رد کلیات بودجه ۹۷ در مجلس، غافلگیر شدن مسئولان از بارش سنگین برف، نه به انتصاب دوباره پوتین، سهم اصولگرایان در مشکلات، تسلیحات اسرائیلی در دست گروههای تکفیری، رشد ۳۱۰ درصدی خانههای خالی در ده سال و لبخند آدمها به آدم برفیها از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه نهم بهمن ماه، در حالی چاپ شد و بر پیشخوان روزنامه فروشیهای کشور قرار گرفتند که برف و بوران نشسته بر خیابانها و بامها در صفحات اول بیشتر آنها نیز موضوع گزارش و خبر شده است. بیشتر روزنامههای امروز با چاپ تصاویری از طبیعت برفی شهرهای ایران از جمله تهران ضمن انعکاس شادی مردم از بارش زمستانه از غافلگیری مسئولان در شهر و جادههای کشور نیز خبر دادند.
دیگر موضوعی که به شکل برجسته در روزنامههای امروز به آن پرداخته شده، خبر رد کلیات لایحه بودجه ۹۷ در مجلس شورای اسلامی است. علاوه بر حواشی گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه ۹۵ که روز گذشته و حتی امروز موضوع تعدادی از روزنامهها قرار گرفته است، نه بهارستان به کلیات بودجه ۹۷ که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه محسوب میشود از تیترهای اصلی صفحات نخست بیشتر روزنامهها محسوب میشود.
روزنامه کیهان با تیتری نسبتا تند، واکنش نوبخت به گزارش دیوان محاسبات را به باد انتقاد گرفت و با روتیتر «ناسزاگویی دولت به جای پاسخگویی درباره تخلف ۸۰ درصدی از بودجه ۹۵» عنوان اصلی شماره امروزش را «تشویش اذهان عمومی «بودجه میلی» است نه اجرای قانون اساسی» انتخاب کرد. این روزنامه در خبر دیگری رد کلیات بودجه ۹۷ را نیز با عنوان «مجلس با کلیات بودجه ۹۷ مخالفت کرد» منعکس کرد.
روزنامه قانون، اما با عنوان «نه قاطع به لایحه دولتی!» در صفحه نخست خود نوشت: اهالی خانهملت نقش نظارتی خود را به خوبی در صحن مجلس و در بررسی بودجه ۹۷ به نمایش گذاشتند.
روزنامه شرق نیز با چاپ تصویری از محمدباقر نوبخت عنوان برای اولینبار پس از انقلاب در صحن علنی مجلس «بودجه به درِ بسته خورد» را تیتر اول خود کرد. جهان صنعت نیر همین خبر را با عنوان «کلیات بودجه ۹۷ رد شد» تیتر یک شماره امروز خود انتخاب کرد.
دیگر موضوعی که مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته است، بارش برف سنگین، غافلگیری مسئولان و شادی مردم از این اتفاق اقلیمی است. روزنامه ابتکار که نیم صفحه نخست خود را به تصاویری از برف بازی و قدم زدن شهروندان تهرانی زیر برف روز گذشته اختصاص داده در طرف دیگر تلاش ماموران شهرداری بر برف روبی و نیز گیر کردن خودروها در برف را به نمایش گذاشته است. ابتکار در این گزارش با عنوان «زشت و زیبای برف» سعی کرده از خوبیها و دردسرهای ایجاد شده بعد از این بارش زمستانه در تهران بنویسد. روزنامه آرمان نیز در گزارشی با عنوان «بارش شادی» از برف اخیر تهران و شهرهای دیگر کشورمان ومشکلات ایجاد شده پس از آن نوشته است.
روزنامه قانون با رویکردی انتقادیتر تصویر اصلی صفحه نخست خود را از توقف خودروها در بزرگراه به خاطر بارش سنگین برف انتخاب کرده و با اشاره به غافلگیری مسئولان در آزمون برفی عنوان «بوران بحران» را در کنار آن قرار داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
تغییر بودجه به نفع مردم؟!
محمود صادقی، نماینده مجلس طی یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره عدم تصویب کلیات بودجه ۹۷ در مجلس شورای اسلامی نوشت: روز یکشنبه از جمله روزهایی بود که چه نمایندگان موافق و چه نمایندگان موافق با لایحه بودجه سال ٩٧ بهتر از هر زمان دیگری صحبت و دلایل خود را مطرح کردند. البته مخالفت با کلیات لایحه بودجه سال ٩٧ از سوی مجلس شورای اسلامی کاملا قابل پیشبینی بود. پس از اینکه دولت بودجه را به مجلس ارایه کرد هم در سطح جامعه شاهد واکنشهایی منفی بودیم و هم از صحبتهای نمایندگان اینگونه برمیآمد که مجلس شورای اسلامی چندان با کلیات لایحه بودجه سال ٩٧ موافق نیست.
