ماجرای همنشینی تتلو با برخی چهرههای سیاسی اصولگرا از جمله حمید رسایی، نقوی حسینی و ضرغامی در جشن خبرگزاری فارس و واکنش اصولگرایان و اصلاح طلبان به آن از سوژههای خبری امروز ۲۷ تیرماه برخی روزنامههای ایران است. آرمان امروز واکنش عباس عبدی به این موضوع با عنوان «اصولگرایان تاج روی کلاه تتلو را ببینند»، چاپ کرده و روزنامه همدلی گزارشی با عنوان اصولگرایان از تتلو چه میخواهد، منتشر کرده است.
به گزارش «تابناک»، خبر بازداشت حسین فریدون و آزادی او پس از ۲۴ ساعت و بستری شدنش در بیمارستان در روزنامههای امروز بازتاب گستردهای داشت. چند روزنامه اصلاح طلب در یادداشت هایی روحانی را به تمکین به قانون دعوت و رفتار آیتالله هاشمی در مقابل برخوردهای قضایی با فرزندانش را یادآوری کردند. آفتاب یزد عنوان گزارشی با همین موضوع را با عکس روحانی و هاشمی در کنار هم در صفحه نخست خود جای داده است.
با گذشت چندین روز از خاکسپاری آتنا دختر هفت ساله قربانی جنایت چندین روزنامه از جمله بهار به همین بهانه مسأله کودک آزاری و راهکارهای مقابله با آن را موضوع گزارش کرده اند. بهار همچنین تیتر اول شماره امروزش را به این سوژه اختصاص داده است.
هشدارهای سرلشکر باقری درباره تحریمهای جدید آمریکا و حمایت ایران از یکپارچگی عراق هم در اکثر روزنامهها برجسته شدند؛ با این تفاوت که روزنامه جوان تصویر و جملهای از سرلشکر باقری را تیتر و تصویر صفحه نخست خود انتخاب کرده است.
نمره فراکسیون امدی به وزرای روحانی و گزارش محرمانه این فراکسیون درباره کابینه روحانی از دیگر خبرهایی بود که در بعضی روزنامههای امروز منعکس شده است.
علاوه بر موارد یاد شده گزارش ها و گفت وگوهایی دیگر در صفحات دیگر روزنامه های امروز منتشر شده که در ادامه برخی از آنها را مرور می کنیم:
آقا تهرانی: من اصلا اصلاحات را قبول ندارم
روزنامه اعتماد در شماره امروزش در مقدمه گفت وگویی که با مرتضی آقا تهرانی انجام داده است، مینویسد: همه چیز «پایدار» است؛ از هوا گرفته تا مردی که روبهرویم نشسته است. زور بادِ نیمه جان به ابرها نمیرسد و از جایشان تکان نمیخورند، درست شبیه خاطرههایی که حریف خطوط چهره مرد شماره یک «پایداریها» نمیشوند تا «پایداری» هم در کلامش هویدا باشد و هم در صورت و سیاستش. قرار گفتوگو را نه در دفتر کار یا خانهاش که در مسجد میگذارد و میگوید: «همینجا در حیاط مسجد خوب است، مینشینیم.» مرتضی، آقاتهرانی است، اما ریشه و نسبش به اصفهان و جماعت سنگتراشها میرسد. با این حال، او به جای سنگتراشی، طلبگی پیشه کرده و در حلقه شاگردان آیتالله مصباح نشسته است؛ چه آن روزها که طلبه مدرسه حقانی بود و چه وقتی که ردای دبیرکلی جبهه پایداری را بر شانه انداخت. به مدرسه حقانی که رفت، هم درس حوزه خواند و هم الفبای سیاست مشق کرد. گرچه میگوید از اخراجیهای حقانی است، اما بازهم برای آیتالله مصباح شاگرد اول بوده. شاگردی که در جوانی کتابهای بازرگان را میخوانده است و پای سخنرانیهای آیتاللهطاهری در اصفهان میرفته.
او از معدود روحانیون جمهوری اسلامی است که در همان اوان جوانی و طلبگی، «علوم جدیده» را هم خوانده و همین خواندن او را ترغیب کرده تا به جای «قم»، از «امریکا» سردرآورد و به جای «حوزه»، از «دانشگاه.»
ایران که میآید، احمدینژاد را ندیده برایش تبلیغ میکند، منبر میرود، رای جمع میکند و... احمدینژاد رای میآورد و آقاتهرانی میشود نخستین معلم اخلاق دولت در تاریخ جمهوری اسلامی. دولتی که وقتی از او میپرسم چرا با وجود معلم اخلاق، بیاخلاقی از دلش بیرون زد، میگوید: «پیغمبرها که آمدند حرف زدند همه مردم آدم شدند؟!» او، اما حالا بر رابطه با مردی که ندیده، برایش تبلیغ میکرد، نقطه پایان گذاشته است: «بعد از ماجرای خانهنشینی و اینها، رفت و آمدمان با ایشان قطع شد.»
