بایدها و چگونگی حمایت از کالای ایرانی، حقالسکوت سعودی به سازمان ملل و وظیفه ما، رکوردشکنی نوروزی دلار، تکمیل حلقه تندروها در کاخ سفید، بازگشت زندگی به روستاهای فراموش شده، خبرهای خوش از سوریه، «فیلترینگ» سلاح ضربه زدن به دولت و یادداشتها و گزارشهایی درباره احتمال فیلتر دائمی تلگرام، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است..
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۱۴ فروردین ۹۷ اولین شماره سال جدید را در حالی روانه پیشخوان مطبوعات کشور کردند که بیشترین یادداشتها و سرمقالهها به موضوع کالای ایرانی و چگونگی حمایت از آن اختصاص یافته است؛ موضوعی که در پیام نوروزی امسال مقام معظم رهبری، شعار سال ۹۷ اعلام شد. دیگر موضوعی که در تعدادی از روزنامهها موضوع یادداشت و گزارشهایی قرار گرفته، مسأله فیلتر تلگرام و جایگزینی پیام رسانهای داخلی است.
وطن امروز که بخش بزرگی از صفحه نخست خود را به موضوع کالای ایرانی و ساخت ایران اختصاص داده است تیتر نخست خود با عنوان «همت ملت، شعور دولت» را تحت عبارت اهداف سال حمایت از کالای ایرانی چگونه محقق میشود، انتخاب کرده است.
روزنامه کیهان نیز با انتخاب این بخش از سخنان نوروزی مقام معظم رهبری با عنوان «در صورت استفاده از ظرفیتهای داخلی جزو ۱۲ اقتصاد اول دنیا میشویم» به عنوان تیتر یک شماره امروزش مسأله حمایت از کالای داخلی را برجستهتر از سایر موضوعات منعکس کرد.
روزنامه آرمان امروز تیتر یک خود را به فیلترینگ اختصاص داد و «فیلترینگ» سلاح ضربه زدن به دولت» را تیتر یک کرد. این روزنامه همچنین سرمقاله امروزش به قلم علی خرم را به فشردهتر شدن صفبندی بازها در کاخ سفید اختصاص داد.
روزنامه ابتکار رکوردزنی نوروزی دلار را تیتر اول سه شنبه خود قرار داد و در گزارشی با عنوان بایدها و نبایدهای «ساخت ایران» به بررسی چگونگی حمایت از کالاهای داخلی در سال جاری پرداخت.
در ادامه تعدادی از سرمقاله ها و یادداشت های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
تلگرام و مسأله اعتماد اجتماعی
سید عبدالکریم محقق طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: با گفتههای علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس یک بار دیگر بحث فیلتر کردن تلگرام دوباره به جریان افتاد. تلگرام شبکهای مجازی که اطلاعات بیش از ۴۰ میلیون کاربر ایرانی را در خود جای داده است که به فرض جمعیت ۸۰ میلیونی ایرانی بیش از نصف ایرانیان اطلاعات خود را در این فضای مجازی رد و بدل میکنند. موسس تلگرام به تازگی ادعا کرد که جمعیت تلگرام ۲۰۰ میلیونی شد و به لحاظ جمعیتی ششمین کشور دنیا شده است و با یک حساب ساده بیش از یک چهارم جمعیت تلگرام ایرانی هستند. یعنی بیش از نصف جمعیت ایرانیان اطلاعات خود را در فضایی رد و بدل و ذخیره میکنند که سرورهای آن خارج از کشور قرار دارد. تلگرام برای میلیونها ایرانی محیطی را فراهم کرده که به راحتی کسب و کار خود را در فضای مجازی ایجاد و تا حدودی رونق ببخشند. پس در تاثیرگذاری و اهمیت تلگرام همین بس که فضایی ایجاد شده تا بسیاری از ایرانیان بدون دغدغههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فضایی به ظاهر رایگان برای کسب و کار خود پیدا کنند.
محیطی که هرچند برخلاف معمول موسس آن که فردی روسی است، اما پاول دورف روس چنان فضایی ایجاد کرده که به باور بسیاری ایرانیان فضای امنی برای کسب و کارشان است. وقایع دی ماه ۹۶ و اعتراضات خیابانی در بیش از یکصد شهر ایران که با فراخوان چندین کانال تلگرامی به راه افتاد روی دیگر سکه فضای کسب و کار مجازی رایگانی بود که خود را نشان داد. هرچند واکنشهای ابتدایی تا حدی مدارا با تلگرام بود، اما در ادامه مسئولان را ناچار کرد که برای مدتی به فیلترینگ تلگرام روی بیاورند. سیاستی که واکنشهای بسیاری را در پی داشت و باعث برداشتن فیلترینگ تلگرام در کوتاهترین زمان ممکن شد.
