تأثیر نقش آفرینی سید ابراهیم رئیسی در انتخابات مجلس، حمایت از نظام انتقاد از وضعیت اقتصادی، کلوز آپ داعش، اسکان دائمی زلزله زدگان تا پایان تیر ۹۷، زنگ آغاز جشنواره با قدردانی از سینماگران شاخص، شتابزدگی طرح ترافیک و توضیحات محسنیاژهای درباره پرونده سعید طوسی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۱۴ بهمن ماه در حالی چاپ و بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفتند که نقد و بررسی عملکرد جمهوری اسلامی در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در تعداد زیادی از آنها از محورهای تحلیلی یادداشتها وسرمقالهها محسوب میشود.
همچنین تعدادی از روزنامهها با محور سالگرد انقلاب اسلامی با برخی چهرههای سیاسی گفتگوهایی انجام داده اند که عناوین آن در صفحات نخستشان به چشم میخورد. جز این خط خبری، خبر افتتاحها و آغاز به کار برخی پروژهها در کشور از جمله پروژههایی که اخیرا در سفر رئیس جمهور به کرمان اقتتاح شده نیز در صفحه نخست تعدادی از روزنامهها منتشر شده است. حضور رئیس جمهور روحانی در مناطق زلزله زده کرمان و قول تکمیل ساختمانهای زلزله زدگان تا تیرماه ۹۷ نیز از موضوعاتی است که مورد توجه برخی روزنامهها قرار گرفته است.
روزنامه شهروند که گزارشی از سفر رئیس جمهور به کرمان را چاپ کرده تیتر نخست خود با تیتر «دولتیها، بنگاههای اقتصادی خود را واگذار کنند» را از سخنان روحانی در سفر کرمان برگزیده است.
خراسان نیز با درج تصویر حضور روحانی در کنار زلزله زدگان یکی از روستاهای کرمان: قول رئیس جمهور برای اسکان دایمی زلزله زدگان تا پایان تیرماه ۹۷ را برجسته کرده است. این روزنامه همچنین جزئیات نتایج نظرسنجی ایران پل و دانشگاه مریلند درباره مردم ایران که نشان از حمایت از نظام انتقاد از وضعیت اقتصادی دارد را تیتر اول شماره امروز خود کرده است.
اعتماد نیم صفحه امروز خود را با چاپ تصویری از بهمن فرمان آرا کارگردان سینما به گفت وگو با او اختصاص داده و عنوان «بمانیم و بسازیم» را تیتر دغدغههای این کارگردان تمام بچههای ایران زمین انتخاب کرده است.
اعتماد همچنین در سرمقاله امروزش به قلم ثمینا رستگاری از «دولتمردان آفلاین، مردمان آنلاین» نوشته است. این روزنامه تیتر گفتگوی خود با فرشاد مومنی اقتصاددان درباره انقلاب اسلامی را عنوان «انقلاب امید به زندگی ایرانیان را افزایش داد» انتخاب کرد.
کیهان نیز تیتر اول خود را از گفتگوی خبرنگار خود با نوام چامسکی با عنوان «میوه حمله آمریکا به منطقه را ایران چید» برگزیده است. یادداشت روز کیهان نیز به بررسی عملکرد انقلاب با عنوان «راز ماندگاری انقلاب اسلامی» به قلم سعدالله زارعی اختصاص یافته است.
ضرورت «انتقاد از خود» توسط مسئولان نظام
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان انتقاد از خود نوشت: ضرورت «انتقاد از خود» به این دلیل احساس میشود که اولاً در کنار پیشرفتهای علمی، دفاعی، پزشکی و عمرانی، نارسائی نیز وجود دارد و ثانیاً با آنچه جوهر انقلاب اسلامی را تشکیل میدهد و عامل اصلی پیروزی این انقلاب بود، با گذشت زمان درحال فاصله گرفتن هستیم.
