قدیمترها فرش ایرانی جلوه ثروت، خوش سلیقگی و اصالت افراد بود. یکی از ملاکهای سنجش بهای جهزیه دختران تعداد و نوع فرشهایی بود که با خود به منزل همسر میبرد. معروفترین فرش از نظر زیبایی و کیفیت قالی کرمان است که در تعارفها و تعریفها در تمجید از زیبایی گذر عمر بر چهره افراد به آن اشاره میشود.
سالها پیش از این در بسیاری از خانهها به ویژه در روستاها زنان خود بافنده قالی بودند. در گوشهای از خانه شانه به گیسوی فرش میزدند و پای دار قالی مو سپید میکردند.
به گزارش تجارتنیوز، فرش ایران در گذشتههای دور براساس نقشه ذهنی بافته میشد و همین نکته ارزشش را صدچندان میکرد. زنان و مردان نقشه را با صدای بلند و آهنگین میخواندند و قالی بافان گره بر گره میزدند. روی دار قالی گلها جوانه میزدند، غنچهها گشوده میشدند، پرندهها میخواندند. بهار به خانه میآمد.
آن طور که فعالان بازار فرش میگویند در ایران حدود پنج هزار روستا در حرفه فرشبافی مشغول هستند. این روزها که فرشهای ماشینی به صورت انبوه تولید میشوند و در روزگار رونق قالیهای چینی و در روزهای تحریم و نوسان دلار حال فرش ایرانی چگونه است؟ در بازار بزرگ تهران راسته فرش فروشان که هنوز رنگ و بوی دوران دور را میدهد فعالان بازار از وضعیت این بازار سخن میگویند.
حسین محمودی هاشمی از حجرهداران قدیمی در بازار فرش است. عکسی از کودکیهایش را در همین حجره که چهار یا پنج ساله به نظر میرسد زیر شیشه میزش گذاشته است. نشان اینکه سالیان سال است در این حرفه مشغول است. با مهربانی بسیار از تجربیاتش میگوید. از عمری که به تار و پود فرش گره زده است.
محمودیهاشمی به همکارش که مهمانش است اشاره میکند و میگوید: همین آقا قبلا هفتهای دو خاور فرشهای طرح تبریز را به بیرجند میبرد. الان یک سال و نیم است که من ریشه قالی نخریدهام. در تمام عمرم چنین رکودی را ندیده بودم.
این فروشنده میگوید: قبلا وقتی دلار ۱۰ تومان گرانتر میشد همه قالی میخریدند. حالا دو تا سه هزار تومان به نرخ دلار افزوده شده است. هیچکس سراغ خرید فرش نمیآید.
او اضافه می کند: ما یک مشتری داشتیم که سالی دو کانتیر فرش برای مالزی میبرد. همین مشتری یک سال و نیم است که به جای فرش دستباف، فرش ماشینی به مالزی میبرد. این روزها در حوزه فرش ماشینی رقبایی مثل بلژیک و ترکیه داریم که باعث کاهش مشتریان ما شدهاند. به دلیل سیاستهای غلط و مداخله بخشهایی که تخصصی در فرش نداشتند فرش دستباف دچار آسیبهای مختلف شد.
محمودی هاشمی می گوید: یکی از نهادها تعدادی فرش یزد به آلمان برد. آن زمان فرش یزد در آلمان یک برند محسوب میشد. کل آن فرشها را به قیمت ۹۰ مارک فروختند. فرشها را زیر قیمت فروختند و به جایش لاستیک خریدند. آن زمان لاستیک در ایران کم بود. مثلا آن زمان یک میلیون مارک فرش به آلمان بردند و دو میلیون مارک لاستیکها را فروختند و ۵۰ درصد سود کردند. آن زمان هرجفت لاستیک حدود ۱۰۰ هزار تومان بود و آنها به مبلغ ۱۷۰ هزار تومان به فروش رساندند. آنها سود کردند و فرش فروشان ضرر.
وی اشاره می کند: همین حالا هم آقایان تعرفهای را با ترکیه تنظیم کردهاند به این صورت که ایران ۲۷ قلم جنس به ترکیه میدهد و در مقابل ترکیه ۳۰ قلم جنس به ما میدهد. اقلام ایران شامل دکمه و پارچه است و ترکیه برای ما پیراهن میدوزد. ما اقلام خود را با قیمت ۱۰ دلار به ترکیه میدهیم و ترکیه پیراهنها را ۱۵ دلار به ما میفروشد!
