پلاسکویی در اقیانوس، فاینانس ۵ میلیارد یورویی ایتالیا و ایران، ماجرای ١۴ خرداد ۶٨ در خاطرات هاشمی، ادامه استراتژی آمریکایی برجام زخمی، عبور برجام از پیچ تند، جزئیات اختلاس ۱۰۰ میلیارد تومانی در شرکت ملی نفت و بازگشت آیتالله هاشمیشاهرودی به ایران از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۲۳ دی ماه در حالی منتشر شد که تحت تاثیر تصمیم شب گذشته ترامپ درباره برجام بیشتر آنها رنگ و بوی برجامی به خود گرفته اند. تیترهای روزنامههای مختلف به نوعی از عبور برجام از پیچ تند ترامپ خبر میدهند. تعدادی از روزنامهها تصمیم روز گذشته ترامپ را بازی او با برجام محسوب کرده و از اعمال تحریمهای جدید همزمان با تمدید برجام خبر میدهند. دیگر موضوعی که در صفحات نخست بیشتر روزنامههای امروز مورد توجه سردبیران قرار گرفته انعکاس پررنگ خبری نفتکش ایرانی آتش گرفته در اقیانوس است. این خبر با تیترهایی همچون پلاسکویی در اقیانوس و آخرین وضعیت اطفای حریق نفتکش ایرانی پوشش داده شده است.
اما عناوینی که امروز به واسطه آن موضوع تصمیم شب گذشته ترامپ درباره برجام و نیز اعمال تحریمهای جدید علیه کشورمان در صفحات نخست روزنامهها قرار گرفته تیترهای متنوعی است.
کیهان با استفاده از تعبیر بازی کشدار آمریکا با جنازه برجام عنوان «اقتصاد کشور را به دیوانه بازیهای ترامپ گره نزنید!» را تیتر نخست خود کرد و در گزارشی ادامه خط انتقادی تند خود علیه برجام را پی گرفت. اما روزنامه خراسان با اشاره به این خبر که کاخ سفید باوضع تحریمهای جدید علیه ۱۴ نهاد و شخصیت، برجام را برای ۴ ماه تمدید کرد عنوان «ادامه استراتژی آمریکایی برجام زخمی» برای بازتاب این خبر در صفحه نخستش برگزید.
جوان نیز تیتر اول خود با عنوان «تمدید برجام با تهدید و تحریم تازه» به تصمیم روز گذشته ترامپ اختصاص داد.
روزنامه جمهوری اسلامی عنوان «حمایت اعضای اتحادیه اروپا ازتوافق هستهای» را در بین خبرهای مربوط به برجام برجستهتر کرد.
روزنامههای اصلاح طلب و نزدیک به دولت البته نیمه پر لیوان را در قبال عبور برجام از پیچ تند دیگر ترامپ دیدند. آرمان امروز عنوان «آمریکا در برجام ماند» را تیتر یک کرد و شرق در کنار تصویری از ترامپ عنوان «عبور برجام از پیچ تند» را به عنوان تیتر برگزید. شهروند برای ترامپ تعبیر «گروگانگیرِ برجام» استفاده کرده و اعتماد به تیتر «امریکا در برجام ماند» قناعت کرد؛ روزنامه قانون با درج روتیتر ترامپ بار دیگر تسلیم توافق برنامه جامع اقدام مشترک شد عنوان «پا بر جام» را به عنوان تیتر برجامی امروزش انتخاب کرد.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارشها و سرمقالههای تعدادی از روزنامهها پیرامون مسائل روز کشور را مرور میکنیم:
آقای روحانی تا دیر نشده روشنفکران را صدا بزنید
