مرگ تدریجی مردم یمن به روایت صلیب سرخ، سازو کارهای حمایت از تولید ایرانی، شرط اعتماد مردم به پیام رسان داخلی، دیدارهای نوروزی سیاستمداران، رفع انحصار به جای فیلترینگ، اصرار نجفی بر استعفا به خاطر بیماری، نشست روحانی، پوتین و اردوغان این بار در ترکیه، نوروز سرخ جنگلهای شمال، بازی با دلار و آلودهترین نوروز تهران در ده سال گذشته، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۵ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که دستور رئیس جمهور برای رفع انحصار از تلگرام و حمایت از پیام رسانهای داخلی با تیترها و عناوین مختلف به فراخور خطوط رسانهای که توسط روزنامهها دنبال میشود، در صفحات نخست برجسته شده است. تعدادی از روزنامهها سخنان روز گذشته روحانی را موافقت او با فیلترینگ تلگرام تلقی و برخی دیگر از سخنان او استنباط کرده اند، رئیس جمهور مخالف فیلترینگ تلگرام است. دیگر موضوعی که در تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفته، ماجرای اصرار محمدعلی نجفی برای استعفا از شهرداری تهران به دلیل بیماری است؛ موضوعی که تاکنون با مخالفت اعضای شورای شهر در واکنشهای رسانهای آنها مواجه شده است.
در ادامه یادداشتها و مقالههایی با موضوع شعار سال، حمایت از تولید داخلی امروز نیز تعدادی از روزنامهها سرمقالهها و یادداشتهای با این عنوان در صفحات خود چاپ کرده اند.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری بزرگ در نیم صفحه نخست امروزش از رئیس جمهور، تیتر «کام مردم را تلخ نکنید» را از قول او و در واکنش به شایعه فیلترینگ تلگرام برجسته کرده است. این روزنامه همچنین موضع محمود صادقی در این باره با عنوان شرط اعتماد مردم به پیام رسانهای داخلی را در صفحه نخست خود چاپ کرده است.
روزنامه وطن امروز، اما سخنان رئیس جمهور درباره تلگرام را با عنوان «دستور روحانی برای محدودیت تلگرام» منعکس کرده است. این روزنامه همچنین از زبان یکی از اعضای فراکسیون امید مجلس نوشته است: روحانی موافق فیلترینگ تلگرام است.
روزنامه آرمان امروز نیز همین موضوع را تیتر یک صفحه اول خود کرده و عنوان «تلگرام فیلتر نمیشود» با استنباط از سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی برجسته کرده است. این روزنامه همچنین موضوع استعفای نجفی را در گزارشی با عنوان اصرار از شورا انکار از نجفی منعکس کرده است.
روزنامه ابتکار، اما گزارش اصلی خود با عنوان عید دیدنی در هوای سیاست را به دید و بازدیدهای نوروزی سیاسیون اختصاص داد. این روزنامه در سرمقاله امروزش به قلم جلال خوش چهره با عنوان روش قدیمی پاک کردن صورت مسأله روش مطرح شده اخیر برای حل مشکلات تلگرام را مورد نقد قرار داده است. ابتکار همچنین در گزارشی درباره فیلتر تلگرام با دستور رئیسجمهوری یا برداشت متناقض؟ برداشتهای متناقض از این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سیاست ارزی با چه چالشهایی مواجه است؟
یونس نادمی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان چالش سیاست ارزی نوشت: تحریمها در سال ٩١ سه تأثیر مستقیم بر بازار ارز داشتند: جهش نرخ ارز، نوسانات نرخ ارز و شکاف بالای نرخ ارز رسمی و بازار آزاد. در شرایط کنونی و در صورت بازگشت تحریمها اگر سیاستهای ارزی سال ٩١ ادامه یابد باید شاهد رخ دادن همین سه اثر باشیم، اما با تغییر در سیاست ارزی میتوان حداقل مانع ایجاد شکاف ارز بین نرخ رسمی و بازار آزاد شد و آن هم سیاست شناور کردن نرخ ارز در شرایط فعلی است. اگرچه این سیاست هم نمیتواند جلوی تاثیر افزایش نرخ ارز و نوسانات نرخ ارز را بگیرد، اما حداقل میتواند مانع ایجاد شکاف نرخ ارز رسمی و بازار آزاد شده و فساد و رانت ارز چندنرخی را از بین ببرد. این سیاست همچنین میتواند منابع ریالی دولت برای تامین بودجه دولت را فراهم کند و حداقل دولت را وارد بحران عدم پرداخت بودجه نکند. همچنین با اعلام رسمی بانک مرکزی بر ایجاد نظام ارزی شناور، تولیدکنندگان انتظارات خود را مبتنی بر نظام ارزی جدید تثبیت میکنند.
