میلوش دلیچ، نویسنده و مترجم اهل صربستان است که لیسانس شرقشناسی دارد به همینخاطر هم با زبان عربی آشناست و هم با ترکی. البته بعد از اینکه مدرک فوق لیسانسش را گرفت، بهمدت 4سال در بلگراد در دورههای آموزش زبان فارسی شرکت کرد و حالا نزدیک 12سال است که زبان فارسی را تدریس و ترجمه میکند و مدام با مهاجران ایرانی و البته افغانستانی در ارتباط است. او کتاب «قصههای سبلان» از محمدرضا بایرامی را از فارسی به صربی ترجمه کرده و نخستین مترجم ادبیات معاصر فارسی به زبان صربستانی است. از آنجا که امسال صربستان مهمان ویژه نمایشگاه کتاب است، با او که ساکن بلگراد است، گفتوگویی کردهایم تا هم از وضعیت زبان فارسی در کشورش بگوید و هم از دلیل علاقه خودش به این زبان.
در صربستان تعداد زبانآموزان فارسی خیلی زیاد است. چرا تعدادشان تا این حد زیاد است و معمولا از چه ابعادی از زبان و ادبیات فارسی بیشتر خوششان میآید؟
90سال پیش آموزش زبان فارسی در بلگراد شروع شد. قبل از آن در منطقه بالکان که تحتتأثیر حکومت عثمانی بود، مردم از ویژگیهای فرهنگی زبان و ادبیات فارسی تأثیر گرفته بودند. در قرون وسطی هم مردمی در صربستان بودند که زبان و شعر فارسی میدانستند و تعداد این افراد چندان زیاد نبود. حدود 27سال پیش مرکز فرهنگیای که ایران در بلگراد تاسیس کرد، آموزش زبان فارسی را شروع کرد. هر سال حدود 50 تا 200نفر در این دورهها ثبتنام میکنند.
چرا مردم صربستان فارسی را دوست دارند؟ تاکنون ریشه این علاقه را پیدا کردهاید که تاریخی است یا اجتماعی یا...؟
مردم صربستان یادگیری زبانهای دیگر را دوست دارند؛ ازجمله زبان انگلیسی، روسی و... در گذشته امکان یادگیری زبان فارسی وجود نداشت. بهدلیل حاکمیت عثمانی 28هزار کلمه ترکی به زبان صربی وارد شد و حدود هزار کلمه فارسی نیز وارد زبان صربی شد. از طرفی بهخاطر همریشهبودن این دو زبان، تعداد کلمات همریشه هم فراوان است و آموزش آن برای زبانآموزان لذتبخش است. همین آشنایی با زبان فارسی باعث میشود که افراد به هفته فرهنگی فیلم ایران در صربستان علاقه زیادی نشان دهند.
چند نمونه از این کلمات مشترک یا تأثیرپذیرفته از فارسی را مثال میزنید؟
ما از کلمات فارسی مختلفی در اسم کوچک و فامیلی افراد و حتی نامگذاری اشیا و.... استفاده میکنیم. برای نمونه، شما در فارسی کلمه «خانه» را زیاد بهکار میبرید، مثلا در ترکیبی مثل «قهوهخانه» که خود کلمه قهوه یک اسم عربی است ولی «خانه» فارسی است. ما در زبان صربی، به قهوهخانه میگوییم: کافانا؛ یعنی ترکیبی از کلمه coffee انگلیسی و «خانه» فارسی. یا شما کلمه «ارغوان» را هم بهعنوان نام یک گل میشناسید و هم برای اسم کوچک دخترانتان استفاده میکنید. ما هم این کلمه را بهعنوان اسم گل و نام دختر بهکار میبریم و اینطور تلفظ میکنیم: «یورگُوان». ما صربها این کلمات را نهتنها در بلگراد بلکه در کل صربستان و در حرفزدنهای معمولی روزانهمان استفاده میکنیم و این اتفاق خیلی هیجانانگیز است چون ما بدون داشتن هیچ ارتباط مستقیمی با ایرانیها، کلمات همریشه با فارسی داریم.
خودتان دوست دارید بیش از همه ادبیات کلاسیک فارسی را ترجمه کنید یا ادبیات معاصر را؟
مردم صربستان با ادبیات کلاسیک آشنایی بیشتری دارند. در گذشته، در دانشگاه بلگراد کلاسهای ادبیات فارسی وجود داشت ولی الان مردم ما موقعیت حضور در این کلاسها را ندارند. در همان دوره هم ادبیات کلاسیک را میخواندند. از طرفی، در شبهای شعری که در مرکز فرهنگی بلگراد برگزار میشود، معمولا اشعار رودکی، مولوی، حافظ، سعدی و... را میخوانند. گرچه آثاری از ادبیات معاصر ایران به صربی ترجمه شده، اما در مجموع میتوان گفت که مردم صربستان هیچ خبری از ادبیات معاصر ایران ندارند.