احمد غلامی سردبیر شرق دربخشی از سرمقاله امروز این روزنامه که در آن به تحلیل مواضع طیفهای مختلف درباره ناآرامیها و اعتراضات اخیر پرداخته است نوشت: در اعتراضات اخیر جناحهای سیاسی تأکید کردهاند که اعتراضات اخیر منشائی معیشتی دارد. بله، بخشی از حقیقت در این گفته نهفته است، اما نه همه حقیقت. کارشناسان دولتی آموختهاند که به شرایط موجود «نه» بگویند تا شرایط موجود را تغییر دهند. اما «نه»ی آنها «نه»ی تنها نیست با «نه ولی» همراه است. آنان از تغییر بدشان نمیآید، اما همیشه اماواگرهایی وجود دارد که نمیگذارد و آن چیزی نیست جز رعایت الزامات دولت. کارشناسان دولتی بیش از آنکه به شرایط موجود اعتراض داشته و ماشین بوروکراتیک دولتی را مورد حمله و انتقاد قرار دهند، با تظاهر به اعتراض و انتقاد و ژست اپوزیسیونمآبانه به آن خدمت میکنند. کارشناسان دولتی امتیاز دوگانهای دارند؛ نخست در خدمت دولتاند و دیگر اینکه آنان فرصت دارند تا در شرایط حساس از دولت فاصله بگیرند؛ ازاینرو است که آنان ناگزیر میشوند در بیشتر مواقع از «نه ولی» استفاده کنند و محکومکردنشان بیش از آنکه عملگرایانه باشد، موضعگیری اخلاقی است. آنان وضعیتهای نابسامان معیشتی مردم فرودست و معضلات اجتماعی و سیاسی را اخلاقا محکوم و از توسعه آزادی و آزادی بیان به شکلی اخلاقی دفاع میکنند. حال آنکه همه این ایدهها بیش از هر چیز نیاز به اهتمام پیگیر دارد، نه توصیههای اخلاقی. واقعبینانه این است که نباید از جناحهایی که خطمشی آنان روشن و شفاف است و اذعان دارند با سازوکارهای دولتی درصدد تحول هستند، انتظاری بیش از این داشت. بعید است مردم، دانشجویان و طبقه متوسط هم بیش از این از آنان انتظار داشته باشند. آنچه کار اصلاحطلبان را سخت کرده، غیبت طبقهای به نام روشنفکران است که نبض جامعهاند. باید روشنفکران را صدا زد.
نباید مسئولیت آنان را به کارشناسان دولتی محول کرد. خاصه آنکه روشنفکران اینک بهلحاظ وضعیت اقتصادی و معیشتی با مردم فقیر نزدیک و چسبندگی بیشتری دارند و از سوی دیگر همچون برخی مردمِ بیصدا به حاشیه رانده شدهاند. همین خصیصه موجب شده تا آنان مردمی شوند و توان آن را دارند که نگذارند توان مردم از دست برود. اعتراضات اخیر نشان داد که جریان سومی در کشور شکل گرفته است و با اینکه درخواست و مطالبات متنوعی دارند، اما یک روح جمعی بر آن حاکم است؛ این مردم، مردم این کشورند و بیتردید دلشان برای این وطن میتپد و همین نکته برای دولت روحانی مهم است. روحانی با مردمی روبهرو است که نیازهای فوری دارند و اکنون فرصتی دست داده تا به مطالبات آنان توجه شود. روحانی کاری را باید بکند که پیش از این باید میکرد؛ ایجاد فضای باز سیاسی در سطوح روشنفکری و دانشگاهی و مهمتر از همه گوشفرادادن به اقتصاددانان غیرلیبرال که چندان با او همفکر و همرأی نیستند و برخاسته از همین جریان روشنفکریاند که شرایط «حذف و ادغامی» آنان را به مردم و نیازهای واقعیشان نزدیک کرده است. تا دیر نشده باید آنان را صدا زد، راههای رفته بیسرانجام است و انگار در این روزگار سخت، کاری هم از دست اصلاحطلبان برنمیآید. سؤال اینروزهای مردم و صاحبنظران سیاسی این است که وضعیت موجود خاصه سیاستهای ترامپ که مخالف سرسخت قدرتگرفتن ایران در منطقه است، فرصت آن را میدهد تا روحانی عاقبتبهخیر شود؟
برجام قطره چکانی ترامپ