این سیاست میتواند با سیاست حذف کامل تعرفههای گمرکی نیز همراه شود زیرا در شرایط افزایش نرخ ارز، برای جلوگیری از اثر شدید افزایش قیمت کالاهای وارداتی، سیاست حذف کامل تعرفههای گمرکی میتواند تاحدودی کمککننده باشد و بدینترتیب شرایط اقتصاد ایران برای تبدیل به یک اقتصاد باز را مهیا کند. در شرایط شناور شدن نظام ارزی و افزایش نرخ ارز میتوان شاهد تقویت صادرات غیرنفتی کشور نیز بود. البته افزایش هزینههای تولیدکنندگان داخل که کالاهای واسطهای و مواد اولیه وارد میکنند در هر صورت اجتنابناپذیر است لذا بهتر است منابع دولت را به جای اتلاف برای صنایع ناکارآمد در جهت تقویت صنایع دارای مزیت رقابتی صرف کرد. ضمن اینکه افزایش نرخ ارز فرصت بسیار مناسبی برای کالاهای کشاورزی، سنتی و صنایع دستی کشور نیز فراهم میکند که میتواند به ارتقای درآمدهای مالیاتی دولت نیز کمک کند. در چنین فضایی لازم است اصلاحات نهادی-ساختاری شجاعانهای صورت گیرد تا تهدید تحریمها به فرصتی برای گذار اقتصاد ایران از یک نظام اقتصادی بسته با نظام اقتصادی باز فراهم شود. اول اینکه لازم است دولت و نهادهای شبهدولتی، اقتصاد را به مردم واگذار کنند و خود را از فعالیتهای اقتصادی بیرون بکشند زیرا اقتصاد هرچه مردمیتر باشد کمتر میتوان با تحریم نهادهای دولتی و شبه دولتی به آن آسیب وارد کرد. در این راستا لازم است از سرمایهگذاران ایرانی مقیم خارج هم با آغوش باز استقبال کرد و نگاه امنیتی به اقتصاد را کنار گذاشت.
همچنین لازم است مجلس و دولت یکبار برای همیشه مشکل ویژه خواری و رانتخواری ژنهای خوب را با تصویب قوانینی در راستای حمایت از آزادی فعالیتهای اقتصادی حل کنند. در این راستا لازم است قوانینی، چون شفافیت و انتشار اطلاعات اقتصادی دولتمردان و مقامات و قوانین ضدانحصار و ضد رانت با دقت تنظیم و تصویب و اجرایی شود. مساله مهم دیگر اصلاح نظام مالیاتی کشور است که در صورت پیادهسازی یک نظام مالیاتی کارا میتوان بخش قابلتوجهی از درآمدهای نفتی را به جای استفاده در امور مصرفی در زیرساختهایی، چون شیرینسازی آب دریا برای مقابله با بحران کم آبی کشور صرف کرد. در پایان باید گفت: راهکار بلندمدت تضمین منابع ارزی کشور تنها از طریق تقویت تولید ملی دارای مزیت رقابتی و افزایش صادرات غیرنفتی امکانپذیر است و تقویت تولید ملی تنها در صورت مردمیسازی اقتصاد و رقابتی کردن فعالیتهای اقتصادی از طریق از بین بردن رانت و انحصار دولتی و شبهدولتی حاصل میشود.
