سال گذشته وقتی ملوانان آمریکایی از سوی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آبهای خلیج فارس دستگیر شدند، جان کری، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، آزادی آنها را در کمتر از شانزده ساعت رقم زد. وی از یک ابزار قابل توجه برای به دست آوردن این پیروزی استفاده کرد: یک تلفن.
در ساعاتی که ملوانان آمریکایی دستگیر بودند، جان کری همتای ایرانی خود محمد جواد ظریف را پشت خط تلفن داشت. آنها در یک بعدازظهر پنج بار با یکدیگر تماس تلفنی داشتند اما در تماس دوم بود که توافق برای آزادی ملوانان حاصل شد. همه تماس های، بعدی نقش تماس های حمایتی و لجستیکی، رفع مشکلات و همچنین رفع سوءتفاهم هایی بود که منجر به بروز این واقعه شده بود.
برای مثال در همان زمان و در یک رویداد، بالگردها و کشتی های آمریکایی به محلی نزدیک می شدند که ملوانان آمریکایی در آنجا دستگیر شده بودند. ظریف در این تماس های تلفنی به جان کری گفت: لطفا به نیروی دریایی خود بگویید از این نزدیکتر نشوند. لحن ظریف حاکی از اضطراری بودن موضوع و درخواست بود. ظریف گفت: ما خواهان یک برخورد نظامی نیستیم، اما اگر هواپیماهای شما نزدیکتر شوند، مشکل جدی بروز خواهد کرد.
در این زمان، کری بلافاصله تلفن را با ظریف قطع کرد و به ژنرال جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده تماس گرفت تا او را مجاب به عقبگرد کند. کری به دانفورد گفت: ما در وضعیت ریسک بالا بردن تنش هستیم. ایرانی ها نشانه های مثبتی نشان داده اند که مبنی بر آزد کردن ملوانان است. در نتیجه باید در حال حاضر هواپیماها و شناورها را به عقب برگردانیم تا مطمئن شویم این نشانه ها واقعی است.
دانفورد از این درخواست متابعت کرد و در نتیجه از یک برخورد خطرناک جلوگیری شد. ظریف برای آن که اثبات کند، حال ملوانان خوب است، تصویری از این ملوانان را برای ایمیل شخصی جان کری فرستاد.
دو سال مذاکره و بحث طولانی و سخت بین ظریف و کری گذشته بود تا آنها قادر به برقراری نوعی از ارتباط مثبت شده بودند که بتوانند بر اساس آن بحران های پیش بینی نشده شبیه به ماجرای ملوانان آمریکایی را به سادگی حل و رفع کنند. اما زمانی که بعد از این همه مذاکره و سختی کانال ارتباطی مثبت برقرار شده بود، کاربرد و نفع آن برای دو کشور غیر قابل انکار بوده است. در واقع دستگیری ملوانان می توانست نمونه دیگری از بحران گروگانگیری طولانی باشد؛ اما به جای آن بسیاری از آمریکایی ها حتی در مورد این واقعه خبری هم به گوششان نخورد.
امروز بسیاری از بحران های پیش بینی نشده ای وجود دارد که می تواند ایران و آمریکا و در واقع کل خاورمیانه را به سمت رویارویی مستقیم بکشاند. آمریکا و ایران منافع مشترکی در نابودی داعش در عراق دارند؛ اما بعد آزادی موصل و پایان این عملیات، توازن منافع بین دو کشور می تواند آنها را بیشتر به سمت رویارویی سوق دهد. نمونه مشابهی از این ماجرا را در سوریه شاهد هستیم که در آن جا آمریکا اقدام به ساقط کردن پهپادهای ایرانی و بمباران نیروهای مورد حمایت ایران می کند. علاوه بر این تنش ها در خاورمیانه بعد از آن که عربستان سعودی ظاهرا چراغ سبزی از سوی دولت ترامپ مشاهده کرده است، در حال افزایش است.
وزیر دفاع سابق رابرت گیتش قطعا در مورد نیت نهایی عربستان سعودی دچارتوهم نشده بود، وقتی که به همتای فرانسوی خود در سال 2010 گفت: سعودی ها می خواهند تا آخرین نفر از سربازان آمریکایی با ایران مبارزه کنند. از آن زمان تا کنون، اشتهای عربستان برای یک جنگ و درگیری بین ایران و آمریکا افزایش یافته است.
اما به رغم این مسائل، دولت ترامپ و رکس تیلرسون وزیر خارجه اور اجازه داده اند تا خط ارتباطی با ایران از کار بیفتد. به رغم ریسک بالای درگیری و جنگ، تا کنون حتی یک تماس تلفنی هم میان تیلرسون و ظریف برقرار و حتی یک مورد اقدام برای حل دیپلماتیک مشکلات دیده نشده است.
وقتی از تیلرسون در سفرش به عربستان سعودی در مورد رهیافت دیپلماتیک در قابل ایران پرسیده شد، وی بیان کرد که برنامه ای برای ارتباط با ایران در حال حاضر ندارد؛ هرچند احتمال آن را در آینده نفی نکرد. این موضوع اصلا خوب نیست. اولین مسئولیت رئیس جمهور آمریکا و دولت او صیانت و حفاظت از مردم آمریکاست و این که تنها زمانی سربازان آمریکایی را در معرض خطر قرار دهد که همه گزینه های دیگر ناکارآمد شده باشند.
در هر دوی این موارد، دولت ترامپ شکستی اساسی خورده، زیرا حتی تلاشی هم در این راستا نکرده. ایالات متحده در آستانه ورود چشم بسته به یک جنگ نابود کننده در خاورمیانه است؛ بدون این که لحظه ای در مورد این مساله بحث شود که آیا این جنگ در راستای منافع ملی آمریکا هست یا نه، و حتی بدون اینکه دولت ترامپ فرصتی کوچک به دیپلماسی داده باشد.
سایر دشمنان احتمالی آمریکا در سراسر جهان که موضوع تعامل سازنده و صلح آمیز با آمریکا به جای درگیری و تعارض را مد نظر دارند، اکنون شاهد این رفتار هستند. آیا ما می خواهیم به این بازیگران این پیام را بفرستیم که ایالات متحده اول شلیک می کند و بعد می پرسد: چرا؟
دست کم جورج دابلیو بوش زمانی که جنگ عراق را به نمایندگان در کنگره فروخت، پشتیبانی افکار عمومی در آمریکا را در دست داشت و هرچند این جنگ از ابتدا منحرف و نکوهیده بود، با یک بحث و رأی گیری در کنگره مجوز آن صادر شد. در نتیجه آن جورج دابلیو بوش از دیپلماسی طفره رفت و با این حال، دلیلی ناقص ارائه کرد برای این که چرا دیگر دیپلماسی درمورد عراق یک گزینه نیست. ترامپ و ایلرسون حتی تا این حد هم در مورد جنگ اهمیت قائل نیستند.
بی پروایی دولت دونالد ترامپ آمریکا را در خطر می اندازد و جان سربازان مرد و زن آمریکایی را در معرض ریسک قرار می دهد. اگر تیلرسون آن شخص بالغی است که قرار است در اتاق دولت ترامپ را به مسیر درست هدایت کند، باید ایفای نقش خود را آغاز کند. قبل از آنکه افزایش تنش با ایران به نقطه غیر قابل بازگشت برسد، باید به دیپلماسی یک فرصت جدی داده شود. این مسئولیت بر عهده و دوش آقای تیلرسون است. مدیر عامل سابق اکسون، شماره موبایل آقای ظریف را دارد. وقت آن است که برای یک تماس تلفنی اقدام کند.