در این میان گروهی به شدت به مسأله فیلترینگ مجدد تلگرام واکنش نشان داده و میدهند. گروهی به شدت از فیلترینگ تلگرام حمایت میکنند و آن را در راستای منافع ملی میدانند. این گروه به ظاهر بدون توجه به اثرات امنیتی و سیاسی تلگرام و صرفا بر مبنای مسائل فرهنگی و اجتماعی، این شبکه را خانهبرانداز و از بین برنده بنیادهای خانوادههای ایرانی میداند. این طیف از افراد به نظر تمامی مسائل و آسیبهای اجتماعی و در واقع تمامی مشکلات ناشی از گسستهای نسلی و اجتماعی را ناشی از نفوذ این شبکه پیامرسان میبینند. گروهی دیگر، اما فیلتر کردن تلگرام و سایر شبکههای پیامرسان خارجی را همانند سیاستهای مقابله با دستگاههای ویدئو و دیشهای ماهوارهای تجربهای محکوم به شکست میدانند. هر چند تجربه دستگاههای ویدئویی و دیشهای ماهوارهای نشان میدهد که تکنولوژیهای ارتباطی اصولا راههای خود را در بین مردم باز میکنند و سد کردن راه آنها اشتباه است.
با این حال نکتهای که در میان اظهارات هر دو گروه در خصوص نحوه برخورد با تلگرام و یا سایر تکنولوژیهای ارتباطی مغفول مانده بحث اعتماد و یا عدم اعتماد اجتماعی در خصوص سیاستهای مقابله با همراهی با شبکههای ارتباطی است. به باور بسیاری امروز آنچه جامعه ایرانی با آن روبروست سطح پایین اعتماد عمومی و اجتماعی است. اعتماد عمومی ارزشمندترین سرمایه اجتماعی است. پژوهشهای متعدد فرسایش اعتماد اجتماعی را میان ایرانیان نشان میدهد. در حالی که شاخص اعتماد اجتماعی در سال ۱۳۵۲ بیش از ۶۴ درصد را نشان میداد، این آمار در سالهای اخیر به شدت پایین آمده و به کمتر از ۲۴ درصد رسیده است؛ بنابراین به نظر میرسد تا سیاستگذاران ارشد کشور تا نسبت به مقوله اعتماد اجتماعی کم توجه باشند هرگونه برخورد و یا عدم برخورد با هرگونه تکنولوژی ارتباطی به نتایج دلخواهی نمیرسد. امروزه اطلاعات بیش از ۴۰ میلیون کاربر ایرانی در شبکهای مجازی است که تبعات امنیتی بسیاری را ممکن است در آینده در پی داشته باشد. به همین خاطر است که طیفی از حاکمیت ممکن است به خاطر همین تبعات موافق فیلترینگ تلگرام و یا سایر سکههای ارتباطی هستند؛ امری که همانگونه که در بالا ذکر شده به لحاظ سابقه برخورد با سایر تکنولوژیها امکانپذیر نخواهد بود و منجر به شکست است. به هر حال طیفها و گروههای سیاسی در کشور دیدگاههای مختلفی در این خصوص ارائه کردهاند و متاسفانه نحوه مواجه با شبکههای اجتماعی را به نظر به شدت سیاسی کرده و از امر مهم که همان کاهش اعتماد اجتماعی میان ایرانیان است غافل شدهاند. قطعا کم توجهی به مقوله اعتماد اجتماعی واجد تبعات بسیاری است که در آیندهای نه چندان دور گریبانگیر ایرانمان خواهد بود.