بنابراین به تصویب نرسیدن آن چندان دور از انتظار نبود. مخالفت نمایندگان با لایحه بودجه سال ٩٧ دلایل مختلفی داشت. بحث قابل توجه در مخالفتهای نمایندگان موضوع کمبود منابع دولت بود. به هر حال نمایندگان اشراف کامل داشته و دارند که منابع تامین مالی دولت محدود است. با توجه به محدود بودن این منابع بخش قابل توجهی از آن هم صرف امور جاری میشود و به عنوان بودجه جاری مصرف میشود. با این حال نمایندگان انتظار داشتند توزیع این درآمدها و منابع به شکلی بهینهتر اتفاق افتد. در صورتی که لایحه بودجهای که دولت برای مجلس فرستاد بیش از هرچیز متوجه اقشار فرودست و آسیبپذیر بود و در واقع فشار بیشتری متوجه اقشار آسیبپذیر میشد. نمایندگان به این موضوع اشراف کامل داشتند و حتی بحثهایی که در کمیسیون تلفیق صورت گرفت حاکی از آن بود که باید فشار از اقشار فرودست برداشتهشود و این قشر در لایحه بودجه مورد توجه بیشتری قرار گیرد. علاوه بر این نکته که در لایحه بودجه سال ٩٧ چندان توجهی به اقشار فرودست نشدهبود نکته منفی دیگری هم وجود داشت. دولت در لایحه بودجه سال ٩٧ بیش از حد متکی بر بدهیهایی شده که قرار است وصول شود.
در واقع این گونه به نظر میرسید که دولت میخواهد بودجه سالهای آینده را پیشخور کند. قابل پیشبینی بود که اگر با همین سبک و سیاق پیش برویم دولت به جای مدیریت بحران، بحرانهای موجود را به تعویق میاندازد. با تعویق انداختن، بحران ابعاد گستردهتری پیدا میکند. در واقع پس از اعتراضات دی ماه گذشته فضایی در مجلس شکل گرفت که منجر به عدم تصویب لایحه بودجه سال ٩٧ شد. مجلس میخواست این پیام را به دولت بدهد که باید بودجه را به نفع مردم تغییر دهد. مجموعا اعتراضات و التهابات ماه گذشته در به تصویب نرسیدن لایحه بودجه سال ٩٧ بیتاثیر نبود.
هم دموکرات هم تمامیتخواه!
حسین شمسیان در بخشی از یادداشت امروز روزنامه کیهان با عنوان «هم دموکرات هم تمامیتخواه!» و با اشاره به تدوین لایحه بودجه سال ۹۷ توسط دولت نوشت: نهایت آرزوی برخی دولتمردان، داشتن «بودجه میلی» است! یعنی مهم نیست نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی چند روز بر سر بندبند بودجه بحث و گفتگو میکنند! حتی مهم نیست که کارشناسان خود دولت هم با دید کارشناسی و علمی، سندی به عنوان بودجه مینویسند! اصلا بگذار هرچه میخواهند بنویسند و تصویب کنند، در نهایت آنچه میل خودمان است اجرا خواهد شد!
در گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه سال ۹۵ بارها و بارها به حقیقت امر یعنی «بودجه میلی» بر میخوریم. میبینیم که دولتمردان هرجا میلشان بوده، تعداد شرکتهای زیانده را زیاد کردهاند و بعد هم برای جبران زیان آنها ۱۵۰۰ میلیارد تومان اختصاص دادهاند! از کدام منبع و با کدام مجوز؟! معلوم نیست!
بر اساس «بودجه میلی»، بخشی از وجوه ناشی از فروش نفت و گاز و ... را به خزانه واریز نکرده اند! کجا رفته و با کدام مجوز در حساب چه کسی است؟! معلوم نیست!
مصادیق متعددی از «بودجه میلی» را میتوان در عملکرد دولت ملاحظه کرد که در اصل صدای ساز ناکوک بازگشت خودکامگی در حوزه اجرایی کشور را به گوش میرساند.