برخلاف بسیاری، آقای دبیرکل پایداری را سازناکوک اصولگرایی نمیداند، اما بر اختلافشان با علی لاریجانی «پایداری» دارد و معتقد است: «مگر من باید هرچه آقای لاریجانی میگوید را قبول کنم؟» با این حال، آقاتهرانی هیچگاه گرفتار تندبادها نشده است، نه در مجلس هفتم، نه هشتم و نه نهم: «تند مزاجی خوب نیست. همه باید با آرامش حرف حسابشان را بزنند.»
او در پاسخ به این پرسش اعتماد که اختلافهایتان اغلب با بزرگان اصولگراست. برای مثال هیچوقت آبتان با آقای علی لاریجانی در یک جوی نمیرود. چرا؟ میگوید:از خودش بپرسید.
برای همایشهای مختلف اصولگرایان دعوتش کردند، نیامد. حتی آقای موحدی دنبال بودند که ایشان بیاید ولی نیامد. چهکارش کنیم؟
و در واکنش به جمله «به نظر میرسد مشکل اصلیشان با شماست نه با اصولگرایی میگوید: او با ما مشکل دارد!
یعنی شما هیچ مشکلی با آقای لاریجانی ندارید؟
مگر من باید هرچه آقای لاریجانی میگوید را قبول کنم؟
پس دو طرف با هم مشکل دارند!
نه، من پای نظام و انقلاب ایستادهام؛ لاریجانی هم اگر انقلاب، صحبتهای امام و بیانات ولی فقیه را قبول داشته باشد ما هم او را قبول داریم اگر نداشته باشد، نه.
خب آنطرف ماجرا هم میگویند ما قبول داریم.
به گفتن است؟ نباید در عمل نشان دهند؟ آقای موحدی آمدند، ما آمدیم، همه اصولگراها آمدند خب از ایشان هم دعوت کردند، چرا نیامدند؟ حالا بگویید ایشان باید جواب بدهد یا من؟
حرفم این است که ما یک حق داریم، یک باطل. انقلابی داریم که هزینههایی برایش دادهایم و باید پای آنها بایستیم؛ یک اصولی داریم که این اصول را نمیشود زیر پا گذاشت. هر کس هم بگذارد ما نمیگذاریم.
یعنی میگویید آقای لاریجانی اصول را زیر پا میگذارد؟
حالا شخص لاریجانی به عنوان یک نفر را نکشید وسط.
خب الان ایشان محور صحبتهای شما هستند!
نه یک بخشاش است، در راس همه نیست.
در راس همه نه، در راس عدهای که شاید در جریان اصولگرایی بیشترین مخالفت را با پایداریها دارند.
خب یک عدهای هم مثل آقای کاظم جلالی زیر مجموعه ایشان هستند که حتی در لیست اصلاحات میروند، خب من هم باید بروم؟ من اصلا قبول ندارم اصلاحات را. برای چه باید بروم؟ آقای لاریجانی با اینها تعامل دارد، ما که نداریم!
یعنی شما با این تعامل مخالف هستید؟
نه اصلا سبک کار ما با سبک کار ایشان ممکن است جور درنیاید. حالا چه باید کرد؟ ما به آنها باید بگوییم بروید کنار یا ما برویم کنار؟ به من میگوید شما رها کن!
باید پای اصول اصولگرایی بایستیم. هشت تا اصل است که حضرت آقا گفتند، امام گفتند. پای همانها بایستیم. این معنایش این نیست که هر کسی آمد چیزی گفت: من هم همان را بگویم. اگر این طور باشد که باید همه احزاب را جمع کنیم. همه یک حرفی بگوییم و برویم؟!
شما در صحبتهایتان گفتید که اصلاحات را قبول ندارید!
نظر من است دیگر.
چرا؟ یعنی از صفر تا صدشان را قبول ندارید؟
اصلاحطلبها خطوط قرمزی ندارند. من نفهمیدم هنوز چه خط قرمزی دارند. الان چند وقت پیش یکی از این آقایان رفت بالا سر میتی که پرچم
شیر و خورشید رویش گذاشته بودند، نماز خواند. شما بفرمایید من باید قبول کنم اینها را؟
ولی اصلاحطلبی یک جریان زنده در کشور است با یک بدنه اجتماعی بزرگ.
بله درست است؛ یک جریان هستند، مگر من گفتم جریان نیستند. ولی من قبول ندارم. ما در مجلس با اینها کار کردیم. هر جا میدیدیم میتوانیم کار کنیم، کار میکردیم. اشکالی ندارد.
اصلاحطلبان هم شبیه اصولگرایان یک طیف هستند که هم عناصر تندرو دارند و هم معتدل. اینگونه که شما میگویید یعنی هیچ کسی را در این جریان قبول ندارید!