مفهوم حمایت از کالای ایرانی
محمد فاضلی مدیر مسئول ایران در سرمقاله امروز این روزنامه با اشاره به نامگذاری سال 97 نوشت: مفهوم «حمایت از کالای ایرانی» و ضرورت چنین حمایتی بسیار روشن است و به هیچ تحلیل و تفسیری نیاز ندارد. هیچکس نمیتواند مدعی شود که منظور را نفهمیده است. آنچه برای تحقق این هدف لازم است تدوین عاجل و فوری یک «برنامه راهبردی»، «طراحی راهکارهای عملیاتی» و «الزام به اجرای وظایف و مسئولیتهای متولیان اجرای طرح» است. بدون هیچ شک و تردیدی هم باید پذیرفت شرط لازم برای موفقیت طرح مذکور تقویت این باور است که مفهوم حمایت از کالای ایرانی یک مفهوم صرفاً اقتصادی نیست بلکه مفهومی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی است و عوامل تأثیرگذار در این طرح هم تولیدکننده، سرمایهگذار و مصرفکننده و نهادهای حاکمیتی هستند که هریک شرح وظایفی دارند. برای تبیین این شرح وظایف ابتدا لازم است به این پرسشها پاسخ داده شود:
۱- آیا میتوان از کالای ایرانی حمایت کرد بدون آنکه بسترسازی فرهنگی مناسب در جامعه انجام شود و ذهن مصرفکننده را برای استفاده از کالای داخلی آماده کرد؟
۲- آیا میتوان مصرفکننده را به استفاده از کالای ایرانی ترغیب کرد بدون آنکه تولیدکننده کالای با کیفیت و رقابت پذیر با کالای خارجی با قیمت مناسب تولید کند یا خدمات پس از فروش را نادیده بگیرد؟
۳- آیا میتوان سرمایهگذار را تشویق به سرمایهگذاری در بخش تولید کرد بدون آنکه به او اطمینان داد که امنیت سرمایهاش تضمین خواهد شد؟
۴- مقامات مسئول جهت حمایت از تولید داخلی چه تسهیلات و چه مشوقهایی را مهیا خواهند کرد؟ آیا قوانین کنونی راهگشای افزایش کمیت و کیفیت کالای ایرانی است؟ آیا رویه فعلی برای اعطای تسهیلات بانکی به تولیدکنندگان منجر به تقویت بنیه مالی او میشود؟ آیا قوانین کار موجود موجب ترغیب سرمایهگذار و تولیدکننده به تولید و پرهیز او از گرایش به امور واسطه گری و غیر تولیدی میشود؟ آیا در شرایط خاص از سرمایه داخلی حمایتی خواهد شد؟
در پاسخ به پرسش مربوط به مسائلی که مربوط به مصرفکننده است باید اعتراف کرد متأسفانه جامعه امروز ایران بشدت گرفتار تجملگرایی است و ایرانی از کودکی میآموزد که استفاده از کالای خارجی و برند مایه فخر اوست. از اسباب بازی و مداد و دفتر و کیف در دوران کودکی تا لوازم منزل و پوشاک و خودرو و.. در بزرگسالی اگر مارک خارجی داشته باشد یعنی مصرفکننده آن جزو طبقه متمایز جامعه است؛ بنابراین اگر قرار است طرح استفاده از کالای ایرانی موفق شود لازم است با تبلیغات مفید و مؤثر مصرفکننده را از نظر فکری و رفتاری آماده کرد و به مرور الگوی مصرف او را تغییر داد.
درمورد تولیدکننده نیز میبایستی بستر کار به شکلی فراهم شود که او فقط دغدغه تولید با کیفیت را داشته باشد و اسیر قوانین دست و پا گیر نشود. از طرح او پشتیبانی شود و نظارت بر کیفیت کالای او به سدی در مقابل تولید منجر نشود. تولیدکننده بهعنوان یک فرد متخصص انتظار دارد از طرح او و خود او حمایت شود. اگر چنین نشود اگر سرمایه داشته باشد به سمت کار واسطهای یا غیر تولیدی میرود و اگر سرمایه نداشته باشد میکوشد به جایی برود که برای تخصص او ارزش قائل باشند و این یعنی فرار مغزها.
پاسخ به پرسش سوم یعنی سرمایهگذاری در بخش تولید نیز معلوم است. سرمایه امنیت میخواهد. سرمایهگذار سود میخواهد و آسانترین و کم خطرترین راه را برای کسب سود انتخاب میکند. وقتی ببیند هم زمان زیادی را باید تا کسب سود صبر کند و هم بیثباتیها چه در قوانین و چه تنشهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی سرمایهگذاری را پر خطر میکند؛ یا در امور کم خطر و زود بازده ورود میکند یا سرمایهاش را کوچ میدهد.
و، اما آنچه مسئولان باید انجام دهند تا انتظار داشته باشند مصرفکننده به کالای ایرانی تمایل پیدا کند، تولیدکننده پر انگیزه تولید کند و سرمایهگذار مشتاقانه در بخش تولید سرمایهگذاری کند، چیست؟
ابتدا باید متذکر شد منظور از مسئولان فقط تعدادی از مقامات ذیربط نیست. منظور همه نهادها هستند. قوای مجریه، قضائیه و مقننه و نهادهای نظامی و انتظامی و...