نارسائی عمدتاً به بخش اقتصادی مربوط میشود. معضل بیکاری را کسی انکار نمیکند و همه برای حل آن تلاش میکنند، ولی این تلاشها به دلیل اینکه اقتصاد ما بیمار است به جائی نمیرسد. این درست است که بعضی سیاستهای غلط گذشته موجب بروز بیماری اقتصادی شده،، ولی اینکه امروز همدیگر را متهم به ایجاد این بیماری کنند مشکلی حل نمیشود. همه باید دست به دست همدیگر بدهند و این بیماری را به صورت ریشهای معالجه کنند. امروز، علاوه بر بیکاری، فاصله طبقاتی در جامعه ما بیداد میکند. عدهای در کاخهای چند ده میلیاردی زندگی میکنند و عدهای کارتن خواب هستند. جمع قلیلی با امکانات اشرافی و مسافرتهای گران قیمت خارجی دمخور هستند و عده کثیری برای نان شبشان به این در و آن در میزنند. تعداد اندکی به وامهای میلیاردی به راحتی دسترسی دارند و هر وقت بتوانند به جای گرفتن وام اختلاس میکنند و بقیه مردم برای گرفتن چند صد هزار تومان وام در نوبتهای طولانی قرار دارند و یا با در بسته مواجه میشوند. برای عدهای که به جائی وابسته هستند بدون معطلی شغل پیدا میشود و بقیه مردم برای شاغل کردن فرزندانشان به بن بست میرسند. همین فاصله طبقاتی است که وقتی چند عامل بیگانه یا خودی نادان، شعار مخالف سر میدهند عدهای را به خیابانها میکشاند و اغتشاش دیماه ۹۶ به راه میافتد. در تحلیل این اغتشاش نباید مسئولان در اشتباه بمانند و ریشههای اقتصادی آن را نادیده بگیرند و تصور کنند این پرونده بسته شده است. مطمئن باشید تا بیکاری و فاصله طبقاتی هست، این آتش هم زیر خاکستر میماند... .
از این مهم تر، فاصله گرفتن از جوهر انقلاب اسلامی است. این انقلاب را وحدت و همبستگی به پیروزی رساند. در دفاع مقدس هم همبستگی مردم کارساز بود. توطئههای دشمنان را هم وحدت و همبستگی مردم خنثی کرد. مردم البته همان مردم دوران انقلاب هستند و برای دفاع از اسلام و کشور و نظام همچنان آمادهاند در برابر دشمنان سینه سپر کنند. این را همواره نشان دادهاند و در اغتشاشات اخیر هم نشان دادهاند و روز ۲۲ بهمن امسال هم نشان خواهند داد، ولی مشکل از کسانی است که قدرت را در اختیار دارند و بر سر حفظ و افزایش آن با همدیگر اختلاف و دعوا دارند. ایکاش فقط اختلاف بود و به تنازع و کینه توزی و تلاش برای حذف همدیگر منجر نمیشد. تا زمانی که ما کینه توزیها را کنار نگذاریم و صفات رحمان و رحیم بودن خدا را در تعاملات خود به ویژه در دایره حاکمیت جاری نسازیم قطعاً موفق به حفاظت از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نخواهیم شد. این انقلاب با درون مایه «رحماء بینهم» شکل گرفت و با سرمایه «اشداء علی الکفار» توانست توطئهها را خنثی کند. ما با عملکردمان مدتی است در جهت عکس این توصیه قرآنی حرکت میکنیم. ما را چه شده است که دلسوزترین، خدومترین و مبارزترین نیروهایمان را به مجرد اینکه نظری غیر از نظر ما ابراز میکنند، عامل استکبار و مهره صهیونیسم مینامیم و خودمان را «معیار اسلام ناب» میدانیم؟ چرا عدهای از ما به جای آنکه آمریکا را «شیطان بزرگ» بدانیم، هرکس را که نظری غیر از نظر ما دارد به «شیطان بزرگ» خود تبدیل کرده ایم؟ چرا به پیامبر اسلام که هنگام فتح مکه در برابر کسانی که میگفتند امروز روز نابود کردن مخالفین اسلام است فرمود: «الیوم یوم المرحمه» اقتدا نمیکنیم؟ مگر نمیدانیم کینه توزی علامت ضعف است و رافت و رحمت علامت اقتدار؟ مگر به قدرت نظام جمهوری اسلامی و پشتوانه مردمی آن اعتقاد نداریم؟ اگر داریم، چرا سعه صدر نشان نمیدهیم و به جای پرداختن به امور بزرگتر به مسائل کوچکی همچون اختلاف داخلی و باز نگهداشتن پروندههای کهنه و پاشیدن نمک بر زخمهای کهنهتر مشغول هستیم؟ اینهاست که ما را از جوهر انقلاب، دور میکند و به دشمنان این انقلاب و این نظام و این ملت جرات و جسارت توطئه میدهد.