شخص برای من مهم نیست؛ مهم افکار و حرکت و اینها هست. اشخاص برای من مهم نیستند. اشخاص ممکن است الان این طور باشند فردا طور دیگری. در مجلس در کمیسیون فرهنگی گاهی آقای علی مطهری چیزی را میگفت: همه رد میکردند ولی من قبول میکردم. برای من اصلا مهم نیست علی میگوید، خب علی بگوید. مگر قرار است هرچه او میگوید من بگویم نه؟!
آقایان ولی خیلیشان این طور هستند که هر چه پایداری بگوید، مخالفت میکنند. اگر بپرسی چرا، تنها دلیلشان این است که، چون پایداریها میگویند. این منطق است به نظر شما؟ من حتی با شریعتی هم که به فرض میگویم مخالفم این طور نیست که هر چه بگوید بگویم بیخود گفت؛ بعضی چیزهایش غلط است و بعضی چیزهایش درست. غلطهایش این است و درستهایش این. آقای سروش غلطهایش این است و درستهایش این.
ترور شریعتی به رسم تکنوکراتها
فرهیختگان در گزارشی مفصل به نقد پرونده ویژه شریعتی در شماره اخیر مجله مهرنامه پرداخته و در بخشی از این گزارش با عنوان ترور شریعتی به رسم تکنوکراتها نوشته است: شماره اخیر مجله مهرنامه در پرونده تاریخ و خاطرات به بازخوانی اندیشه سیاسی دکتر علی شریعتی میپردازد. خروجی محتوایی آن رونویسی از برآیند تحلیلی سرمقاله سردبیر است. آیا چنین رویکردی تعبیر انتقاد میشود یا انتقام؟
بیژن مومیوند، دبیر پرونده تاریخ با بررسی اندیشه سیاسی دکتر شریعتی، آن را مختص دوران فعالسازی و اوجگیری مقطع زمانی «نهضت» میداند و معتقد است تاریخ انقضای زیست فکری وی در حوزه عمومی ما به اتمام رسیده و شریعتی در معرض کالایی شدن است و در همین راستا نوشته است: «در دوره «نظام» اگر بر حضور او در حوزه عمومی اصرار شود، چون شریعتی حرفی برای حوزه عمومی کنونی ندارد و از دوران «نهضت» سالهای زیادی گذشته، راهی جز ابژه و کالایی شدن ندارد و درنهایت تبدیل میشود به سلبریتی در کنار فوتبالیستها و بازیگرانی، چون سوشا مکانی و محمدرضا گلزار.»
پس از این یادداشت سعید حجاریان در مصاحبه اندیشه شریعتی را «معضلی» برای شرایط کنونی ما دانسته هرچند معتقد است که اندیشه وی «کارایی گذشته» را ندارد و در همین راستا مینویسد: «باید به کسانی که میگویند میتوان با شریعتی راهی نو آغاز کرد و همچنین آنها که میخواهند وی را بازخوانی، واکاوی و بازسازی کنند، فرصت داد پروژه مدنظرشان را پیش ببرند. ما هم منتظر نتیجه میمانیم، اما من اعتقاد دارم با توجه به دنیای اندیشهای امروز باید شریعتی را پروژه تاریخی دانست.» و سپس در دستوری راهبردی برای جریان فنسالار تمرکز بر تفکرات مهندس بازرگان را طرح میکند. آخرین ضربه را ابراهیم فیاض بر پیکر شریعتی میزند و او را «مقلد» و نماینده «مارکسیسم اسلامی» معرفی میکند. ابراهیم فیاض شریعتی را مقلدسازتر میداند و اظهار میدارد: «الگوی شریعتی ژان پل سارتر است. اتفاقا کارهای ژان پل سارتر را شریعتی کاملا تکرار میکرد. شریعتی خیلی چیزهایش تقلیدی بود؛ بهقدری تقلیدی که آدم باورش نمیشود.
اینهایی که خیال میکنند شریعتی خلاقیت داشته، هیچ ایده و کار خلاقانهای نمیتوانند از شریعتی نشان دهند و کارها و نظرات و تحلیلهایش کاملا تقلیدی است.» و در ادامه مدعی است که «منبع داعش در نقد تشیع و حمله به تشیع، شریعتی است.» و در همین راستا میگوید: «مغزهای متفکرشان کتابهای شریعتی را میخوانند. تئوریسینهای داعش از مصر، ترکیه و حتی تونس هستند و در این کشورها کتابهای شریعتی بهشدت پرفروش است. این مسیر بعدا توسط سروش ادامه پیدا میکند که همهاش نقد تشیع است.» سعید حجاریان در بخشی از گفتوگوی خود پیرامون مناسبات فکری جریان تکنوکرات با شریعتی که ابزار رسانه گروه نشریات هممیهن است، گفت: «عدهای دیگر از منتقدان که نماد آنها نشریه مهر نامه است شریعتی را تئوریسین بنیادگرایی دینی میدانند. این گروه معتقدند سلفیگری دو جنبه شیعی و سنی دارد و کار داعش و شریعتی فیالواقع همراستا است.»