وقتی فرهنگسازی شود، الگوی مصرف تغییر کند، قوانین در خدمت حمایت از تولید داخلی باشد، نظام مالیاتی اصلاح شود، قوانین کار بازنگری شود، نرخ سود تسهیلات بانکی در بخش تولید معقول شود، مشوقهای مطلوب لحاظ شود، از کار و سرمایه ایرانی حمایت شود، با قاچاق کالا که کمر تولید و اساساً کمر اقتصادرا شکسته و نقش عمدهای در افزایش بیکاری دارد بدون هر ملاحظهای برخورد قاطع شود، با دور زدن قانون به هر شکل مقابله شود و... آن وقت میتوان انتظار داشت که تولیدکننده کالا تولید کند، سرمایهگذار در بخش تولید سرمایهگذاری کند،
تورم دو رقمی در یک قدمی اقتصاد
آلبرت بغزیان اقتصاددان در بخشی از گزارشی که روزنامه شهروند با عنوان پیشروی به شرط برجام در شماره امروز خود چاپ کرده، نوشت: سال ٩٦ دو بخش تقریبا از رکود خارج شدند؛ خودروسازی و مسکن. در مقابل، اما مدیریت ضعیف بانک مرکزی باعث شد که ثبات در بازار ارز، صرفا شش ماه دوام بیاورد و بعد از آن این بازار که بقیه بازارها به نوعی به آن وابستهاند دچار تنش شود. مدیریت ناسالم بانک مرکزی در بخش ارز موجب نوسانات گستردهای شد که اگر برای بهبود آن در سال ٩٧، تمهید مناسبی اندیشیده نشود، دلار بالای ٥هزار تومان باقی خواهد ماند. این درحالی است که همواره گرانی دلار بهانههای مختلفی دست بخشهای دیگر اقتصاد کشور میدهد و این موضوع به عقیده من، موجب تورم بالای ١٠درصد خواهد شد مگر اینکه سیستم نظارتی بانک مرکزی اصلاح شود. همچنین قیمت کالاهای داخلی باید مدیریت شود و امسال سال اقتصادی سختتری برای دولت نسبت به سال ٩٦ خواهد بود.
واقعیت این است که نگرانی من به عنوان یک اقتصاددان، نرخ ارز و گرانی آن است که نباید یک امر عادی تلقی شود. نباید بخش خارجی و تجارت کالای خارجی به صرفهتر باشد و از طرفی واردات در کشور نیاز به مدیریت دارد. درحالیکه وارد سال حمایت از تولید کالای داخلی شدهایم من فکر میکنم سود سپرده بانکی دوباره به بالاتر از ١٥درصد خواهد رسید و همین موضوع مانع بزرگی بر سر راه تولیدکننده خواهد بود. باید بدانیم که هرچه سود سپرده بانکی پایینتر باشد برای همه بخشهای اقتصادی کشور بهتر است، اما چون تأمین مالی بانکها با همین سودها انجام میشود، نه بانکها میتوانند با سود ١٥درصدی به حیات خود ادامه دهند نه بانک مرکزی تا مادامی که توان مالی آنها را بالا نبرده میتواند روی ابلاغیههای خود پافشاری کند.
همچنین پیشبینی میکنم که رشد اقتصادی در سال ٩٧ بالای ٥درصد باشد که البته بخش نفت باز هم مانند همیشه بیشترین سهم از این رشد را به خود اختصاص خواهد داد. اوضاع مسکن بهتر خواهد شد و سهمی را به خود اختصاص خواهد داد. همچنین در حوزه بازرگانی و واردات و صادرات رشد خواهیم داشت، اما کشاورزی همچنان سهم ناچیزی از رشد اقتصادی را به خود اختصاص خواهد داد. اگر بخواهیم کشاورزان را مانند سال گذشته رها کنیم با توجه به خشکسالیها، روزهای سختی در انتظار این حوزه خواهد بود.
نمایشهای یک ساله احمدی نژاد در قالب نامه نگاری
همدلی در گزارشی با عنوان مکاتبات بیپاسخ به بررسی نامه نگاریهای بی پاسخ احمدی نژاد در سال گذشته پرداخته و در بخشی از آن نوشت: نامههایی که هیچگاه پاسخی مکتوب دریافت نکردند. اعتراضهایی به قوه قضائیه که هنوز تحت تعقیب قرار نگرفتهاند. بسط نشینیهایی که تا کنون هیچ نتیجهای نداشتهاند. اما در مجموع این رفتارها، شیوههای اعتراض و سبک نوشتنِ محمود ذهن مردم را مشغول کرده و سوالهایی را نیز برای آنهابهوجود آورده است. سوالهایی از این دست: چگونه است که قوه قضائیه نسبت به شدیدترین اعتراضها و اتهاماتمحموداحمدینژاد تا کنون اقدامی انجام نداده است؟ آیا محموداحمدی نژاد پشتش به جای خاصی گرم است؟ آیا، طبق همین وضعیتی که او قوه قضائیه را به باد نقد و اتهام قرار میدهد، برای یک شهروند دیگر ممکن است؟ و دیگر سؤالاتی از این دست که میتواند به ذهن هر ایرانی خطور کند.
