به مناسبت سومین روز جان باختگان حادثه تروریستی کابل؛
چگونه میتوان در سوگ اهالی کابل شریک شد و با ایشان همدردی کرد؟!
تروریستها هم در اروپا میکشند و هم در نزدیکی ما، در عراق، سوریه و افغانستان؛ اما اگر در اروپا بکشند، ما هم به واکنش برمیخیزیم و اگر در همسایگیمان بکشند، سکوت میکنیم؛ واقعیتی تلخ که بار دیگر در ماجرای کشتار بیرحمانه کابل بروز کرده، ولی برای تغییر آن هنوز فرصت هست!
تروریستها هم در اروپا میکشند و هم در نزدیکی ما، در عراق، سوریه و افغانستان؛ اما اگر در اروپا بکشند، ما هم به واکنش برمیخیزیم و اگر در همسایگیمان بکشند، سکوت میکنیم؛ واقعیتی تلخ که بار دیگر در ماجرای کشتار بیرحمانه کابل بروز کرده، ولی برای تغییر آن هنوز فرصت هست!
به گزارش «تابناک»؛ در پی انفجار انتحاری صبح روز چهارشنبه ۳۱ می ۲۰۱۷ در چهارراه زنبق، در منطقه وزیر اکبرخان کابل، بیش از ۹۰ تن جان باختند و بیش از ۴۶۳ تن زخمی شدند؛ اما آن گونه که از حوادث مشابه در اروپا با خبر میشویم، از این رویداد خبر نشنیدیم. انگار با رویدادی طبیعی مواجهیم و انفجار تانکر آبِ حامل مواد منفجره جاسازی شده، حادثه ای عادی است.
تصاویری از خون و انبوه جنازه که برای اهالی کابل و دیگر هموطنانشان تکراری است؛ اما مگر ترور تکراری میشود؟ خون و عزا چطور؟ خیر، اینها تصاویری نیست که هرگز تکراری شود، به ویژه زمانی که بدانیم تروریست ها و عاملان اصلی این جنایات هستند و این خونریزی ها را موفقیت میشمارند و برای تکرارش برنامه دارند.
امثال داعش که برای کشتار بشر در بسیاری از نقاط جهان برنامه داد و از کنسرتی کوچک در فرانسه و انگلستان تا زندگی روزمره در متروها و کوچه و خیابان ها را به خون میکشند، ولی در یکجا برای مبارزه با ایشان بسیج میشوند و در جای دیگر، کاری به کارشان ندارند؛ درست مثل واکنش های صورت گرفته به کشتارهایشان در کشورهای مختلف.
واکنش هایی که گهگاه در کشور ما هم بروز و نمود مییابد و گاه حاشیه ساز میشود. از این رو که گویی با استاندارد دوگانه ای در این زمینه مواجهیم و هنوز نمیدانیم چه واکنشی مناسب است. آیا باید در واکنش به حوادث تروریستی، همدردی کنیم؟ اگر بله، چه نوع همدردی؟ آیا روشن کردن شمع و تقدیم دسته گل به سفارت هایی که عزادار هموطنانشان شده اند، عملی فانتزی و بیهوده است یا انسان دوستانه و از سر همدردی؟
کافی است، واکنش ها به شمع روشن کردن شماری از هموطنانمان مقابل سفارت فرانسه پس از حوادث تروریستی پاریس را به یاد آورده و گلایه های صورت گرفته به شمع روشن نکردن برای حوادث تروریستی عراق را مرور کنیم تا دریابیم که هنوز تکلیفمان با نوع واکنش به حوادث تروریستی نیز مشخص نیست.
سردرگمی عجیبی که موجب بروز واکنش های عجیبی میشود. مثل فانتزی خواندن راهکارهایی مانند شمع روشن کردن مقابل سفارت کشورها و فرنگی خواندن این دست اقدامات، در حالی که راهکار دیگری برای همدردی با کشورهای آسیب دیده از ترور معرفی نمیشود. آن هم در شرایطی که کشورمان یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم در جهان است و از این روی، باید در همدردی و همدلی با آسیب دیدگان ترور سرآمد جهانیان باشیم.
همدردی که اگر با نوع غربی آن، شمع روشن کردن و تقدیم گل راحت نیستیم، میتوانیم نوع اسلامی و ایرانی آن را بروز دهیم. از جنس سوگواری و ابراز همدردی ایرانیان با عزاداران که مراسمی مفصل و ریشه دار است. مثل مراسم سومین روز درگذشت، یا هفتم یا حتی چهلم که آیین های ویژهای به آن سنجاق شده و این پیام را برای عزاداران به همراه دارد که در غمشان شریکیم و تنهایشان نخواهیم گذاشت.
پیامی که شاید بسیاری مان در دل برای اهالی افغانستان داریم اما کمتر بروزش دادهایم، تا جایی که به نظر میرسد حوادث خونین این کشور را نمیبینیم یا از دیدنش، رنج نمیکشیم، در حالی که این گونه نیست و آنچه این انفعال را موجب شده، مجادله بر سر چگونگی بروز همدردی با ایشان است. اینکه نمیدانیم بهترین راه همدردی با ایشان چیست و برخی با تنگ نظری ها، تنها شیوه برای این کار را نیز (شمع روشن کردن مقابل سفارت خانه ها) بی ارزش جلوه دادهاند.