به این دلیل است که معتقدیم امروز «انتقاد از خود» نیاز واقعی و مبرم مسئولان نظام جمهوری اسلامی است. با این اقدام است که میتوان مانع فاصله گرفتن از جوهر انقلاب شد و بر مشکلات و نارسائیها غلبه کرد و دشمنان خارجی را نیز ناکام نمود.
دولتمردان آفلاین، مردمان آنلاین
ثمینا رستگاری در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان دولتمردان آفلاین، مردمان آنلاین نوشت: روز چهارشنبه در آخرین دقایق کار روزنامه، خبری از سخنان وزیر کشور منتشر شد که شاید بتوان آن را دقیقترین تحلیل حوادث اخیر در کشور دانست. به گفته رحمانیفضلی سبک زندگی مردم تغییر کرده و دولتمردان با نسلی طرفند که «سلایق، باورها، موضوعات اجتماعی و حتی موضوعات انتخاباتی را متفاوت از سلایق ما میبیند.» و در چنین جامعهای «برخی نمیفهمند سلایق و باورهای آنها پاسخگوی مطالبات جوانان نیست».
بیایید درباره جملات داخل گیومه که عین حرفهای وزیر کشور است کمی تامل کنیم و سریع سراغ خبر بعدی نرویم.
در جامعه ما چه چیزی تغییر کرده است؟
در چند دهه گذشته بازیگران عرصه سیاست تقریبا ثابت ماندهاند؛ روزنامههای ٣٠-٢٠ سال پیش را که ورق بزنید تصویر همین سیاستمداران امروز را میبینید با موههای سیاهتر و ریشهای بلندتر. سیاستمدارانی که به فراخور فرازوفرودهای سیاست یک روز در میانه میدان بودهاند و روزی دیگر به کناری رانده شدهاند. در ایام عزلتنشینی برای دوباره حاکم شدن حرفهای جدیدی یاد گرفتهاند و باز به درون صحنه آمدهاند. این جملات خلاصهشده ٤ دهه تاریخ چپ و راست در ایران است.
اما مردم چطور؟ آیا آنها هم در طول این سالها فقط گرد پیری بر سرشان نشسته دنیایشان تغییر نکرده است؟ نظام ارزشیشان یکسان مانده؟ بچههایی که ٤ دهه در نظام آموزشی دستنخوردهای پرورش یافتهاند شباهتی به هم دارند؟ الان نسل چهارمیها، همانها که نه جنگدیدهاند نه اصلاحات نه انقلاب چقدر با مایی که اینها را تجربه کردهایم حرف و دنیای مشترک دارند؟ این جوانهایی که هرروز از کنار ما میگذرند، در تاکسیها با هدفونی در گوش کنار ما مینشینند و در فضای مجازی زمین و زمان را دست میاندازند چه نسبتی با سیاستمداران ما دارند؟
مراجع فکری این نسل چه کسانی هستند آیا برای آنها شریعتی و سروش و اصلاحات جدال سنت و مدرنیه معنایی دارد؟
واقعیت این است که آنها شکل دیگری هستند. بیشتر از اینکه در دنیای ذهنیات سیر کنند به عینیات توجه میکنند. بیش از همه جوانهای دنیا به تن خویش مشغولند. مقام اول آمار جراحیهای زیبایی و استفاده از لوازم آرایش را همینها برای ایران کسب کردهاند. اینکه ما چقدر مسخرهشان کنیم هیچ اهمیتی برایشان ندارد.
اخیرا نویسندهای نوشته بود برای ردیابی ناآرامیهای ایران باید برگردیم به تشییع جنازه پاشایی. اشارهاش هوشمندانه بود. آن تشییعجنازهای که جامعهشناسان را مبهوت و متحیر کرده بود اعلام وجود کسانی بود که کسی آنها را به جا نمیآورد. نسلی که قهرمانهای خودش را دارد. بیهیچ تشکیلاتی همدیگر را پیدا میکنند جشن آببازی میگیرند و مجتمع کوروش را تعطیل میکنند و البته نهایتا با سختگیرترین چهره سیستم مواجه میشوند. خواستههای آنها عرفهایی است که غیرقانونی است.
