برخی مشکلاتی را که در یک سال اخیر جامعه و کشور با آن مواجه شده اند، به دلیل عملکرد نامطلوب بعضی حوزه ها در دولت می خوانند و بر این باورند که رئیس جمهور باید نسبت به اصلاح و تغییر رویه در آن حوزه ها ـ که عمده آن شامل بخش های اقتصادی است ـ عمل کند. در این رابطه طبیعتا یکی از راهکارهای جدی، انجام تغییرات در کابینه است که هرچند با توجه به مدت زمان کمی که از عمر دولت دوازدهم گذشته، برخی آن را به صلاح ندانند، اما تغییر به نفع جامعه و مردم در هر زمانی لازم است.
به گزارش «تابناک»؛ گویا «حس روحانی» هم از عملکرد برخی حوزه ها در دولتش دلخوشی و رضایت چندانی ندارد، چون در دو سخنرانی عمومی ابتدای سال جاری برخی وزیران و مدیرانش را مورد عتاب و خطاب قرار داد و از عملکرد و سکوت آنها در قبال برخی مشکلات یا گلایه مندی ها از دولت، انتقاد کرد؛ موضوعی که در ابتدا احتمال تغییر در برخی حوزه ها را به ذهن متبادر ساخت.
البته گویا رئیس جمهور انتقادش را از برخی وزیران و مدیران کابینه اش صرفا برای ایجاد تحریک بیشتر یا از این بابت که زنگ هشداری باشد، بیان کرد و هدفی برای انجام تغییر در کابینه پشت سخنانش نبود، چون بعد از آن خودانتقادی روحانی از دولت و کابینه اش پایان یافت. البته برخی کارشناسان بر این عقیده اند که رئیس جمهور اگر انتقادی از کابینه و وزیرانش داشت، می توانست در جلسات متعددی که با آنان دارد، این مسائل را مطرح کند نه اینکه آن را به فضای عمومی جامعه بکساند.
در عین حال، هنوز بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی معتقدند که کابینه و دولت داوزدهم حتما باید بواسطه مشکلاتی که جامعه و مردم با آن درگیر هستند، مورد پالایش و بازنگری قرار بگیرد و رئیس جمهور حتما باید در حوزه هایی که ضعیف کار کرده اند و به خاطر این ضعف بر مشکلات مردم به ویژه در حوزه اقتصادی افزوده شده است، افراد به مراتب توانمندتری را به کار گیرد.
در همین خصوص خبرنگار «تابناک» با حجت الاسلام «حسین انصاری راد» فعال سیاسی اصلاح طلب، نماینده سه دوره مجلس و رئیس کمیسیون اصل نود مجلس ششم به گفت و گو نشسته است.
آنچه در ادامه می خوانید، مشروح این گفت وگوست.
با توجه به مشکلاتی که در بعضی حوزه ها شاهد آن هستیم، فکر می کنید که ضرورت تغییر در دولت تا چه اندازه وجود دارد؟
تصورم این است که دولت باید بتواند از خودش ارزیابی کند و بررسی هم برای انجام تغییر یا عدم تغییر هم باید از ناحیه رئیس دولت انجام بگیرد و در مرحله بعد مجلس، دقیق نظارت کند تا اگر موارد اشکالی در کار یک وزیر وجود دارد؛ نسبت به اصلاح و رفع آن اقدام کند؛ اگر چنین نشد، رئیس جمهور می تواند دست به تغییرات بزند و اگر رئیس قوه مجریه به چنین جمع بندی نرسید و مجلس بر اشکال موجود تأکید داشت، می تواند با استفاده از ابزار قانونی که دارد از وزیر مربوطه بپرسد و یا او را استیضاح کند.
بنابراین اولا باید رئیس جمهور در جریان اتفاقات و مسائل موجود کشور کابینه خود را بررسی کند و با ملاحظه مسائل، مشکلات و برآیند کاری آنها در خصوص وزیران تصمیم بگیرد. اگر رئیس جمهور در این بررسی ها برای انجام تغییرات به نتیجه نرسید و مشکلات به خاطر همین عدم اقدام باقی بود، نوبت مجلس است که به مسأله ورود و دقیقا مشخص کند کدام وزیر در کجا مشکل دارد؛ ابتدا سؤال کند، اگر حل نشد می تواند وزیر مربوطه را استیضاح و رأی اعتماد خود را از او پس بگیرد.
البته مطبوعات، رسانه ها، مردم، کارشناسان و متخصصان هم می توانند درباره کار یک وزیر، دولت و رئیس دولت و حتی درباره کار مجلس رسانه ها و افرادی که از آنها نام برده شد، می توانند اظهار نظر بکنند؛ اما باید توجه کنیم که ما یکسری مشکلات ساختاری در کار مدیریت داریم که باید نسبت به آن ملاحظه داشته باشیم؛ به این معنی که رئیس دولت نمی تواند هرکاری که دلش می خواهد انجام بدهد.
چه مشکلات ساختاری وجود دارد، می شود اشاره کنید؟
مثلا در همین مذاکراتی که فعلا با اروپایی ها، چین و روسیه در حال انجام است، اینجور نیست که آزاد باشند و بگوییم که دولتی داریم که راحت می تواند کار خود را مطابق با آنچه فکر می کند درست است، انجام بدهد. نخیر؛ ما یک سری نیروها، نهادها و قدرت ها و مراکز قدرتی داریم که آنها روی دولت فشار می آورند و قوه مجریه هم معمولا بر همین اساس نمی تواند آنطور که خودش می خواهد کار را انجام بدهد.
