به گزارش «تابناک»؛ از شعار «درود بر ستمگر، مرگ بر کارگر» که کارگران هپکو اراک در اعتراضشان به وضع این مجموعه پس از خصوصیسازی سر دادند تا شعار «حقوق به ما نمیدن، مرگ بر آمریکا» که روز گذشته کارگران گروه ملی فولاد مقابل استانداری خوزستان سر دادند، تنها چند روز میگذرد، اما اوضاع به گونهای پیش رفته که به نظر میرسد در شروع راه پدیدهای نوظهور قرار داریم که فراگیر خواهد شد.
رویدادی از جنس خودزنی که کارگران معترض اتخاذ میکنند تا به مدد آن، فرصت اعتراض و فریاد کردن خواسته هایشان را به دست آورند. اینکه علیه خودشان شعار بدهند یا تلاش کنند که حرف هایشان را لابلای شعارهای پذیرفته شده بیان کنند. اینکه حقوق نگرفتهاند، نمیگیرند و نگرانند که به این زودی هم نگیرند!
اما چرا شعار دادن علیه خود؟ نخستین دلیلی که این کار دارد، نگرانی از عقوبت «اعتراض» است. عقوبتی که بر اساس موازین حقوقی، قوانین کار و حتی اصول دینی، نمیبایست متوجه معترضان شود، اما میشود و از این روی، کارگران معترض تلاش دارند از ابتلای به آن فرار کنند. نگرانی از واکنشِ قابل حدس مسئولان به اعتراضات. اینکه تا اسم از کسی ببرند، با عصبانیت وی مواجه میشوند و امکان دارد از کار بیکار شوند.
این در حالی است که جز واکنش مسئولان، همواره اعتراض در کشورمان با نگرانیهای بزرگتری هم همراه است؛ نگرانیهایی که دومین دلیل شعار دادن کارگران علیه خودشان است. اینکه میترسند اعتراضاتشان با برخی حوادث و رویدادها همزمان شده و در راستای آنها تفسیر و تحلیل شود یا حتی بدون رقم خوردن اتفاقی خاص، به مسائل دیگر گره زده شده و انواع و اقسام انگ و برچسب بخورد. مثل انگ همراهی با دشمن، یا گزک دادن به دست بدخواهان، یا خوردن وصلههای امنیتی و مسائلی از این دست.
عامل بعدی که موجب میشود شعار مرگ بر کارگر در دستور کار معترضان قرار گیرد، رسیدن کارد به استخوان است. اینکه معترضان ماههاست حقوق نگرفتهاند و هزینههای روزافزون زندگی و برخی مسائل مانند فرارسیدن نوروز یا افزایش قیمت دلار، دورنمای تیره و تاری پیش روی چشمشان قرار میدهد، اما کسی برای رفع مشکلات ایشان قدمی برنمیدارد. شرایطی که در آن مرگ خواستن عجیب به نظر نمیرسد، ولو در قالب شعار و به شکل موزون باشد.
وضعیتی که اگر کمی در آن دقیق شویم، به دلیل دیگری برای انتخاب این شعار و سر دادن آن توسط کارگران معترض خواهیم رسید. اینکه انبوه اعتراضات کارگرانی که گاه حقوقهای معوقشان از چند ماه گذشته و به سال هم میرسد، نتوانسته مسئولان را وادار به گرفتن تصمیماتی عاجل در این خصوص نماید. مسئولانی که وقتی دیدند اعتراضات پرشمار و پراکنده کشور را فراگرفته، از شنیدن صدای مردم سخن به میان آوردند، اما به قدر پیگیری حقوق معوق کارگران هم کاری نکردند.
کارگرانی که میکوشند با شعار مرگ بر خود، ثابت کنند چیزی جز دریافت مطالبات و حقوق صنفی خود مطالبه نمیکنند، به جایی بسته و وابسته نیستند، همه درها را برای رهایی از وضع بغرنجی که بدان گرفتار آمدهاند، آزمودهاند و ظاهرا راهی بهتر از فریاد زدن این شعارها نیافتهاند؛ شعاری که روز به روز فراگیرتر میشود و احتمالا بر تنوع آن افزوده خواهد شد.