سیدجواد میری، دانشیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی انتقادی نسبت به «جا انداختن» ایده شریعتی بهمثابه بنیانگذار خشونت نوشته است: «طی این دو سال اخیر میتوان خط سیر مشخصی را توسط مهر نامه و اندیشه پویا در قبال سنت روشنفکری دینی مشاهده کرد که دائما حول مفهوم «نفی» و «سیاه نمایی» انقلاب میچرخد، ولی نفی انقلاب و تطهیر نظام شاهنشاهی را با چینش مجموعهای از استراتژیها انجام میدهند.»
او شریعتیستیزی و شریعتیزدایی و حمله به سنت روشنفکری دینی را بسترسازی برای رویش باستانگرایی کور میداند و در راستای تحلیل پروژه فکری گردانندگان مهرنامه نوشت: «من فکر میکنم باید کمی تیزبین بود و نشانهها را نشانه رفت و یکی از آن نشانهها تغییراتی در ساخت برخی جوانب قدرت در ایران است که اراده ملی مبتنیبر خوانش دینی و مطالبهگری از حاکمیت که منبعث از خوانش اسلامیستی شریعتی است را برنمیتابد و از این رو چرخشی در حال رخ دادن است که افکار عمومی مطالبهگری و عصیان بهمثابه حقوق شهروندی را فراموش کنند و به دنبال اسطورههایی در عصر باستان بروند یا به خوانشهایی از دین تمکین کنند که حاکمان را اولوالامر بنگرند و امرشان را مطاع بپندارند. به سخن دیگر، ستیز با شریعتی یا هجمه علیه روشنفکری دینی بخشی از پروژه عقیم کردن جنبش اجتماعی و عدالتخواهی ایرانیان است که به دنبال مشروط کردن قدرت بودهاند؛ ولی یکبار با نام فرهایزدی به استبداد سیاسی کشید و بار دیگر با نام اطاعت از اولوالامر.» این استاد دانشگاه معتقد است که ترور شخصیت شریعتی برای تقابلسازی ناسیونالیسم افراطی با اسلامی سیاسی است و نوشت: «روشنفکر مسلح خطاب کردن شریعتی بخشی از پروژه ظریفتری است که مهر نامه در چینش راست سیاسی در حال اجرای آن است. البته نباید از این نکته غافل شد که ناکارآمدی سیاسی و سرخوردگی اجتماعی اقبال به نوعی از ناسیونالیسم افراطی را در بخشهایی از جامعه ایجاد کرده است که تقابل با اسلام سیاسی و نمادهای آن، چون شریعتی میتواند برای قشرهایی محبوبیت اجتماعی ایجاد کند تا آنها بتوانند بهرهبرداریهای مطلوب خویش را بنمایند. به سخن دیگر، راندن شریعتی به حاشیه راندن یک فرد نیست بل مطرود کردن خوانشی از دین است که از قدرت، مطالبه پاسخگویی دارد و دین را در خدمت حاکمیت برنمیتابد بل دین را در خدمت رهایی انسان میخواهد.»
اسیدپاشی در لندن، هفتتیرکشی در شیکاگو
کیهان در شماره امروزش در گزارشی با اشاره به اسیدپاشی در لندن و هفت تیرکشی در شیکاگو، امنیت را حلقه گم شده غرب عنوان میکند و مینویسد: اروپا و آمریکا سالهاست، برای کشورهای غرب آسیا نسخههای امنیتی میپیچند. همه این نسخهها نیز با یک «درمان» شروع میشود؛ کشورها باید «لیبرال» شوند تا به «توسعه» و «امنیت» برسند. در همین راستا کشورها و فرهنگهایی که در مقابل این نسخه مقاومت کنند باید به زور اسلحه هم که شده «لیبرال» شوند! و باز در همین راستا بوده که دولت آمریکا مثلا با یورش به افغانستان و عراق صدها هزار نفر را کشته و صدها هزار نفر را زخمی، معلول و آواره کرده است! و بالاخره بر اساس همین منطق هر روز ما شاهد بمباران سوریه و عراق هستیم!
اما در حالی که اروپا و آمریکا نسخه امنیتی برای کشورهای منطقه غرب آسیا میپیچند خود گرفتار ناامنیهای عجیب و گستردهای هستند. امنیت امروز، حلقه گم شده زندگی انسان مدرن در اروپا و آمریکا است. افزایش روزافزون آمار جرم و جنایت، قتل و کشتار، حملات نژادپرستان، اسیدپاشی، حملات ترویستی و... همگی نشانههایی از وضعیت ناامیدکننده امنیت در آمریکا و اروپاست.
از انگلیس گزارش رسیده اسیدپاشی در این کشور گسترش یافته و دولت «ترزا می» قصد دارد مجازات مرتکبان اسیدپاشی را تشدید کند. بر اساس گزارش شبکه تلویزیونی بیبیسی، این اقدام پس از آن صورت میگیرد که پنج نفر پنجشنبه شب گذشته در لندن پایتخت انگلیس هدف حملات اسیدپاشی قرار گرفتند.