این فروشنده با تجربه میگوید: متاسفانه جای افرادی که به علم اقتصاد تسلط داشته باشند در سازمانهای تصمیم گیرنده ما خالی است. در اتاق بازرگانی اعضای هیات تجار عالی رتبهای هستند ولی هرکدام به حوزه کاری خودشان اشراف دارند و دغدغههایشان محدود به همان بخشی است که خودشان در آن فعالیت دارند. در حالی که ما به جای تاجر کار کشته به متخصص علم اقتصاد نیازمندیم که به تمام زوایای اقتصاد تسلط داشته باشد.
او اینطور عنوان میکند: لازم است به جای انتقال افراد شایسته به ارگانهای مختلف آنها را در همان بخش که موفق بودهاند حفظ و تقویت کنند و در مقابل مسؤلی که در یک یا چند بخش عملکرد ضعیف و آسیب زنندهای داشته است از سیستم حذف کنند یا وظایفش را محدود کنند.
هاشمی می گوید: شیوههای تصمیمگیری اشتباه به تمام بخشهای اقتصاد لطمه زده است. من هرگز تیمچه فرش را انقدر سوت و کور ندیده بودم. اگر از صبح تا عصر اینجا بمانید میبینید که همه یا مشغول بحث اقتصادی هستند یا سرگرم تحلیل مسابقات فوتبالند.
او بیان می کند: اقتصاد مثل یک رشته تسبیح است. نمیتوان انتظار داشت در صورت پاره شدن نخ فقط چند مهره از آن از دست بروند. وقتی تسبیح پاره شود دیگر نمیتوان روی هیچکدام از مهرهها حساب کرد.
صادق شعار، فروشنده دیگری است که روی تختهای چوبی میان تیمچه نشسته است. وقتی از او در مورد وضعیت این روزهای بازار فرش سوال میشود با لبخندی تلخ میگوید: بازار فرش روز به روز به جای پیشرفت دچار افت شده است و از یک سال و نیم پیش تاکنون بعد از ماجراهای اخیر افزایش نرخ دلار و خروج امریکا از برجام رکود بازار خیلی بیشتر شده است. فروشندهها و خریداران در سردرگمی به سر میبرند و نمیدانند چطور خرید و فروش کنند و همین سردرگمی رکود بازار فرش را بیشتر کرده است.
حکمت شعار میگوید: فرش همیشه به عنوان یک کالای لوکس شناخته شده است و این روزها با وجود رکود بازار کمتر کسی برای خرید فرش اقدام میکند.
این فروشنده عنوان میکند: صادرات فرش ایرانی هم به دلایل بسیار زیاد از رونق افتاده است. عواملی مثل دستمزد بالای کارگران فرش ایرانی، گران بودن مواد اولیه، نبود روابط خوب تجاری و عدم حمایت دولت از صنعت فرش باعث رکود در بازار فرش شده است.
او بیان میکند: خروج هر مشتری از صحنه معاملات برای فروشندگان ضرر خواهد داشت. امریکا ۵۵ ایالت دارد که در هرکدام از آنها صدها فروشنده فرش وجود دارند و مسلما با تصمیم جدید دولت امریکا این فروشندگان برای تهیه فرش دچار مشکل خواهند شد.
این فروشنده میگوید: با افزایش قیمت دلار هزینه تولید فرش هم بالاتر خواهد رفت. پس قیمت نهایی فروش هم بیشتر خواهد شد. فعلا به دلیل رکود بازار، قیمت فرش چندان تغییری نکرده است ولی مسلما در آینده باید انتظار افزایش قیمت داشت.
علی لبافیان فروشنده جوانی است که بیرون محوطه تیمچه و در دالان بازار مغازه دارد. به تنهایی در مغازه نشسته است و صورت حساب هایش را بررسی میکند. او می گوید: به دلیل نوسانات دلار وضع بازار خراب است. بازار خلوت شده است و نه مشتری نه فروشنده معامله نمیکنند.
این فروشنده عنوان می کند: بیشتر اجناس ما وارداتی است و بعد از افزایش قیمت دلار بین ۱۰ تا ۱۵ درصد اجناس ما هم گرانتر شدهاند. تا زمانی که قیمت دلار بالا برود فرش هم گرانتر خواهد شد.