حشمت ا... فلاحتپیشه نماینده مجلس در ستون یادداشت روز روزنامه آرمان امروز به نوع رفتار ترامپ در قبال برجام پرداخته و نوشت: هدف ترامپ شکل دادن برجام در قالبی است که به عاملی بینالمللی برای فشار بر ایران و کنترل برنامه هستهای ایران تبدیل شود، ولی مزایایی از برجام به ایران داده نشود و به عبارتی تحریم زدایی صورت نگیرد؛ لذا ضمن اینکه همچون گذشته سعی میکند تمام کارشنیها در خصوص رفع تحریمهای ایران صورت بگیرد در عین حال تحریمهای تازهای را در حوزههای ادعایی حقوق بشری، تروریسم و موشکی و ... را شکل میدهد تا کماکان ایران در کانون هدف حفظ شود. اما ترامپ میداند که اگر به طور کامل در مقابل برجام قرار بگیرد آن موقع یک فضای بینالمللی منفی در مقابلش شکل میگیرد. چون اوضاع تحولات کره شمالی به سمتی پیش میرود که روز بهروز بدتر شده و ناامنی خودش را بیشتر نشان میدهد، هرچه ترامپ به سمت سیاست تهدید پیش میرود، اوضاع بغرنجتر میشود. ولی ایران کشوری است که الان در قالب معادلات بینالمللی به عنوان یک بازیگر سازنده ایفای نقش میکند.
از طرفی اروپاییها به دلایلی با آمریکا دیگر همراهی نخواهند کرد که دلیل اولش سیاسی است. اروپاییها بعد از جنگ سرد برای اولین بار است که یک راهبرد دیپلماتیک بینالمللی به نام برجام را به نتیجه میرسانند و در آن ایفای نقش میکنند و نمیخواهند که برهم بخورد که بهم خوردنش ضعف راهبردی اتحادیه اروپا را نشان میدهد. دلیل دوم، امنیتی است. اروپاییان میدانند که اگر ایران نبود حتما داعش به مرزهای اروپا میرسید و ایران یک خاکریز در کانون تحولات ناامن در هاب منطقه غرب آسیاست که از سیاست مشارکت جویانه ایرانی استقبال میکنند. دلیل سوم، اقتصادی است. یکصد میلیارد دلار از دویست میلیارد دلاری که پیش بینی شده در قالب برنامه ششم توسعه در ایران سرمایهگذاری خارجی شود قرار است در قالب امضای موافقتنامه با اروپا باشد. هرچند بخشی امضا شده، ولی هنوز عملیاتی نشده است. آخرین آن موافقتنامهای است که با ایتالیا امضاء شده و اینها نشان میدهد که اتحادیه اروپا روی مناسبات اقتصادی با کشور ایران حساب باز کرده؛ لذا در چنین شرایطی ترامپ سعی کرد ناآرامیهای ایران باعث شود تا بهانهای به دست بیاورد برای اینکه برجام را کامل کنار بگذارد، ولی با ثباتی که در سازوکار درونی ایران شکل گرفت باعث شد که با بخشهایی از این واقعیت کنار بیایند که ایران در قبال داعش نقش بیبدیلی را بازی کرد.
معتقدم جمهوری اسلامی ایران باید کماکان اروپا را زیر مواخذه بگذارد که در قبال تحریمزدایی نقش خود را در قبال ایالات متحده آمریکا بازی کند. ضمن اینکه به میزانی که در داخل مقامات جمهوری اسلامی ایران، نخبگان، مردم و دولت با هم همکاری بیشتری داشته باشند و مشکلاتشان را در درون حل کنند، به همان میزان در عرصه بینالمللی ترامپ مجبور است که واقعیت قدرت ایران را بپذیرد و معاهدات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران مثل برجام را به رسمیت بشناسد. ترامپ سعی دارد حالا که نتوانسته برجام را به طور کامل نقض کند، اما لااقل منافع برجام به صورت قطره چکانی به ایران داده شود.