شاید زمان انتخابات با آنها بحث کرده باشید. هیچکدام از نامهایی که برای ما در سیاست مهماند حسی را در وجود آنها برنمیانگیزد. ازنظر آنها ما آدمهای ناراحتی هستیم که اصلا از زندگی هیچچیز نمیفهمیم و با هزار عقده جوانیمان را سپری کردهایم و حالا میخواهیم حق جوانی کردن را هم از آنها بگیریم.
آنها برای ارتباط با دنیای خارج فقط یک گوشی تلفن نیاز دارند و دیگر هیچ. نه اجازه میخواهند نه قانون و نه تبصره، نه مبارزه برای گرفتن حقی. آنها هر چه بخواهند را به دست میآورند. وقتی خودشان را به شکل هر هنرپیشهای که بخواهند درمیآورند برای تغییر اطرافشان چه نیازی دارند به کسب اجازه.
ما در مقابل تشر پدرانمان شاید میترسیدیم اینها، اما خندهشان میگیرد. اعتراض ما اگر در خیابان و دانشگاه بود اینها در فضای مجازی با دابسمش و ادا و اطوار هر اقتداری را به سخره میگیرند.
سیاستمداران هنوز، اما درگیر باز کردن گرههایی قدیمیاند؛ گرههایی که الان دیگر اصلا موضوعیتی ندارد که باز شدنشان مهم باشد. آن موانع خیلی پیش از آنکه در دستور کار سیاستمداران قرار بگیرد درون جامعه برداشتهشده است؛ و حالا همانطور که وزیر کشور میگوید تغییر سبک زندگی یکی از سه عامل التهاب درون جامعه است.
حالا دولتمردان ناگزیرند تغییرات جامعه را به رسمیت بشناسند و متناسب با نیازهای جامعه سیاستگذاری کنند. البته که کار دشواری است، اما از آن گریزی نیست. میتوان مانند حجرهداری پیر به چرتکه روی میز عشق ورزید و برایش ارزش قایل شد یا اینکه مقتضیات دنیای نو را فهمید. میشود موجودیت حجره را به بود و نبود چرتکه پیوند داد و در مقابل تغییر سماجت کرد و اصرار ورزید. این کار غیرممکن نیست، اما ماشین حساب خریدن هزینه کمتری دارد.
ضرورت واگذاری اختیارات به استانها
محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و نماینده کرمان طی یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «ضرورت واگذاری اختیارات به استانها» نوشت: سفر رئیس جمهوری به استان کرمان را میشود به دلیل فضایی که ماه گذشته در برخی شهرهای کشور شکل گرفته بود، سفری با درجه اهمیت بالا دانست. کارویژه اصلی این سفر نه تنها برای دولت بلکه برای تمام ارکان حاکمیت تقویت روحیه امیدواری در بین اقشار مختلف جامعه بود. با بررسی ابعاد این سفر میتوان نتیجه گرفت که حضور آقای روحانی در استان کرمان تا حد زیادی توانست به هدف اصلی سفر که همان افزایش روحیه امید بود، برسد. استان کرمان، استانی بسیار وسیع و دارای ظرفیتهای گستردهای است که در بستر اجتماعی و سیاسی آن هم تکثر و تنوع خاصی دیده میشود. همین موقعیت خاص استان کرمان درجات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سفر رئیسجمهوری را افزایش داده بود. خوشبختانه استان کرمان در طول سالهای گذشته شاهد موفقیتهای خوبی بوده که اصلیترین آن موفقیت در حوزه اقتصاد مقاومتی است. اردیبهشت سال گذشته استان کرمان به همراه آذربایجان غربی و لرستان توسط شخص رئیس جمهوری به عنوان استان پایلوت و نمونه اقتصاد مقاومتی تعیین شد.