پلیس انگلیس با ارائه اطلاعات مربوط به حملات اسیدپاشی طی یک سال گذشته اعلام کرده «در این مدت ۴۰۸ مورد حادثه اسیدپاشی به پلیس گزارش شده است.» بیشترین موادی که در این حملات مورد استفاده قرار گرفتهاند عبارتند از: مواد سفیدکننده، آمونیاک و اسید. در مواردی که سن عاملان حمله مشخص شده از هر پنج مجرم یک نفر زیر ۱۸ سال بوده است. وزیر کشور انگلیس نیز برای کنترل اوضاع، دستور بازبینی در قوانین را داده تا اطمینان حاصل شود برای جلوگیری از حملات اسیدپاشی هر کار ممکنی انجام میگیرد. تا قبل از این نیز برای حملات شدید مجازات حبس «ابد» برای عوامل اسیدپاشی در نظر گرفته شده بود.
در تازهترین حمله که پنجشنبه شب رخ داده، پنج نفر که سوار موتور بودند در عرض ۹۰ دقیقه هدف حملات اسیدپاشی قرار گرفتند. یک پسر ۱۶ ساله در ارتباط با این حملات بازداشت شده است که به زودی در دادگاه حاضر خواهد شد. همزمان با افزایش اسیدپاشی در انگلیس که با انگیزههای متعددی صورت میگیرند حملات نژادپرستانه نیز در این کشور افزایش پیدا کرده است. در همین ارتباط «انیسه عبدالغدیر» شهروند مسلمان ساکن لندن با انتشار پیامی در صفحه توییتر خود، از حمله نژادپرستانه علیه خود در ایستگاه مترو «بیکر استریت» خبر داد و گفت که «فرد مهاجم تلاش کرده تا حجابش را از سر او بردارد. سخنگوی پلیس حملونقل انگلیس نیز در اینباره گفت: این حادثه را بهعنوان حمله نژادپرستانه تلقی خواهد کرد و نیروهای پلیس در حال تحقیق هستند. در هفته آخر ماه مبارک رمضان سال جاری نیز براثر حمله با خودرو به نمازگزاران در نزدیکی مسجدی در شمال لندن، یک نفر کشته و تعدادی زخمی شدند. نشریه انگلیسی «ایندیپندنت» همین هفته گذشته در گزارشی نوشته بود که «جرائم مرتبط با تنفر اعم از تبعیض علیه نژاد و مذهب بهطور بیسابقهای پس از رأی مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا در این کشور افزایش داشته است.» برخی تحلیلگران انگلیسی نیز بر این باورند که در پی حملات یاد شده و گزارشهای منتشر شده در رابطه با افزایش اسلامهراسی در انگلیس، سطح جرائم مرتبط با نفرت علیه مسلمانان، دیگر پایین نخواهد آمد!
از شهر شیکاگوی آمریکا نیز که روزانه شاهد تیراندازی و قتل و کشتار شهروندان عادی است گزارش رسیده طی یک روز دستکم ۱۰ نفر از جمله یک فعال مدنی ضد خشونت و یک کودک ۹ ساله، در جریان چند تیراندازی در مناطق مختلف این شهر کشته و ۳۷ نفر دیگر هم زخمی شدهاند.
از هنگام آغاز سال جاری میلادی (دی ماه) دست کم هزار و ۹۸۴ نفر در شیکاگو مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند که ۳۹۴ نفر آنها جان خود را از دست دادهاند. خشونتهای مسلحانه یک معضل اجتماعی بزرگ در کلانشهر شیکاگو است و به دلیل وجود باندهای جنایتکار در برخی مناطق فقیرنشین شیکاگو، میزان خشونت مسلحانه در آن بالاتر از شهرهای دیگر آمریکاست. بر اساس آمارها، آمریکا دارای بیشترین تعداد سلاح سبک نسبت به جمعیت این کشور است؛ بگونهای که در برابر هر ۱۰۰ نفر، ۹۰ قبضه تفنگ و سلاح کمری در این کشور وجود دارد. با این حال به دلیل نفوذ لابی اسلحه در کنگره آمریکا، دولت و دو حزب اصلی این کشور اقدام جدی برای محدود کردن دسترسی به سلاحهای گرم انجام نمیدهند. این قتل و کشتارها، سوای از کشتارهایی است که پلیس آمریکا با انگیزههای نژادپرستانه انجام میدهد.
