زبالهها، آلودگی هوا، گردوغبار و تالابها. این چهار مؤلفه اولویتهای اصلی رئیس سازمان محیطزیست برای چهار سال پیشرو تعیین شده است. روز گذشته عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، در بخشنامهای خطاب به معاونان و مدیران ستادی و استانی، مدیریت پسماندها، کاهش آلودگی هوای کلانشهرها، مهار ریزگردها و تأمین حقابه تالابها را چهار سیاست اصلی این سازمان در چهار سال فعالیت دولت دوازدهم ابلاغ کرد.
به گزارش شرق، در بخشنامه او آمده است: «پیرو تصمیمهای اتخاذشده در جلسه روز شنبه شش آبان با رئیسجمهور، مقرر شد اهمیت و حفظ محیطزیست در کانون توجه و برنامهها قرار گیرد و بر چهار سیاست اصلی محیطزیست در چهار سال آتی تأکید شد. کاهش قابلملاحظه معضل آلودگی هوا و حرکت به سمت شرایط متعارف زیستمحیطی در کلانشهرها تا پایان دولت دوازدهم، شناسایی کانونهای داخلی ریزگردها بهعنوان یکی از مخلوقات توسعه ناپایدار و مهار و تثبیت آن به نحو مقتضی، ساماندهی وضعیت پسماند در کلانشهرها و شهرهای اولویتدار مناطق شمالی و پاکسازی این مناطق، تخصیص و تأمین حقابههای زیستمحیطی تالابها، دریاچهها و رودخانههای کشور به نحو معقول؛ چهار سیاست ابلاغی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هستند».
عیسی کلانتری با صدور این بخشنامه که در آن بهصراحت به برگزاری جلسهای با رئیسجمهور درباره محیطزیست اشاره کرده، در شرایطی اولویتهای چهارگانه سازمان تحت امرش را به این شرح تعیین کرده است که وضعیت محیطزیست در حوزهها و ابعاد دیگری نیز در وضعیتی نزدیک به اضطرار قرار دارد.
برای مثال میتوان فقط در یک مورد به وضعیت تنوع زیستی کشور در حوزه جانوری و گیاهی اشاره کرد و نسبت به جای خالی آن در اولویتهای چهارگانه کلانتری انتقاد کرد. بااینحال باید دید براساس چه رویکرد و دیدگاهی او چینش اولویتهای مدیریتی خود را براساس موارد اعلامشده گذاشته است.
اصغر محمدیفاضل، استاد دانشگاه در زمینه محیطزیست و از کارشناسان و مدیران باسابقه سازمان حفاظت محیطزیست درهمینرابطه و در گفتوگویی با «شرق» وضعیت زیستمحیطی کشور و همچنین سیاستهای اصلی محیطزیست برای چهار سال آینده را که کلانتری ابلاغ کرده است، تحلیل کرد. او دراینرابطه به «شرق» اینطور گفت: «اگر آقای کلانتری بتواند در پایان چهار سال مدیریت خود شرایط عمومی محیطزیست کشور را در همین نقطه الان حفظ کند، به نظر من موفق بوده است؛ حفظ وضعیت موجود هم کاری کارستان است. من بهواسطه تجربه تحقیقی و کارشناسی و... که در نتیجه فعالیت برای سازمان ملل در کشورهای مختلف جهان داشتم معتقدم حفظ وضعیت موجود طبیعت ایران کار بزرگی است. اگر کلانتری بتواند شرایط موجود را تثبیت کند، یک اتفاق بزرگ و موفق در جهان است. در نظر داشته باشیم که حفظ وضع موجود یعنی اینکه سرعت بالای تخریب کنونی را بتواند کند یا متوقف کند».
