دولت دوم حسن روحانی هنوز آغاز نشده است؛ اما نخستین موج سیاست تازه رئیس جمهوری در چهار ساله دوم به صخره های مستحکم مدیران ورزشی برخورد کرد و شعله جوانگرایی، دامن رؤسای پا به سن گذاشته فدراسیون ها را گرفت تا قدیمی ترین مدیر فعال در ورزش کشور پس از نزدیک به سه دهه و همزمان با استعفای برادر کوچکتر و معممش از دفتر بازرسی رهبری ، راضی به کناره گیری شود.
به گزارش «تابناک ورزشی»، مسعودسلطانی فر در اجرای تاکتیک جدید رئیس دولت، ابتدا با بزرگ قبیله ورزش برای کنار رفتن، کنار آمد تا این گونه راه برای کنار گذاشتن میرسلیم و مشحون نیز هموار شود. به این ترتیب، ناطق برای اولین بار از دهه سی که به گفته خودش در پارک شهر زیر نظر پطرس نظربیگیان مربی تیم ملی تمرین میکرده، از بوکس جدا شد؛ هر چند حکم ریاست افتخاری اش توسط وزیر امضا شده است!
واقعیت این است که به رغم حرف و حدیث های فراوان، احمد ناطق نوری برای بوکس ایران چیزی فراتر از یک رئیس در27سال گذشته بود؛ وقتی بوکس ایران مثل یک بچه سرراهی از دایره رشته های ورزشی مجاز کشور بعد از انقلاب اسلامی کنار گذاشته شده بود و تهدید حذف آن از قاموس ورزش ایران هر روز جدی تر می شد، در قامت یک ناجی از راه رسید و بچه طردشده را به فرزند خواندگی پذیرفت، برایش پدری کرد و اجازه نداد هر کسی از راه برسد و مشتی بر پیکر نحیف آن بنوازد.
خروج از پستوی ده ساله
اوایل انقلاب، جماعت بوکسور بودند و یک احمد آقا ناطق، بچه نور مازندران و بزرگ شده کوچه حمام چال بازار تهران و برادر شهید و البته برادر حاج علی اکبر؛ که به واسطه وجاهت خانوادگی، رینگ را زیر پروبال گرفت و فدراسیون این رشته را بعد از ده سال تعطیلی از حصار بیرون و به دندان کشید. از همین رو، شاید هر یک از منتقدان امروز ناطق نوری هم جای رئیس بودند، به ترک صندلی که موجودیتش را از خودشان وام گرفته بود، رضایت نمی دادند.
ناطق نوری از دوره اول تا هشتم مجلس، به استثنای دوره دوم نماینده و وکیل مردم زادگاهش در پارلمان بود و حداقل تا اواخر دهه 80 شخصیتی دست نیافتنی، مجسمه وار و غیرقابل حذف در ورزش کشور شناخته می شد. هر رئیسی بر صدر دستگاه ورزش کشور نشست، با حاج احمد کنار آمد و زیرحکم تمدید ریاستش را امضا زد. ناطق نوری در دو برهه تا یک قدمی ریاست سازمان تربیت بدنی پیش رفت؛ اما مشت آخر جفت وجور نشد تا وی در همان دستگاه مقننه بماند و راهی قوه مجریه نشود.
نخستین بحران های حاجی از پناهندگی ها تا مافیای وارداتهمه این اعتبار البته باعث نشد تا پایه های قدرت ناطق، پس از انتشار خبر پناهندگی چند مشت زن ایرانی در اعزام های بین المللی به خطر نیفتد. بوکس پرچمدار پناهندگی برخی از ورزشکاران ملی در سفرهای خارجی شد تا نخستین عواقب پذیرش پدرخواندگی فرزند لجوج و بدخلق به سراغ ناطق بیاید.
در سیدنی از پنج نفری که حاجی ناطق اعزام کرده بود، تست دوپینگ دو بوکسور ایران مثبت شد. دو نفری که به خاطر بی توجهی فدراسیون، ترجیح دادند در استرالیا بمانند و از این کشور تقاضای پناهندگی کنند.
ناطق در گرماگرم دوران موسوم به سازندگی و اوج قدرتش در ورزش ایران، چهارپایه رینگ را از کشور علم کرد و تا استان های بوکس خیز جنوب مثل سیستان توسعه داد. در آغاز دهه دوم ریاست، ناطق فدراسیونی مطیع با اعضایی حرف گوش کن و فرمانبردار ساخت که بدون اجازه او آب نمی خوردند. در این میان بارها از مافیای واردات لوازم تخصصی بوکس گفته شد اما هیچگاه این مسائل از حد زمزمه و پچ پچ فراتر نرفت، چون هر منتقدی با ترس محو شدن از صفحه بوکس ایران به خود می لرزید.
