«محمد علی نجفی»، شهردار تهران پس از نزدیک به هفت ماه و در حالی که چیزی به شب عید (تحویل سال نو) نمانده است، یکباره استعفا کرد؛ استعفایی که درست چند روز پس از جشن جنجالی برج میلاد ـ که به مناسبت روز زن و میلاد حضرت زهرا(س) برگزار شده بود و بازتاب و تبعات زیادی هم از خود بر جای گذاشت ـ در وهله اول همه اذهان را به سمتی سوق داد که گویا کناره گرفتن آقای شهردار، ارتباط مستقیمی با این مسأله دارد و حواشی مربوط به آن، باعث چنین مسأله ای شده است.
به گزارش «تابناک»؛ آن طور که رسانه های نزدیک به «محمدعلی نجفی» نوشته اند، او یکبار به دلیل برگزاری جشن جنجالی در برج میلاد احضار شده و مورد سؤال قرار گرفته و البته قرار است یک بار دیگر یکشنبه هفته پیش روی، به پرسش هایی در این خصوص پاسخ دهد؛ موضوعی که البته از برخی تریبون ها نظیر نماز جمعه انتقاداتی زیادی به آن شد و برخی علما و مراجع به این مسأله واکنش جدی نشان دادند.
در بحبوحه استعفای شهردار تهران، برخی رسانه های اصلاح طلب، تبعات مربوط به «جشن جنجالی برج میلاد» و «بیماری نجفی» را از دلایل مهم درخواست کناره گیری شهردار پایتخت و نیز تأثیرگذاری چنین موضوعاتی بر مسائل اصلی و مهم شهر را مخل اقدامات شهردار و مجموعه اش عنوان کردند. بنا به گفته این رسانه ها، نجفی برای جلوگیری از تحت تأثیر قرار گرفتن موضوعات اصلی شهر و شهروندان از ناحیه چنین حواشی ای، خواستار استعفا شده است.
البته سرفصل ها و موضوعات دیگری هم از سوی اصلاح طلبان و رسانه های این طیف به عنوان دلایل استیضاح «محمد علی نجفی» شهردار تهران مطرح می شود؛ مسائلی نظیر «تلاش برای فسادستیزی و مقابله هایی که با آن انجام می شود» و «مشکلاتی که از دوران شهردار سابق مانده و اصلاح آن کار و تلاش زیادی را می طلبد»؛ آن هم به شرطی که حواشی باعث انجام اقدامات اساسی مدیریت جدید شهرداری پایتخت نشود. البته طبیعی است که حامیان شهردار و جریان اصلاح طلبی، تحلیل های خود از ماجرای استعفای نجفی را این گونه روی خروجی های خود قرار بدهند.
اما طبیعی است که اگر این مسائل در کار شهردار دخیل بوده، در ماه های اخیر (7 ماه) که نجفی مدیریت شهرداری را بر عهده داشته، چنین موضوعاتی هم بوده و او می توانست در این ارتباط نظیر خیلی مسائل و موضوعات دیگری که عنوان شده، اطلاع رسانی کرده و با مردم و رسانه ها از این موضوعات سخن گفته و آنها را در جریان قرار دهد.
«محمد علی نجفی» که از او به عنوان یکی از موفق ترین وزیران آموزش و پرورش بعد از انقلاب یاد می شود، پس از مدیریت در سازمان برنامه و بودجه در دولت خاتمی، یک دوره (سال 1386 تا 1392) از طرف جریان اصلاح طلبی و مشخصا به نمایندگی از حزب کارگزاران سازندگی در شورای شهر تهران بود که البته در اواخر کار، دو بار دچار حمله قلبی شده و بیماری از این ناحیه پیدا کرد که در مسئولیت های بعدی او، کار را برای شهردار فعلی تهران سخت کرد.
پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، «محمد علی نجفی» از سوی رئیس جمهور، گزینه پیشنهادی وزارت اموزش و پرورش معرفی شد که نمایندگان وقت مجلس با اختلاف یک رأی به او رأی اعتماد ندادند. البته پس از آن شهردار فعلی تهران در مسئولیت های مختلفی در دولت یازدهم به کار گرفته شد. او پنج پنج ماه رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری»، «مدتی دبیر ستاد هماهنگی امور اقتصادی دولت» و «سه ماه سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» بود.