تتلو را به پرچم اصولگرایی تبدیل نکنید
روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان اصولگرایان از تتلو چه میخواهند، به چگونگی حضور تتلو در اردوگاه اصولگرایان پرداخته و از اعتراض و انتقاد برخی اصولگرایان از این موضوع مینویسد: امیرحسین مقصودلو، سرنوشت عجیبی پیدا کرده است. او در مدت چندماه از کسی با چهره و رفتارهای هنجارشکنانه به یکی از عناصر اصلی سیاستورزی جناح اصولگرا تبدیل شده است. او که با نام هنری و عجیب «تتلو» خود را به دنیای موسیقی عرضه کرده است، هیچگاه نتوانست توجه و رضایت مراجع قانونی را برای عرضه موسیقی خود به صورت رسمی جلب کند و از همین روی سالها به عنوان یک خواننده زیر زمینی فعالیت میکرد. اگرچه او توانست با برخی ارتباطات با نهادهای نظام چند کلیپ تصویری در رابطه با نظام تهیه کند، اما گویی سابقه زندگی شخصی و نوع موسیقی او اجازه نداد که در میان خوانندگان موسیقی مجاز پاپ ایرانی جایی برای خود باز کند. با این سابقه او این روزها در کانون توجه چهرههای بارز جریان اصولگرا قرار گرفته است. آن هم جریانی که اصولا با موسیقی مجاز نیز میانهای ندارد و هنر را به صورت کنترل شده مجاز میشمارد؛ که طیفی در این جناح قصد دارد که با دفاع از استفاده تبلیغاتی از تتلو، درمقابل طیف دیگر اصولگرایان بایستد. به همین خاطر است که امیر تتلو دو روز پیش نیز دعوت شد تا در کنار برخی از چهرههای مشهور اصولگرا بنشیند. امری که سبب شد تکان دیگری به این جریان وارد شده و فعالان هنری و رسانهای وابسته به جناح اصولگرا یک بار دیگر واکنش پیشین را ابراز کنند. دو روز پیش مراسم جشن یک سالگی «فارس پلاس» وابسته به خبرگزاری اصولگرای فارس در حالی برگزار شد که امیرتتلو ستاره این مراسم بود.
در کنار چهرههایی، چون عزتالله ضرغامی، حسین نقوی حسینی؛ سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، نظامالدین موسوی؛ مدیرعامل خبرگزاری فارس و حمید رسایی نشست و از دست آنان تقدیرنامه دریافت کرد. موضوعی که البته در این میان به آن اشاره نشده است، این است تقدیر به عمل آمده از وی به چه جهت بوده است؛ و سئوالی که در اینجا خود را نشان میدهد این است که آیا این اصرار بر حضور تتلو در جریان اصولگرا، از آن دست لجبازیها و مخالفتهای طیف تندروی اصولگرا با کلیت جریان اصولگرا نیست؟ سؤالی که واکنشهای برخی از فعالان جناح اصولگرا میتواند پاسخی بر آن باشد. پس از انتشار گسترده تصاویر این مراسم و اهدای تقدیرنامه به این خواننده زیر زمینی ابتدا محمود گبرلو؛ دبیرسابق فرهنگی خبرگزاری فارس در صفحه اینستاگرام خود واکنش تندی نشان داد و نوشت: «وقتی عکسرو میبینم عرق شرم میریزم و نمیتونم باور کنم جریان اصولگرایی که مدافع ارزشهای انقلاب بود برای رسیدن به هدفش از افرادی استفاده میکند که در کنارشان قرار گرفتن شرمآور است.» گبرلو در ادامه نوشت: «این دوستان چه پاسخی به دهها خواننده نجیب، دلسوز و انقلابی این کشور و حتی خانوادههای متدین دارند که بنابرنظر آنان اینگونه افراد ضددین و ضد انقلاب محسوب میشدند.» گبرلو که خود از چهرههای رسانهای نزدیک به اصولگرایان است، در پایان مینویسد: «طبیعتا این افراد حتی اگر رای و نظرشان تغییر کرده باشد نباید در مجامع مختلف الگو باشند. آیا خود خبرگزاری فارس میپذیرد تیپ و قیافه کارکنانش اینگونه باشد؟ این حرکتها که قبلا هم تکرار شده حرکت به سوی قهقرایی است نه پیروزی و سربلندی.» «حمید داوودآبادی» نویسنده و محقق ادبیات پایداری کشورمان که خود در این مراسم حضور یافته بود، در صفحه شخصی خود نوشت: «امروز عصر رفتم جشن تولد یک سالگی فارس پلاس، تتلو بود و رسایی. ضرغامی بود و بهنوش بختیاری. همه اهالی فرهنگ این وری بودند! همون اول، مجری برنامه آقای ذکریایی در جواب صلوات مردم که به گوش ایشون رسا نیامد، گفت: «این صلوات به درد عمهتون میخوره!» وی ادامه داد: «به عنوان یک بچه شیعه، از خودم خجالت کشیدم. بلند شدم و رفتم خونه. توی راه با خودم کلنجار رفتم که: «اگر چنین چیزی در مراسم اونوریها اتفاق میافتاد، چهها میشد؟! عزیزان! یادمان نرود: هدف وسیله را توجیه نمیکند!» پایگاه خبری اصولگرای صراط نیز به این موضوع واکنش نشان داد و از بانیان این مراسم خواست که تتلو را به پرچم اصولگرایی تبدیل نکنند. در مطلبی که در این سایت منتشر شده آمده است: «اینکه امیر تتلو را به دیدار یک شخصیت بزرگ جریان انقلاب ببریم یا از او برای حضور در یک مراسم متعلق به همین جریان به عنوان یک مهمان ویژه دعوت کنیم، چه معنایی جز دادن بهانه به دست اصلاحطلبان و مخالفان نظام برای تمسخر جریان انقلابی دارد؟