قضاوتهایی درباره انقلاب
محمد ایمانی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان سه قضاوت در چهل سالگی انقلاب نوشت: ما در منطقهای به شدت بحران زده، ناامن و نابسامان، توانستیم امنیت و ثبات را در کنار مردم سالاری و آزادی پاسداری کنیم؛ هر چند که خط نفوذ و طیفهای غربگرا در کنار عناصر جاهطلب واشرافیت زده، بارها از این آزادی سوءاستفاده کردند و علیه قانون و امنیت و منافع ملی و جمهوریت و اسلامیت شوریدند. آنها هزینههای گزافی روی دست کشور گذاشتند. از نهضت آزادی و سازمان منافقین و باند مهدی هاشمی بگیرید تا لیبرال- تکنوکراتها و چپهای پشیمان و تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحطلبی و سازندگی و سپس حلقه انحرافی و سرانجام، بزککنندگان غرب با ژست اعتدالگرایی. اغلب اینها همواره مردم را از تهدید جنگ ترساندهاند، اما هرگز نمیگویند که چرا برخلاف ۲۰۰ سال معاصر، در چند دهه اخیر، سایه بیثباتی و ناامنی واشغالگری از سر کشور برداشته شده است؟ نمیگویند کدام مدیریت با آمیزهای از شجاعت و حکمت، مانع از تبدیل ایران به افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه و لبنان و لیبی و مصر و عربستان و حتی ترکیه کودتا زده شده است؟
میشود تخته گاز رفت. سبقت گرفت و همه همراهان کاروان را جا گذاشت و گذشت. اما ولایت و امامت از این جنس نیست. ولایت به این است که اول و آخر کاروان را با هم به سمت مقصد، هدایت کند و با وجود تهدیدها و مزاحمتها، پیش ببرد. عدهای تند میرانند و گروهی به کندی حرکت میکنند. شماری سنگینی میکنند و جا میمانند و شماری دیگر، با خودرایی، بیراهه را در پیش میگیرند. بدتر از همه آنانند که شریک دزد میشوند، هر چند رفیق قافله بودهاند، یا چنین نشان میدادهاند. رهبری و ولایت، از جنس راهبری یک قافله با این حجم از تفاوت و پراکندگی است و نه از جنس رانندگی در مسابقات اتومبیلرانی.
ائمه معصومین (ع) و جانشینان ایشان همواره از چند سو شماتت شدهاند. هم از جانب تندمزاجهای انقلابی نما که به صلاح و مصلحت قافله متنوع امت و اقتضائات و اضطرارها کاری نداشتند، و هم از جانب کم فروشان و دنیا زدگان مدعی مصلحتاندیشی که مانند ترمز حرکت عمل میکردند، اما حاکمیت دینی را به درد سر تراشی و ماجراجویی و دشمن سازی متهم مینمودند. دشمنان در این میان بیکار نبودند و هر کدام از طیفهای تند مزاج و کندرو را جداگانه در نقشه خود به بازی میگرفتند. این چنین، تفرقه و تردید و بگو مگو پدید میآمد. هم از سرعت پویش پیشرفت و عدالت کاسته میشد و هم دشمن، مجال ایستادن در حاشیه امن و شبیخون زدن را پیدا میکرد.
- در طول تاریخ، بسا پیروزیهای بزرگ که در دسترس مینمود، اما به خاطر خودرایی و خودشگفتی یا سنگینی و دنیا طلبی عدهای از همراهان جبهه حق، به ناکامیهای بزرگ انجامید. خوارج که در صفین بر امیر مؤمنان (ع) شوریدند؛ مقدس مآبانی نماز شب خوان شناخته میشوند. اما حقیقت آنها را باید با سردستههای شان از جملهاشعث بن قیس شناخت که هم دنیا طلب بود و هم مغرور و هم کینه دار علی علیهالسلام و زد وبند کرده با اردوگاه معاویه. خوارج که فریب معاویه را خورده و به مذاکره آغوش گشوده بودند، به فاصله چند ماه، رگ انقلابی شان (!) دوباره بیرون زد و بدعملی خویش در عدم پایداری و تحمیل صلح را به پای امیر مؤمنان نوشتند! قبل از آنها، پیمان شکنانی مانند طلحه و زبیر، ساز خروج از حاکمیت را کوک کردند. آنها نیز با اردوگاه شام سر و سر پیدا کرده بودند. در سپاه شام، کاریتر از عمروعاص، نفوذیهای خائنی ماننداشعث و سرسپردگان احمق او و دنیازدگان سابقا انقلابی مانند زبیر و طلحه بودند که معاویه با همانها، داغ عدالت را بر دل بشریت گذاشت.