پذیرفتن مسئولیت ها و ایفای نقش کوتاه مدت نجفی در مسئولیت های نامبرده، نشان می دهد که او شاید به دلیل همین بیماری که شرح آن رفت، تاب انجام مسئولیت های سنگین ـ آن هم برای طولانی ـ را ندارد؛ موضوعی که اگر اصلاح طلبان و اعضای شورای شهر، آن را یکی از دلایل جدی استعفای شهردار تهران می خوانند، باید بدانند که دریافتن چنین مسأله ای پیش از این و در زمان معرفی نجفی به عنوان شهردار کار سختی نبود و با بررسی سوابق می توانستند به این مسأله برسند و جلوی یک استعفای هفت ماهه پس از پذیرفتن مسئولیت را بگیرند.
در کنار همه این تحلیل ها باید به یک نکته مهم اشاره کرد که شاید بتوان آن را یکی از اصلی ترین دلایل درخواست نجفی برای کناره گیری از شهرداری تهران عنوان کرد. مورد عجیب «حزب کارگزاران سازندگی» را می توان از دلایل اصلی استعفای شهردار تهران ارزیابی کرد. این حزب و تصمیماتش را می توان از مهمترین عوامل در پیشبرد موضوعات و مسائل مدیریت شهری پایتخت به ویژه در شورای شهر دانست. اهمیت این مسأله تا جایی بوده که حتی برخی رسانه های اصلاح طلب هم نتوانستند به آن اشاره ای نداشته باشند.
پس از تشکیل شورای شهر جدید تهران، کارگزاران به واسطه راهی شدن تعدادی از اعضایش به پارلمان شهری پایتخت، دست برتر را در این شورا پیدا کرد، به گونه ای که در جریان انتخاب شهردار، دو عضو مطرح این حزب (نجفی و مرعشی) به عنوان گزینه های اصلی شهرداری در کنار الهه کولایی، نزدیک به حزب اتحاد ملت و از اعضای سابق حزب مشارکت و محسن مهرعلیزاده معاون رئیس جمهور در دولت اصلاحات و استاندار فعلی اصفهان معرفی شدند.
در آن برهه، تقریبا همه کارشناسان نظرشان بر این بود که یک تن از میان نجفی و مرعشی شهردار خواهد شد؛ موضوعی که با انتخاب «محمدعلی نجفی» نجفی و کناره گیری «حسین مرعشی» به نفع او همراه شد تا در نهایت یکی اعضای هیأت مؤسس «حزب کارگزاران سازندگی» در سال 74 به عنوان شهردار و رئیس شورای مرکزی این حزب یعنی «محسن هاشمی رفسنجانی» به عنوان رئیس شورای شهر تهران انتخاب شوند.
البته هرچند فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی در چهارچوب کار تشکیلاتی تلاش کرد که خواسته های حزب متبوعش را اجرایی کند و بر همین اساس حتی از شهردار شدن با وجود اقبال مناسبی که به او وجود داشت، گذشت، شهردار کارگزارانی تهران به شکل عجیبی گرایش زیادی به دو جریان دیگر اصلاح طلبی در راستای انجام وظایفش در مدیریت شهری پیدا کرد و حتی در همین راستا از عضویت در حزبی که بیش از 22 سال است در عضویت آن قرار دارد، استعفا کرد.
درست پس از همین استعفا بود که رویه هر دو طرف در قبال هم و نسبت به یکدیگر تغییر کرد. دیگر خبری از حمایت کارگزاران از آقای شهردار نبود و در مقابل هم بر اساس شنیده ها گویا نجفی در جلسات خصوصی عنوان کرده بوده که بنا ندارد از چهره های کارگزارانی در مدیریت شهری بهره ببرد تا مبادا این تلقی ایجاد شود که قرار است شهرداری محلی برای مسئولیت گرفتن کارگزارانی ها باشد؛ البته در عمل هم شاهد این رویه بودیم و عمدتا چهره هایی از سوی نجفی به کار گرفته شدند که نه تنها ارتباطی با این حزب اصلاح طلب نداشتند، بلکه به دیگر احزاب اصلاح طلب وابستگی و نزدیکی داشتند.
از همان زمان در رسانه های نزدیک به حزب کارگزاران هم بنایی بر حمایت از نجفی وجود نداشت و اولین زمزمه ها برای کناره گیری و استعفای شهردار کارگزارانی از همین رسانه ها به گوش رسید. در نهایت این اتفاق در کمتر از هفت ماه رنگ واقعیت گرفت و «محمد علی نجفی» از شهرداری پایتخت استعفا کرد. تفسیر این اتفاقات بر نقش پررنگ حزب کارگزاران در درخواست کناره گیری نجفی از شهرداری صحه می گذارد؛ جایی که به احتمال زیاد با پذیرش استعفای او با توجه به دلیل داشتن دست برتر این حزب در شورا، محلی برای نمایش مدیریتی یک عضو دیگر از حزب کارگزاران سازندگی خواهد بود.