امضاهای رویایی ناطق نوریاغلب اهالی قدیمی تر بوکس در ایران، طعم وام های قرض الحسنه با دستخط حاج ناطق را زیر زبانشان احساس کرده اند و آوازه قدرت فرافدراسیونی وی، برای ورزشکاران سایر رشته ها رشک برانگیز بود. روزگاری که امضای ناطق در نهادها و ادارات دولتی از گمرک گرفته تا ایران خودرو و صنایع و زمین شهری، خریدار داشت. در ورزشی که برای دهه های متمادی، برش در روابط مدیریتی را به عنوان لازمه دریافت بودجه بیشتر و امکانات دولتی می دید، ناطق نوری نه فقط برای افراد، که برای فدراسیونش هم نسخه شفابخش بود.
دوران افول قدرت
با این حال عدم پخش تلویزیونی مسابقات مشت زنی به بهانه هایی که هنوز برای کارشناسان و افکارعمومی تار و مبهم است، مانع سرازیر شدن پول و شهرت به بوکس شد؛ دو عاملی که پیش از وقوع انقلاب سال 57، این رشته را به علاقه سوم مردم ایران بعد از فوتبال و کشتی بدل ساخته بود. عدم توفیق در رسوخ اراده آهنین ممنوعیت پخش بوکس در سیما، اولین عامل فرسایش قدرت ناطق بود. آنجا که اهالی بوکس متوجه شدند، آرزوهایشان سقف دارد و حتی با چاقوی تیز حاجی هم خط سانسورشان بریده نمی شود.
طبق ضرب المثل معروفِ «از دل برود، هر آنکه از دیده برفت» و با تغییر نسلی که هیجان نور کم سوی سالن بوکس و بوی تند تعریق بوکسورها را در خاطر داشت، مراجعه به بوکس ریزش کرد و پدرهای دیروز، نمونه ای عینی برای علاقه مند کردن پسرهاشان به «محمدعلی کلی ها» و «هالی فیلدها» و «جو فریزرها» و «مایک تایسون ها» نداشتند.
شور و شوق بوکس، مٌرد و استفتا از آیات عظام هم برای رهایی بوکس از این بن بست افاقه نکرد. در تلاش های مکرر شنیده شد همین قدر که این ورزش از تعطیلی خارج شده و فدراسیون دارد، کافی است و دیگر نیازی نیست که مشتزنی تبلیغ شود و از تاریکی سالن ها به روشنی صفحه جادویی برسد.
سفرهای مارکوپولویی و حضور پسران در سفرهای خارجیبوکس ایران در یک دهه اخیر و به اعتراف رئیسی که تا همین چندروز پیش، مادام العمر خوانده می شد، رو به افول گذاشت و مرخص شدن ناطق نوری از نمایندگی مجلس به واسطه عدم اقبال در حوزه انتخابیه، باعث نشد تا اوضاع چندان سروسامان یابد.
او که قانون دوشغله ها و اخطارهای سازمان بازرسی کل کشور هم نتوانسته بود از بوکس دورش کند، بعد از مجلس هشتم، وقت فراغت بیشتری داشت تا عازم سفرهای متوالی دور دنیا شود و پای ثابت اردوهای خارجی، اعزام های رسمی و اجلاس های کنفدراسیون آسیا باشد.
از گوشه و کنار فدراسیونی که دیگر نیاز به خانه تکانی را فریاد می زد، زمزمه های نارضایتی برخواست و سفرهای حاجی، سوژه شد.
ورود دو پسر حاج احمد به شایعات و اخبار داخلی فدراسیون ضربه دوم را وارد کرد و حتی مدرک فوق لیسانس و دکترای آقازاده ناطق در انگلستان هم باعث تبرئه نشد. او پسرهایش را وارد اداره بوکس کرد و انتشار عکس در برخی سفرهای برون مرزی تیم ملی هم گزک به دست منتقدان داد تا دروازه حمله به قدیمی ترین رئیس فدراسیون (شاید در سراسر دنیا) باز شود.
سفرهای مارکوپولویی و حضور پسران در سفرهای خارجیدوران ناطق نوری امروز تمام نشد، او وقتی زنگ پایان 27راند، مبارزه را شنید که نتوانست خون جدید به بوکس ایران تزریق کند. حاج احمد به شیوه و مرام بچه های گذرلوطی صالح، همه رفقای قدیمی را با همان سبک و سیاق در فدراسیون نگه داشت و حیفش آمد که به ترکیب بازنده 70ساله ها دست بزند. او کسی را عوض نکرد تا خودش شامل قانون پیرمردها شود.
طی نزدیک به سه دهه کمتر بیلان مالی از دخل و خرج فدراسیون منتشر شده و همین موضوع بر حواشی و شایعات دامن زد تا جایی که حتی برخی مدیران داخل فدراسیون هم از این دست مسائل بی خبر بودند؛ فدراسیونی که در دوره ای 50 حقوق بگیر ثابت داشت که اغلب توصیه شده و سفارشی بودند.
