامهریزی شده است، تدبیر کافی نشده است. لزوم توجه به سامانههای هشدار
وی با بیان اینکه تمامی شهرهای کشور باید مجهز به سامانه هشدار پیشهنگام سوانح طبیعی باشند، افزود: با استفاده از فناوری اطلاعات (IT) و بهرهگیری از گوشیهای موبایل هوشمند و تبلتها ارائه هشدارهای پیشهنگام به مردم بسیار تسهیل شده و میتوان با تهیه نرمافزارهای سادهای که قابل نصب روی گوشیها و تبلتها هستند، هشدارهای مخاطرات را با سرعت بیشتر و به موقع به مردم ارائه کرد.
به گفته زارع، در حال حاضر سامانه هشدار پیشهنگام برای هیچ کدام از مخاطرات طبیعی در هیچ یک از شهرهای کشور و حتی برای شهر تهران راهاندازی نشده است. اثرات تغییر اقلیم بر مخاطرات طبیعی
عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزله به بیان اثرات تغییرات اقلیم بر مخاطرات طبیعی پرداخت و گفت: در سالهای اخیر مباحث مختلفی در این زمینه مطرح شده است که برخی از آنها حاکی از این است که کمبود آب در رشته کوههای البرز در سالهای اخیر به عنوان چالشی دائمی در آمده است. تغییرات اقلیمی به صورت بارش برف سنگین در مازندران در زمستان 1392 و عدم بارش برف به صورت قابل ملاحظه در زمستان 93 و همچنین خشک شدن تدریجی بسیاری از سرشاخههای رودخانههای البرز خودنمایی میکند.
وی ادامه داد: محدوده یخ دائمی (سیرکهای یخچالی) در البرز مرکزی و در یالهای جنوبی و شمالی دره نور (در رقوم بیش از 3000 متر) در دهه گذشته مدام کوچکتر شده است.
زارع یادآور شد: در اثر از بین رفتن آب دریاچهها در پهنههایی که گسلهای فعال وجود دارند، میتوان انتظار داشت که «لرزهخیزی القایی» رخ دهد. به طور کلی در آب گیری و خشک شدن (بارگذاری و باربرداری) آب دریاچهها (مثلا در مورد دریاچه سدها) هر گاه حجم آب از حدود 200 میلیون متر مکعب بیشتر باشد، میتواند موجب تحریک گسلهای فعالی شود که در پیرامون یا درون دریاچه مذبور وجود دارند.
وی به وضعیت سد «کوینا» (Koyna) در هند اشاره کرد و گفت: در این سد زمینلرزهای در سال 1967 با بزرگای 6.5 رخ داد که رخداد این زمینلرزه را با آبگیری سد «کوینا» با حجم مخزن حدود 2 میلیارد و 800 میلیون مترمکعبی در سال 1964 مرتبط میدانند.
زارع همچنین به وضعیت سد «آسوان» در مصر اشاره کرد و افزود: این سد در سال 1970 بر روی رودخانه نیل آبگیری شد و در سال 1981 زمینلرزهای با بزرگای 5.4 در محل دریاچه این سد رخ داد.
وی در عین حال با بیان اینکه در مورد خشکشدن و یا تغییرات سطح آب در دریاچههای طبیعی، دریاچه «سالتون سی» (Salton Sea) و «اوونز لیک» (Owens Lake) در کالیفرنیا مطرح هستند، ادامه داد: این دریاچهها در شمال و جنوب کالیفرنیا در محدوده پهنه گسل فعال «سان آندریاس» قرار دارند و رخداد زمینلرزهها در پیرامون این بخشها از پهنه گسله فعال مورد بحث زمینشناسان است و احتمال تحریک رخداد زمینلرزهها در این منطقه وجود دارد.
به گفته این محقق، زلزلههای 1872 با بزرگای 7.2 در «اوونز لیک» و فوج زمینلرزهها با بزرگای 2.6 تا 5.0 در ماه مه 2015 در محدوده دریاچه «سالتون سی» در جنوب کالیفرنیا از جمله این رخدادها است.
زارع اضافه کرد: زلزله نپال در هیمالایا و در پهنه گسله راندگی مرکزی اصلی (Main Central Thrust) رخ داد و موجب حدود 9 هزار کشته شد. زلزله مهم قبلی در همین پهنه در 1833 میلادی در همین پهنه با بزرگای برآورد شده 7.8 و همچنین در شرق پهنه کانونی زلزله 2015 در سال 1934 با بزرگای 8.2 موجب 10 هزار و 600 نفر کشته شد. لزوم توجه به تابآوری اقلیمی در کشور
وی استفاده از آب آشامیدنی برای آبیاری باغات را چالش امروز کشور برای هدر دادن آب آشامیدنی در ایران ذکر کرد و ادامه داد: این مساله به ویژه در منازل ییلاقی که ساکنان آن فقط روزهای معدودی از سال در آن ساکن میشوند، رخ میدهد و اکنون به چالشی تهدیدکننده بهویژه برای شهرهای استانهای گیلان و مازندران تبدیل شده است.
زارع با تاکید بر اینکه سرزمین ما در وضعیت کنونی امکانات و ظرفیتهای اقلیمی و طبیعی مشخصی دارد، خاطرنشان کرد: از این رو توسعه در آن بدون لحاظ کردن امکانات و قابلیتهای اقلیمی و از سوی دیگر تغییرات اقلیمی که در دهههای اخیر در ایران رخ داده است، به فجایع بزرگ انسانی در سرزمین ما تبدیل خواهد شد.
وی تاکید کرد: کاهش آسیبپذیری با افزایش «تابآوری اقلیمی» در این سرزمین به کاهش ریسک در مقابل سوانح بعدی خواهد انجامید.
سال هاست که فاضلاب شهر تهران توسط چاه های جذبی وارد خاک میشود. در کنار ایراداتی که به چاه های جذبی میگیرند اما یک خاصیت مهم دارد و آنهم جلوگیری از نشست خاک است. اکنون که چند سال است فاضلاب تهران جمع آوری می شود و به محل دیگری برده می شود قطعا باعث نشست خاک تهران خواهد شد