ظاهرا شما حدود 12سال است که زبان فارسی را تدریس میکنید. کمی از خوشیها و سختیهای تدریس آن به زبانآموزهایتان هم برایمان میگویید؟
من حدود 12سال پیش بود که در مرکز رایزنی فرهنگی ایران در بلگراد تدریس زبان فارسی را شروع کردم و بعد از آن «نوویسد»، دومین شهر صربستان، یک دوره زبان فارسی تاسیس کرد و قرار بود که دوره آموزشی آن 3 یا 4سال طول بکشد. اما اکنون کلاس تدریس فارسی در نووی سد وجود ندارد و امیدواریم که در آینده این کار ادامه پیدا کند. خصوصا که تعداد زبانآموزان فارسی در شهر نوویسد بسیار زیاد بود. تدریس زبان فارسی، کار آسانی نیست، اما بسیار جالب است. یکی از وظایف معلمان این است که به دانشآموزانشان بگویند فارسی، زبان دشواری نیست. معمولا آنها فکر میکنند که هیچ وقت نمیتوانند به فارسی بنویسند و به جایش باید از خط لاتین استفاده کنند اما به سادگی بعد از چند هفته متوجه میشوند که میتوانند الفبای فارسی را یاد بگیرند و بنویسند. همین دانشآموزان بعد از مدتی، دستور زبان فارسی را هم یاد میگیرند و تازه متوجه میشوند که کلا زبان فارسی هم ساده و شیرین است و هم بامزه.
چه شد شما آنقدر به فارسی علاقه پیدا کردید؟ در زبان ما چه چیزی دیدید که سالهای طولانی از زندگیتان را صرف یادگرفتن آن و حتی کارکردن با آن کردهاید؟
من از سال2001 یادگیری زبان فارسی را آغاز کردم و آن موقع هیچچیزی درباره زبان فارسی نمیدانستم و حتی علاقه خاصی هم به آن نداشتم، هرچند درباره تاریخ ایران مطالبی خوانده و شنیده بودم. یکبار بهطور اتفاقی، آگهی آموزش زبان فارسی را دیدم و در آن دوره در مرکز رایزنی فرهنگی ایران ثبتنام کردم و بعد عاشق زبان فارسی شدم. حتی برایم خیلی جالب بود که خلاف خط خودمان که از چپ به راست است، من میتوانم از راست به چپ بنویسم. آن موقع متوجه شدم که زبان فارسی بسیار شیرین است. خصوصا که استادان بسیار خوبی داشتم و آنها عشق به زبان فارسی را به ما هم انتقال دادند. بعد از آن، هرچه بیشتر زبان فارسی خواندم، بیشتر آن را دوست داشتم. هرچند هنوز معتقدم که من زبان فارسی را به خوبی بلد نیستم؛ البته نه بهخاطر دستور زبانش. در هر صورت، فارسی زبان آسانی نیست زیرا علاقهمندان به این زبان باید فراوان به ایران سفر کنند و با جنبههای مختلف زبان آشنا شوند تا به آن مسلط شوند. هرچند، من بهخاطر شغلم با فارسیزبانهای زیادی از جمله، افغانها ارتباط دارم و از اینکه میتوانم مدام به فارسی صحبت کنم، واقعا لذت میبرم.
پس قاعدتا از سفر به ایران هم لذت میبرید...
بله، نخستین باری که به ایران آمدم بسیار خوشحال بودم و از دیدن کشورتان لذت میبردم. من اصلا احساس نمیکردم در شهرهای ایران غریبهام بلکه فکر میکردم در خانه خودم هستم. این حس را حتی در نخستین سفرم به ایران هم داشتم. من علاقهمندم که کتابهای زیادی را از فارسی ترجمه کنم و خودم هم با فرهنگ و زبان ایرانی بیشتر آشنا شوم.
شما از قبل در جریان بودید که صربستان مهمان ویژه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است. میخواهم بدانم در این چند وقت شاهد تغییرات یا اتفاق خاصی در حوزه ترجمه کتابهای فارسی به صربی یا بالعکس بودهاید؟
از آنجایی که من در بلگراد زندگی میکنم، هیچ خبر تازهای درباره ترجمههای کتاب از فارسی به صربی یا بالعکس ندارم. البته چندماه پیش، از ایران با من تماس گرفتند و گفتند که در حال ترجمه کتاب صربی از انگلیسی به فارسی هستند. از طرفی، چند وقت پیش فصلنامه نور که برای مرکز رایزنی ایران است، حدود 10داستان کوتاه مؤثر ایرانی را به صربی ترجمه کرده است. به گمانم، دوستان در صربستان فرصت بیشتری دارند که با نویسندگان ایرانی آشنا شوند. البته، چون در ماه ژانویه نیز آقای محسن سلیمانی از دنیا رفت، دیگر برنامهای در مرکز رایزنی فرهنگی ایران در بلگراد نبود یا حداقل، من خبر خاص و تازهای از برنامههای آنجا ندارم.
شما که بعضی از آثار فارسی را چه در حوزه شعر و چه رمان و داستان خواندهاید، بهنظرتان اگر این آثار به صربی ترجمه شود، چقدر مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت؟
بهنظر من شعر کلاسیک فارسی شاهکار دنیاست و مخاطبان نیز ابتدا باید با شعر کلاسیک شاعرانی مثل حافظ، سعدی و مولوی آشنا شوند. نخستین شعر کلاسیک فارسی حدود 150سال پیش از زبان آلمانی به صربی ترجمه شده است. آن مترجم معتقد بود که آنقدر شعر کلاسیک فارسی جذاب است که حتی با وجود اشکالات احتمالی که در ترجمهاش وجود دارد، باز هم حتما مردم باید با آن آشنا شوند.
من خودم کتاب «قصههای سبلان» را از فارسی به صربی ترجمه کردهام و امیدوارم که روند چنین ترجمههایی افزایش پیدا کند. البته این ترجمهها باید از اصل فارسی باشد و نه از زبان دوم به صربی. زیرا هر مترجمی به نوعی هم مولف است. وقتی که کتابی از زبان دوم به زبان مقصد ترجمه میشود، ویژگیهای اصلیاش را از دست میدهد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.