نگرانی از تصمیم ترامپ
عباس عبدی در بخشی از یادداشتی که قبل از تصمیم شب گذشته ترامپ در قبال برجام به رشته تحریر در آمده است در روزنامه اعتماد نوشت: ابتدای انقلاب تهدید میکردیم که اگر غرب فلان کار یا بهمان کار را کند، نفت را به روی آن خواهیم بست و خواهان تحریم نفتی غرب بودیم، ولی در این مقطع کارمان به جایی رسید که تهدید کردیم اگر اجازه ندهند نفت بفروشیم و نفت ما از تنگه هرمز عبور نکند، تنگه را روی همه خواهیم بست! به علاوه ٨ سال دوره ویرانگر احمدینژاد هیچ شغل مولدی به مجموعه مشاغل کشور اضافه نشده بود، در نتیجه جامعه از نفت میخورد و نفت هم باید فروش میرفت و پول آن به دست میآمد و، چون از راههای عادی این کار نمیشد، دست به دامن بابک زنجانیها شدند. وابستگی به نفت کم بود. وابستگی به امثال زنجانی هم اضافه شد. بنابراین برداشتن تحریمها شرط لازم بهبود امور بود ولی کافی نبود.
از این نظر برداشتن تحریمها یک گام و مقدمه لازم بود. ولی این کار به تنهایی مشکل را حل نمیکرد. حتی اگر پول هم میآمد، باید در مسیر درستی استفاده میشد، پس اینجا اهمیت حل مسائل نهاد سیاست است که نمود پیدا میکند. حل مشکل سیاست در ایران به مراتب سختتر از رسیدن به توافق برجام بود. سیاست؛ از یک سو میان جامعه و دولت دو پاره بود و از سوی دیگر درون ساختار قدرت نیز شکاف قابل توجهی دیده میشد، بنابراین با وجود این دو شکاف، ممکن نبود که سیاست در خدمت بهبود وضع کشور درآید، ولی به دلیل بیتوجهی دولت به امر سیاست یا ناتوانی آن در پرداختن به باز کردن گره سیاست در ایران، شیوه معکوس را در پیش گرفتند و برجام را وسیله نجات سیاست خود قرار دادند، بدین معنا که هر جا کم آورده میشد از برجام خرج میکردند و انتظارات زیاد غیرواقعی از برجام ایجاد کردند. این انتظارات بسیار بیش از ظرفیت واقعی برجام بود. برجام تبدیل به کلید حل هر قفلی شده بود، در حالی که برجام شرط لازم و نه کافی برای عبور از مشکلات بود. برجام مهم بود چه در سطح ایران و چه در سطح بینالمللی ولی حلال همه مشکلات نبود. چنین رویکردی به برجام موجب میشد که خروج احتمالی ایالات متحده از آن، بسیار ناگوار و خطرناک تلقی شود، در حالی که واقعیت برجام در این اندازه اثرگذار نبود و نیست و هر تصمیمی که ترامپ بگیرد تا این حدی که برای برجام تبلیغ شده است، اهمیتی نخواهد داشت. نکته دیگری که در برجام باید مورد توجه قرار میگرفت، راهبردی بودن این توافق بود. در واقع برجام مستلزم رعایت اموری از طرفین بود. برجام یک تصمیم راهبردی بود که باید اصول کلی آن در سایر وجوه سیاست خارجی نیز مورد توجه قرار گیرد. معنای واقعی برجام چه بود؟ تعامل با نظام بینالمللی براساس منافع طرفین، معنای واقعی برجام است. چرا پذیرفتیم که امتیازاتی را به طرف مقابل بدهیم؟ به این دلیل روشن که امتیازاتی را میتوانستیم بگیریم. جاده سیاست خارجی، برای عبور خودروی ما به تنهایی نیست، همچنان که برای عبور خودروی دیگر کشورها به تنهایی نیست. این جاده، باندهای گوناگونی دارد که همه میتوانند به تناسبی در آن عبور کنند. بنابراین کلید سیاستهای منطقهای خود را باید براساس این اصل جدیدی که در برجام پذیرفتهایم شکل میدادیم؛ و بالاخره نکته دیگر که آن هم چندین بار متذکر شدهام، فقدان اعتبار ضمانت اجرای حقوقی در برجام است. ضمانت اجرای برجام صرفا مبتنی بر قدرت است. تا هنگامی که قدرت داریم میتوانیم براساس قدرت خودمان ضامن اجرای درست آن شویم و اگر از این قدرت کاسته شود، به همان میزان ضمانت اجرای آن نیز از میان خواهد رفت. فراموش نکنیم که بزرگترین مولفه قدرت ایران برای ضمانت برجام، اتکا به مردم و افکار عمومی است. هر اقدامی که آن را خدشهدار کند، به ضرر برجام و کشور است. سیاستهای رسانه رسمی و جناح اصولگرا در ماههای گذشته بهشدت به این وجه از قدرت کشور لطمه زد و اعتراضات اخیر نیز بخشی از نتایج این سیاست نابخردانه بود. با تمام اینها اگر توجه خود را به سیاست داخلی معطوف کنیم و به الزامات نانوشته سیاسی برجام در سیاست منطقهای پافشاری و رعایت کنیم و قدرت اصلی حکومت را که حمایت مردم است، حفظ کنیم و گسترش دهیم، در این صورت نباید نگران تصمیمات ترامپ بود، چه ادامه لغو تحریمها را امضا کند و چه امضانکند.
مسئولان از ریشههای حوادث اخیر عبور نکنند
روزنامه جمهوری اسلامی سرمقاله امروز این روزنامه را مثل چندین شماره هفته گذشته خود به موضوع ناآرامیها در کشور و نحوه برخورد درست با آن اختصاص داده و نوشت: این واقعیت را امام خمینی بارها گوشزد کرده بودند که کاری از دشمنان خارجی بر نخواهد آمد و اگر مشکلی برای این انقلاب و این نظام پیش بیاید از داخل و از عملکرد خودمان خواهد بود. آنچه در اغتشاشات اخیر دیدیم، دقیقاً مصداق همین فرمایش امام خمینی بود. تزریق ناامیدی به مردم از یکطرف و گستاخی نسبت به عالیترین مقامات نظام از طرف دیگر، زمینه را برای آلوده شدن تجمعات اعتراضی طبیعی عدهای از مردم به اغتشاش فراهم کرد.
اصل اعتراض به بعضی مشکلات اقتصادی از جمله سوءاستفاده بعضی موسسات مالی و اعتباری امری طبیعی بود و چیز تازهای هم نبود. حرکتی که در روز پنجشنبه هفتم دیماه در مشهد با شعار علیه رئیسجمهور شروع شد، سوءاستفادهای بود که از همین نارضایتیها توسط رقبای دولت صورت گرفت، ولی آن تزریق ناامیدی و گستاخی که هر دو را مخالفان دولت انجام داده بودند، عدهای دیگر را به صحنه آورد و شعارها تغییر کرد و به اقدامات اغتشاشگرانه علیه مقدسات منجر شد. این تحرکات غیرعادی و خلاف موازین با سرعت به شهرهای کوچک هم سرایت کرد و در همین مرحله بود که دشمنان خارجی و عناصر ضدانقلاب و منافقین هم سوار بر موج پدید آمده شدند و از وضعیت به وجود آمده توسط خودیها سوءاستفاده کردند. ضمناً همان کسانی که مدتها بود به جامعه ناامیدی تزریق میکردند، رنگ عوض کردند و با سخنانی از قبیل: اینکه «اعتراض، حق مردم است، ولی نباید اغتشاش کرد» تلاش کردند خود را از اتهام موج سواری تبرئه کنند. این سخن که «اعتراض، حق مردم است» سخن حقی است که خود دولتمردان هم میگویند و اصولاً سیاست این دولت، باز گذاشتن مسیر اعتراض و بیان واقعیتها و رساندن حرف مردم به گوش مسئولین است.
