تابعیت عبارت از رابطهای سیاسی و معنوی است که شخص خاصی را به دولت معینی پیوند میدهد. نظر به اصل احترام به آزادی افراد، اصولا قانونگذاران تحصیل و ترک تابعیت را جایز میدانند.
به گزارش «تابناک» تحصیل تابعیت، همان بهدست آوردن و اخذ تابعیت دولت خاصی را گویند؛ در حالی که ترک تابعیت، گسستن ارادی و اختیاری این رابطه حقوقی است. منظور از اولاد، فرزندان اعم از اشخاص ذکور و اناث بوده و منظور از زوجه نیز همسر دایمی فرد است.
موضوع قابل طرح این است که تحصیل یا ترک تابعیت یک فرد، چه اثری میتواند بر تابعیت دیگران داشته باشد؟ قانونگذار ایرانی به اقتضای وضع خاص کشور خود، قواعدی وضع کرده است که به آن میپردازیم.
آثار تحصیل تابعیت
ممکن است شخصی با درخواست تابعیت ایران و موافقت دولت ایران با آن، به تحصیل تابعیت ایران نائل شود. حال مسألهای که در اینجا مطرح میشود، این است که تحصیل تابعیت ایران از سوی پدر (یا شوهر) چه تأثیری بر تابعیت سایر اعضای خانواده (فرزندان یا زوجه) ممکن است داشته باشد؟
به لحاظ اهمیت خانواده و تشکیل و بقای این واحد کوچک اجتماعی و نیز تأثیر همبستگی خانواده و اعضای آن در وحدت جامعه، ناگزیر قانونگذاران باید تأثیر تابعیت پدر (یا شوهر) را در تابعیت دیگر اعضای خانواده مدنظر قرار داده و تکلیف آن را روشن سازند.
از این رو در قانون تابعیت ایران، چه در تحصیل تابعیت و چه در ترک آن، احکامی کم و بیش متفاوت از یکدیگر پیشبینی شده است.
آثار تحصیل تابعیت پدر نسبت به اولاد
نسبت به اولاد کبیر: بر اساس ماده 985 قانون مدنی، تابعیت ایرانی پدر به هیچ وجه درباره اولاد کبیر وی که در تاریخ تقاضانامه به سن 18 سال تمام رسیدهاند، مؤثر نیست و تابعیت پدر به آنان تسری پیدا نمیکند زیرا افراد مزبور به حد رشد عقلی و فکری رسیدهاند و تحت ولایت پدر خود قرار ندارند و دارای استقلال هستند. به همین دلیل لزومی ندارد که دارای تابعیتی هماهنگ با سایر اعضای خانواده باشند. نسبت به اولاد صغیر: بر طبق قانون ایران، هرگاه شخصی تغییر تابعیت دهد و به تابعیت ایران درآید و صاحب فرزندان صغیری باشد، این فرزندان نیز به تبع پدر، تغییر تابعیت مییابند و به تابعیت جدید پدر (ایران) پذیرفته میشود. بر اساس ماده 984 قانون مدنی، قانونگذار ایرانی، اولاد صغیر شخص بیگانه را که به تابعیت ایران پذیرفته شدهاند، ایرانی محسوب میکند زیرا طفل صغیر هنوز به رشد عقلی کامل نرسیده است و باید تحت مراقبت و تربیت والدین خود باشد. به همین دلیل باید با سایر افراد خانوده دارای یک تابعیت باشد. قابل ذکر است که حسب ماده 984 قانون مدنی، اولاد صغیر میتوانند در ظرف یک سال از تاریخ رسیدن به 18 سال تمام، اظهاریهای مبنی بر باقی ماندن بر تابعیت سابق پدر خویش را تسلیم وزارت امور خارجه کرده و تابعیت مملکت سابق پدر خود را قبول کنند.
آثار تحصیل تابعیت زوج نسبت به زوجه
به گزارش پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، طبق ماده 984 قانون مدنی، همسر شخصی که تابعیت ایرانی تحصیل کرده است، نیز به عنوان تبعه ایرانی شناخته میشود اما زوجه ظرف مدت یک سال از تاریخ صدور سند تابعیت شوهر، میتواند اظهاریه کتبی مبنی بر پذیرش تابعیت مملکت سابق شوهر خود را به وزارت امور خارجه تسلیم کرده و به تابعیت سابق شوهر خود بازگردد.