این کارشناس محیطزیست در ادامه میگوید: «البته باید تأکید کنم که بهطورکلی شاید اگر من میخواستم سیاستهای اصلی چهار سال اصلی محیطزیست کشور را اولویتبندی کنم، احتمالا مواردی دیگر را در این فهرست قرار میدادم، این موارد هم صرفا براساس تفاوت دیدگاه من با آقای کلانتری نیست بلکه به مواردی مانند دیدگاه کارشناسی، تجربه مدیریتی در همین سازمان حفاظت محیطزیست و همچنین شناخت آکادمیک از وضعیت زیستمحیطی ربط دارد. حتی شاید من برای این کار هیچ اولویتبندی خاصی هم نمیکردم و اولویتها را براساس سیاستهای مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام که مقام معظم رهبری آنها را ابلاغ کردهاند میگذاشتم. بااینهمه اگرچه من این چینش را نمیپسندم اما ایراد جدی هم به آن وارد نمیدانم و حتی اگر بهجای این موارد چهار مؤلفه دیگر بود هم خیلی تعجب نمیکردم. چراکه مجموعه مؤلفههای اجرائی در کشور به حدی متغیر و غیرقطعی هستند که شما در قامت مدیر، هر برنامه مدون و دقیقی هم داشته باشید، بسیار بعید است که بیشتر از ١٠ درصد آن اجراشدنی باشد و از آن سو من حتی بعید میدانم یک مدیر در پایان کارش در بهترین حالت حتی بیشتر از دو تا سه درصد پیشرفت پیشبینیپذیر در برنامههای خود داشته باشد. یعنی در حقیقت با توجه به محدودیتها و شرایط بیشتر از سه تا چهار درصد امکان موفقیت وجود ندارد. اینها را در شرایطی میگویم که نخواهیم بدبین باشیم و نتیجه کار در پایان عقبرفت از وضعیت موجود نباشد».
محمدیفاضل تأکید میکند: «در مجموع من معقتدم با توجه به سرعت اتفاقاتی که در حوزه طبیعی ایران در حال رخدادن است، اگر آقای کلانتری در پایان چهارساله مدیریت خود بتواند شرایط طبیعی ایران را در همین وضعیتی که الان هستیم تثبیت کند و حتی یک درصد هم جلو نرود، در پایان کار به نظرم موفقیت بزرگ و مهمی کسب کرده است».
به گفته این کارشناس محیطزیست: «رئیس کنونی سازمان محیطزیست را من تاکنون حتی ندیدهام و هیچ جلسه یا صحبتی هم با هم نداشتهایم اما براساس شناختی که دورادور از او و از قالب صحبتها و اظهارنظرها و طرح مباحث بهدست آوردهام، به نظرم سیستم مدیریتی خود را بر این اساس چیده است که اولویتهایی مشخص را در ذهنش لحاظ کرده و برهمیناساس هم با رئیسجمهور و اعضای هیئتدولت به توافقی رسیده و دارد تلاش میکند براساس آن جلو برود و از شاخهاي به شاخه پریدن و به مباحث دیگر و کلی خودداری کند. البته حتی ممکن است در این توافق او و مجموعه دولت واگذاری جزیره آشوراده یا انتقال آب و... هم شاملش بشود که ما به آن انتقاد داشته باشیم؛ اما در مجموع به نظرم همین که در حال تلاش است که به صورت مشخص و مدون و برنامهریزیشده و سازمانی موضوعاتی مشخص را جلو ببرد، مهم است. بر اساس اين من که گاهی متهم میشوم که بهشکلی افراطی خوشبین هستم، میتوانم اینطور بگویم که مزیت این روش این است که در همین چارچوب ما که بیرون از مجموعه هستیم، میتوانیم براساس یک قاعده و اسلوب مشخص، عملکرد او را بسنجیم و نقد و بررسی کنیم. این وضعیت خیلی بهتر از این است که تصمیمات پشت درهای بسته و بدون اعلام و به صورت کلی و آشفته گرفته و اجرائی شوند؛ به شکلی که شما بهعنوان کارشناس یا منتقد ندانید در نهایت براساس چه مؤلفههایی باید عملکرد یک مدیر مشخص را بسنجید».
رئیس سابق دانشگاه محیط زیست در ادامه میافزاید: «در موضوع محیط زیست اگر از چهار مؤلفه اصلی حیاتی شامل آب، خاک، هوا و تنوع زیستی غافل بشویم، آسیبهای جدی خواهیم دید. این چهار مؤلفه در سیاستهای کلی ابلاغی رهبری هم دیده شده است. در این حال ممکن است آقای کلانتری با خودش گفته باشد من که همه اینها را نمیتوانم به یک اندازه مدیریت و کنترل کنم، دستكم، یکی دو تا را بچسبم و تلاش کنم آنها را در حد معقول و مطلوبی بگیرم. با همین دیدگاه هم من معتقدم این شیوه مدیریتی شیوه مقبولتری است».