نکتهای که باید به آن توجه شود و دستمایه تجدیدنظر در روشها باشد این است که اغتشاشات اخیر به همه ثابت کرد که در نظام جمهوری اسلامی، راه احقاق حق، اعم از حق اقتصادی یا سیاسی و یا فرهنگی، اقدامات خلاف قانون و خلاف مصالح کشور نیست. همه باید با توسل به راهکارهای قانونی به دنبال احقاق حق خود بروند و از این مسیر به نتیجه برسند. پیمودن این مسیر البته دشوار است، ولی هم سالم است و هم نتیجه بخش.
مسئولان نظام اگر با عناصری که در سالهای اخیر به جامعه ناامیدی و گستاخی تزریق کردند برخورد قانونی و قاطع نکنند به نظام و ملت جفا کردهاند. این عناصر باید بفهمند که این قبیل اقدامات، کمک به دشمنان نظام و بدخواهان مردم است و خسارات زیادی به کشور و انقلاب و ملت وارد میکند. به همین دلیل هر کس مرتکب چنین تخلفاتی شود باید تاوان سنگین آن را بپردازد تا بار دیگر مرتکب این خلاف نشود.
کار دیگری که مسئولان باید انجام دهند سرعت عمل در رسیدگی به خواستههای درست و قانونی مردم است. این روش نادرست که بعد از عبور از هر حادثه، از ریشههای آن هم عبور میکنند و همه چیز به فراموشی سپرده میشود، در دراز مدت برای کشور گران تمام خواهد شد. مسئولان نظام باید در این روش تجدیدنظر کنند.
تجدیدنظر در نوع نگاه به همدیگر، اساسیترین نیاز امروز جامعه است. مسئولان نظام به این واقعیت توجه کنند که جذب، هنر است نه طرد. کینهها را باید کنار گذاشت و نیروهای باسابقه را باید به همراهی و همکاری فرا خواند. جامعه ما نخبههای زیادی دارد که بسیاری از آنها مطرودند و دلیل درستی برای طرد آنها وجود ندارد. به ابوالمشاغلها میدان دادن و عناصر محدود را جا به جا کردن مشکلی از جامعه حل نمیکند. قلبها را صاف کنید، کینهها را دور بریزید، به عناصر افراطی اجازه تصمیم سازی و میدانداری ندهید تا بتوانید از این دایره محدود خارج شوید و از نیروهای کارآمد و با تجربه به نفع کشور و نظام بهره ببرید.
آثار سوء استفاده از واژههای توهین آمیز از تریبونها
روزنامه قانون حاشیههای بخشی از سخنان خطیب روز گذشته نماز جمعه تهران را موضوع گزارش خود کرد و نوشت: حواشی اعتراضات دی ۹۶ همچنان ادامه دارد. در همین راستا روز گذشته کاظمصدیقی، خطیب موقت نماز جمعه تهران در سخنانی با خطاب قراردادن معترضان روزهای اخیر آنها را آشغال خواند. صدیقی در سخنرانیاش گفت: «آنچه باید بگویم این است که ما بدهکار و سپاسگزار هستیم. این ملت صبور و نجیب و متدین وقتی ببیند که باید بیرون بیایند، با وجود همه فشارها و بداخلاقیهای مسئولان بیرون میآیند. یاوهگوییهای رییسجمهوری را که دیوانگی دارد و روانشناسانشان میگویند تعادل ندارد، شنیدیم. میگوید حکومت از مردم میترسد، ولی مردم از حکومت حمایت میکنند و صاحبش هستند و هر کجا احساس خطر کنند، سینه سپر و انقلاب را قدم به قدم تصفیه کرده و آشغالها را میبرند».