قانونگذار ایرانی، به این دلیل اقدام به وضع این قانون کرده است که بدون اختیار زن خارجی و تنها به جهت تبعیت او از شوهر، برایش محدودیتی ایجاد نکند لذا بر اساس ماده فوقالذکر، اگر زوجه بخواهد، میتواند به تابعیت سابق شوهر خود رجوع کند اما اگر بخواهد به تابعیت اصلی خود که غیر از تابعیت سابق شوهرش بوده، بازگشت کند، قانون در این مورد ساکت بوده و تکلیفی تعیین نکرده است بنابراین اثر تحصیل تابعیت جدید از سوی مرد بر تابعیت زن، این است که تابعیت وی تغییر مییابد اما شرایطی در نظر گرفته شده است که وی میتواند به تابعیت سابق خود بازگردد.
آثار ترک تابعیت
اشخاصی که به طور قانونی تابعیت ایران را ترک کرهاند، دیگر ایرانی قلمداد نشده بلکه بیگانه محسوب میشوند بنابراین از آن پس، از کلیه حقوق، مزایا و تکالیفی که برای ایرانیان مقرر شده است، محروم خواهند بود.
حال مسألهای که در اینجا قابل طرح بوده، این است که ترک تابعیت پدر (شوهر) یا مادر چه تأثیری ممکن است بر مسأله تابعیت فرزندان یا زوجه داشته باشد؟
آثار ترک تابعیت نسبت به اولاد
اطفال اشخاصی که بر طبق قانون اقدام به ترک تابعیت ایران کردهاند، اعم از اینکه اطفال اشخاص مزبور، صغیر یا کبیر باشند، از تابعیت ایران خارج نشده و ایرانی محسوب میشوند؛ مگر اینکه اجازه هیات وزیران شامل حال آنان هم باشد که تبصره ب الحاقی ماده 988 قانون مدنی، شرایط آن را تعیین کرده است.
این شرایط عبارت است از اینکه ترککننده تابعیت ایرانی، زن بیشوهر باشد؛ فرزندان او به سن 18 سال تمام نرسیده یا به جهات دیگر محجور و بدون پدر و جد پدری باشد و نیز اینکه در اجازه هیات وزیران به آن تصریح شده باشد.
بنابراین در این حالت نیز اگر مادر میخواهد تقاضای ترک تابعیت او شامل فرزندانش باشد، باید آن را در درخواست خود مطرح کند.
در این تبصره راجع به سایر فرزندان چنین زنی که هنوز به سن 25 سال تمام یعنی حداقل سن برای درخواست ترک تابعیت نرسیدهاند، نیز تعیین تکلیف شده و درباره آنها تصریح شده است که آنان هم میتوانند به تبع مادر، تقاضای ترک تابعیت ایران را مطرح کنند.
البته قانونگذار ایرانی برای اشخاصی که پدرشان یا خودشان تبعه ایران بودهاند و برابر مقررات، تابعیت خارجی به دست آوردهاند، برای بازگشت به تابعیت ایران شرایط سنگینی قائل نشده و تصریح کرده است که به مجرد درخواست، به تابعیت ایران پذیرفته خواهند شد. معالوصف با وجود سهولتی که در رجوع به تابعیت ایران دارند، قانونگذار حق وتویی برای دولت قائل شده است که بر اساس آن، دولت میتواند بنا به جهات و دلایلی، تابعیت ایرانی آنها را صلاح نداند و آنها را به تابعیت نپذیرد.
آثار ترک تابعیت نسبت به زوجه
زوجه شخصی که تابعیت ایران را ترک کرده است، همانند فرزندان آن شخص از تابعیت ایران خارج نمیشود مگر اینکه اجازه هیأت وزیران شامل حال او نیز باشد.
طبق بند سوم ماده 989 قانون مدنی، قانونگذار ایرانی تابعیت ایرانی زوجه را در این حالت باقی دانسته است و تنها در صورتی امکان ترک تابعیت زوجه وجود دارد که این امر در تقاضانامه شوهر مبنی بر ترک تابعیت درج شود و هیأت وزیران نیز این امر را اجازه دهد.
در عرصه بینالملل نیز، امروزه تغییر تبعی تابعیت زن، بر اساس تغییر تابعیت مرد پذیرفتنی نیست که به این موضوع در عهدنامه 1930 لاهه پرداخته شده است. قوانین جدید تابعیت در اکثر کشورها از جمله ایران، هیچ اثری برای اکتساب تابعیت مرد بر تابعیت زن بار نمیکنند البته این موضوع بدین معنا نیست که زن نمیتواند به تابعیت همسرش درآید بلکه زن هم به همان طریق عادی، میتواند تابعیت جدید همسرش را کسب کند.