روحانی با حکم «رهبر» چه میکند؟
قانون در شماره امروز خود ریاست فرهاد رهبر در دانشگاه آزاد اسلامی را موضوع گزارش کرده و با انتخاب تیتر روحانی با حکم «رهبر» چه میکند؟ درباره تصمیم احتمالی روحانی در مواجه با این انتخاب و نحوه تعامل دولت با او نوشته است: عاقبت به خیری صدها هزار دانشجوی
دو هفته از انتشار خبر انتخاب فرهاد رهبر به عنوان یکی از گزینههای اصلی برای معرفی به شورای عالی انقلاب فرهنگی و انتصاب در هیات امنای دانشگاه آزاد میگذرد. در همان روزها مشخص بود که با بهانههای واهی، علیاکبر ولایتی سعی دارد تا این فرد را هرگونه که شده، به فضای دانشگاه بازگرداند و اینبار ریاست دانشگاهی مانند دانشگاه آزاد را به او واگذار کند. فرهاد رهبر، در رایگیری برای عضویت در هیات امنای دانشگاه، موفق بود و اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی رای بالایی را به وی دادند ولی بیشک آنها احتمال نمیدادند که این فرد را برای ریاستدانشگاه انتخاب کنند.
شورایعالی انقلاب فرهنگی، از شخصیتهای حقیقی و حقوقی تشکیل شده که ریاست آنها با حسن روحانی است. در میان شخصیتهای حقوقی این شورا نیز افرادی مانند، وزرای دولت، عبدا... جاسبی، علیلاریجانی و ... که چندان با رویکردهای فرهادرهبر همگرایی ندارند، حضور داشته و انتظار میرود در رایی که باید برای انتصاب وی به عنوان رئیس دانشگاه آزاد بدهند، کمی تأمل وتفکر کنند.
مسئولان فعلی دانشگاه آزاد که گویی به رای آوری او توسط شورایعالی انقلاب فرهنگی اعتقاد فراوانی دارند و از جایگاه خود در این دانشگاه واهمه پیدا کردهاند، به نوعی شروع به تعریف و تمجید از فرهادرهبر میکنند که جای تامل دارد. در همین راستا علوی فاضل، سخنگوی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با ایسنا میگوید: فرهادرهبر توسط هیات امنای دانشگاه آزاد برای تصدی سمت ریاست این دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی شده است و تا تأیید این شورا به عنوان سرپرست در دانشگاه آزاد مسئول است. وی افزود: پس از تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی، رهبر به عنوان رئیس دانشگاه به فعالیت خود ادامه خواهد داد. سخنگوی دانشگاه آزاد با بیان اینکه در این جلسه از زحمات نوریان در زمان تصدی این سمت تقدیر شده است، اظهار کرد: فرهادرهبر فردی انقلابی و فرهنگی و چهرهای ملی! هستند و تصمیم هیات امنای دانشگاه در این خصوص برای همگان محترم است. وی تاکید کرد: در هفتههای گذشته رهبر برای عضویت در هیات امنا از اقبال خوبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی برخوردار بودهاند و احتمال تاییدش برای تصدی سمت ریاست دانشگاه آزاد اسلامی بالاست. علوی فاضل با اعلام تبریک به فرهاد رهبر برای مسئولیت ریاست دانشگاه آزاد اسلامی، گفت: دانشگاه آزاد همیشه در مسیر توسعه بوده است و امیدواریم با ریاست فرهادرهبر در این دانشگاه روند توسعه این دانشگاه همچنان ادامه پیدا کند.
با توجه به روندی که از ابتدای حضور یاران ولایتی در دانشگاه آزاد با آن روبه رو هستیم، بیشک این دانشگاه آینده چندان دلنشینی نخواهد داشت. موضوع دیگری نیز که سبب شده است تا نگرانیها برای آینده این دانشگاه و میلیونها دانشجو افزایش یابد، احتمال ریاست فرهاد رهبر بر این مرکز علمی و مالی عظیم است. از آنجایی که رهبر، دانش آموخته اقتصاد است و گذشته امنیتی او نیز به مقوله اقتصادی باز میگردد، افرادی که وی را به عنوان رییساین دانشگاه معرفی کردهاند، بهتر است او را در اماکن اقتصادی سرگرم کرده و با آینده علمی کشور بازی نکنند. نکته دیگر اینکه بانیان «جبرفرهادرهبر» از گذشته او در دانشگاه تهران درس بگیرند و به گونهای عمل نکنند که چندین سال بعد، دود سیاستزدگیهای امروز به چشم ملت برود.
