دنیای این روزهای هانیه، قهرمان سرپل ذهاب

کد خبر: ۸۰۶۳۵۵
|
۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۸ 09 June 2018
|
10951 بازدید
|
۶

حدود هفت ماه پیش بود که زلزله بزرگی شهرهای غربی کشورمان را لرزاند. آن روزها در میان آن همه هیاهو و غم و غصه خبری دست به دست ‌شد که هم تلخ بود و هم شیرین؛ «دختر نوجوان سرپل ذهابی به خاطر نجات خواهر سه ساله‌اش از زیر آوار، دچار آسیب‎دیدگی نخاع شده‎است». تلخی‎ خبر، آسیب‎دیدگی دخترک بود و این احتمال که شاید دیگر هیچ‏وقت نتواند روی پاهایش بایستد، قسمت شیرین ماجرا هم زنده ماندن خواهر کوچولو بود. «هانیه یزدان‎بخش» همان دختر نوجوانی است که مثل ابرشخصیت‎های قصه‎ها برای نجات دیگری، جان خودش را به خطر انداخته. چند روز پیش باخبر شدیم هانیه بعد از ماه ها توانسته روی پاهایش بایستد. به بهانه این خبر خوب، سراغ او رفتیم تا با هم کمی گپ بزنیم. قهرمان 14 ساله ما با این‌که هنوز حالش کاملا خوب نشده، دعوت ما برای یک گپ صمیمانه را با اشتیاق قبول کرد.

فلاش بک؛ ماجرا چه بود؟

اگر در روزهای زلزله خیلی پیگیر اخبار نبودید، قبل از شروع گفت‎وگو قصه روز حادثه را از زبان هانیه بخوانید: «خانه ما در یکی از روستاهای سرپل ذهاب بود. وقتی زلزله شد، من توی حیاط بودم و داشتم بازی می‌کردم که ناگهان خانه فروریخت. صدای پدر، مادر و برادرم را می‌شنیدم که زیر آوار مانده‌بودند اما خبری از خواهر سه ساله‌ام نبود. فهمیدم «هدی» در اتاق مانده است. دست به کار شدم تا خواهر کوچکم را نجات دهم. بخشی از دیوار اتاق ریخته‎بود. جلو رفتم و هدی را که به شدت ترسیده‌بود، توی حیاط آوردم. اما بعد از این‌که خواهرم را نجات دادم ناگهان دیوار روی من فرو ریخت و خودم زیر آوار ماندم. بعد از آن برادرم که آسیب زیادی ندیده بود، از زیر آوار بیرون آمد و با کمک همسایه‌ها من را از زیر آوار نجات و به نیروهای امدادی تحویل داد. بعد از معاینه در بیمارستان به من گفتند قطع نخاع شده‌ام و شاید دیگر هیچ‎وقت نتوانم راه بروم. حالا اما کمی بهتر شده‌ام، می‌توانم با کمک دیگران و وسایل پزشکی از جا بلند شوم و چند قدمی راه بروم».

زندگی ادامه دارد

از هانیه درباره حال و هوای این‎روزهایش می‎پرسم، می‌گوید: «نوجوانی من به دو قسمت قبل و بعد از زلزله تقسیم می‌شود، چون با زلزله زندگی خانواده ما تغییر کرد. قبل از زلزله من یک دختر زبل بودم که مثل همه بچه‌های دیگر شیطنت‌های خودم را داشتم اما حالا دیگر نمی‌توانم آن‌طور زندگی کنم. باید صبور باشم و از این وضعیت خسته نشوم. همه نوجوان‌ها شور و شوق زندگی کردن دارند و در این سن و سال برای رسیدن به هدف‌هایشان تلاش می‌کنند. خب من هم یک نوجوانم، درست است که بعد از زلزله آسیب دیدم اما این باعث نمی‌شود دست از تلاش بردارم. امسال به دلیل آسیب‌دیدگی و شرایط بعد از زلزله به مدرسه نرفتم اما تصمیم دارم از سال دیگر کلاس‌ها را با انرژی و به صورت جهشی بخوانم تا به هم‌کلاسی‌هایم برسم».

