ماجراي عضويت آقاي سپنتا نيكنام در شوراي شهر يزد كه فكر كرده بوديم به خوبي و خوشي پايان يافته دوباره مطرح شده و تصميم عجيب لغو عضويت اين شهروند زرتشتي مجددا نگراني ها و پرسش هايي جدي را ايجاد كرده است.
شايد از نظر برخي دوستان ناآگاه و ساده انديش اين مصاديق چندان مهم نباشد ولي همين مسايل ساده و پراكنده و نوع عملكرد مسؤولان ما در مواردي از كنسرت موسيقي و حضور بانوان در ورزشگاهها تا كارنامه شوراي نگهبان در انتخابات يزد و اصفهان مجموعا تصويري از حكمراني مديران جامعه اسلامي ترسيم مي كند كه بر افكار عمومي و اعتماد و اعتقاد كلان مردم به اسلام و دين اثر مستقيم دارد و باور آنان به كارامدي نظام اسلامي را كاملا سلب مي كند.
تهديد ها و خطرهاي بزرگ ما در ماهها و سالهاي آينده از همين تجربه هاي تلخ و پراكنده اي است كه ظاهرا ساده و بي اهميت هستند و به همين دليل معتقدم كه اصلا نبايد از ترامپ و حماقت هايش ترسيد بلكه بايد از خودمان و كارهايمان بترسيم كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند، چون همه غلط ها را خودمان داريم مي كنيم!
از يك سو حساسيت و دقت وسواس گونه رهبر انقلاب را در تأكيد بر مردمسالاري ديني و مشاركت سياسي شهروندان مي بينيم تا جايي كه با صراحت مي گويند حتى كساني كه مخالف نظام و ضد انقلاب هستند براي رأي دادن پاي صندوق ها بيايند و از سوي ديگر اين رفتارهاي متناقض از مديران مياني مشاهده مي شود.
از يك طرف رهبر انقلاب دو بار به جوانان غربي نامه مي نويسند و از آنان براي آشنايي با اسلام و تجربه حاكميت اسلامي در ايران دعوت مي كنند و از طرف ديگر عملكرد عجيب برخي از مسؤولان در تناقض آشكار با عقلانيت و حقوق بشر و كرامت انساني شهروندان به چشم مي آيد.
به راستي اگر همان جوانان غربي كه نامه متواضعانه و محبت آميز رهبر انقلاب را خوانده اند بپرسند كه نظام اسلامي چه الگويي براي آنان ارائه مي كند خواهيم گفت كه شما در اين الگوي ما حتى براي عضويت در شوراي شهر هم حق و جايگاهي نداريد؟
اصلا جوان غير مسلمان غربي هيچ، اگر يك جوان ايراني مسلمان از شما بپرسد كه خوب، اگر از اول قرار نبوده ايشان در شوراي شهر عضو شود چرا صلاحيتش تاييد شده و اگر تاييد شده چرا حالا كه مردم راي داده اند او را رد مي كنيد؟ چه پاسخي خواهد شنيد؟
اين است كه فكر مي كنم اينجا بدون تعارف ديگر اصلا بحث اسلام مظلوم و غريب نيست كه ته مانده اش را داريم لحظه به لحظه جارو مي كنيم و از بين مي بريم، بلكه مشكل و مسأله عقلانيت و تدبير در حكمراني است كه گويي از بديهيات و اصول ابتدايي اش هم دور هستيم.
شايد بگوييد به تو چه؟ چرا تو حرص مي خوري و براي خودت دردسر درست مي كني ؟
خواهم گفت كه اتفاقا اين موضوع به همه ما و هر كسي كه سرسوزني غيرت براي دين و اسلام و پيامبر و امام حسين داشته باشد مربوط است چون همه اين خطاها و ناشي گري ها به اسم دين تمام مي شود و از تزريق واكسن تا منع زنان از حضور در ورزشگاهها، آقايان همه جا پاي خدا و دين را به ميان مي كشند!
ده، پانزده سال ديگر آيت الله عضو شوراي نگهبان نيست ولي قرار است سازكار هاي نظام الگوي پايدار و ماندگار باشد و ميليون ها نفر انسان منتظر و چشم به راه از مواهب جمهوري اسلامي بهره مند شوند.
جمهوري اسلامي ملك طلق اين وزير يا آن رييس سازمان يا فلان آيت الله و بهمان حجت الاسلام نيست بلكه ميراث خون دل ها و مجاهدت هاي امام راحل است كه با پايمردي و صلابت رهبري و جانفشاني مجاهداني چون محسن حججي پيش آمده و پايدار مانده و به همين دليل نمي شود در مقابل ناداني هاي برخي كج فهم و كج رفتار سكوت كرد و بي تفاوت نشست.
باصداي بلند و بدون تعارف به عنوان يك مسلمان انزجار خود را از اين شيوه فهم دين و از اين نوع حكومتداري به نام دين اعلام مي كنم و معتقدم سكوت و بي اعتنايي از سر عافيت طلبي و ترس با اساس روحيه انقلابي و اعتقاد ديني تعارض و منافات دارد.