نکته جالب داستان این است که تا کنون پاسخی مکتوب به مکاتبات محمود احمدی نژاد داده نشده و همه میدانیم که، در رد یا تایید نامههای او، هیچ پاسخی به صورت مکتوب صادر نشده است. تنها به صورت شفاهی و غیر رسمی یا در برخی محافل به محتویات نامه احمدی نژاد پاسخهایی داده شده است که گویا احمدینژاد را قانع نکرده است، چون اگر قانع میشد دست به نوشتن نامههای دیگر نمیزد.
برخی بر این باورند که نزدیکان احمدینژاد به صورت کلی و خود محمود احمدینژادبه صورت خاص به دنبال دست یابی به قدرت هستند که برای دست یابی به این امر نیز راهها و ابزارهایی را به کار میگیرند که یکی از آنها این است که دولت روحانی را به چالش بکشند که دولت چقدر در ارتباط با وعدههای خود صادق بوده است. یکی دیگر از اقداماتی که در پیش گرفته شده تلاش بی وقفه آنها برای رفع اتهام از خود نسبت به آن ۸ سالی که در راس قدرت بودند. نمونه بارز آن اعتراضهای عمومی در سطح کشور بود که احمدینژاد و یارانش قصد سوار شدن بر این موج را داشتند و سعی کردند که بگویند اتفاقات گذشته به آنها مربوط نبوده است.
محمود احمدی نژاد را یک پوپولیسم قهار میدانند. کسی که با وارونه جلوه دادن واقعیات در پی بهتر نشان دادن خود است، اما غافل از اینکه در وضعیتی هستیم که دیگر مردم به شعار توجه چندانی ندارند و تنها در عمل است که میتوان نظر مردم را به خود جلب کرد.
مصاحبهها علیه لاریجانیها و پورمحمدیها، برخی ارکان سپاه و همچنین نامه نگاریها به رهبر انقلاب و اعتراضات شدید نمسبت به عملکرد روحانی تنها برای نزدیک شدن به مردم و بازیافتن اعتبار پیشین است که بعد از گذشت چند سال مردم نسبت به او و سخنانش بی اعتماد شده اند. لحن مشایی، بقایی و محمود احمدینژاد به گونهای بوده است که گویی قرار است در آینده اتفاقی رخ دهد؛ و تنها کسانی که از این اتفاقات خبر دارند خود آنها هستند.
اگر بپذیریم که جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم و همراه با شعارهای ضد امپریالیستی از ویژگیهای پوپولیسم است باید گفت که محمود در این امر ید طولایی دارد. برای درک بهتر این ویژگی میتوان به سخنان محمود احمدی نژاد در سازمان ملل به ویژه در مورد شکست آمریکا و یا سخنرانیهای او در سفرهای استانی و وعدههایش به مردم از جمله، اختصاص دادن پول به نوزادان، اعطای هزار متر زمین به هر خانوار، ایجاد دو و نیم میلیون شغل در سال رجوع کرد، چون در کل بیانگر قوی بودن پوپولیسم در محمود احمدی نژاد است.
نظریه پردازان سیاسی، پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی توده مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت را نیز از دیگر ویژگیهای پوپولیستها میدانند. به راحتی میشود این ویژگی را در محمود احمدی نژاد مشاهده کرد. او خودش را فردی جدا از کانونهای قدرت میدانست که از دل مردم برخاسته تا با فساد دولتهای قبلی که خود هم در آن دولتها نقش استانداری رو ایفا میکرده است مقابله کند.
چند نامه به رهبر انقلاب، چند نامه به نهادهای رسمی و همچنین انتقادات زیادی به گفتمان اعتدال و دولت روحانی اقداماتی بودند که احمدی نژاد در سال گذشته انجام داد. وجه اشتراک همه افراد و نهادهایی که احمدی نژاد به آنها نامهنگاری کرده بود این است که تا لحظهای که این گزارش تنظیم شده است، پاسخی به صورت کتبی به مکاتبات احمدینژاد داده نشده است. گرچه در تریبونهای رسمی به برخی از انتقادات و اعتراضهای او پاسخهایی داده شده است، اما همچنان محمود به اعتراضها و حمایت از یاران خود میپردازد.