دنیای این روزهای هانیه

هانیه گرچه حالش بهتر شده اما هنوز نمی‌تواند خیلی راه برود و مشغول تمرینات فیزیوتراپی‌اش است. او درباره زندگی این روزهایش در کرمانشاه می‌گوید: «آن اوایل بعد از این‌که از بیمارستان مرخص شدم چند روزی استراحت کردم و به خاطر حال ناخوشم ناراحت بودم. اما بعدا تصمیم گرفتم آن دنیای کسل‌کننده را تمام کنم. این روزها من و خانواده‌ام در خانه یک آدم نیکوکار کرمانشاهی زندگی می‌کنیم؛ در آپارتمانی که همسایه‌هایمان زلزله‌زده نیستند و دیگر با آن‌ها دوست شده‌ایم. چون نمی‌توانم راه بروم، خودم را با کتاب سرگرم می‌کنم؛ کتاب‌هایی که قبلا وقت نکرده‎بودم بخوانم. برای سرگرمی جعبه کادو‌های فانتزی می‌سازم و از مادرم بافتنی یاد می‌گیرم. من تلاش می‌کنم همان زندگی همیشگی‌ام را ادامه دهم. قرار است بعد از این‌که حالم خوب شود به زیارت امام رضا (ع) بروم. من تا حالا مشهد نرفته‌ام و دلم می‌خواهم هرچه سریع‌تر بهتر شوم». هانیه ادامه می‌دهد: «خیلی‌ها از من می‌پرسند پشیمان نشدی از این‌که جانت را به خطر انداختی؟ ممکن بود یک عمر روی ویلچر بمانی. راستش بعضی وقت‌ها از این که فعلا نمی‌توانم راه بروم ناراحت می‎شوم اما می‌دانم که به زودی خوب می‌شوم. به علاوه خوشحالم ‌که توانسته‌ام خواهرم را نجات دهم. این فداکاری باعث شده حس یک نوجوان قهرمان را داشته باشم».

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
انشا... خداوند شفاعت بده و هزچه زودتر بهبودی کامل حاصل شود. بنظرم داستان این قهرمان انسانی باید در کتب درسی آورده شود تا فرزندانمان نوع دوستی و کمک را از بچگی بیاموزند و یاد بگیرند که بعد از حادثه با روحیه بالا مقاومت کنند و دست از تلاش و امید برندارند وبه زندگی امیدوار باشند. مشابه همین سال گذشته اتفاق افتاد شخصی بنام سید صمد حسینی وقتی متوجه شد که کودکی در رودخانه گاماسیاب بیستون کرمانشاه در حال غرق شدن است بلافاصله کودک خودش را کنار رودخانه رها کرد و کودک غریبه را نجات داد ولی بدلیل سرمای آب عضلاتش یاری نکردوخودش غرق شد و فرزندانش یتیم شدند. از جان خودش گذشت تا جانی را نجات دهد ولی دریغ که مسئولان تقدیر یا پیگیری از حال خانواده اش بعد از مرگش نکردند وتا 40 روز جنازه اش پیدا نشد. خداوند ایشان را با خوبان محشور گرداند روحش شاد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
ای خدا خوب بشه .
داش رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
خدایا به حرمت این ماه مبارک به هانیه شفای کامل عطا کن
کامران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
نمیدونم چرا وقتی به مصدومین و جان باختگان فکر می کنم بی اختیار اشک تو چشمام جمع میشه. دیروز از سرپل ذهاب برگشتم. داخل یکی از کانکس ها رفتم .جای نیش پشه ها در جای جای بدن نوزاد یک ماهه قابل مشاهده بود، بی قرار بود و مدام گریه می کرد. چند روز اخیری هم که منم آنجا بودم بی نصیب از گزش پشه ها نبودم و این آزار دهنده بود. گرمای سوزان آنجا و بی خانمانی و روند کند بازسازی منازل در کنار دهها مشکل دیگر مردم آن مناطق دل آدم رو کباب می کنه.
آنجا مردم مهربان و قهرمانی داره و هانیه هم یکی از آنهاست نه همه ی آنها. کودکان و نوجوانان که شاهد از دست دادن اعضای خانواده ، همسایه ها، همکلاسی ها و معلمانشان بوده اند دچار مشکلات روحی شدید و مزمنی شده اند که از هیچ جا پیدا نیست. توان بیان و بروز آن را بخوبی ندارند ولی در رفتارها و صحبتهایشان نمایان است.یکی از خانواده های زلزله زده سرپل ذهاب ( که از بستگان هم هستند)چند ماهی است که مهمان ما هستند وقت خواب دختر بچه دوم ابتدایی میگه من داخل هال می خوابم که اگر زلزله اومد بتونم براحتی فرار کنم. در جای دیگری گفت که اگر زلزله بیاد این سقف میفته رو ما و می میریم. برادر کلاس ششم اش هم دچار اختلال روحی شده....
اینها مستاجر بودند هیچ کمکی بهشون تعلق نگرفت پول پیش خونه هم نزد صاحبخونه در سرپل ذهاب تا اتمام قرارداد مونده. مقداری از وسایل و اسباب اثاثیه خونه از جمله یخچال و تلویزیون و ماشین لباس شویی خراب شد. و این نمونه ای از هزاران خانواده ای بودند و هستند که آسیب دیدند و هیچ جا دیده نشدند و نمی شوند.
جای شما خالی .... سرپل ذهاب پر از قصه های دردناک است و قصه هانیه یکی از آنهاست.. منتها پایان این قصه قهرمانی وجود دارد و بحق مورد توجه قرار گرفته است.
آرام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
خیلی خوشحالم از این خبر
کاش دختر من هم اون شب از زلزله نجات پیدا می کرد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
خدا را شکر
دختر عزیز قهرمانمون
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