شاید برای برخی این برداشت ثقیل و سنگین باشد، پس به ناچار برای اثبات وجود چنین روحیهای، چند نمونه ذکر میشود:
سی خرداد ۹۳ محمدباقر نوبخت در یک برنامه تلویزیونی در مورد تبریک رقبای انتخاباتی گفت: «تبریک و تهنیتهای بعد از انتخابات گاهی دلی است و گاهی سیاسی. دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد اصلاً صاف نشد و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم»! میبینید که موضع برخی از قدیم دلی و میلی بوده و کمترین ارزش و اعتباری برای قانون و رای مردم قائل نبودهاند!
چند روز قبل یکی از روزنامههای حامی دولت در متنی عجیب رئیس جمهور را فاقد اختیارات لازم برای عمل به وعدههایش معرفی کرد! آن روزنامه با فراموشی اینکه رئیس جمهور بر اساس قانون اساسی در انتخابات شرکت کرده و حدود اختیارات بسیار وسیع خود را به خوبی میشناخته است، یکی از رازهای عدم توانمندی روحانی را این دانست که «تنها یک قوه از سه قوه اصلی کشور در اختیار اوست»! و راز دیگر را اینکه «صدا و سیما را بهطور دربست در اختیار ندارد»! تمامیتخواهی این افراد تا آنجا است که همزمان با اینکه همه مناصب و سمتها را در دست دارند، دنبال اختیارات سایر قوا و دستگاهها هستند و برای پنهان کردن علت اصلی ناکارآمدی دولت، ادعا میکنند 90 درصد اقتصاد در دست دولت نیست! آنها به این سؤال بدیهی پاسخ نمیدهند که این مطایبات، کشفیات تازهشان است یا اینکه اردیبهشت امسال و قبل از انتخابات هم اینها را میدانستند؟! این جماعت همانهایی هستند که برخلاف نص صریح قانون اساسی، به دنبال ریاستجمهوری مادامالعمر مرحوم هاشمی رفسنجانی بودند!
و بالاخره اینکه معاون پارلمانی رئیس جمهور چندی قبل گفته بود مجلس نباید ماهیت بودجه دولت را عوض کند!
این مصادیق بیان مستقیم و غیرمستقیم لزوم تمکین همه در برابر دولت نیست؟! مگر خودکامگان و زیادهخواهان چه چیزی جز این را خواستار هستند؟! ترجیعبند سخنان این جماعت، چیزی جز این نیست که همه نهادها، دستگاهها و قوای حاکمیت باید از ما تمکین کنند و دموکراسی و رای مردم تنها تا زمانی ارزش دارد که باعث پیشبرد رای و نظر ما شود!
قانون اساسی برای چنین حاکمانی هم راهکارهای منطقی معرفی کرده است. دو بازوی بسیار مهم نظارتی یعنی «دیوان محاسبات» و «سازمان بازرسی کل کشور» موظفند با دقت و موشکافی و البته انصاف و بینظری، همه چیز را صادقانه به مردم گزارش دهند. اما این پایان ماموریت آنها نیست. این مجموعهها موظفند با متخلفان برخورد قانونی کنند و راه را بر تکرار فساد و تخلف ببندند وگرنه گزارش دادن به تنهایی دردی از مردم دوا نمیکند.
پایان اصلاحات کلاسیک در ایران
حامد روشن چشم جامعه شناس سیاسی طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز با عنوان «پایان اصلاحات کلاسیک درایران» نوشت: اصلاحاتی که بر مدار جامعه قرار نگیرد و عناصر تحول خود را از جامعه گزینش نکند و در یک رابطه متقابل پاسخگویی خواست جامعه و به حرکت درآوردن آن نباشد، عملا هر چیزی هست به جز اصلاحات. اما شرایط اجتماعی ایران اکنون چگونه است و چرا بایستی از اصلاحطلبان یا اصلاحطلبی کلاسیک و شخص محور عبور کرد؟ روشن است که جامعه ایران اکنون بیشتر در فضای ذهنی در حال تکاپو است. تحولات آگاهی که ذیل گردش آزاد اطلاعات بر اساس توسعه زیرساختهای کنش ارتباطی در دنیا رخ داده باعث شده است که جامعه ایران دارای یک خودآگاهی فزاینده باشد. این آگاهی پیش از هر چیز امکان ابراز خواست فردی و گروهی را در جامعه افزایش داده است. شاید به تعبیر استراتژیستها این صرفا یک مجاز است و فقط عرصه مجازی را در برمیگیرد! اما بایستی توجه نمود که واقعیتهای ذهنی و تاثیر گذار بر روانشناسی اجتماعی در ایران به شدت تغییر کرده است. ذهنیت در ایران به سمت عبور از تمام شاخصهای اصلاحات کلاسیک در حال رأی دادن است.