تحولات رخ داده در این حوزه در بازه زمانی یک سال و نیم گذشته میتواند اکنون مورد ارزیابی دقیقتری قرار بگیرد که این ارزیابی خود چراغ راه آینده ما خواهد بود. در این زمینه باید تصدیق کرد که حضور یک استاندار کاملاً اقتصادی در رأس کارهای اجرایی استان کرمان اثر بسیار خوبی در توسعه اقتصاد مقاومتی در این منطقه از کشور داشته است. علاوه بر این باید به همراهی مجموعه نمایندگان مجلس و دیگر دستگاههای استان در این زمینه هم اشاره داشت که محصول این همراهی امروز نتیجه قابل قبول و مثبت استان کرمان در اجرای طرحهای اقتصاد مقاومتی است که شاهد آن هستیم. اجرای طرحهای توسعهای در مراکزی، چون گل گهر سیرجان و مس سرچشمه یا مجموعه اقدامات حوزه اقتصاد مقاومتی در جنوب استان کرمان مانند منوجان، قلعه گنج، کهنوج و راور ظرفیتسازیهای جدیدی برای پیشرفت استان و منطقه به همراه دارد.
در سفر رئیس جمهوری به کرمان یکی از مهمترین بخشها به پروژههایی برمیگشت که یا افتتاح، یا کلنگزنی یا تعریف شدند. این مهم کمک شایانی به مجموعه توانمندیهای استان کرمان در مباحث اقتصادی خواهد کرد. یکی از مهمترین بحثهایی که در استان دارای اهمیتی ملی است، بحث انتقال آب خلیج فارس به استانهای هرمزگان، کرمان و یزد است که از حدود سه سال پیش آغاز شده و اکنون رئیس جمهوری در جریان پیشرفت ۴۰ درصدی آن قرار گرفتند. پیش از آغاز این پروژه وقتی بحث انتقال آب در استان کرمان پیگیری میشد خیلیها آن را شبیه یک رؤیای دست نیافتنی میدانستند که اکنون آن قضاوتها با توجه به پیشرفت ۴۰ درصدی پروژه اعتبار علمی و فنی ندارند. تحول بزرگ دیگری که در حاشیه پروژه انتقال آب صورت گرفته، تشکیل اولین کنسرسیوم نظام بانکی کشور است. در این میان بانک ملی به عنوان مسئول این کنسرسیوم تعیین شد تا در همین پروژه بتواند منابعی تا سقف ۲ هزار میلیارد تومان را اختصاص دهد. اهمیت تشکیل این کنسرسیوم برای اولین بار این است که ما در کشور با سازو کاری جدید جهت جلو بردن پروژههای اقتصادی و صنعتی آشنا میشویم که میتواند تجربیات جدیدی برای ما به همراه داشته باشد.
تحول قابل توجه رخ داده در جریان این سفر که باز هم میتواند قسمت مهمی از پروژههای اقتصادی و صنعتی تمام کشور را تحت تأثیر خود قرار دهد، موافقت رئیس جمهوری با پیشنهادی برای انتقال بخشی از اختیارات رئیس جمهوری و وزرا به استانها بود. این اتفاق هر چند در قدم اول مربوط به سه استان پایلوت اقتصاد مقاومتی میشود که کرمان هم یکی از آنها است، اما در نهایت باز هم تجربه جدیدی است که میتواند راهگشای کشور در بسیاری از زمینهها باشد. چه آنکه تا همین امروز بدون وجود اختیارات ویژه برای استانها، در حوزه اقتصاد مقاومتی استان کرمان تحولات بسیار خوبی صورت گرفته و با دادن اختیار قطعاً این تحولات سرعت بیشتری خواهد گرفت و چراغ راهی برای دیگر استانهای کشور خواهد شد. آقای روحانی در جلسه شورای اداری استان در پاسخ به پیشنهادم در همین خصوص موافقت کردند که کمیتهای برای انتقال این اختیارات به استانها تشکیل شود و هر چه سریعتر کار را آغاز کند. نتیجه این حرکت در استان کرمان خود را در دیگر استانهای کشور به صورت حرکتی ملی نشان خواهد داد.