از سوی دیگر امیدواریم رئیسجمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، منافع ملت را مانند همه بازههایی که در صدر حضور داشت، حفظ کند و رهبر را برای ریاست بر دانشگاه تایید نکند. بی شک اگر در این بازه زمانی جلوی ضرر را نگیریم در آینده باید هزینههای بیتشری پرداخت کنیم. برای همین با علم به فشارهایی که این روزها بر رئیسجمهور وارد است، منتظر میمانیم تا او جلوی انتصاب افرادی را که مردم با انتخابشان، از مناصب مختلف بیرون کردند، بگیرد و نگذارد که بازیهای سیاسی، آرای مردم را به محاق ببرد.
شلیک به همخدمتیها
سه کشته و شش زخمی در حادثه مرگبار پادگان آبیک؛ این عنوان خبری بود که در بعضی از روزنامههای امروز در صفحه نخست جای گرفت. روزنامه آرمان در خبری با عنوان یک سرباز همخدمتیهای خود را به رگبار بست، نوشت: سرباز وظیفه جمعی پادگان آمادگاه آبیک قزوین عصر دیروز همخدمتیهای خود را به رگبار بست. سرباز وظیفه جمعی پادگان آمادگاه (ارتش) آبیک دیروز با سلاحی که در اختیار داشت، اقدام به تیراندازی به سوی همخدمتیهای خود کرد. بر اثر این تیراندازی سه سرباز جان خود را از دست دادند و شش تن دیگر زخمی و به بیمارستان، ولی عصر (عج) آبیک منتقل شدند. گفته میشود، سرباز ضارب پس از تیراندازی اقدام به خودزنی کرده که به علت وخامت شدید، وی به بیمارستان شهید رجایی قزوین منتقل شده است. شنیدهها حاکی است که سرباز ضارب به علت آنچه گفته میشود که با درخواست انتقالی وی موافقت نشده، اقدام به تیراندازی کرده است.
هجوم به پخش آنلاین «بازی تاج و تخت»
وقایع اتفاقیه در گزارشی از استقبال طرفداران سریالی بازی تاج و تخت که باعث خارج شدن سایت پخش کننده آن از دسترس کاربران شد نوشت: پریشب اپیزود افتتاحیه فصل هفتم «بازی تاج و تخت» سرانجام درحالی به نمایش درآمد که حمله هواداران برای تماشای آنلاین سریال باعث شد وبسایت اصلی شبکه اچبیاو تا مدتی از دسترس کاربران خارج شود.
به این ترتیب، مخاطبانی که سعی داشتند از طریق وبسایت شبکه (HBO.com) به تماشای اپیزود افتتاحیه بنشینند با پیام خطایی روبهرو شدند که حاکی از بروز مشکل در بارگذاری صفحه مورد نظر بود. بااینحال، از نیمه پایانی اپیزود «سنگ اژدها» وبسایت اچبیاو دوباره به حالت عادی برگشت و در دسترس کاربران قرار گرفت.
به گزارش هالیوود ریپورتر، شب گذشته پخش آنلاین سریال «بازی تاج و تخت» برای شماری از کاربران اینترنتی اچبیاو به یک کابوس تبدیل شد زیرا بروز خطا در بارگذاری وبسایت اصلی شبکه باعث شد برخی مخاطبان نیمه نخست اپیزود افتتاحیه را از دست بدهند. ظاهرا برخی از کاربران هم از کند بودن سرعت پخش آنلاین سریال شکایت داشتهاند.
عدهای از کاربران که در تماشای اپیزود افتتاحیه به مشکل برخورده بودند بلافاصله نارضایتیشان از نحوه پخش آنلاین سریال را در شبکه اجتماعی توئیتر ابراز کردند. عدهای حتی تصویر صفحه تلویزیونشان را توئیت کردند که نشان میداد پخش سریال با مشکل مواجه شده است. برخی هم در توئیتهایشان اعلام کردند موفق به تماشای سریال شدهاند و این مشکل فراگیر نبوده است.
سخنگوی اچبیاو در گفتوگو با هالیوود ریپورتر توضیح داد بروز برخی ایرادات فنی باعث شد کاربران آمریکای لاتین در تماشای سریال با مشکل روبهرو شوند. او در ادامه صحبتهایش تأکید کرد، اما این مشکل در ایالاتمتحده فراگیر نبوده و فقط باعث بروز مشکل برای برخی از کاربران شده است.
از سال ۲۰۱۵ به این سو، اچبیاو با ارائه پخش آنلاین محصولات خود، این امکان را برای مخاطبانش فراهم کرد تا بدون نیاز به پرداخت آبونمان برای اشتراک کابلی، فیلم و سریال دلخواهشان را از طریق فضای مجازی تماشا کنند.
پخش آنلاین «HBO Now» پیشازاین نیز هنگام نمایش اپیزود «نبرد حرامزادهها» در سال ۲۰۱۶ دچار مشکلی مشابه شده بود.