شکست پشت شکست و حذف بعد از حذف، دستاورد ناطق نوری در میادین بزرگ یک دهه اخیر ورزش آسیا و جهان بود. جرقه تک ستاره ها هم نتوانست کارنامه دهه آخر رئیس را منور کند، به نحوی که اعزام به خیلی از مسابقات را به صلاح نمی دانست، چون چیزی جز باخت به همراه نداشت.
آفت انحصار به سراغ بوکس آمد و نابودش کرد. بوکس هر چقدر در دهه نخست از پشت ناطق نوری به نان و نوایی رسید؛ اما در دهه پایانی، برای تحمل او هزینه داد و به فدراسیونی فرمالیته و خارج از محاسبات مدال آوری، بدل شد. در ورزش ایران فدراسیونی هم که مدال نیاورد، بختی برای بقا ندارد و بوی الرحمانش بلند است..
شش برش از داستان طولانی ناطق نوری و بوکس
1- خودش در مصاحبه ای از مبارزات سیاسی اش که با در کمال تعجب با بوکس درآمیخته، اینطور می گوید: «در تظاهرات پانزده خرداد ۴۲ یک ارتشی با قنداق تفنگ من را زد. باید کشته میشدم اما چون بوکسور بودم، با مشت دماغش را شکستم. در حالی که تیر خورده و خون زیادی ازم میرفت فرار کردم به کوچه سیدنظام در خیابان خیام رسیدم خانه، زنگ در را زدم و افتادم...»
2- خرداد ۸۱ علی دوریش عضو تیم ملی، سه هفته قبل از مراسم ازدواجش روی سکوهای سالن بوکس شیرودی در اثر اتصال کابلهای برق رها شده روی زمین، جانش را از دست داد. ناطق نوری به اعتراض نامزد عزادارش اینطور پاسخ گفت: «برو بهشت زهرا، جوانان زیادی میبینی که حتی بهتر از علی بودند. اتفاقی است که افتاده. جوانهای دیگر هم میمیرند!» فدراسیون بوکس حتی از برگزاری مراسم یادبود برای مرحوم درویش خودداری کرد.
3-در المپیک ۹۲ بارسلون علی اصغر کاظمی بدون دستکش روی رینگ رفت. او مقابل دیدگان بهتزده داور و تماشاگران، رقص پا کرده و با گرفتن گارد، از حریف پاکستانی میخواست مبارزه را آغاز کند! ویدئویی که تقریباً تمام شبکههای خبری دنیا پخش کردند. ناطق درباره آن ماجرا میگوید: وقتی دیدم دستکشها نرسیده، به کاظمی گفتم که روی رینگ برو و اعلام آمادگی کن که همین کار را کرد!
4- ماجرای پناهندگی انوشیروان نوریان بوکسور سرشناس ایران و مصاحبههای متناقض ناطق با ایسنا: ۱۳۹۱/۴/۳۱: در المپیک سیدنی همه منتظر انوشیروان نوریان بودیم که متوجه شدیم فریب خورده و دیگر بازنگشته که خیلی ناراحت شدم.
ششم خرداد ۹۲: نوریان در المپیک سیدنی با هماهنگی من و فائقی در استرالیا ماند. خودم پاسپورتش را دادم. گفت که میخواهد در اینجا کار کند و اقامت داشته باشد. نوریان که در المپیک سیدنی پناهنده شده بود، قبل از المپیک ریو، با وعده سرمربیگری به کشور برگشت اما وقتی متوجه وضعیت وعدهها وحقوق 300هزارتومانی(!) شد به استرالیا برگشت.
5- حضور در تورنمنتهای کذایی و بعضا محلی که بدون مبارزه، مدال میدهند! سایت تابناک نوزدهم تیر ۸۹ نوشت: «بوکسورهای ایران در جام روسیه بدون انجام مسابقه، مدال گرفتند!» فدراسیون هم بدون اشاره به عدم برگزاری مسابقه، فقط خبر دریافت مدالها را منتشر کرد.
6- محمد مایلی کهن با ناطق نوری هم سابقه درگیری لفظی دارد. مایلی در مصاحبه ای گفت: «سلطنت ناطق نوری بر بوکس بیشتر از سلطنت محمدرضا پهلوی است! آقای ناطق آیا میدانید حق چند ورزشکار با مدیریت شما از بین رفت؟ بازنشسته وزارت بهداشت هستید و در جاهای مختلف مثل وزارت نفت به عنوان مشاور کار میکنید. بیش از ۲۴ دفعه هم به خانه خدا مشرف شدهاید، البته نه با هزینه شخصی.
نویسنده: مجید کوهستانی/دبیر ورزش تابناک