بازی جدید سعودیها در یمن
علیرضارضاخواه طی یادداشتی در روزنامه خراسان درباره سناریوهای سعودی در یمن نوشت: سناریوی اول معتقد است آن چه این روزها در جنوب یمن در حال وقوع است، فعال شدن آتشفشان اختلافات میان امارات و عربستان در یمن است، هرچند مقامات سعودی و امارتی تلاش میکنند تا آن را انکار کنند. بر اساس این سناریو، ریشههای اختلاف امارات و عربستان سعودی در جنوب یمن که اکنون به اوج رسیده است، به ژوئن ۲۰۱۶ باز میگردد؛ زمانی که عبد ربه منصور هادی رئیس جمهور فراری و مستعفی یمن، «خالد محفوظ بحاح» نخست وزیر دولت مستعفی را که مورد حمایت امارات بود، از نخست وزیری برکنار کرد.
عربستان سعودی به دنبال سیطره بر شمال یمن تا صنعا بوده است و امارات متحده عربی از شبه نظامیان وابسته به ائتلاف در استانهای جنوبی حمایت میکند. زیادهخواهیهای امارات و عربستان در یمن اکنون به اختلافات گستردهای در میان ساکنان جنوب یمن منجر شده است و عملا مردم این منطقه را به دو طیف هوادار براندازی دولت مستعفی به ریاست عبدربه منصور هادی یا ادامه حمایتها از آن تقسیم کرده است. در همین خصوص سایمون هندرسون تحلیل گر مسائل عربستان در آمریکا که از ارتباطات خوبی درون حاکمیت سعودی نیز برخوردار است مینویسد: عربستان در یمن به بنبست رسیده است و داستان واقعی یمن، این است که عربستان از لحاظ نظامی در این کشور به دردسر افتاده است و خطر احتمالی جنگی با دامنه گستردهتر وجود دارد که منافع ایران را با هزینه اندک تأمین کند.
اما سناریوی دوم معتقد است که آن چه رسانههای خبری منطقه اختلاف میان ریاض و ابوظبی میخوانند یک دعوای زرگری بیشتر نیست. بر اساس این سناریو به دنبال شکست سیاستهای ائتلاف عربی در یمن و ناتوانی نیروی نظامی چند ملیتی در مقابل نیروهای مقاومت انصارا... یمن، طرح خطرناک جدیدی از سوی عربستان و امارات در یمن آغاز شده است. در این ارتباط مهمترین احتمالی که کارشناسان ارائه داده اند تلاش عربستان و امارات برای تجزیه یمن است. در واقع، طبق این دیدگاه این دو کشور سعی دارند با پررنگ کردن اختلافات خود بر سر مناطق نفوذ، زمینه را برای درگیری بین نیروهای خود فراهم کنند تا بدین وسیله، طرح تجزیه یمن رسما آغاز شود. برخی از کارشناسان این اقدام را راه حل عربستان و امارات برای فرار از بحران یمن میدانند. طرح تجزیه یمن پیش از این هم پس از به قدرت رسیدن منصور هادی تحت پوشش تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی از شورای همکاری خلیج فارس بر اساس نظر عربستان در اوایل سال ۲۰۱۴ به کنفرانس گفت: وگوی گروههای یمنی پیشنهاد شده بود که مورد قبول هادی قرار گرفت و اقلیم حضر موت و عدن جزو این شش اقلیم بودند. این مسئله را مجتهد افشاگر معروف سعودی نیز گفته است. وی معتقد است بر عکس این که گفته میشود امارات و عربستان در عدن جنگ نیابتی دارند، این دو هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند. به گفته مجتهد، محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی با یک نقشه واضح از ابتدا قصد جدایی مجدد یمن جنوبی را داشت و به این منظور یک گروه مسلح از جدایی طلبان تشکیل و آنها را آموزش داد و مسلح کرد و محمد بن سلمان از همه این اتفاقات با خبر بود. بر اساس اظهارات مجتهد، محمد بن سلمان در ابتدای جنگ و هنگامی که تصور میکرد حوثیها پس از دو هفته نابود میشوند، خواستار یمن متحد بود، اما وقتی شکست سنگینی خورد دیگر حساسیتی به جدایی جنوب یمن نشان نداد، حتی محمد بن زاید توانست او را راضی کند که به سرکوب حوثیها در شمال یمن مشغول باشد و جنوب یمن را به امارات بسپارد. مجتهد در نهایت میگوید: خلاصه ماجرا این است که عربستان و امارات هیچ اختلافی برای تقسیم یمن ندارند، اما بن سلمان در برابر یک بن بست فاجعهبار قرار گرفته است.