بی شک انقلابیگری با فحاشی، توهین، تندخویی و هزاران منکر دیگر هیچرابطهای ندارد ولی مشخص نیست چرا برخی در کشور ما برای آنکه خود را انقلابی و حامی نظام جمهوری اسلامی نشان دهند سعی میکنند تا لحن سخنان خود را تند کرده و راه خود را با پرخاشگری پیش ببرند! آنهایی که مدعی انقلابیگری هستند بی شک با توهین و فحاشی بیشترین ضربه را به کشور، نظام، انقلاب و اسلام میزنند زیرا نه در دین مبین و آسمانی ماچنین روحیات و اخلاقیاتی توصیه شدهاست و نه در تمدن چندین هزارساله کشور میتوان این نوع منش را یافت. حال چه میشود که برخی اینگونه سعی میکنند به نتیجه برسند، باید تاملی در رفتارشان کنند.
رفتاری که حتی صدای همطیفان آنها را نیز بلند میکند تا نسبت به این لحن نامناسب اعتراض کنند. در همین راستا، عزت ا... ضرغامی، رییس پیشین رسانه ملی به «آشغال» خواندن معترضان از سوی کاظم صدیقی در نماز جمعه واکنش نشان داد. او در کانال تلگرامی خود نوشت که تعبیر کلی «آشغال» در مورد معترضان، مشابه «خس و خاشاک» هزینه ساز است. ضرغامی با بیان اینکه «کلام غیردقیق، زمینهساز فهم نادرست و بروز فتنه است» گفت که راهحل معضلات فرهنگی - اجتماعی افزایش بودجه حوزههای علمیه نیست! همانگونه که شاهد هستیم نوع سخن این فرد سبب اعتراض نزدیکانسیاسی وی نیز شد و بیشک اقدامی است که غیر از همفکران او، سایر جریانها و اقشار نیز این اقدام را زیر سوال خواهند برد. زیرا همه مردم میان کسانی که آسیب به امنیت ملی زدند و اماکن عمومی را تخریب کردند با آنهایی که برای پیگیری خواستههای شان به خیابانها آمدند، تفاوت قائلند و نباید همه را به یک چشم دید.
این اتفاق بیشتر از هر موضوع دیگری سبب شد تا مردم یاد خاطرات سال ۸۸ بیفتند. آن زمانی که یک فرد با به زبان آوردن سخنانی ناشایست و بدون تفکر، مردمی را که برای بیان خواستههایشان به خیابانها آمده بودند خس و خاشاک خواند و سبب شعلهور شدن آتش شد. امیدواریم این فرد مانند احمدینژاد و یارانش که در سالهای پسا ۸۸ بارها سعی کردند دامان خود را از توهین به مردم پاک کنند، به اشتباه خود پی ببرد و به راحتی با بازی باکلمات، مردم معترض و سایر جریانها را با یک چوب نراند. از سوی دیگر با توجه به اینکه رهبرمعظم انقلاب در اقدامی رییسشورای سیاستگذاری ائمه جمعه را تعویض کردند، انتظار میرود تا سیاستهای قدیمی وناکارآمدی که در این فضا حاکم بود با تدابیری جدید جابهجا شوند که دیگر شاهد بیان این نوع اظهارات و توهینها از تریبون نماز جمعه نباشیم؛ تریبونی که مبنای تشکیلش وحدت و ایستادگی مقابل دشمن بود، این روزها محفلی برای دلزده کردن برخی اقشار جامعه و حمله به سایر جریانهای دیگر شده است. باید منتظر ماند و دید که این تریبون شاهد تغییرات مبنایی و محتوایی خواهد بود یا همانند گذشته در جذب حداکثری ضعیف عمل میکند