پراکنش جغرافیایی فساد
محمود اشرفی روزنامه نگار طی یادداشتی در شماره امروز شهروند نوشت: فساد مالی تنها در محدوده ملی کشورهای محل وقوع جرم باقی نمیماند؛ امتداد این تبهکاری یک فرآیند فراملی است. به طوری که ذخایر ملی به سرقت رفته به کشور دیگری انتقال مییابد بدین گونه فساد در سطح ملی کشور غارتشده باقی نمانده و به شیوه دیگری در کشورهای دیگر بهویژه در کشور یا کشورهای مقصد و میزبان این منابع مالی جریان پیدا میکند. در طول تاریخ جغرافیا و محل اختفای دزدان تغییر یافته است. اکنون نیز ما با این پدیده دگرگونی در سرزمینها و کشورهای جدید روبهرو شدهایم. من این پدیده را «پراکنش جغرافیایی فساد» The geographic distribution of corruption نام نهادهام. برخی کشورها و مناطق جغرافیای خاص بهطور سنتی پناهگاه دزدان و مخفیگاه ثروتهای کشورهای غارتشده بودهاند. به طور نمادین کشور مکزیک تاریخ فرار تبهکاران به این کشور را تداعی میکند؛ اما امروزه ما با دگرگونی پراکنش جغرافیایی فساد در جهان روبهرو شدهایم و برخی کشورها سهم بیشتری در میزبانی عوامل فساد پیدا کردهاند؛ و در این میان اکنون کانادا بزرگترین بارانداز پولهای دزدیدهشده از کشورهای در حال توسعه است. سیاستمداران کشور کانادا در افق آرمانی خود کشوری برآمده از تنوع و زیباییهای همه جوامع انسانی را ترسیم کردهاند. رنگینکمانی از نژادها و قومیتها؛ اما میزبانی تبهکارانی که ذخایر ملی کشور خاستگاه خود را غارت کردهاند، فرجام سیاسی و اجتماعی ناخوشایندی برای این کشور دارد. منابع ملی غارتشدهای که تبهکاران به همراه دارند، وارد گردونه ذخایر مالی کانادا شده و توان مالی این کشور را افزایش میدهد، اما ادامه این فرآیند ناسالم در آینده پی آمدهای ناگواری در گستره سیاسی و اجتماعی کانادا خواهد داشت. از نظر دیپلماتیک تبدیل یک کشور به پناهگاه تبهکاران و دزدان خوشایند نیست. از همه مهمتر میزبانی تبهکاران درواقع پذیرش یک جریان نسلی از متخلفان است. این جریان نسلی که بر آمده و ناشی از یک تبهکاری بوده در کشور میزبان نیز دست از تخلف بر نخواهد داشت. در این زمینه تجربههای مکزیک میتواند آموزههای خوبی برای سیاستسازان کانادا داشته باشد. مکزیک در مقطعی از تاریخ گریزگاه تبهکاران و نقطه آرامش آنها بود. تجمع تبهکاران امروزه مکزیک را به یکی از کشورهای جرمخیز و پناهگاه بزرگترین باندهای موادمخدر و جنایت تبدیل کرده است. سیاستمداران کشور کانادا باید هشیار باشند، زیرا چگالی فساد وارداتی در این کشور رو به افزایش است. ادامه این روند رنگینکمان آرمانی برنامهریزان کانادایی را تیره و تیرهتر ساخته و سرانجام به سایه هراسآور بدل خواهد کرد.