بایستی نشست و شاهد واقعیتهای عینی این تاثیر بود. اکنون اصلاحات در ایران رنگ و بوی کهنگی به خود گرفته است. اصلاحات کلاسیک پس از انقلاب در ایران که اکنون جامعه و جوانان در مورد آن قضاوت میکنند، ساختار بسته و بر اساس شخص تعریف گردیده است. تشکیلات اصلاحطلبان به خوبی نشان داد که محیط اصلاحطلبی محدود است و هیچکس جز خود نمیتواند وارد این جریان بشود و ساختار اصلاحطلبان در ایران قائم به شخص شده است. اشخاصی که دیگر فقط نامهای آنان جامعه را به صدا در میآورد. اصلاحات در ایران با «کت» سیاسی، اما «شلوار» اقتصادی فردی نمود پیدا کرده است که این کت را هر بار بردوش کسی انداخته، اما شلوار آن را تغییر ندادهاند. مهمترین مشکل جریان اصلاحات عدم گردش نخبگان به معنای واقعی نه به معنای خانوادگی است. به جای اینکه اصلاحات در ایران به سوی توسعه شایسته سالاری حرکت کند بر مدار نوعی الیگارشی سنتی در حال چرخش است. اصلاحات نه شخص است، نه حزب، نه خانواده، اصلاحات باید جریان اجتماعی بر دوش جوانان تحول خواه باشد. اصلاحات در ایران امروز مجموعهای محافظهکار است. به خوبی نمایان است که چگونه محافظهکاری و ترس از تغییرات جوانان اصلاحطلب مانع از رشد و حرکت جوانان رو به بالا شده و ساختار حزبی به جای تاکید بر شایستگی و توانمندی از نسب گرایی، روابط خانوادگی و پول در سیستم تاثیر پذیرفته است. این در حالی است که جوانان تحصیل کرده اصلاحطلب در پشت دیوارهای آهنین و مردان غصب کرده به انتظار نشستهاند. قبول کنیم که جامعه تغییر کرده و جوان امروزی با بغض و غضب به لیدرهای پیراصلاحات مینگرند. قبول کنیم که اصلاحطلبان مجلس توانایی درک جوانهای دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ را ندارند و هیچتصوری از خواست آنان متصور نیستند. قبول کنیم که اصلاحات برای زنده ماندن باید تغییر کند و در «خود» تغییر کند. واقعیت عینی این شرایط این خواهد بود که جریان اجتماعی از تمام نمودهای اصلاحات کلاسیک در تمام صحنههای سیاسی گذر خواهد کرد. بهتر است که تئوریسینهای «اصلاحات پیر» به فکر ساماندهی و موجی جدید برای انتخابات با شعارهای عامه فریب حقوق شهروندی و آزادی نباشند، چون بزرگترین منع آزادی از سوی کسانی بود که نام اصلاح را بر خود گذاشتند. روشن است در صورت عدم تحول در ساختار اصلاحطلبی و عدم ایجاد فضای جدید برای نسل جوان اصلاحطلب که معنای واقعی اصلاحات در آن نهفته است، پایان کاری سنگینی جامعه برای اصلاحات در ایران رقم زده و مسیر واقعی اصلاح را خواهد گشود.
پرورش رستمهای پوشالی در اقتصاد دولتی!
روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز خود با اشاره به آفتهای اقتصاد توزیع محور و دولتی نوشت: مدت هاست به دنبال واژهای میگردم تا از آفت اقتصاد توزیع محور و دولتی تصویر مناسبی ارائه دهم. ابتدا قصد داشتم با عنوان فیلسازی در اقتصاد به این موضوع بپردازم. از این جهت که اقتصاد دولتی به دنبال توزیع رانت و درآمدهای در اختیار اقدام به زاد و ولد بنگاههای بزرگ میکند (بیآنکه مسیر بنگاههای بزرگ به شکل منطقی طی شود) و بعد از مدتی از آنجایی که افتادن فیل و تحرک آن خطر دارد، لذا فیل تنها به موجودی برای هزینهکرد زیاد و خورد و خوراک بدل میشود بیآنکه باری جابهجا و نقشی مثبت را ایفا کند، اما دیروز دوستی حکایتی تعریف کرد که شاید شبیهترین مصداق اقتصاد دولتی و ایراد آن طی دهههای گذشته بوده است؛ ایرادی که در اقتصادهای متمرکز از بعد از ظهور کمونیسم به وجود آمده و کارایی و بهره وری را در بنگاهها از بدو تولد و درتمام طول عمر و حیاتشان با آنها همراه است، البته منظور نگارنده شباهت اقتصاد موجود حاکم بر کشور با کمونیسم یا تمایل به اقتصاد بازار آزاد نیست زیرا با شرایط موجود و سهم دولت نقش پذیری دولت در اقتصاد غیر قابل انکار است. با این حال واقعیت این است که اقتصاد ما به دلیل شرایط ذاتی دائم در حال خنثی کردن نیروها و انگیزه هاست و هر کسی و هر بنگاهی به دنبال حداکثر کردن منافع خود نه تنها حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت را کند کرده بلکه در برخی موارد با نادیده گرفتن اقتصاد به شکل یک «کل واحد» بحرانسازی هم کردهاند که این روزها از آن به عنوان شش ابرچالش یاد میشود.
اما آن دوست عزیز چه گفت؟ او گفت: برخی اسم فرزندشان را رستم میگذارند، اما بعد حتی میترسند که نامش را صدا بزنند. در حالی که نیت پدرانه انتخاب اسم خوب و تأثیر پذیری از نام رستم بوده، اما غافل از اینکه نامگذاری فرزند را تنومند و پهلوان و نامدار نمیکند که هیچ بعد از مدتی به اندازه رستم توقع دارد! در زمان حاضر همان طور که اشاره شد اقتصاددولتی تعداد زیادی مولود دارد که نامهای مشابه و خیالی رستم گونه دارند و کار به جایی کشیده که حتی خود دولت هم جرئت نمیکند ساختار یا مدیریت آن را هم تغییر دهد! نمونههای بسیاری از این دست میتوان نام برد، از جمله صندوقهای بازنشستگی، بانکها و سیستم بانکی، خودرو سازها، فولاد سازها و پتروشیمی ها، پالایشگاهها و به طور کلی صنایع بزرگ وابسته به دولت و اکثر شرکتهای دولتی همگی یک رستم هستند که نام آنها نه تنها نتوانسته آنها را به شهرت و اثر گذاری رستم بدل کند و باری از ایرانزمین بردارد و مایه افتخار ایران شود بلکه آنقدر فربه و بزرگ شدهاند که کسی جرئت برخورد قهری با آنها را ندارد و روز به روز بودجههای جدیدی را به آنها تزریق میکنند تا تنها به حیات خود ادامه دهند.
پهلوانی و پیشران بودن این دسته از صنایع و بنگاهها پیشکش، مانع بزرگی شدهاند که اجازه تحرک به صنایع پاییندستی و بخشهای مولد هم نمیدهند! این رستمهای پوشالی با هیمنهای که برای خود دست وپا کردهاند اکنون حتی دولت هم جرئت صدا زدن آنها را ندارد و یک روز با افزایش تعرفههای بالا، یک روز با افزایش نرخ ارز، یک روز با چشمپوشی از مصوبه منع بنگاهداری بانک ها، یک روز خوراک ارزان پتروشیمی و... شیره جان دولت و بودجهها را میبلعند. این رستمها آنقدر به این روند ادامه دادهاند که دیگر برای دولت با حس پدرانه تنها ادامه حیات آن مهم است نه نقش قهرمانان و پیشتازانهای که برایش از بدو تولد در سر میپروراند، البته منظور نگارنده از بین بردن این فرزندان ناخلف نیست و کشتن جگر گوشههای اقتصاد را از سوی دولت به دلیل ملاحظات مختلف منطقی نمیداند، اما تازمانی که دولت و مجلس و نمایندگان مجلس تصمیماتشان را تحت تأثیر خواستههای نامحدود آنها تنظیم کند در بر روی همین پاشنه خواهد چرخید، لذا تا دیر نشده باید از محبت کردن بیمحابا و بی مورد به رستمهایی که از جایشان بلند نمیشوند و جرئت صدا کردن آنها را هم نداریم، باید حذر کرد و در یک بازه زمانی مشخص تکلیف آنها را تعیین و حمایتها را مشروط کنیم، وگرنه... .