لبافیان در مورد وضعیت صادرات فرش میگوید: در بخش صادرات هم بازار اشباع شده است و اگر هم مشتری باشد بیشتر دنبال فرشهای سبک مثل گبه و گلیم است. در واقع مشتریان دنبال قالی اعلا نمیگردند.
او عنوان میکند: خیلی از فرشهای ایرانی به امریکا ارسال میشوند و در صورت برگشت تحریم تجاری از سوی امریکا صادرات فرش ایرانی به این کشور از دست خواهد رفت.
میری از قدیمیهای بازار فرش است. از آنها که فرش کسب و کار چند نسل از خانوادهاش بوده است. او فروشنده فرشهای قیمتی و آنتیک است. همکارش درحال نوشتن فاکتور خرید برای مشتری است و میری در سوی دیگری از مغازه میگوید: پیش از اتفاقات اخیر هم ما مارکت خاصی نداشتیم. مقدار محدودی از فرشهای تجاری و سبک ما به افریقا و امریکای جنوبی ارسال میشد. به ویژه اینکه حملونقلشان با کشتی ارزانتر بود و برای مصرف کننده هم کاربرد داشت.
میری عنوان میکند: وضعیت اقتصادی در اروپا هم چندان مناسب نیست. اقتصاد بینالملل و کشورهای اروپایی هم به صورتی نیست که بخواهند فرشهای گرانبهای ایرانی را در بازار فروش خود ارائه بدهند. به طور کلی شرایط خوب نیست.
این فروشنده میگوید: در بخش صادرات حدود شش سال است که در بازار فرش با رکود مواجه هستیم. خیلیها فکر میکردند با افزایش نرخ دلار و گران شدن فرش دستباف ایرانی با ایجاد ما به تفاوت قیمتی خریدار زیاد میشود ولی واقعیت این است که چنین اتفاقی رخ نداد و بازار فرش همچنان در رکود باقی مانده است. مگر اینکه متاع خاصی باشد.
میری میگوید: قیمت نهایی فرش به دستمزد تولید، بافنده، هزینه خرید پشم، رنگرزی و… بستگی دارد. البته بعد از مرحله تولید تا زمانی که فرش بخواهد به دست مشتری برسد هم قیمت فرش تغییراتی خواهد داشت.
این فروشنده ادامه میدهد: این روزها تقاضایی هم در بازار نیست. اگر هم تقاضایی باشد به صورت موردی برای فرشهای نو تولید اصفهان و تبریز و نایین است. حالا مثل گذشته نیست که فرش دستباف را برای صادرات و عرضه و استفاده خانگی تهیه کنند. اگر هم فروشندهای محصولی را به فروش میرساند این به معنای رونق کارش نیست. از قدیم گفتهاند با یک گل بهار نمیشود.
همکار آقای میری که مهمان اوست به گفتگو میپیوندد و میگوید: بازار ما خیلی ضعیف است. رقبای ما مثل پاکستان، هندوستان، ترکیه و اسپانیا خیلی از ما جلوتر هستند.
او عنوان میکند: اوضاع بد اقتصاد در جهان زنجیرهای به هم پیوسته است. برای بهبود اوضاع باید تمام حلقههای این زنجیره رونق بگیرند.
صالحآبادی فروشنده دیگری است و در مورد این روزهای بازار فرش میگوید: این روزها همه محتاطانه خرید میکنند مگر اینکه یک فرش قدیمی و استثنایی باشد و بخواهند روی خریدش سرمایه گذاری کنند.
او عنوان میکند: فروشنده دوست دارد به ازای هر یک کالایی که میفروشد بتواند دو مورد جایگزین کند. افرادی که خرید و فروش میکنند منتظرند وضعیت اقتصاد به ثبات برسد.
صالحآبادی میگوید: متاسفانه در ۴۰ سال گذشته دولتها افراد را برای کسب تخصص و آشنایی با سلیقه مشتری کشورهای دیگر به خارج نفرستادند. فرش بخشی از دکوراسیون داخلی منازل محسوب میشود به همین دلیل به روز بودن برای جلب مشتری ضروری است.
این فروشنده میگوید: در سالهای گذشته در تولید فرش کپی برداری کردهایم ولی نوآوری نداشتهایم. طراحیهای فرش متناسب سلیقه ایرانی و برای مصرف داخلی خوب هستند ولی مشتریان خارجی دنبال طرحهای جدید هستند.