پنج راهبرد حمایت از کالای ایرانی
دکتر محمد ناظمی اردکانی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: عزم نظام و رهبری معظم انقلاب در ساماندهی اوضاع اقتصادی کشور و فرماندهی نبرد اقتصادی با دشمن، جدی است. حمایت از کالای ایرانی یک راهبرد حیاتی است. سال ۱۳۹۷ سالی است که مردم و مسئولین باید اراده پولادین خود را در این جنگ به جهانیان نشان دهند.
آنچه در زیر میخوانید پنج راهبرد کلیدی در حمایت از کالای ایرانی است، البته حمایت از یک کالا، از زیرساختهای مربوط به آن کالا، فرآیند تولید، توزیع، عرضه تا خرید و مصرف آن کالا را شامل میشود که در هر مرحله سازوکار و مکانیزم خاص خودش را میطلبد و ممکن است برای هر محصول متفاوت باشد؛
۱- بالاترین حمایت از «کالای ایرانی»، اصلاح فضای کسب و کار است. متأسفانه سالهاست که از انجماد فضای کسب و کار صحبت میشود و در دولتهای مختلف مورد بحث بوده است، اما تاکنون گام مثبتی برداشته نشده و همچنان غلظت بیش از حد این فضا، بر ظرفیتهای انسانی و داراییهای مشهود و غیرمشهود کشور قفل زده است. فضای کسب و کار دارای ۱۰ شاخص میباشد که متأسفانه رتبه ایران در هر یک از این شاخصها غیر قابل قبول میباشد و ظاهراً تنها راه برون رفت، اجرای فرمان آتش به اختیار است تا چنین فضای منجمد توسط جوانان بااستعداد ایرانی و کارآفرینان، شکسته شود.
۲- برای تولید محصولات ایرانی، ارز حاصل از فروش نفت داده میشود، لذا رشد اقتصاد ملی وابسته به نفت است. قطع وابستگی به نفت یکی از راهبردهای اساسی حمایت از تولید داخل میباشد. در صورتی که با قاطعیت تصمیم گرفته شود تا درآمدهای نفتی به صندوق توسعه ملی واریز و صرفاً برای ایجاد زیرساختهای کشور مصرف شود، با مهیا شدن چنین شرایطی رقابت در داخل شکل گرفته و ارتقای کیفیت اتفاق میافتد.
۳- راهبرد سوم برای حمایت از کالای ایرانی، ایجاد محدودیت و بهکارگیری روشهای سختگیرانه برای واردات کالاهای مشابه ساخت داخل است. مهمترین عامل و انگیزه برای واردات، ارز حاصل از فروش نفت خام است که توسط دولت سرازیر بازار خرید و فروش ارز میشود. متأسفانه دولت، وفق قانون بودجه برای تأمین هزینههای جاری و سرمایهای خود چارهای جز این نمیبیند. در حالی که این اقدام بزرگترین زیان ملی و نسلی است که از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ارث برده شده است و همچنان این مسیر اشتباه طی میشود. قاچاق کالا و واردات بیرویه در اثر این حجم ارزی است.
۴- راهبرد چهارم، تدوین سند توسعه کشور و در امتداد آن سند توسعه صنعت، کشاورزی، خدمات و تجارت است. سندی که منهای تزریق درآمدهای نفتی، مبتنی بر داراییهای نامشهود کشور که همان سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی باشد، باید همه ظرفیتهای کشور برای جهش در تولید ملی و صادرات محصولات ایرانی بهویژه به کشورهای اسلامی فعال شود.
۵- راهبردهای تولید در بخشهای صنعت و کشاورزی و خدمات، باید مورد بازبینی و بازخوانی قرار گیرد. رقابت از طریق کاهش هزینههای تولید و قیمت تمامشده، رقابت از طریق نوآوری و رقابت از طریق تمرکز روی محصول خاص، راهبردهای تجربه شده است. لازم است سازمانها و بنگاهها با ویژگیهای عصر کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات نام گرفته، بازمهندسی شود و در این طراحی، اصول علمی و پذیرفته شده درخصوص مکانیزمهای افزایش بهرهورری، چرخه حمایت سازمانی و نقش تکنولوژی مورد توجه قرار گیرد.