اما خود آقای روحانی هم اخیرا از برخی وزیران و اعضای کابینه شان گله کردند، آن هم نه در جلسات خصوصی، بلکه در یک جلسه عمومی؟
من این را از رئیس دولت (آقای روحانی) - که از ابتدا کلیت کار ایشان را تأیید کرده ام و همچنان هم حامی او هستم- قبول ندارم. ایشان به عنوان رئیس دولت باید با وزیری که کم کاری کرده و مشکل دارد، مذاکره کند. اینکه رئیس جمهور در فضای عمومی از وزیر، معاون یا مدیر تحت نظارت خود گله و انتقاد کند، اصلا قابل قبول نیست و نشان می دهد که یک ضعف جدی در این رابطه وجود دارد.
مسئول بخش های مختلف در دولت، رئیس جمهور است. ایشان باید آن مدیری، معاونی و یا وزیری که در رابطه با عملکردش انتقاد دارد را فرابخواند و کارش را بررسی کند، اگر کار او اشکالی دارد، تذکر لازم داده شود و اگر برطرف نشد، نسبت به جایگزین کردن فردی توانمندتر اقدام بکند. اینکه ایشان به این شکل در منظر و مرآی عمومی یک انتقاد کلی را مطرح کند که منجر به بهبود هیچ امری نمی شود، اصلا وارد و پذیرفته نیست.
رئیس جمهور در جلساتی که وزیران، معاونان و مدیران ارشد دولت را به صورت مستمر می بیند، خطاب به فردی که از آن گله دارد، بگوید که «اگر نمی تواند کار را به خوبی پیش ببرد، استعفا بدهد» یا اگر چنین نکرد او را کنار گذاشته و فردی همگام با برنامه های دولت و توانمند را به جای او معرفی کند. این حرف اخیر آقای روحانی، حرف درستی نبود.
به نظر می رسد آقای روحانی با طرح این گونه انتقادات کلی در یک جلسه عمومی یا رودربایستی با وزیر و افراد مورد نظرش دارد یا اینکه می خواهد آنها خودشان به این نتیجه برسند که استعفا داده و دولت را ترک کنند؟
این رودربایستی در همه دنیا هست. گاهی منتظر می شوند یک وزیر یا معاون یا مدیر ارشد خودش استعفا بدهد و برود؛ در حقیقت این نوعی مراعات حال آن طرف را کردن است که می تواند راهکاری باشد که البته این هم راه و روش خاص خود را دارد. چنین مسأله ای نباید در منظر عمومی مطرح بشود، بلکه بهتر بود رئیس جمهور به وزیر یا افراد مورد نظرش پیغام می داد که «مصلحت این است که بهتر است قبل از اینکه شما اخراج بشوید، استعفا بدهید».
یکی از مشکلات این روزهای کشور عدم گردش نخبگان به شکل مطلوب است؛ بدین معنی که مدیرانی که پس از انقلاب تاکنون در چرخه مدیریتی بوده اند، تقریبا اعتنایی به بازنشستگی ندارند و متناسب با سن و سال و احوالات خودشان سن بازنشستگی را افزایش می دهند؛ همین هم تغییرات را سخت کرده و البته جلوی گردش نخبگان و بکارگیری مدیران جوان را گرفته است.
این البته امر مطلقی نیست. استفاده از جوانان امری صحیح است که در تمام دنیا از ظرفیت جوانان در عالم سیاست، اقتصاد، علم و ... بهره گرفته می شود. باید به جوانان توجه شود و جهت گردش نخبگان در بخش های مختلف از آنها بهره گرفته بشود، ولی اینکه این مساله را بهانه ای قرار بدهیم که اگر کسی سنش به 60 یا 70 سال رسید باید کنار برود، چنین موضوعی هم درست نیست.
بنده در مجلس اول 40 ساله بودم و اکنون بیش از 70 سال دارم. من در این سن خیلی بهتر می فهمم نسبت به آن روزهایی که 40 ساله بودم. من آن زمان هم عنصر مستقلی بودم و تحت اختیار کسی نبودم. در آن زمان من با عزل بنی صدر مخالف بودم و هنوز هم سر مخالفتم ایستاده ام. می خواهم بگویم در آن 40 سالگی هم من نظرات خاص خودم را داشته ام و در عرصه اجرا هم تجربه موفقی داشتم، اما اگر امروز باشم بهتر از آن روز کار می کنم.
بنابراین باید اشاره کنم، اینکه جوان ها نباشند هم تفکر درستی نیست و اینکه بگوییم چون طرف سنش بالا رفته باید کنار برود هم راه و نگاه اشتباهی است. باید در مدیریت بخش های مختلف یک آمیزه ای از مسن و جوان شاهد باشیم؛ چون کسانی که سن شان بالا رفته تجربه، علم و گذشته ای دارند و کنار آن جوانان هم فکر، ایده و توان اجرای بالایی دارند. البته در دنیا هم شرایط همین است. باید از تخصص، فکر، ایده و نیروی جوانی جوانان استفاده شود تا آنها به مرور که با تجربه می شوند، آرام آرام جای پیرها را بگیرند.