او عنوان میکند: مصرفکننده داخلی نقش تعیین کنندهای در طراحی فرش دارد اما برای صادرات بسیاری از طرحهای فرش ایرانی باب میل مشتریان اروپایی و امریکایی نیست. مگر اینکه فرش خیلی خاص باشد.
صالحآبادی بیان میکند: بازار ما به کشورهای حاشیه خلیج فارس شباهت دارد اما ساکنین این مناطق به دلیل وجود مناقشات بین دولتها مشتری فرش ایرانی نیستند.
او با اشاره به بازارصادرات فرش در گذشته میگوید: صادرات فرش بعد از نفت و مشتقات نفتی بزرگترین گزینه صادرات ایران بوده است. مسولین امر باید متخصیصین فرش را برای شرکت در نمایشگاههای بینالمللی فرش اعزام میکردند تا از نیاز بازار در آینده مطلع شوند.
صالحآبادی عنوان میکند: متاسفانه افراد متخصصی در حوزه فرش داشتیم که از کشور مهاجرت کردند و تمام طرحها و نقشهای فرش را با خود بردند و در کشور مقصد روی تخصص خود سرمایهگذاری کردند.
او میگوید: نکته دیگری که در خصوص فرش ایرانی و استقبال مشتریان خارجی وجود دارد این است که در خارج از کشور این تکنولوژی را دارند که هر فرشی را که مشتری انتخاب میکند با تمام جزییات در اندازههای مختلف برایش تولید کنند و ما در ایران چنین توانایی را نداریم.
صالحآبادی عنوان میکند: از آنجا که فرش متناسب با دکوراسیون داخلی و به ویژه مبلمان انتخاب میشود متخصصان فرش برای فهمیدن سلیقه مشتری علاوه بر نمایشگاههای فرش باید در نمایشگاههای دکوراسیون داخلی، پارچه ومبلمان هم شرکت کنند تا با نیازهای داخلی و خارجی آشنا شوند.
او میگوید: باید برای فرش ایرانی سرمایهگذاری شود. نمیشود فقط از صادرکننده انتظار داشت. تولید کننده داخلی امکان سفر به کشورهای دیگر را برای بررسی نیاز مشتری خارجی ندارد و دولت باید از صادرکنندگان و تولیدکنندگان کشور حمایت کند.
رحیمی فروشنده دیگری در بازار فرش میگوید: فرش مثل دارو، لوازم بهداشتی و خوراک و پوشاک و… جزو کالاهای مصرفی پرتقاضا نیست. فرش جزو آخرین نیازهای زنجیره خریدار است و به عنوان کالای لوکس محسوب میشود.
رحیمی عنوان میکند: سیاست تاثیر بسیاری در صادرات گذاشته است. به دلیل تصوری که از ایرانیان به وجود آمده متاسفانه نام ایرانی و کالای ایرانی برای مشتریان خارجی دافعه ایجاد کرده است.
او میگوید: هزینه بافت فرش هر روز تغییر میکند. نوسانات همیشگی ارز اجازه ثبات به بازار فرش نمیدهد. کشتی در دریای طوفانی چقدر میتواند امیدوار رسیدن به ساحل امن باشد؟ وضع فرش این روزها همینطوراست. امیدواریم این کشتی غرق نشود.
زنان و مردان بسیاری زندگیشان را پای دار قالی گذراندند تا نقشی از طبیعت و زیبایی را به خانه بیاوریم. قالیهای دستباف پر از شوق نگاه قالی بافهایی است که عاشقانه گره روی گره زدهاند و قصه هر گره را میدانند که با قالیها هم خاطرهاند.
هزار سال هم که بگذرد حسادت و نقش هول هولی قالیهای ماشینی دلبری نمیکنند که اگر هستند و مشتری دارند از بهایی است که از گذشته بر جای مانده است.
اما اصالت و نجابت چیزهایی نیستند که دیده باشید و بتوانید فراموشش کنید. خاطرات ما پر از اصالت و نجابت فرشهای زیبای ایرانی است که به سرانگشت زنان و مردان قالی باف بیادعا بافته شدهاند. هنوزهم هستند قالی بافهایی که قصه فرشها را میدانند. اگر از این تولیدکنندگان داخلی حمایت و فضا برای رقابت آنها مهیا نشود آهنگ نقشه خوانی قالیبافها در میان صدای چرخ دندههای فرشهای ماشینی و رکود بازار داخلی و خارجی گم خواهند شد.