امید است با تحقق شعار امسال، شاهد رونق و شکوفایی اقتصادی، بی اثر نمودن تحریم اقتصادی دشمن و فائق آمدن بر معضل بیکاری و قرار گرفتن در جایگاه مطلوب اقتصادی در جهان باشیم، جایگاهی که در شأن ملت بزرگ ایران میباشد.
چرا آمریکای ترامپ از عربدهجوییهای بنسلمان علیه ایران استقبال میکند؟
جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروزش با عنوان جنون قدرت با اشاره به رفتارهای اخیر ولیعهد سعودی نوشت: ظاهراً بن سلمان از تاریخ معاصر و روند تحولات نیم قرن اخیر در منطقه به کلی بیاطلاع مانده و نمیداند که این هر دو شعار اخیر وی را پیش از این شاه معدوم ایران و صدام، هر یک به تنهائی و جداگانه مطرح کردهاند و اکنون هر دو به زباله دان تاریخ پیوستهاند. شاه ایران مدعی دستیابی به دروازههای تمدن بزرگ بود و در میان رویاهای دست نیافتنی خود تصاویری از استقرار تمدن بزرگ در ایران منعکس میکرد، ولی هرگز کسی به وی گوشزد نکرد که با فروغلتیدن در وابستگی به غرب و صهیونیستها نمیتوان چنان رویاهائی را محقق ساخت. اکنون بن سلمان در راه پیمودن همان راه برای عربستان و ظاهراً هیچکس به وی گوشزد نکرده است که تحقق چنان رویاهائی با توسل به جنایات جنگی و فروغلتیدن در منجلاب وابستگی به غرب و اعلام به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی غیرممکن است.
شعار دوم بن سلمان در جنگ علیه ایران را صدام، سردار نگون بخت قادسیه مدام تکرار میکرد و خواستار نابودی ایران و فتح چند روزه تهران بود. البته بن سلمان بیش از صدام در این مقوله عربده میکشد و با سازماندهی طیف وسیعی از گروهکهای تروریستی سعی کرده زمینههای تحقق اهدافش را فراهم سازد. اما هرچه بیشتر تلاش میکند، کمتر نتیجه میگیرد. شکست سنگین و خفت بار داعش و سایر گروهکهای تروریستی در سوریه و عراق اوضاع منطقه را به زیان سعودیها و متحدین شرور آنها «برگشت ناپذیر» ساخته است.
تصادفی نیست که ترامپ همزمان با حضور بن سلمان در آمریکا رسماً اعلام کرد که نظامیان آمریکائی به زودی خاک سوریه را ترک خواهند کرد. اگرچه این موضع ترامپ، خشم سعودیها به ویژه بن سلمان را برانگیخته و آنها اعتراض و مخالفت خود را پنهان نکردهاند، ولی ترامپ علیرغم تمامی شرارتهایش گویا قرار نیست بیش از این بخاطر کینه انباشته سلمان و فرزندش علیه محور مقاومت در منطقه، تاوان بپردازد و در توطئههای سعودیها در منطقه بیش از این سرمایهگذاری کند.
با این حال باید پرسید چرا آمریکای ترامپ از عربده جوئیهای اخیر بن سلمان علیه ایران استقبال کرده و به آن دامن میزند؟ چه بسا در واشنگتن مشاورین ترامپ برای سرپوش گذاشتن بر شکست استراتژی جنگ افروزانه آمریکا در ماجرای کره شمالی به فرصتی برای انحراف افکار عمومی و ایجاد یک کانون جدید بحران در خاورمیانه احتیاج دارند و تلاش میکنند که از بلاهت بن سلمان و دلارهای نفتی سعودیها بیشترین استفاده ممکن را ببرند. دیدگاه ترامپ و مشاورینش هرچه باشد، تاریخ معاصر از این پدیده به عنوان شکستی بزرگتر و خفت بارتر برای آمریکا و مزدورانش در منطقه یاد خواهد کرد.